آیا قرآن مسلمانان همۀ مشکلات مردم را درباره زندگی حل کرده است؟
ضمن تشکر از شما که در راستای تلاش برای دریافت حقیقت، سایت ما را در خور پاسخ گویی دانستید. توجه به نکاتی می تواند ما را در دست یابی به پاسخ یاری رساند: 1. عقیدۀ ما مسلمانان آن است که قرآن از جامعیت برخوردار است، اما این بدان معنا نیست که حل همۀ مشکلات را از قرآن انتظار داشته باشیم. گرچه در بارۀ جامعیت قرآن تحلیل های متعددی از سوی دانشمندان ارائه شده است، اما عمدتاً جامعیت را در راستای اهداف دین[1] تلقی کرده‌اند و جامعیت قرآن را امری اضافی و نسبی دانسته‌اند. قرآن کریم، کتاب هدایت برای عموم مردم است و جز این کاری ندارد. از این رو همۀ آن چیزهایی که برگشتش به هدایت است؛ از معارف حقیقیه مربوط به مبدأ و معاد و اخلاق فاضله و شرایع الاهیه و قصص و مواعظی که مردم در اهتدا و راه یافتنشان به آن محتاجند، در قرآن وجود دارد.[2] دین آمده است آن چیزهایی را در اختیار مردم قرار دهد که مردم با پای خویش نمی‌توانند به آن برسند. اساساً قرآن کریم و همچنین دین، شأنش این نیست که در اموری که مربوط به یافته‌های خود بشر است دخالت کند؛ زیرا خداوند به انسان عقل و خرد و اندیشه ارزانی داشته است.[3] مسلماً دین در صدد از کار انداختن استعدادهای بشری نیست؛ چرا که لازمه‌اش عبث بودن خلقت حواس و عقل و تجربه بشر است.[4] قرآن مجید اساس برنامۀ خود را بر خداشناسی قرار داده و اعتقاد به یگانگی خدا را اولین اساس دین شناخته است و پس از شناساندن خدا، معادشناسی (اعتقاد به روز رستاخیز که در آن پاداش و کیفر کردار نیک و بد انسان داده خواهد شد) را از آن نتیجه گرفته و اصل دیگر قرار داده است و پس از آن پیامبر شناسی را از معادشناسی نتیجه گرفته است؛ زیرا پاداش اعمال نیک و بد، بدون ابلاغ قبلی - طاعت و معصیت و نیک و بد - از راه وحی و نبوت، صورت نمی‌گیرد. و آن را نیز اصل دیگر قرار داده، و در نتیجه اعتقاد به یگانگی خدا و اعتقاد به نبوت و اعتقاد به معاد را اصول دین اسلام شمرده است. پس از آن، اصول اخلاق پسندیده و صفات حسنه مناسب اصول سه‌گانه را که یک انسان واقع ‌بین با ایمان باید واجد آنها و متصف به آنها باشد، بیان کرده و سپس قوانین عملی که در حقیقت حافظ سعادت حقیقی و زاینده و پرورش دهندۀ اخلاق پسندیده و بالاتر از آن عامل رشد و ترقی اعتقادات حقه و اصول اولیه است، تأسیس و بیان کرده است. اخلاق پسندیده همیشه با یک رشته اعمال و افعال مناسب زنده می‌ماند. چنان که اخلاق پسندیده نسبت به اعتقادات اصلی همین وضعیت را دارند؛ مثلاً کسی که جز کبر و غرور و خودبینی و خودپسندی نمی‌شناسد اعتقاد به خدا و خضوع در برابر مقام ربوبی را نباید از وی توقع داشت و کسی که یک عمر معنای انصاف و مروت و رحم و عطوفت را نفهمیده است، نمی‌تواند ایمانی به روز رستاخیز و بازخواست داشته باشد.[5] قرآن مجید مشتمل است بر هدف کامل انسانیت و آن را به کامل ترین وجهی بیان می‌کند؛ زیرا هدف انسانیت که با واقع بینی سرشته شده ‌است همان جهان بینی کامل است که لازمۀ آن به کار بستن اصول اخلاقی و قوانین عملی مناسب با آن است که قرآن مجید تشریح کامل این مقصد را به عهده دارد. خدای متعال در وصف آن می‌فرماید: "یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم"[6]؛ قرآن مجید به سوی حق (در اعتقاد) و راهی راست (در عمل) هدایت می‌کند. 2. قرآن از این جهت که کتاب هدایت است، با سایر کتب آسمانی فرقی ندارد و همانند آنان است منتها قرآن بر آنان برتری دارد. توضیح این که؛ قرآن حقیقت مقاصد همۀ کتب آسمانی را در بر دارد و هر چیزی که بشر در پیمودن راه سعادت و خوشبختی در زمینۀ اعتقاد و عمل به آن نیازمند است؛ به طور تمام و کامل بیان کرده است.[7] از نظر قرآن دین خدا از آدم تا خاتم یکی است؛ همۀ پیامبران اعم از پیامبران صاحب شریعت و پیامبران غیر صاحب شریعت به یک مکتب دعوت می‌کرده‌اند. قرآن بر این حقیقت تأکید کرده و می‌فرماید: "شرع لکم من الدین ما وصی به نوحاً و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی"[8]؛ برای شما از [احکام‌] دین همان را تشریع کرد که به نوح سفارش کرد و آن چه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که بر ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم. تفاوت شرایع آسمانی را می‌توان در نکات ذیل بیان داشت: الف. در یک سلسله مسائل فرعی و شاخه‌ای که بر حسب مقتضیات زمان و خصوصیات محیط و ویژگی های مردم مورد دعوت، تفاوت داشته است. در حالی که همه، شکل های متفاوت و اندام های مختلف یک حقیقت و به سوی یک هدف و مقصود بوده است. ب. پیامبران بعدی به موازات تکامل بشر از لحاظ عقلی، تعلیمات خویش را که همه در یک زمینه بوده، در سطح بالاتری القا کرده‌اند. این تکامل دین است، نه اختلاف ادیان، لذا پیامبران پیشین مبشر پیامبران پسین بوده‌اند و پسینیان مؤید و مصدق پیشینیان. قرآن می‌فرماید: "و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه من الکتاب و مهیمناً علیه"[9]؛ و فرو فرستادیم این کتاب را به سوی تو به حق در حالی که کتاب آسمانی را که در برابر خود دارد تصدیق می‌نماید و نسبت به آن مسلط و نگهبان است. "مهیمن" به معنای مراقب و حافظ و حاضر است و اگر قرآن مهمین بر کتب دیگر آسمانی قرار داده شده است؛ یعنی اولا: حافظ آنها است و وجود آنها (کتب آسمانی) را تثبیت و تصدیق می‌کند و ثانیا: مراقب و مسلط بر آنها است و آن چه از اغلاط و تحریف و نسیان را که بر آنها راه یافته بیان می‌کند.[10] و این یقینا، علاوه بر شریعت و احکام، شامل مسائل کلی اعتقادی نیز می شود. پی نوشتها: [1] از این رو زمانی که گفته می شود دین اسلام از جامعیت برخوردار است، مقصود این نیست که همۀ مسائل نظری و عملی مربوط به زندگی مادی و معنوی انسان، خواه در سطح مسائل کلان و کلی، و خواه در زمینۀ مسائل خاص و جزیی، توسط دین بیان شده است، بلکه مقصود این است که دین در راستای هدف و رسالتی که دارد؛ یعنی هدایت انسان به سوی کمال واقعی و همه جانبۀ او، از بیان هیچ نکته ای فرو گذار نکرده است. اما باید توجه داشت که دو گونه هدف و رسالت برای دین قابل تصور است: الف. هدف و رسالت دائمی و پایدار (هدف اصلی)؛ که به هیچ دوره تاریخی یا منطقه جغرافیایی اختصاص ندارد. جهت دهی به عقل و حس (یعنی مسیر رسیدن به معرفت های حسی و عقلی را روشن سازد) و تکمیل معرفت بشری (یعنی افق هایی از حقیقت که از دسترس عقل و حس بیرون است، برای انسان تبیین گردد) ، دو هدفی است که در این بخش می گنجند و بشر در این دو حوزه همیشه نیازمند دین است. ب. هدف و رسالت مقطعی و ناپایدار (هدف ثانوی)؛ مثل ارائه راه کارهای خاص متناسب با پاره ای از شرائط ویژۀ زمانی و مکانی و بیان برخی از مسائل علمی و فکری در دوره ای خاص و برای عده ای از انسان ها در شرائط ویژه. بدیهی است که با تغییر شرایط، زمان و مکان راه کارهای ارائه شده توسط دین دیگر کارائی نخواهند داشت و از آن رو که از اهداف پایدار و دائمی محسوب نمی شوند، نباید بر آن راه کار پافشاری کرد. دین نیامده و نخواسته است عقل و اندیشۀ آدمی را تعطیل کند و رسالت دین قرار دادن وحی به جای عقل نیست، بلکه رسالت وحی این است که اولا: مسیر رسیدن به معرفت های عقلانی و تجربی را روشن سازد، و ثانیا: افق هایی از حقیقت را که از دسترس عقل و حس بیرون است، برای انسان روشن کند. نک: ربانی گلپایگانی، علی، (جامعیت و کمال دین)، ص 16 - 17. بر این اساس در اهداف پایدار باید به سراغ دین رفت و در اهداف ناپایدار به سراغ عقل و حس. اما مکانیسم‌ و سازوکار ویژه‌ای‌ که‌ در سیستم‌ قانونگذاری ‌اسلام‌ وجود دارد و به‌ واسطه‌ آن‌ می‌توان دو مقولۀ‌ ثابت‌ و متغیر را در باب ‌دین‌ و زندگی‌ بشر به‌ هم‌ پیوند داد، و آن‌ دو را در کنار هم‌ نشاند، عناصر و ارکان‌ پنج گانه‌ای‌ است که عبارتند از: 1. احکام‌ اولیه‌ و ثانویه؛ 2. تشریع‌ اجتهاد در اسلام ؛ 3. نقش‌ کلیدی‌ عقل‌ در اجتهاد؛ 4. ملاکات‌ احکام‌ و قاعدۀ‌ اهم‌ و مهّم؛ 5. مسؤولیت ‌ها و اختیارات‌ حاکم‌ اسلامی . نک: همان، ص 77 - 94. [2] نک: طباطبایی، محمدحسین، (المیزان فی تفسیر القرآن)، ج 12، ص 347. [3] معرفت، محمد هادی،(جامعیّت قرآن کریم نسبت به علوم و معارف بشری)، فصلنامۀ‌ (نامۀ مفید)، ‌ ش 6، ص 6. [4] معرفت، محمد هادی، فصلنامۀ (نقد و نظر)، ش 1، ص 63 - 64. [5]. خدای متعال در خصوص ارتباط اعتقادات حقه و اخلاق پسندیده با عمل می‌فرماید: (إلیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه) فاطر، 10؛ (سخن (اعتقاد) پاک به سوی خدا صعود می‌کند و عمل صالح بلندش می‌کند؛ یعنی در صعود اعتقاد کمک می‌کند). همچنین در خصوص ارتباط اعتقاد به عمل می‌فرماید: (ثم کان عاقبة الذین اساؤا السوآی ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزؤن) روم، 10؛ (پس از آن سرانجام کار کسانی که کار بد می‌کردند به این جا کشید که آیات خداوند را تکذیب کردند و به آنها استهزاء می‌کردند). [6]. احقاف، 30. [7]. طباطبایی، محمد حسین، (المیزان فی تفسیر القرآن)، ج 15، ص 47. [8]. شوری، 13. [9]. مائده، 48. [10]. قرشی، سید علی اکبر، (قاموس قرآن)، ج 7، ص 166؛ فقیه نامدار شیعه، مرحوم کاشف الغطاء در این مورد می‌گوید: اگر رسول اکرم (ص)و قرآن نمی‌بود، هرگز نامی از مسیحیت و یهود باقی نمی‌ماند؛ زیرا تورات و انجیل تحریف شده، که خدا را در مصاف و کشتی با یعقوب (ع) توصیف و انبیا (ع) را میگسار معرفی می کنند و زنان پاکدامن را در معرض اتهام قرار می‌دهند، هرگز توان بقا و دوام را ندارند. قرآن کریم همراه با نشر توحید، دامن تمام انبیا را از این گونه اتهام ها مبرا نمود و ابراهیم خلیل و سایر انبیا (ع) را به عزت و عظمت ستود و مریم عذرا را به طهارت و پاکی یاد کرد. قرآن کریم کتب انبیا سلف را نیز از تحریف هایی که در آنها واقع شده است تنزیه نمود ... علاوه بر تنزیه کتاب های آسمانی از تحریف های اصولی، ساحت آنها را از تحریف های فروع دین نیز منزه دانسته است. نک: جوادی آملی، عبدالله، (شریعت در آینۀ معرفت)، ص 105 - 106. منبع: http://farsi.islamquest.net
عنوان سوال:

آیا قرآن مسلمانان همۀ مشکلات مردم را درباره زندگی حل کرده است؟


پاسخ:

ضمن تشکر از شما که در راستای تلاش برای دریافت حقیقت، سایت ما را در خور پاسخ گویی دانستید. توجه به نکاتی می تواند ما را در دست یابی به پاسخ یاری رساند:
1. عقیدۀ ما مسلمانان آن است که قرآن از جامعیت برخوردار است، اما این بدان معنا نیست که حل همۀ مشکلات را از قرآن انتظار داشته باشیم.
گرچه در بارۀ جامعیت قرآن تحلیل های متعددی از سوی دانشمندان ارائه شده است، اما عمدتاً جامعیت را در راستای اهداف دین[1] تلقی کرده‌اند و جامعیت قرآن را امری اضافی و نسبی دانسته‌اند.
قرآن کریم، کتاب هدایت برای عموم مردم است و جز این کاری ندارد. از این رو همۀ آن چیزهایی که برگشتش به هدایت است؛ از معارف حقیقیه مربوط به مبدأ و معاد و اخلاق فاضله و شرایع الاهیه و قصص و مواعظی که مردم در اهتدا و راه یافتنشان به آن محتاجند، در قرآن وجود دارد.[2] دین آمده است آن چیزهایی را در اختیار مردم قرار دهد که مردم با پای خویش نمی‌توانند به آن برسند. اساساً قرآن کریم و همچنین دین، شأنش این نیست که در اموری که مربوط به یافته‌های خود بشر است دخالت کند؛ زیرا خداوند به انسان عقل و خرد و اندیشه ارزانی داشته است.[3] مسلماً دین در صدد از کار انداختن استعدادهای بشری نیست؛ چرا که لازمه‌اش عبث بودن خلقت حواس و عقل و تجربه بشر است.[4] قرآن مجید اساس برنامۀ خود را بر خداشناسی قرار داده و اعتقاد به یگانگی خدا را اولین اساس دین شناخته است و پس از شناساندن خدا، معادشناسی (اعتقاد به روز رستاخیز که در آن پاداش و کیفر کردار نیک و بد انسان داده خواهد شد) را از آن نتیجه گرفته و اصل دیگر قرار داده است و پس از آن پیامبر شناسی را از معادشناسی نتیجه گرفته است؛ زیرا پاداش اعمال نیک و بد، بدون ابلاغ قبلی - طاعت و معصیت و نیک و بد - از راه وحی و نبوت، صورت نمی‌گیرد. و آن را نیز اصل دیگر قرار داده، و در نتیجه اعتقاد به یگانگی خدا و اعتقاد به نبوت و اعتقاد به معاد را اصول دین اسلام شمرده است.
پس از آن، اصول اخلاق پسندیده و صفات حسنه مناسب اصول سه‌گانه را که یک انسان واقع ‌بین با ایمان باید واجد آنها و متصف به آنها باشد، بیان کرده و سپس قوانین عملی که در حقیقت حافظ سعادت حقیقی و زاینده و پرورش دهندۀ اخلاق پسندیده و بالاتر از آن عامل رشد و ترقی اعتقادات حقه و اصول اولیه است، تأسیس و بیان کرده است. اخلاق پسندیده همیشه با یک رشته اعمال و افعال مناسب زنده می‌ماند. چنان که اخلاق پسندیده نسبت به اعتقادات اصلی همین وضعیت را دارند؛ مثلاً کسی که جز کبر و غرور و خودبینی و خودپسندی نمی‌شناسد اعتقاد به خدا و خضوع در برابر مقام ربوبی را نباید از وی توقع داشت و کسی که یک عمر معنای انصاف و مروت و رحم و عطوفت را نفهمیده است، نمی‌تواند ایمانی به روز رستاخیز و بازخواست داشته باشد.[5]
قرآن مجید مشتمل است بر هدف کامل انسانیت و آن را به کامل ترین وجهی بیان می‌کند؛ زیرا هدف انسانیت که با واقع بینی سرشته شده ‌است همان جهان بینی کامل است که لازمۀ آن به کار بستن اصول اخلاقی و قوانین عملی مناسب با آن است که قرآن مجید تشریح کامل این مقصد را به عهده دارد. خدای متعال در وصف آن می‌فرماید: "یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم"[6]؛ قرآن مجید به سوی حق (در اعتقاد) و راهی راست (در عمل) هدایت می‌کند.
2. قرآن از این جهت که کتاب هدایت است، با سایر کتب آسمانی فرقی ندارد و همانند آنان است منتها قرآن بر آنان برتری دارد.
توضیح این که؛ قرآن حقیقت مقاصد همۀ کتب آسمانی را در بر دارد و هر چیزی که بشر در پیمودن راه سعادت و خوشبختی در زمینۀ اعتقاد و عمل به آن نیازمند است؛ به طور تمام و کامل بیان کرده است.[7] از نظر قرآن دین خدا از آدم تا خاتم یکی است؛ همۀ پیامبران اعم از پیامبران صاحب شریعت و پیامبران غیر صاحب شریعت به یک مکتب دعوت می‌کرده‌اند. قرآن بر این حقیقت تأکید کرده و می‌فرماید: "شرع لکم من الدین ما وصی به نوحاً و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی"[8]؛
برای شما از [احکام‌] دین همان را تشریع کرد که به نوح سفارش کرد و آن چه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که بر ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم.
تفاوت شرایع آسمانی را می‌توان در نکات ذیل بیان داشت:
الف. در یک سلسله مسائل فرعی و شاخه‌ای که بر حسب مقتضیات زمان و خصوصیات محیط و ویژگی های مردم مورد دعوت، تفاوت داشته است. در حالی که همه، شکل های متفاوت و اندام های مختلف یک حقیقت و به سوی یک هدف و مقصود بوده است.
ب. پیامبران بعدی به موازات تکامل بشر از لحاظ عقلی، تعلیمات خویش را که همه در یک زمینه بوده، در سطح بالاتری القا کرده‌اند.
این تکامل دین است، نه اختلاف ادیان، لذا پیامبران پیشین مبشر پیامبران پسین بوده‌اند و پسینیان مؤید و مصدق پیشینیان.
قرآن می‌فرماید: "و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه من الکتاب و مهیمناً علیه"[9]؛ و فرو فرستادیم این کتاب را به سوی تو به حق در حالی که کتاب آسمانی را که در برابر خود دارد تصدیق می‌نماید و نسبت به آن مسلط و نگهبان است.
"مهیمن" به معنای مراقب و حافظ و حاضر است و اگر قرآن مهمین بر کتب دیگر آسمانی قرار داده شده است؛ یعنی اولا: حافظ آنها است و وجود آنها (کتب آسمانی) را تثبیت و تصدیق می‌کند و ثانیا: مراقب و مسلط بر آنها است و آن چه از اغلاط و تحریف و نسیان را که بر آنها راه یافته بیان می‌کند.[10] و این یقینا، علاوه بر شریعت و احکام، شامل مسائل کلی اعتقادی نیز می شود.

پی نوشتها:

[1] از این رو زمانی که گفته می شود دین اسلام از جامعیت برخوردار است، مقصود این نیست که همۀ مسائل نظری و عملی مربوط به زندگی مادی و معنوی انسان، خواه در سطح مسائل کلان و کلی، و خواه در زمینۀ مسائل خاص و جزیی، توسط دین بیان شده است، بلکه مقصود این است که دین در راستای هدف و رسالتی که دارد؛ یعنی هدایت انسان به سوی کمال واقعی و همه جانبۀ او، از بیان هیچ نکته ای فرو گذار نکرده است.
اما باید توجه داشت که دو گونه هدف و رسالت برای دین قابل تصور است:
الف. هدف و رسالت دائمی و پایدار (هدف اصلی)؛ که به هیچ دوره تاریخی یا منطقه جغرافیایی اختصاص ندارد.
جهت دهی به عقل و حس (یعنی مسیر رسیدن به معرفت های حسی و عقلی را روشن سازد) و تکمیل معرفت بشری (یعنی افق هایی از حقیقت که از دسترس عقل و حس بیرون است، برای انسان تبیین گردد) ، دو هدفی است که در این بخش می گنجند و بشر در این دو حوزه همیشه نیازمند دین است.
ب. هدف و رسالت مقطعی و ناپایدار (هدف ثانوی)؛ مثل ارائه راه کارهای خاص متناسب با پاره ای از شرائط ویژۀ زمانی و مکانی و بیان برخی از مسائل علمی و فکری در دوره ای خاص و برای عده ای از انسان ها در شرائط ویژه.
بدیهی است که با تغییر شرایط، زمان و مکان راه کارهای ارائه شده توسط دین دیگر کارائی نخواهند داشت و از آن رو که از اهداف پایدار و دائمی محسوب نمی شوند، نباید بر آن راه کار پافشاری کرد. دین نیامده و نخواسته است عقل و اندیشۀ آدمی را تعطیل کند و رسالت دین قرار دادن وحی به جای عقل نیست، بلکه رسالت وحی این است که اولا: مسیر رسیدن به معرفت های عقلانی و تجربی را روشن سازد، و ثانیا: افق هایی از حقیقت را که از دسترس عقل و حس بیرون است، برای انسان روشن کند. نک: ربانی گلپایگانی، علی، (جامعیت و کمال دین)، ص 16 - 17.
بر این اساس در اهداف پایدار باید به سراغ دین رفت و در اهداف ناپایدار به سراغ عقل و حس.
اما مکانیسم‌ و سازوکار ویژه‌ای‌ که‌ در سیستم‌ قانونگذاری ‌اسلام‌ وجود دارد و به‌ واسطه‌ آن‌ می‌توان دو مقولۀ‌ ثابت‌ و متغیر را در باب ‌دین‌ و زندگی‌ بشر به‌ هم‌ پیوند داد، و آن‌ دو را در کنار هم‌ نشاند، عناصر و ارکان‌ پنج گانه‌ای‌ است که عبارتند از: 1. احکام‌ اولیه‌ و ثانویه؛ 2. تشریع‌ اجتهاد در اسلام ؛ 3. نقش‌ کلیدی‌ عقل‌ در اجتهاد؛ 4. ملاکات‌ احکام‌ و قاعدۀ‌ اهم‌ و مهّم؛ 5. مسؤولیت ‌ها و اختیارات‌ حاکم‌ اسلامی . نک: همان، ص 77 - 94.

[2] نک: طباطبایی، محمدحسین، (المیزان فی تفسیر القرآن)، ج 12، ص 347.

[3] معرفت، محمد هادی،(جامعیّت قرآن کریم نسبت به علوم و معارف بشری)، فصلنامۀ‌ (نامۀ مفید)، ‌ ش 6، ص 6.

[4] معرفت، محمد هادی، فصلنامۀ (نقد و نظر)، ش 1، ص 63 - 64.

[5]. خدای متعال در خصوص ارتباط اعتقادات حقه و اخلاق پسندیده با عمل می‌فرماید: (إلیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه) فاطر، 10؛ (سخن (اعتقاد) پاک به سوی خدا صعود می‌کند و عمل صالح بلندش می‌کند؛ یعنی در صعود اعتقاد کمک می‌کند). همچنین در خصوص ارتباط اعتقاد به عمل می‌فرماید: (ثم کان عاقبة الذین اساؤا السوآی ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزؤن) روم، 10؛ (پس از آن سرانجام کار کسانی که کار بد می‌کردند به این جا کشید که آیات خداوند را تکذیب کردند و به آنها استهزاء می‌کردند).

[6]. احقاف، 30.

[7]. طباطبایی، محمد حسین، (المیزان فی تفسیر القرآن)، ج 15، ص 47.

[8]. شوری، 13.

[9]. مائده، 48.

[10]. قرشی، سید علی اکبر، (قاموس قرآن)، ج 7، ص 166؛ فقیه نامدار شیعه، مرحوم کاشف الغطاء در این مورد می‌گوید: اگر رسول اکرم (ص)و قرآن نمی‌بود، هرگز نامی از مسیحیت و یهود باقی نمی‌ماند؛ زیرا تورات و انجیل تحریف شده، که خدا را در مصاف و کشتی با یعقوب (ع) توصیف و انبیا (ع) را میگسار معرفی می کنند و زنان پاکدامن را در معرض اتهام قرار می‌دهند، هرگز توان بقا و دوام را ندارند. قرآن کریم همراه با نشر توحید، دامن تمام انبیا را از این گونه اتهام ها مبرا نمود و ابراهیم خلیل و سایر انبیا (ع) را به عزت و عظمت ستود و مریم عذرا را به طهارت و پاکی یاد کرد. قرآن کریم کتب انبیا سلف را نیز از تحریف هایی که در آنها واقع شده است تنزیه نمود ... علاوه بر تنزیه کتاب های آسمانی از تحریف های اصولی، ساحت آنها را از تحریف های فروع دین نیز منزه دانسته است. نک: جوادی آملی، عبدالله، (شریعت در آینۀ معرفت)، ص 105 - 106.

منبع: http://farsi.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین