با جستوجویی که در منابع حدیثی انجام شد؛ روایتی با عبارات و الفاظ اشاره شده در پرسش یافت نشد، اما روایات دیگری داریم که میتوان این معنا و مضمون را از آنها استفاده کرد: پیامبر اکرم(ص) فرمود: (الهدیّة تعور عین الحکیم)؛[1] هدیه، چشم خردمند و دانا را کور میکند. همچنین در روایتی آمده است: (الهَدِیَّةُ تَعُورُ عَیْنَ السُّلْطَان‌)؛ هدیه، چشم حاکم و فرمانروا را کور میکند. مقصود این است که هدیه به شخص دانا و حاکم باعث میشود که او را از دیدن خطاها و لغزشها و درخواستهای نابجای هدیّه دهنده کور و کر سازد. قاضی نیز از جهت اینکه شخص دانا و خردمندی در امر قضاوت است و وظیفه او برپایی عدالت و حق و حل اختلاف میان طرفین دعوا از روی علم و آگاهی است؛ باید از کسی هدیه نگیرد؛ چرا که ممکن است در دل او وسوسه شیطان رفته و نگذارد که به درستی دادرسی کرده و حق را از باطل تشخیص دهد و یا اگر حق را تشخیص دهد، به جهت این هدیه، فریب شیطان را خورده و ظلم به یک طرف دعوا نماید. حتی برخی از فقها گفتهاند که قاضی پس از تمام شدن مرافعه نیز احتیاط کند و هدیهای از طرفین دعوا نگیرد.[2] پی نوشت: [1]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 299(پاورقی)، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق؛ النبهانی‌، یوسف بن إسماعیل، وسائل الوصول إلی شمائل الرسول صلی الله علیه و آله و سلم‌، ص 321، دار المنهاج‌، بیروت، چاپ دوم، 1425ق؛ ابن المقریء، أبو بکر محمد بن إبراهیم، المعجم، تحقیق: أبی عبد الحمن عادل بن سعد، ص 159، مکتبة الرشد، الریاض، چاپ اول، 1419ق. [2]. موسوی گلپایگانی، سید محمدرضا، مجمع المسائل، محقق و مصحح: کریمی جهرمی، علی، ثابتی همدانی، علی، نیری همدانی، علی، ج 3، ص 158، دار القرآن الکریم، قم، چاپ دوم، 1409ق.
با جستوجویی که در منابع حدیثی انجام شد؛ روایتی با عبارات و الفاظ اشاره شده در پرسش یافت نشد، اما روایات دیگری داریم که میتوان این معنا و مضمون را از آنها استفاده کرد:
پیامبر اکرم(ص) فرمود: (الهدیّة تعور عین الحکیم)؛[1] هدیه، چشم خردمند و دانا را کور میکند.
همچنین در روایتی آمده است: (الهَدِیَّةُ تَعُورُ عَیْنَ السُّلْطَان)؛ هدیه، چشم حاکم و فرمانروا را کور میکند.
مقصود این است که هدیه به شخص دانا و حاکم باعث میشود که او را از دیدن خطاها و لغزشها و درخواستهای نابجای هدیّه دهنده کور و کر سازد.
قاضی نیز از جهت اینکه شخص دانا و خردمندی در امر قضاوت است و وظیفه او برپایی عدالت و حق و حل اختلاف میان طرفین دعوا از روی علم و آگاهی است؛ باید از کسی هدیه نگیرد؛ چرا که ممکن است در دل او وسوسه شیطان رفته و نگذارد که به درستی دادرسی کرده و حق را از باطل تشخیص دهد و یا اگر حق را تشخیص دهد، به جهت این هدیه، فریب شیطان را خورده و ظلم به یک طرف دعوا نماید. حتی برخی از فقها گفتهاند که قاضی پس از تمام شدن مرافعه نیز احتیاط کند و هدیهای از طرفین دعوا نگیرد.[2]
پی نوشت:
[1]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 299(پاورقی)، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق؛ النبهانی، یوسف بن إسماعیل، وسائل الوصول إلی شمائل الرسول صلی الله علیه و آله و سلم، ص 321، دار المنهاج، بیروت، چاپ دوم، 1425ق؛ ابن المقریء، أبو بکر محمد بن إبراهیم، المعجم، تحقیق: أبی عبد الحمن عادل بن سعد، ص 159، مکتبة الرشد، الریاض، چاپ اول، 1419ق.
[2]. موسوی گلپایگانی، سید محمدرضا، مجمع المسائل، محقق و مصحح: کریمی جهرمی، علی، ثابتی همدانی، علی، نیری همدانی، علی، ج 3، ص 158، دار القرآن الکریم، قم، چاپ دوم، 1409ق.
- [سایر] آیا حدیثی به این مضمون داریم که (هدیه، باعث کور شدن چشم قاضی میشود)؟ اگر بله، لطفاً متن حدیث را مرقوم نمایید یا آدرس بدهید.
- [سایر] آیا جمله «یا ابا صالح المهدی ادرکنی» مأخذ حدیثی دارد؟
- [سایر] چرا در برخی منابع تاریخی، حدیثی و یا تفسیری به برخی از مسلمانان «طلقاء» میگویند؟
- [سایر] منبع این حدیث کجاست؟ «به سخن توجه کن نه به سخنران». آیا در قرآن هم شبیه این مضمون وجود دارد؟
- [سایر] آیا در قرآن آیهای وجود دارد که مضمون آن این باشد: «تا کسی خود هدایت نشده باشد نمیتواند دیگران را هدایت کند»؟
- [سایر] آیا در قرآن آیهای وجود دارد که مضمون آن این باشد: «تا کسی خود هدایت نشده باشد نمیتواند دیگران را هدایت کند»؟
- [سایر] آیا در قرآن آیهای وجود دارد که مضمون آن این باشد: «تا کسی خود هدایت نشده باشد نمیتواند دیگران را هدایت کند»؟
- [سایر] تفاوت میان کلمات «خوف»، «خشیت»، «وجل»، «فزع»، «روع»، «شفق»، «حذر» و «رهب» چیست؟
- [سایر] آیا حدیثی از معصوم در مذمت آیه محسوب نکردن «بسم الله الرحمن الرحیم»داریم و اگر چنین است چرا آن را جزو آیات محسوب نکرده اند؟
- [سایر] آیا حدیثی که در کتب شیعی در خصوص «نماز خواندن امام حسن و امام حسین (ع) پشت سر مروان ابن حکم» ذکر شده است، موثق است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] چنان که گفتیم عامل می تواند عمل را ناتمام بگذارد، ولی اگر ناتمام گذاردن عمل سبب ضرر و زیان جاعل شود باید آن را تمام کند و در صورتی که تمام نکند ضامن است، مثلاً اگر به طبیب بگوید اگر چشم مرا عمل کنی فلان مقدار به تو می دهم و او جراحی را شروع کند، چنانچه ناتمام گذاردن آن باعث معیوب شدن چشم گردد حقی بر جاعل ندارد و ضامن ضرر و زیان او نیز هست.
- [آیت الله بروجردی] دیهی چند چیز مثل دیه کشتن است که مقدار آن در مسألة پیش گفته شد:اوّل:آن که دو چشم کسی را کور کند، یا چهار پلک چشم او را از بین ببرد و اگر یک چشم او را کور کند، باید نصف دیه کشتن را بدهد.دوم:دو گوش کسی را ببرد، یا کاری کند که هر دو گوش او کر شود و اگر یک گوش او را ببرد یا کر کند، باید نصف دیهی کشتن را بدهد و اگر نرمهی گوش او را ببرد، باید ثلث دیه کشتن را بدهد.سوم:تمام بینی یا نرمهی بینی کسی را ببرد.چهارم:زبان کسی را از بیخ ببرد و اگر مقداری از آن را ببرد باید به نسبت دیه بدهد، مثلاً اگر نصف زبان را ببرد، باید نصف دیهی کشتن را بدهد.پنجم:تمام دندانهای کسی را از بین ببرد و دیهی هر کدام از دوازده دندانِ جلوی دهان که شش عدد بالا و شش عدد پایین میباشد، پنجاه مثقال شرعی طلاست و هر مثقال شرعی 18 نخود است و اگر یکی از شانزده دندان عقب را که هشت عدد آنها بالا و هشت عدد پایین است از بین ببرد، باید بیست و پنج مثقال شرعی طلا بدهدششم:هر دو دست کسی را از بند جدا کند و اگر یک دست را از بند جدا کند، باید نصف دیه کشتن را بدهد.هفتم:ده انگشت کسی را ببرد و دیهی هر انگشت ده یک دیهی کشتن است.هشتم:پشت کسی را طوری بشکند که دیگر درست نشود.نهم:هر دو پستان زنی را ببرد و اگر یکی از آنها را ببرد، باید نصف دیهی کشتن را بدهد.دهم:هر دو پای کسی را تا مفصل، یا همهی ده انگشت پا را ببرد و دیهی هر انگشت ده یک دیهی کشتن است.یازدهم:تخمهای مردی را از بین ببرد.دوازدهم:طوری به کسی آسیب برساند که عقل او از بین برود.سیزدهم:به کسی صدمهای بزند که دیگر بوی خوب و بد را نفهمد، یا منی از او خارج نشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] دیه چند چیز مثل دیه کشتن است که مقدار آن در مسأله پیش گفته شد: اوّل: آن که دو چشم کسی را کور کند یا چهار پلک چشم او را از بین برد و اگر یک چشم او را کور کند، باید نصف دیه کشتن را بدهد و در هر پلک چشم هم 14 دیه گرفته میشود. دوم: دو گوش کسی را ببرد یا کاری کند که هر دو گوش او کر شود و اگر یک گوش او را ببرد یا کر کند باید نصف دیه کشتن را بدهد، دیه نرمه هر گوش ثلث دیه آن گوش است. سوم: تمام بینی یا نرمه بینی کسی را ببرد. چهارم: زبان کسی را از بیخ ببرد و اگر مقداری از آن را ببرد باید به نسبت حروف بیست و هشتگانه که به جهت قطع زبان از بین رفته دیه بدهد، مثلاً اگر یک حرف را نتواند بگوید 128 دیه و اگر دو حرف نتواند 228 و … و نسبت به چهار حرف فارسی نیز بر طبق نظر حاکم شرع دیه گرفته میشود. و در کسی که لال است اگر تمام زبان را ببرد ثلث دیه را باید بدهد و اگر مقداری از زبان لال را ببرد باید به نسبت مساحت قطع شده از زبان از دیه لال را بدهد، بنابراین دیه قطع نصف زبان لال 12*13) 16) و دیه قطع ثلث زبان لال13*13) 19) خواهد بود. پنجم: تمام دندانهای کسی را از بین ببرد و دیه هر کدام از دوازده دندان جلوی دهان 5 صدم دیه کامل و دیه هر یک از شانزده دندان عقب 2 / 5 صدم دیه کامل است. ششم: هر دو دست کسی را از بند جدا کند و اگر یک دست را از بند جدا کند باید نصف دیه کشتن را بدهد. هفتم: ده انگشت کسی را ببرد و دیه هر انگشت، 110 دیه کشتن است. هشتم: هر دو پستان زنی را یا مردی را ببرد و اگر یکی از آنها را ببرد، باید نصف دیه کشتن را بدهد. نهم: هر دو پای کسی را تا مفصل یا همه ده انگشت پا را ببرد و دیه هر انگشت پا 110 دیه کشتن است. دهم: تخمهای مردی را از بین ببرد. یازدهم: طوری به کسی آسیب برساند که عقل او از بین برود. دوازدهم: به کسی صدمهای بزند که دیگر بوی خوب و بد را نفهمد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر خریدار بفهمد مالی را که گرفته وشخص آن مال که مورد معامله بود، عیبی دارد مثلاً حیوانی را بخرد و بفهمد که یک چشم آن کور است، چنانچه آن عیب پیش ازمعامله در مال بوده و او نمیدانسته، میتواند معامله را به هم بزند، یا فرق قیمت سالم و معیوب آن را معیّن کند و به نسبت تفاوت قیمت سالم و معیوب از پولی که به فروشنده داده پس بگیرد مثلاً مالی را که بچهار تومان خریده، اگر بفهمد معیوب است در صورتی که قیمت سالم آن هشت تومان و قیمت معیوب آن شش تومان باشد، چون فرق قیمت سالم و معیوب یک چهارم میباشد میتواند یک چهارم پولی را که داده یعنی یک تومان از فروشنده بگیرد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر خریدار بفهمد مالی را که گرفته عیبی دارد مثلاً حیوانی را بخرد و بفهمد که یک چشم آن کور است ، چنانچه آن عیب پیش از معامله در مال بوده و او نمی دانسته ، می تواند معامله را بهم بزند ، یا فرق قیمت سالم و معیوب آن را معیّن کند و به نسبت تفاوت قیمت سالم و معیوب از پولی که به فروشنده داده پس بگیرد مثلاً مالی راکه به چهار تومان خریده ؛ اگر بفهمد معیوب است ، در صورتی که قیمت سالم آن تومان قیمت معیوب آن شش تومان باشد ، چون فرق قیمت سالم و معیوب یک چهارم می باشد می تواند یک چهارم پولی را که داده یعنی یک تومان از فروشنده بگیرد .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر معامله بر مالی که در خارج است نه در ذمه واقع شود و خریدار بفهمد که ان مال عیبی دارد مثلا حیوانی را بخرد و بفهمد که یک چشم ان کور است چنانچه ان عیب پیش از معامله در مال بوده و او نمی دانسته می تواند معامله را به هم زده و ان مال را به فروشنده برگرداند و چنانچه برگرداندن ممکن نباشد مثل ان که در ان مال تغییری حاصل شده یا تصرفی که مانع از رد است نموده باشد در این صورت فرق قیمت سالم و معیوب ان معین شود و به نسبت تفاوت قیمت سالم و معیوب از ثمنی که به فروشنده داده پس بگیرد مثلا مالی را که به چهار تومان خریده اگر بفهمد معیوب است در صورتی که قیمت سالم ان هشت تومان و قیمت معیوب ان شش تومان باشد چون فرق قیمت سالم و معیوب یک چهارم می باشد می تواند یک چهارم پولی را که داده یعنی یک تومان از فروشنده بگیرد
- [آیت الله اردبیلی] اگر خریدار بفهمد مالی که گرفته عیبی دارد، در صورتی که مورد معامله شخصی و معیّن باشد، مثلاً حیوان معیّنی را بخرد و بفهمد که یک چشم او کور است، چنانچه آن عیب پیش از معامله در مال بوده و او نمیدانسته، میتواند معامله را به هم بزند یا فرق قیمت سالم و معیوب آن را معیّن کند و به نسبت تفاوت قیمت سالم و معیوب، از پولی که به فروشنده داده پس بگیرد؛ مثلاً اگر بفهمد مالی که به چهار هزار تومان خریده، معیوب است، در صورتی که قیمت سالم آن هشت هزار تومان و قیمت معیوب آن شش هزار تومان باشد، چون فرق قیمت سالم و معیوب یک چهارم میباشد، میتواند یک چهارم پولی که داده یعنی هزار تومان را از فروشنده پس بگیرد.
- [امام خمینی] اگر خریدار بفهمد مالی را که گرفته عیبی دارد، مثلا حیوانی را بخرد و بفهمد که یک چشم آن کور است، چنانچه آن عیب پیش از معامله در مال بوده و او نمی دانسته، می تواند معامله را به هم بزند یا فرق قیمت سالم و معیوب آن را معین کند و به نسبت تفاوت یمت سالم و معیوب از پولی که به فروشنده داده پس بگیرد، مثلا مالی را که به چهار تومان خریده اگر بفهمد معیوب است، در صورتی که قیمت سالم آن هشت تومان و قیمت معیوب آن شش تومان باشد چون فرق قیمت سالم و معیوب یک چهارم می باشد می تواند یک چهارم پولی را که داده یعنی یک تومان از فروشنده بگیرد.
- [آیت الله مظاهری] برای روزهدار سیزده مورد، مکروه است: 1 - مسافرت برای فرار از روزه. 2 - ریختن دارو به چشم. 3 - سرمه کشیدن در صورتی که مزه یا بوی آن به حلق برسد. 4 - انجام هر کاری که باعث ضعفمیشود، مانندخون گرفتن و حمام رفتن. 5 - اَنفیه کشیدن در صورتی که نداند که به حلق میرسد )ولی اگر بداند به حلق میرسد جایز نیست(. 6 - بو کردن گیاههای معطر. 7 - نشستن زن در آب. 8 - استعمال شیاف. 9 - تر کردن لباسی که در بدن است. 10 - دندان کشیدن. 11 - هر کاری که به واسطه آن از دهان خون بیاید. 12 - با چوب تر مسواک کردن. 13 - هر کاری که شهوت را تحریک کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر خریدار بفهمد مالی را که گرفته عیبی دارد مثلا حیوانی را بخرد و بفهمد که یک چشم آن کور است، چنانچه آن عیب پیش از معامله در مال بوده و او نمی دانسته، می تواند معامله را به هم بزند، یا فرق قیمت سالم و معیوب آن را معین کند و به نسبت تفاوت قیمت سالم و معیوب از پولی که به فروشنده داده پس بگیرد مثلا مالی را که به چهار تومان خریده، اگر بفهمد معیوب است، در صورتی که قیمت سالم آن هشت تومان و قیمت معیوب آن شش تومان باشد، چون فرق قیمت سالم و معیوب یک چهارم می باشد می تواند یک چهارم پولی را که داده یعنی یک تومان از فروشنده بگیرد.