ابتدا به مقدمه کوتاه زیر باید اشاره نمود تا در ادامه پاسخ سوال روشن شود: پیامبر خدا پس از فتح مکه وارد مسجد الحرام شد و پس از شکستن بت ها و محو کردن تصاویر و شمایل، از در کعبه خارج شد. در میان درب ایستاد. اکنون این محمد است غرقه در فتحی بزرگ، و در اوج آرزوی دیرین خویش با ده هزار مجاهد پیکارگر، و در مقابل او قریشی شکست خورده و مردمانی که کوچک و بزرگ، زن و مرد، سپاهی و غیرسپاهی چشم به لبان محمد دوخته اند. همه منتظر فرمان اویند. سرنوشت مردمی که سیزده سال پیامبر را دشنام دادند و افتراء بستند و ساحر و شاعر خواندند و سنگ و خار بر سر و رویش ریختند و سرنوشت آنانی که مسلمین را به جرم پیروی از محمد بر روی شنهای سوزان و زیر تخته سنگ های سنگین و نیزه های برنده به شهادت رساند و 3 سال بنی هاشم را در شعبی محاصره کردند، همه و همه در دست محمد است و اکنون هم منتظر سخن اویند. محمد شروع به سخن می کند: (الحمد لله الذی صدق وعده و نصر عبده و هزم الاحزاب وحده.) (سپاس خدایی را که وعدة خویش را راست فرمود و بندة خود را یاری داد و خود به تنهایی احزاب را منهزم کرد) آنگاه به قریش که در انتظار انتقام پیامبر و کشته شدن مردان و اسارت زنان بودند، فرمود: (ماذا تقولون و ماذا تظنون؟) (چه میگویید و چه میپندارید؟) گفتند: ( نقول خیراً و نظن خیراً اخ کریم و ابن اخ کریم و قد قدرت) (به نیکی، که تو برادری بزرگوار و برادرزاده ای بزرگواری و اکنون به قدرت رسیده ای) ناگاه در اوج ناباوری دیگران پیامبر چنین فرمود: (لا تثریب علیکم الیوم یغف رالله لکم و هو ارحم الراحمین)[1] (امروز شما را سرزنش نباید کرد. خدا شما را می بخشاید که او مهربان ترین مهربانان است).[2] و با جملة (اذهبو فانتم الطلقاء) (بروید که شما آزاد شدید)،[3] عفو عمومی اعلام کرد و از این رو آن دسته از قریشیانی را که آن روز مخاطب پیامبر بودند، از آن پس (طلقاء) می خواندند. پی نوشت: [1] . یوسف، آیة 92. [2] . محمد بن عمر واقدی، کتاب المغازی، (تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ط الثالثة، 1409ق) ج2، ص 835. [3] . ابن أثیر، الکامل فی التاریخ، (بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385ق) ج2، ص252. منبع:سایت انوار طاها
ابتدا به مقدمه کوتاه زیر باید اشاره نمود تا در ادامه پاسخ سوال روشن شود:
پیامبر خدا پس از فتح مکه وارد مسجد الحرام شد و پس از شکستن بت ها و محو کردن تصاویر و شمایل، از در کعبه خارج شد. در میان درب ایستاد. اکنون این محمد است غرقه در فتحی بزرگ، و در اوج آرزوی دیرین خویش با ده هزار مجاهد پیکارگر، و در مقابل او قریشی شکست خورده و مردمانی که کوچک و بزرگ، زن و مرد، سپاهی و غیرسپاهی چشم به لبان محمد دوخته اند. همه منتظر فرمان اویند. سرنوشت مردمی که سیزده سال پیامبر را دشنام دادند و افتراء بستند و ساحر و شاعر خواندند و سنگ و خار بر سر و رویش ریختند و سرنوشت آنانی که مسلمین را به جرم پیروی از محمد بر روی شنهای سوزان و زیر تخته سنگ های سنگین و نیزه های برنده به شهادت رساند و 3 سال بنی هاشم را در شعبی محاصره کردند، همه و همه در دست محمد است و اکنون هم منتظر سخن اویند. محمد شروع به سخن می کند:
(الحمد لله الذی صدق وعده و نصر عبده و هزم الاحزاب وحده.) (سپاس خدایی را که وعدة خویش را راست فرمود و بندة خود را یاری داد و خود به تنهایی احزاب را منهزم کرد) آنگاه به قریش که در انتظار انتقام پیامبر و کشته شدن مردان و اسارت زنان بودند، فرمود: (ماذا تقولون و ماذا تظنون؟) (چه میگویید و چه میپندارید؟) گفتند: ( نقول خیراً و نظن خیراً اخ کریم و ابن اخ کریم و قد قدرت) (به نیکی، که تو برادری بزرگوار و برادرزاده ای بزرگواری و اکنون به قدرت رسیده ای) ناگاه در اوج ناباوری دیگران پیامبر چنین فرمود: (لا تثریب علیکم الیوم یغف رالله لکم و هو ارحم الراحمین)[1] (امروز شما را سرزنش نباید کرد. خدا شما را می بخشاید که او مهربان ترین مهربانان است).[2] و با جملة (اذهبو فانتم الطلقاء) (بروید که شما آزاد شدید)،[3] عفو عمومی اعلام کرد و از این رو آن دسته از قریشیانی را که آن روز مخاطب پیامبر بودند، از آن پس (طلقاء) می خواندند.
پی نوشت:
[1] . یوسف، آیة 92.
[2] . محمد بن عمر واقدی، کتاب المغازی، (تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ط الثالثة، 1409ق) ج2، ص 835.
[3] . ابن أثیر، الکامل فی التاریخ، (بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385ق) ج2، ص252.
منبع:سایت انوار طاها
- [سایر] چه آیاتی را امام مهدی(عج) تفسیر کردهاند و از ایشان در منابع حدیثی یا تاریخی نقل شده است؟
- [سایر] در مورد «جهان شناسی از دیدگاه قرآن» تحقیق و تفسیری کامل و جامع ارائه فرمائید؟
- [سایر] نسبت میان «دین اسلام» و «عرفان» چیست؟
- [سایر] آیا حدیثی به این مضمون داریم که «هدیه، باعث کور شدن چشم قاضی میشود»؟
- [سایر] اساسیترین منابع تفسیری قرآن کریم چیست؟
- [سایر] آیا جمله «یا ابا صالح المهدی ادرکنی» مأخذ حدیثی دارد؟
- [سایر] آیا در روایات گفته شده که چرا به حضرت مهدی علیه السلام، «قائم» میگویند؟
- [سایر] تفاوت «اسلام انقلابی» مورد نظر منافقان با «انقلاب اسلامی» مورد نظر امام و نیز تفاوت «دین حکومتی» با «حکومت دینی» چیست؟
- [سایر] آیه تطهیر در منابع تفسیری اهل سنت چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] مراد از «مؤمنین» کدام گروه از مسلمانان هستند؟
- [آیت الله خوئی] میت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ و پیراهن و سرتاسری میگویند، کفن نمایند.
- [آیت الله سیستانی] میّت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ ، و پیراهن ، و سر تا سری ، میگویند کفن نمایند .
- [آیت الله بهجت] میت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لُنگ و پیراهن و سرتاسری میگویند کفن نمایند.
- [آیت الله مظاهری] میّت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ و پیراهن و سرتاسری میگویند کفن نمایند.
- [آیت الله اردبیلی] میّت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ، پیراهن و سرتاسری میگویند کفن نمایند.
- [آیت الله بروجردی] میت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ و پیراهن و سرتاسری میگویند کفن نمایند.
- [آیت الله اردبیلی] یازده چیز نجاست را پاک میکند و آنها را (مُطَهِرّات) میگویند: اوّل:آب، دوم:زمین، سوم:آفتاب، چهارم:استحاله، پنجم: کم شدن دو سوم آب انگوری که جوش آمده، ششم: انتقال هفتم:اسلام، هشتم:تبعیّت، نهم:برطرف شدن عین نجاست، دهم: اِستبراء حیوان نجاستخوار، یازدهم:غائب شدن مسلمان؛ و احکام آنها به تفصیل در مسائل آینده گفته میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] دوازده چیز نجاست را پاک میکند و آنها را مطهّرات میگویند: اوّل: آب، دوّم: زمین، سوّم: آفتاب، چهارم: استحاله، پنجم: انقلاب، ششم: کم شدن دوسوم آب انگور، هفتم: انتقال، هشتم: اسلام، نهم: تبعیت، دهم: برطرف شدن عین نجاست، یازدهم: استبراء حیوان نجاستخوار، دوازدهم: خارج شدن خون متعارف از ذبیحه و احکام اینها به تفصیل در مسائل آینده گفته میشود.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ که نظیر آن گناه در اسلام کمنظیر است، همجنس بازی است که اگر در میان دو مرد واقع شود به آن لواط، و اگر در میان دو زن واقع شود به آن مساحقه میگویند. و در لواط علاوه بر اینکه حدّ آن کشتن است، اگر بدون توبه از دنیا رفت، با قوم لوط محشور میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مردی که از پدر و مادر غیر مسلمان به دنیا آمده و مسلمان شده، اگر پیش از نزدیکی با عیالش مرتد شود، و یا زنش یائسه باشد، عقد او باطل میگردد، و اگر بعد از نزدیکی مرتد شود، و زن او در سن زنانی باشد که حیض میبینند، باید آن زن به مقدار عدّه طلاق که در احکام طلاق گفته میشود عدّه نگهدارد. پس اگر پیش از تمامشدن عدّه، شوهر او مسلمان شود، عقد باقی، و گر نه باطل است، و در اصطلاح به چنین شخصی مرتد ملی میگویند.