در خصوص پدیدة جهانی شدن با ذکر مقدمهای به توضیح آن میپردازیم. در عصر جدید اطلاعات ما روزانه بطور فزایندهای با دادههای تازه در خصوص منابع و موضوعات گوناگون روبرو هستیم. پیشرفت ارتباطات کرة زمین را حقاً به دهکدهای جهانی متشکل از بشر پراکنده در پنج قاره تبدیل نموده است و شبکة جهانی چهار گوشة عالم را به هم مرتبط ساخته است بهگونهای که به وضوح از اهمیت و کارکرد سابق مرزها کاسته شده است. عصری که در آن به سر میبریم عصر اطلاعات و ارتباطات لقب گرفته است و این موضوع، تبادل اطلاعات و ارتباطات در همه جای این کرة خاکی و حتی ماوراء آن را تسهیل نموده است، تا چندی پیش با حاکمیت نظام دو قطبی بر عرصة نظام بین الملل که پس از جنگ جهانی دوم (45 1939) میلادی تا فروپاشی نظام سوسیالیستی شوروی (1989) میلادی ادامه یافت، جهان به دو قطب مخالف تقسیم شده بود. نیروهای متفق و کشورهای غیر کمونیست به رهبری ایالات متحدة آمریکا که ناتو نماد آنان بود و کشورهای کمونیستی به رهبری اتحاد جماهیر شوروی با نمادی تحت عنوان پیمان ورشو تمایز مییافتند، این وضعیت سد نسبتاً محکمی را در برابر تبادل دقیق اطلاعات، فرهنگ و تمدن که از شاخصههای بارز پدیدة جهانی شدن یا جهانگستری است بین دو بلوک شرق و غرب فراهم آورده بود لکن امروزه با فروپاشی نظام دو قطبی و انقلاب اطلاعاتی و فرهنگی، بشریت و جهان هستی در آستانة تغییر و تحول و ورود به دوره جدیدی قرار گرفته است، چنین مینماید که گویا جهانی تازه در دست ساخته شدن باشد، همان چیزی که ابن خلدون هفت قرن پیش به آن اشاره داشت: (هنگامی که عادات و احوال بشر یکسره تغییر یابد چنان خواهد بود که گویی آفریدگان از بن و اساس دگرگون شده و سرتاسر جهان دچار تحول و تفسیر گردیده است و گویی خلقی تازه و آفرینش نوبنیاد و جهانی جدید پدید آمده است.)[1] به این ترتیب وضعیت بشری در پایان هزارة دوم به تعبیر ابن خلدون از آفرینش نوبنیاد متأثر شده است که آن را اصطلاحاً به جهانگستری یا جهانی شدن تعبیر میکنند اصطلاحی که به رغم استفادة بسیار از آن، از ابهامات فراوانی برخوردار است زیرا به تعبیر بسیاری از اندیشمندان سیاسی این پدیده جهان را به سمت جهانی تناقضنما با یک تمدن در عین وجود تمدنهای بسیار سوق داده است[2]. یعنی از یک سو سمتگیری به سوی یک فرهنگ حاکم بر جهان است و از سوی دیگر ما شاهد موازنه و قدرتنمایی تمدنها و فرهنگهای گوناگون در جهان خویش هستیم، چنین وضعیتی طرح نظریات مختلف را در وضعیت کنونی فراهم آورده است، از طرفی با طرح نظریة برخورد تمدنهای هانتینگتون سازش و همکاری تمدنهای مختلف با یکدیگر غیرممکن جلوه میکند و از طرف دیگر با طرح گفتگوی تمدنها ایدة چنین برخوردی به چالش کشیده میشود. در تعریفی از جهانی شدن آمده است: (جهانی شدن مجموعة پیچیدهای از فرایندهای متمایز امّا مرتبط (و دارای ارتباط) اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نیز سیاسی و نظامی است که مناسبات اجتماعی از طریق آنها و در دورة طولانی تاریخی به مقیاس جهانی و قابل دسترس در سطح جهان تحول یافته است.)[3] بر این اساس برای توضیح بیشتر این پدیده لازم است ما ابعاد مختلف آن را در بخشهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی در نظر بگیریم: در بعد سیاسی، جهانی شدن شمار بازیگران سیاسی را در صفحه بین الملل افزایش میدهد تا پیش از این فقط دولتها به ایفای نقش در سیاست بین الملل میپرداختند امّا با بروز این پدیده این نقش علاوه بر دولتها به عهده سایر نهادهای بین المللی (حکومتی یا غیرحکومتی) شرکتهای خصوصی، افراد و در رأس آنها رسانهها نیز سپرده میشود این امر علاوه بر کمرنگ نمودن مرزهای بین المللی از اهمیت و نقش دولتها و حاکمیت آنها کاسته است. در بعد اقتصادی ما شاهد همبستگی بیش از پیش اقتصادی و ادغام همة اقتصادهای ملی در یک اقتصاد جهانی و در محدودة بازار سرمایهداری هستیم. از پیامدهای این پدیده در این بخش سمتگیری به سوی داد و ستد آزاد و حذف مانع در راه صدور و ورود کالا به کشورهاست. در بعد فرهنگی جهانی شدن باعث کثرتگرایی فرهنگی به دنبال پذیرش اصل تساهل و تسامل میگردد که البته این پدیده میتواند الزاماً به مفهوم اعتقاد به نسبیگرایی محض هم نباشد بلکه میتوان از آن به نوعی تحمل و بردباری در دعاوی مختلف در خصوص حقیقت یاد کرد. به دلیل نتایج و پیامدهای گوناگون ناشی از جهانی شدن، موضعگیریهای متفاوتی نیز در قبال آن اتخاذ گردیده است به عنوان نمونه این پدیده از دیدگاه مارکسیستهای تندرو صورتی از استعمار تلقی میشود.[4]به عقیدة این عدّه چون ظرفیت تولید توسط کشورهای سرمایهداری به دلیل جذب فنآوریهای ارتباطاتی و تکنولوژیکی قوی و سرعت توزیع افزایش یافته است با ظهور این پدیده وضعیت رقابتی برای زیردستان باقی نخواهد ماند همچنین پاپ ژان پل دوّم رهبر کاتولیکهای جهان این پدیده را به سود ثروتمندان میداند و معتقد است باید با آن مخالفت کرد.[5] آنچه چهرة نامناسبی از این پدیده جلوه داده است آن است که از دید صاحبنظران امروزه جهانی شدن در افکار عمومی جامعه بین الملل بیشتر به مفهوم جهانی شدن اقتصاد، سیاست و فرهنگ غربی است که طبعاً نتیجة این امر پروژة تهاجم فرهنگی از سوی تمدنی به تمدنهای دیگر خواهد بود.[6] اما آنچه در خور توجه است این است که باید توجه داشت، آن موضوعی که حساسیت مخالفان جهانی شدن را برمیانگیزد خود این پدیده نیست بلکه نتایجی است که با موضعگیریهای نادرست کشورها و قدرتهای جهانی در این راستا پدید میآید، آنچه مهم است اینکه ما باید با بالا بردن آگاهیهای افراد جامعه و تقویت بنیةعلمی و فرهنگی خویش از تأثیرات منفی آن بکاهیم. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ابن خلدون، مقدمة ابن خلدون، ترجمة پروین گنابادی، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1362، ج 1، ص 60. [2] . رجایی، فرهنگ، پدیدة جهانی شدن، وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی، عبدالحسین آذرنگ، تهران، انتشارات آگاه، 1379، ص 41. [3] . فرهنگ رجائی، همان، ص 86 85. [4] . همان، ص 70 به نقل از مجله نژاد و طبقه، 1998 1999، ص 5. [5] . کیهان، شنبه 6 / 7 / 81. [6] . فصلنامة فرهنگ و دیپلماسی، شماره 2 و 3، زمستان و بهار 81 80، ص 85.
جهانی شدن یعنی چه؟
در خصوص پدیدة جهانی شدن با ذکر مقدمهای به توضیح آن میپردازیم. در عصر جدید اطلاعات ما روزانه بطور فزایندهای با دادههای تازه در خصوص منابع و موضوعات گوناگون روبرو هستیم. پیشرفت ارتباطات کرة زمین را حقاً به دهکدهای جهانی متشکل از بشر پراکنده در پنج قاره تبدیل نموده است و شبکة جهانی چهار گوشة عالم را به هم مرتبط ساخته است بهگونهای که به وضوح از اهمیت و کارکرد سابق مرزها کاسته شده است. عصری که در آن به سر میبریم عصر اطلاعات و ارتباطات لقب گرفته است و این موضوع، تبادل اطلاعات و ارتباطات در همه جای این کرة خاکی و حتی ماوراء آن را تسهیل نموده است، تا چندی پیش با حاکمیت نظام دو قطبی بر عرصة نظام بین الملل که پس از جنگ جهانی دوم (45 1939) میلادی تا فروپاشی نظام سوسیالیستی شوروی (1989) میلادی ادامه یافت، جهان به دو قطب مخالف تقسیم شده بود. نیروهای متفق و کشورهای غیر کمونیست به رهبری ایالات متحدة آمریکا که ناتو نماد آنان بود و کشورهای کمونیستی به رهبری اتحاد جماهیر شوروی با نمادی تحت عنوان پیمان ورشو تمایز مییافتند، این وضعیت سد نسبتاً محکمی را در برابر تبادل دقیق اطلاعات، فرهنگ و تمدن که از شاخصههای بارز پدیدة جهانی شدن یا جهانگستری است بین دو بلوک شرق و غرب فراهم آورده بود لکن امروزه با فروپاشی نظام دو قطبی و انقلاب اطلاعاتی و فرهنگی، بشریت و جهان هستی در آستانة تغییر و تحول و ورود به دوره جدیدی قرار گرفته است، چنین مینماید که گویا جهانی تازه در دست ساخته شدن باشد، همان چیزی که ابن خلدون هفت قرن پیش به آن اشاره داشت: (هنگامی که عادات و احوال بشر یکسره تغییر یابد چنان خواهد بود که گویی آفریدگان از بن و اساس دگرگون شده و سرتاسر جهان دچار تحول و تفسیر گردیده است و گویی خلقی تازه و آفرینش نوبنیاد و جهانی جدید پدید آمده است.)[1] به این ترتیب وضعیت بشری در پایان هزارة دوم به تعبیر ابن خلدون از آفرینش نوبنیاد متأثر شده است که آن را اصطلاحاً به جهانگستری یا جهانی شدن تعبیر میکنند اصطلاحی که به رغم استفادة بسیار از آن، از ابهامات فراوانی برخوردار است زیرا به تعبیر بسیاری از اندیشمندان سیاسی این پدیده جهان را به سمت جهانی تناقضنما با یک تمدن در عین وجود تمدنهای بسیار سوق داده است[2]. یعنی از یک سو سمتگیری به سوی یک فرهنگ حاکم بر جهان است و از سوی دیگر ما شاهد موازنه و قدرتنمایی تمدنها و فرهنگهای گوناگون در جهان خویش هستیم، چنین وضعیتی طرح نظریات مختلف را در وضعیت کنونی فراهم آورده است، از طرفی با طرح نظریة برخورد تمدنهای هانتینگتون سازش و همکاری تمدنهای مختلف با یکدیگر غیرممکن جلوه میکند و از طرف دیگر با طرح گفتگوی تمدنها ایدة چنین برخوردی به چالش کشیده میشود. در تعریفی از جهانی شدن آمده است: (جهانی شدن مجموعة پیچیدهای از فرایندهای متمایز امّا مرتبط (و دارای ارتباط) اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نیز سیاسی و نظامی است که مناسبات اجتماعی از طریق آنها و در دورة طولانی تاریخی به مقیاس جهانی و قابل دسترس در سطح جهان تحول یافته است.)[3] بر این اساس برای توضیح بیشتر این پدیده لازم است ما ابعاد مختلف آن را در بخشهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی در نظر بگیریم:
در بعد سیاسی، جهانی شدن شمار بازیگران سیاسی را در صفحه بین الملل افزایش میدهد تا پیش از این فقط دولتها به ایفای نقش در سیاست بین الملل میپرداختند امّا با بروز این پدیده این نقش علاوه بر دولتها به عهده سایر نهادهای بین المللی (حکومتی یا غیرحکومتی) شرکتهای خصوصی، افراد و در رأس آنها رسانهها نیز سپرده میشود این امر علاوه بر کمرنگ نمودن مرزهای بین المللی از اهمیت و نقش دولتها و حاکمیت آنها کاسته است. در بعد اقتصادی ما شاهد همبستگی بیش از پیش اقتصادی و ادغام همة اقتصادهای ملی در یک اقتصاد جهانی و در محدودة بازار سرمایهداری هستیم. از پیامدهای این پدیده در این بخش سمتگیری به سوی داد و ستد آزاد و حذف مانع در راه صدور و ورود کالا به کشورهاست. در بعد فرهنگی جهانی شدن باعث کثرتگرایی فرهنگی به دنبال پذیرش اصل تساهل و تسامل میگردد که البته این پدیده میتواند الزاماً به مفهوم اعتقاد به نسبیگرایی محض هم نباشد بلکه میتوان از آن به نوعی تحمل و بردباری در دعاوی مختلف در خصوص حقیقت یاد کرد. به دلیل نتایج و پیامدهای گوناگون ناشی از جهانی شدن، موضعگیریهای متفاوتی نیز در قبال آن اتخاذ گردیده است به عنوان نمونه این پدیده از دیدگاه مارکسیستهای تندرو صورتی از استعمار تلقی میشود.[4]به عقیدة این عدّه چون ظرفیت تولید توسط کشورهای سرمایهداری به دلیل جذب فنآوریهای ارتباطاتی و تکنولوژیکی قوی و سرعت توزیع افزایش یافته است با ظهور این پدیده وضعیت رقابتی برای زیردستان باقی نخواهد ماند همچنین پاپ ژان پل دوّم رهبر کاتولیکهای جهان این پدیده را به سود ثروتمندان میداند و معتقد است باید با آن مخالفت کرد.[5]
آنچه چهرة نامناسبی از این پدیده جلوه داده است آن است که از دید صاحبنظران امروزه جهانی شدن در افکار عمومی جامعه بین الملل بیشتر به مفهوم جهانی شدن اقتصاد، سیاست و فرهنگ غربی است که طبعاً نتیجة این امر پروژة تهاجم فرهنگی از سوی تمدنی به تمدنهای دیگر خواهد بود.[6] اما آنچه در خور توجه است این است که باید توجه داشت، آن موضوعی که حساسیت مخالفان جهانی شدن را برمیانگیزد خود این پدیده نیست بلکه نتایجی است که با موضعگیریهای نادرست کشورها و قدرتهای جهانی در این راستا پدید میآید، آنچه مهم است اینکه ما باید با بالا بردن آگاهیهای افراد جامعه و تقویت بنیةعلمی و فرهنگی خویش از تأثیرات منفی آن بکاهیم.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ابن خلدون، مقدمة ابن خلدون، ترجمة پروین گنابادی، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1362، ج 1، ص 60.
[2] . رجایی، فرهنگ، پدیدة جهانی شدن، وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی، عبدالحسین آذرنگ، تهران، انتشارات آگاه، 1379، ص 41.
[3] . فرهنگ رجائی، همان، ص 86 85.
[4] . همان، ص 70 به نقل از مجله نژاد و طبقه، 1998 1999، ص 5.
[5] . کیهان، شنبه 6 / 7 / 81.
[6] . فصلنامة فرهنگ و دیپلماسی، شماره 2 و 3، زمستان و بهار 81 80، ص 85.
- [سایر] دیدگاه قرآن در مورد جهانی شدن چیست و جهانی سازی مطلوب کدام است؟
- [سایر] چند کارکرد مهم دین در زندگی این جهانی و فرا این جهانی چیست؟
- [سایر] دیدگاه قرآن در مورد جهانی شدن چیست؟ و جهانی سازی مطلوب کدام است؟
- [سایر] آیا فرایند جهانی شدن با حکومت جهانی امام مهدی، هم گرایی دارد؟
- [سایر] جهانی شدن و جهانی سازی که اسلام معرفی می کند چه امتیازاتی دارد؟
- [سایر] جهانی شدن یعنی چه؟
- [سایر] صهیونیست جهانی یعنی چه؟
- [سایر] منجی جهانی کیست؟
- [سایر] جهانی شدن چه جنبه های منفی دارد؟
- [سایر] در مورد جهانی سازی توضیح دهید.