چون پایه و اساس حکم ناروایی ورود کافران، از مسجدالحرام آغاز شده و سپس به دیگر مساجد سرایت نموده است، بحث را از مسجدالحرام آغاز می کنیم. مهم ترین دلیل فقهای شیعه و سنّی بر ناروایی ورود کافران به مسجدالحرام، این آیه ی شریفه است: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ)؛[1] ای کسانی که ایمان آورده اید! مشرکان ناپاک اند؛ پس نباید بعد از امسال نزدیک مسجدالحرام شوند؛ و اگر از فقر می ترسید، خداوند هرگاه بخواهد، شما را به کرمش بی نیاز می سازد (و از راه دیگر جبران می کند). خداوند دانا و حکیم است. در این آیه چند بحث وجود دارد: 1. کلمه ی نجس و مسئله ی نجس بودن مشرکان؛ 2. منع از مسجدالحرام یا همه ی مساجد؛ 3. آیا مشرکان شامل اهل کتاب نیز می شود؟ معنای کلمه ی نجس: (نجس) مصدر است و فقط یک بار در قرآن به کار رفته است. ابوالفتوح می گوید: وقتی عرب اسم را با مصدر وصف می کند برای مبالغه است؛ مثل: رجلٌ صوم و عدل و فطر و رضا؛ یعنی صائم، عادل، مفطر و مرضی. بعضی نیز نجس را صفت مشبه بر وزن حسن دانسته اند. در این جا نیاز به مجاز نیست، بلکه معنای حقیقی اش همین است و با نجِس فرق ندارد.[2] راغب در مفردات، نجاست و نجس را به معنای هرگونه پلیدی دانسته و آن دو گونه است: 1. پلیدی حسّی، 2. پلیدی باطنی. طبرسی نیز در مجمع البیان می نویسد: به هر چیزی که طبع انسان از آن متنفّر است، نجس گویند.[3] به همین دلیل، این کلمه در موارد زیادی به کار می رود که در مفهوم آن معنای نجاست و آلودگی ظاهری وجود ندارد؛ مثلا عرب به دردهایی که دیر درمان می شود، نجس گوید.[4] (وداءٌ نجس؛ درد بی درمان).[5] نجس بودن مشرکان: همه ی فقهای اسلام در نجس بودن مشرک اتّفاق نظر دارند؛ لکن بعضی (مثل ابوالفتوح، مقداد سیوری و...) آنان را مانند خوک و سگ، نجس العین می دانند و برخی (مثل حایفی، جنب، و...) آنان را نجس الحکم می دانند. علامه طباطبایی(رحمه الله) نیز نجاست مشرکان را که در این آیه به آن اشاره شده، پلیدی معنوی می داند. هم چنان که برای مسجدالحرام نوعی از طهارت و پاکی و دوری از بدی ها و آلودگی است، برای مشرکین نوعی از آلودگی و ناپاکی است.[6] پی نوشتها: [1]. سوره ی برائت، آیه ی 28. [2]. بهاءالدّین خرمشاهی، توضیحات و واژه نامه های قرآن، ترجمه، ص 191. [3]. طبرسی، مجمع البیان، ج 5، ص 38. [4]. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه. [5]. جبران مسعود، فرهنگ الفبایی الوائد، ج 2، ص 1722. [6]. علامه طباطبایی، المیزان، ج 9، ص 229. منبع: اسلام و اقلیّت های مذهبی، محمد باقر طاهری، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1384).
چرا ورود به مسجد که خانه ی خداست برای همگان آزاد نیست و اقلیّت های مذهبی حق ورود به آن را ندارند؟ آیا این کار موجب سلب آزادی آنان نمی شود؟
چون پایه و اساس حکم ناروایی ورود کافران، از مسجدالحرام آغاز شده و سپس به دیگر مساجد سرایت نموده است، بحث را از مسجدالحرام آغاز می کنیم.
مهم ترین دلیل فقهای شیعه و سنّی بر ناروایی ورود کافران به مسجدالحرام، این آیه ی شریفه است:
(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ)؛[1] ای کسانی که ایمان آورده اید! مشرکان ناپاک اند؛ پس نباید بعد از امسال نزدیک مسجدالحرام شوند؛ و اگر از فقر می ترسید، خداوند هرگاه بخواهد، شما را به کرمش بی نیاز می سازد (و از راه دیگر جبران می کند). خداوند دانا و حکیم است.
در این آیه چند بحث وجود دارد: 1. کلمه ی نجس و مسئله ی نجس بودن مشرکان؛ 2. منع از مسجدالحرام یا همه ی مساجد؛ 3. آیا مشرکان شامل اهل کتاب نیز می شود؟
معنای کلمه ی نجس: (نجس) مصدر است و فقط یک بار در قرآن به کار رفته است. ابوالفتوح می گوید:
وقتی عرب اسم را با مصدر وصف می کند برای مبالغه است؛ مثل: رجلٌ صوم و عدل و فطر و رضا؛ یعنی صائم، عادل، مفطر و مرضی.
بعضی نیز نجس را صفت مشبه بر وزن حسن دانسته اند. در این جا نیاز به مجاز نیست، بلکه معنای حقیقی اش همین است و با نجِس فرق ندارد.[2]
راغب در مفردات، نجاست و نجس را به معنای هرگونه پلیدی دانسته و آن دو گونه است: 1. پلیدی حسّی، 2. پلیدی باطنی.
طبرسی نیز در مجمع البیان می نویسد:
به هر چیزی که طبع انسان از آن متنفّر است، نجس گویند.[3]
به همین دلیل، این کلمه در موارد زیادی به کار می رود که در مفهوم آن معنای نجاست و آلودگی ظاهری وجود ندارد؛ مثلا عرب به دردهایی که دیر درمان می شود، نجس گوید.[4] (وداءٌ نجس؛ درد بی درمان).[5]
نجس بودن مشرکان: همه ی فقهای اسلام در نجس بودن مشرک اتّفاق نظر دارند؛ لکن بعضی (مثل ابوالفتوح، مقداد سیوری و...) آنان را مانند خوک و سگ، نجس العین می دانند و برخی (مثل حایفی، جنب، و...) آنان را نجس الحکم می دانند. علامه طباطبایی(رحمه الله) نیز نجاست مشرکان را که در این آیه به آن اشاره شده، پلیدی معنوی می داند.
هم چنان که برای مسجدالحرام نوعی از طهارت و پاکی و دوری از بدی ها و آلودگی است، برای مشرکین نوعی از آلودگی و ناپاکی است.[6]
پی نوشتها:
[1]. سوره ی برائت، آیه ی 28.
[2]. بهاءالدّین خرمشاهی، توضیحات و واژه نامه های قرآن، ترجمه، ص 191.
[3]. طبرسی، مجمع البیان، ج 5، ص 38.
[4]. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه.
[5]. جبران مسعود، فرهنگ الفبایی الوائد، ج 2، ص 1722.
[6]. علامه طباطبایی، المیزان، ج 9، ص 229.
منبع: اسلام و اقلیّت های مذهبی، محمد باقر طاهری، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1384).
- [سایر] آیا در ایران قبل از اسلام آزادی مذهبی وجود داشته و حقوق اقلیّت ها رعایت می شده است؟
- [سایر] آیا امر به معروف و نهی از منکر موجب سلب آزادی است ؟
- [آیت الله بهجت] بدون شک، آشنایی اطفال با مکان ها و مجامع مذهبی از کودکی امری پسندیده است، آیا این مطلب با توجه به حکم استحبابی که برای جلوگیری از ورود اطفال غیر ممیّز به مسجد می شود چگونه قابل جمع است؛ و در صورتی که جلوگیری و ممانعت از ورود آن ها موجب تنفّر و انزجار آنان از چنین مکان های مبارکی می شود، آیا باز هم جلوگیری مستحب است؟ و آیا ورود حسنین علیهماالسّلام به مسجد و عدم ممانعت پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم از ورود آنان می تواند دلیل بر مطلوبیت ورود اطفال و کودکان به مسجد باشد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا زن می تواند بدون اجازه شوهر، برای فراگیری مسائل شرعی یا مسجد یا نماز جمعه یا مجالس مذهبی از خانه خارج شود؟
- [آیت الله بهجت] آیا زن می تواند بدون اجازه ی شوهر، برای فراگیری مسایل شرعی یا مسجد یا نماز جمعه یا مجالس مذهبی از خانه خارج شود؟
- [آیت الله اردبیلی] خانه ای بیست سال قبل ساخته شده و دارای حیاط است. جدیداً تعدادی مجتمع مسکونی چند طبقه دور تا دور این خانه ساخته شده و تسلط واحدهای مجتمع های مسکونی به حیاط و داخل خانه از طریق پنجره ها، موجب سلب آسایش و امنیت ساکنان این خانه که خانواده ای مذهبی و متشرّع اند گشته است. تنها راه حل رفع این مشکل، ساخت حصار و حفاظ دور تا دور خانه است. متأسفانه این خانواده تمکن مالی برای این کار را ندارند و انتظار دارند با توجه به ایجاد عسر و حرج از سوی مجتمع های مسکونی که باعث ایجاد مزاحمت و تسلط نامحرم به خانه و شکستن حریم خصوصی شده است، آنها (مجتمع های جدیدالاحداث) هزینه رفع این مشکل را تقبّل کنند. لذا از حضرتعالی تقاضا می شود بفرمایید که از منظر شرع مقدّس تکلیف چیست و رفع این مشکل به عهده چه کسی است؟
- [سایر] مگر نه این که کعبه خانه خداست و پیروان ادیان الهی دیگر نیز خدا را پرستش می کنند؟ مگر نه اینکه تعداد زیادی از پیامبران الهی در این شهر مقدس نماز خوانده و دفن گردیده اند؟ پس چرا فقط مسلمانان اجازه ورود به شهر مکه را دارند؟"
- [آیت الله مظاهری] کسی که محرم به عمره مفرده یا تمتّع است، پس از ورود به مسجد الحرام باید فوراً مشغول طواف شود یا می تواند کمی تأمل کند و بدون نیّت طواف اطراف خانه کعبه را دور بزند و...؟
- [آیت الله اردبیلی] من در سپاه مشغول به کار هستم و به تلفن خط آزاد دسترسی دارم. میخواستم بدانم بطور عادی حکم استفاده در مسائل شخصی از این خط چیست؟ و اگر ورود تلفن همراه به مجموعه ممنوع باشد در این حالت حکمش چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] من در سپاه مشغول به کار هستم و به تلفن خط آزاد دسترسی دارم. میخواستم بدانم بطور عادی حکم استفاده در مسائل شخصی از این خط چیست؟ و اگر ورود تلفن همراه به مجموعه ممنوع باشد در این حالت حکمش چیست؟
- [آیت الله جوادی آملی] .کسی که در مکانی که برای عموم آزاد است و همگان میتوانند در آن م کان بمانند و بهره های عبادی و مانند آن ببرند؛ نظیر مسجد،صحن و رواق امامزاده ها،پارکهای محلّی جا گرفته است , اگر دیگری بدون اِ عراض وی جای او را غصب کند و در آن نماز بخواند , بنا بر احتیاط واجب, نماز او باطل است.
- [آیت الله سیستانی] زمین مساجد واقع شده در خیابانها و پیادهروها، از وقف بودن خارج نمیشود، لکن احکام مترتّب بر عنوان مسجد را ندارد، مانند حرمت نجس کردن آن، وجوب زدودن نجاست از آن؛ حرمت توقف جُنُب، حائض و نفساء در آن. و اما قسمتهای باقیمانده از مسجد، اگر از عنوان مسجد بودن، خارج نشده باشد، همه احکام مربوط به مسجد بر آنها بار میشود؛ لکن اگر از عنوان مسجد بودن خارج شود مثلاً ظالم آن را به دکان، یا محل، و یا خانه تبدیل کند احکام مسجد بر آن بار نمیشود و همه انتفاعات حلال از آن جایز است، مگر آنچه که موجب تثبیت غصب به شمار آید، که جایز نیست.
- [آیت الله سیستانی] اگر نتواند مسجد را تطهیر نماید ، یا کمک لازم داشته باشد و پیدا نکند ، تطهیر مسجد بر او واجب نیست ، ولی چنانچه بداند که اگر به دیگری اطلاع دهد این کار انجام میگیرد اگر باقی گذاشتن نجاست موجب هتک باشد ، باید به او اطلاع دهد .
- [آیت الله اردبیلی] کسی که زن خود را طلاق رجعی داده، حرام است او را در مدّت عدّه از خانهای که هنگام طلاق در آن خانه بوده بیرون کند، ولی در بعضی از موارد که در کتابهای مفصل گفته شده مانند این که زن کار حرامی که موجب حدّ است انجام دهد یا ناشزه باشد بیرون کردن او اشکال ندارد و نیز حرام است زن برای کارهای غیرلازم از آن خانه بیرون رود.
- [آیت الله بهجت] نماز خواندن در ملکی که منفعت آن مال دیگری است، بدون اجازه او باطل است؛ مثلاً در خانه اجارهای اگر صاحبخانه یا دیگری بدون اجازه کسی که آن خانه را اجاره کرده نماز بخواند، نمازش باطل است، مگر اینکه بداند و یا نشانههایی در کار باشد که گمان کند، مستأجر به نماز خواندن او راضی است، بنابر اظهر، بلکه اگر نداند یا نشانههایی نسبت به عدم رضایت مستأجر در کار نباشد تا موجب گمان به عدم رضایت مستأجر شود، باز میتواند بنابر اظهر نماز بخواند؛ و همچنین است اگر در ملکی که دیگری در آن حقّی دارد نماز بخواند؛ مثلاً اگر میت وصیت کرده باشد که ثلث مال او را به مصرفی برسانند، تا وقتی ثلث را جدا نکنند، نمیشود در ملک او نماز خواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در شرع مقدس اسلام غسلهایی مستحب است و از آن جمله است: 1 - غسل جمعه؛ و اول وقت آن بعد از طلوع فجر روز جمعه است و بهتر آن است که نزدیک ظهر به جا آورده شود و اگر تا ظهر انجام ندهد مستحب است پس از ظهر تا غروب به جا آورد و بنا بر احتیاط در آن نیت ادا و قضا نکند و اگر در روز جمعه غسل نکند، مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضای آن را به جا آورد و کسی که میداند در روز جمعه آب پیدا نخواهد کرد، میتواند روز پنجشنبه غسل را رجاءً انجام دهد و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریِکَ لَهُ، وأَنَّ مُحَّمداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحمّدٍ و آلِ مُحمّدٍ، واجْعَلنی مِنَ التَّوابینَ، واجْعَلْنی من المُتطَهّرِینَ). 2 - غسل شب اول و هفدهم و نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم و بیست و چهارم ماه رمضان و در شب بیست و سوم غسل دیگری هم در آخر شب مستحب است. 3 - غسل روز عید فطر و عید قربان؛ و وقت آن پس از اذان صبح است و اگر بخواهند بعد از ظهر تا غروب غسل کنند بهتر آن است که به قصد رجاء انجام دهند و مستحب است آن را پیش از نماز عید به جا آورند. 4 - غسل شب عید فطر؛ و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر آن است که در اول شب به جا آورده شود. 5 - غسل روز هشتم و نهم ذی حجه و در روز نهم بهتر آن است که آن را در هنگام زوال آفتاب به جا آورد. 6 - غسل کسی که جایی از بدنش را به بدن میتی که غسل دادهاند رسانده باشد. 7 - غسل برای نماز حاجت. 8 - غسل احرام؛ احتیاط استحبابی مؤکّد در انجام غسل احرام است (تفصیل احکام آن در مناسک حج آمده است). 9 - غسل ورود حرم مکه مکرّمه؛ چه قبل از ورود حرم انجام دهد، چه بعد از ورود حرم، یا در مکه، یا در منزل خود در مکه. 10 - غسل ورود شهر مکه مکرّمه. 11 - غسل زیارت خانه کعبه. 12 - غسل طواف خانه خدا. 13 - غسل دخول کعبه. 14 - غسل برای نحر و ذبح و حلق. 15 - غسل ورود حرم مدینه منوره. 16 - غسل ورود شهر مدینه منوره. 17 - غسل وارد شدن مسجد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله. 18 - غسل وداع قبر مطهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله. 19 - غسل برای مباهله با خصم. 20 - غسل دادن بچهای که تازه به دنیا آمده. 21 - غسل برای استخاره. 22 - غسل برای استسقاء. 23 - غسل توبه. 24 - غسل زیارت حضرت سید الشهداء علیهالسلام هر چند از دور باشد. 25 - غسل وداع زیارت حضرت سید الشهداء علیهالسلام.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در وقف انشاء معنای وقف لازم است ولی لازم نیست معنای وقف را به زبان بیاورد یا به عربی بخواند، بلکه اگر مفاد وقف را به صیغه فارسی بخواند یا به وسیلهای همچون نوشتن یا کار دیگری وقف را انشاء کند کفایت میکند، در وقف قبول کردن کسی که برای او وقف شده یا ولیّ یا وکیل او شرط نیست، همچنانکه اگر وقف بر افراد مخصوصی نباشد، بلکه مثل مسجد و مدرسه برای عموم وقف کند یا مثلاً بر فقراء یا سادات وقف نماید، قبول کردن کسی لازم نیست، بنابراین اگر - مثلاً - بگوید خانه خود را وقف کردم، وقف (با شرایطی که گفته خواهد شد) صحیح خواهد بود.
- [آیت الله مظاهری] قرآن شریف و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) مؤمن واقعی را کسی میداند که وفای به عهد کند و خلف وعده نداشته باشد. و خلف وعده اقسامی دارد: الف) تخلّف از عقود و شروطی که در اسلام لازم الوفاست، نظیر بیع و شرا و شروط در ضمن عقد بلکه مطلق شروط، و این قسم تخلّف علاوه بر اینکه حرام است، ضمانآور نیز میباشد، مثلاً اگر خانهای را فروخته باشد و در ضمن عقد شرط کرده باشد که مثلاً یک ماه پس از فروش در آن خانه بنشیند، اگر مشتری تخلّف از آن شرط نمود و خانه را پیش از اتمام یک ماه تصرّف کرد، علاوه بر اینکه کار حرامی انجام داده، تصّرف او نیز غصب و حرام است، و اگر خانه در این مدّت خراب شود یا آسیب ببیند ضامن است، همانگونه که اگر فروشنده از تسلیم خانه پس از اتمام یک ماه خودداری کند، علاوه بر حرمت، ضامن نیز میباشد و باید مشتری را راضی کند. ب) تخلّف از وعدههایی که موجب زیان و ضرر شود، نظیر اینکه وعده بدهد که مثلاً شام به خانه کسی برود و او غذا تهیه ببیند و افرادی را برای احترام او دعوت نموده باشد. این قسم از تخلّف وعده گرچه ضمانآور نیست، ولی علاوه بر اینکه خلاف انسانیّت است، از نظر شرعی نیز حرام است. ج) تخلّف از وعدهای که موجب زیان و ضرر مالی نشود، ولی ضرر آبرویی و نظیر آن داشته باشد، نظیر مثالی که گذشت، در صورتی که تنها ضرر آبرویی داشته باشد نه ضرر مالی، این قسم از تخلّف وعده گرچه ضمان ندارد، ولی حرام است و انسان واقعی از این کارها نمیکند. د) تخلّف از وعدهای که موجب اتلاف عمر میشود، نظیر اینکه وعده کند مثلاً در وقت معیّنی در کلاس درس حاضر شود، ولی تخلّف کند و در آن وقت معیّن نرود و یا اصلًا نرود. این قسم علاوه بر اینکه خلاف انسانیّت است حرام نیز میباشد، ولی برای اینکه وقت دیگران را تضییع نموده ضامن نیست. ه) تخلّف از وعدهای که موجب ضرر مالی یا ضرر آبرویی و یا تضییع عمر نیست، این قسم تخلّف وعده اگرچه حرام نیست و ضمانآور نیز نمیباشد، ولی کاشف از این است که مؤمن واقعی نیست: صفحه 398 (الْمُؤْمِنُ اذا وَعَدَ وَفی)[1] (انسان با ایمان هنگامی که وعده کرد، وفا میکند.) و از نظر کمال نیز نقص دارد و از این جهت مورد ملامت عقلا میباشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] آنچه از زمین مساجدی که بعد از خیابان کشیدن باقی مانده است اگر به اندازهای باشد که میشود از آنها برای نماز وسایر عبادات استفاده کرد، تمام احکام مساجد بر آن باقیمانده مترتب است و اگر شخص متجاوزی آنجا را دکان و محل کار و یا خانه قرار دهد، آیا جائز است استفاده از آن به همان نحوی که قرار داده شده است؟ در این مورد باید تفصیل قائل شد. اگر استفاده از آن با مسجد بودن منافات ندارد مانند خوردن وخوابیدن در آن محل، در این صورت این نوع استفادهها بیشبهه جائز است، چون مانع از استفاده در جهت مسجدیت مانند اقامه نماز جماعت ومجالس وعظ وتبلیغ از طرف غاصب میباشد و با بودن این مانع وعدم امکان استفاده در آن جهات مسجدیت استفاده در جهات دیگر مانع ندارد مانند این است مسجدی که در یک محل متروک قرار گرفته و از آن استفاده مسجدی نمیشود، مانعی ندارد که زمین آن مسجد محل زراعت قرار داده شود، در صورتی که با این عمل از مسجد بودن عرفاً ساقط نگردد ولی جائز نیست در آن محل کارهای منافیبا مسجدیت انجام داد، مانند این که محل بازی و یا محل لهو ولعب ومانند اینها قرار گیرد، اگر متجاوزی آن مسجد را محل برای کاری که منافات با مسجدیت دارد قرار داده باشد استفاده از آنجا برای آن نوع کارها جائز نیست.
- [آیت الله خوئی] آنچه از زمین مساجدی که بعد از خیابان کشیدن باقی مانده است اگ به اندازهای باشد که میشود از آنها برای نماز و سایر عبادات استفاده کرد، تمام احکام مسجد بر آن باقیمانده مترتب است و اگر شخص متجاوزی آنجا را دکان و محل کار و یا خانه قرار دهد، آیا جایز است استفاده از آن به همان نحوی که قرار داده شده است؟ در این صورت باید تفصیل قائل شد که اگر استفادة از آن با مسجد بودن منافات ندارد مانند خوردن و خوابیدن در آن محل، در این مورد این نوع استفادهها بیشبهه جایز است، چون مانع از استفاده در جهت مسجدی مانند اقامة نماز جماعت و مجالس وعظ و تبلیغ از طرف غاصب میباشد و با بودن این مانع و عدم امکان استفاده در آن جهات مسجدیت استفاده در جهات دیگر مانع ندارد و مانند این است مسجدی که در یک محل متروک قرار گرفته و از آن استفادة مسجدی نمیشود، مانع ندارد که زمین آن مسجد محل زراعت و یا کسب قرار داده شود، ولی جایز نیست در آن محل کارهای منافی با مسجدیت انجام داد، مانند این که محل بازی و یا لهو و لعب و مانند اینها قرار گیرد، و اگر متجاوزی آن مسجد را محل برای کاری که منافات با مسجدیت دارد قرار داده باشد استفاده از آنجا برای آن نوع کارها جایز نیست.