در مواردی که کارگر تأخیر ورود به کارگاه یا تعجیل خروج دارد آیا می توان کسر ساعات کار را با ساعات اضافه کاری کارگر تهاتر نمود.

واژه اضافه ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اضافه (منطق)، اصطلاحی‌ منطقی‌ - فلسفی‌، از مقولات‌ دهگانه ارسطویی‌ و از اعراض‌ نسبی‌• اضافه (ادبیات عرب)، اصطلاحی در ادبیات عرب به معنای نسبت‌ دادن‌ یک‌ اسم‌ به‌ اسمی‌ دیگر• اضافه (ادبیات فارسی)، اصطلاحى‌ در دستور زبان‌ به معنای نسبت‌ دادن‌ اسمی‌ به‌ اسم‌ دیگر

به عقب انداختن عمل از اوّل وقت امکان آن را تأخیر می‌گویند که از عنوان تأخیر در بیشتر ابواب فقه ـ اعم از عبادات و معاملات ـ به مناسبت سخن رفته و احکامی بر آن مترتّب شده است.

شتاب زدگی، روحیه‌ای است ثابت و دائمی در دل که باعث می‌ شود انسان به هر کاری که به خاطرش خطور کند بی‌ درنگ اقدام کند و این نیز از نتایج ضعف نفس است و ضدّش درنگ، تأنی (آهستگی)، [۱] توقف و وقار است. [۲]

تَهاتُر، اصطلاحی در فقه و حقوق ، به معنای سقوط دیون متقابل دو فرد به یکدیگر است.

خروج در فقه به معنای بیرون آمدن یا طغیان بر امام معصوم ع است و از آن در بابهای مختلف فقهی همچون طهارت ،‌صلات ، حج، نکاح و قضاء سخن گفته‌اند .

ورود، نظریه‌ای در اصول فقه شیعه، متضمن روشِ جمع کردن میان ادله و برطرف کردن تعارض اولیه آنها است.

کسر به تخلّف «حکمِ» قیاس از حکمتِ اعتبار شده اطلاق می‌شود.

مُحاسبه یا مُحاسبه نَفْس، رسیدگی شخصی اعمال شبانه‌روز و محاسبه اعمال نیک و بد است. محاسبه بعد از مشارطه و مراقبه صورت می‌گیرد. اساتید اخلاق و عرفان با استناد به روایات، تأکید بسیاری بر محاسبه دارند.

واژه اضافه ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اضافه (منطق)، اصطلاحی‌ منطقی‌ - فلسفی‌، از مقولات‌ دهگانه ارسطویی‌ و از اعراض‌ نسبی‌• اضافه (ادبیات عرب)، اصطلاحی در ادبیات عرب به معنای نسبت‌ دادن‌ یک‌ اسم‌ به‌ اسمی‌ دیگر• اضافه (ادبیات فارسی)، اصطلاحى‌ در دستور زبان‌ به معنای نسبت‌ دادن‌ اسمی‌ به‌ اسم‌ دیگر

به عقب انداختن عمل از اوّل وقت امکان آن را تأخیر می‌گویند که از عنوان تأخیر در بیشتر ابواب فقه ـ اعم از عبادات و معاملات ـ به مناسبت سخن رفته و احکامی بر آن مترتّب شده است.

تَهاتُر، اصطلاحی در فقه و حقوق ، به معنای سقوط دیون متقابل دو فرد به یکدیگر است.

ساعت مقدارى از زمان می‌باشد که در دو معنای ساعت عرفی و ساعت نجومی استعمال شده است و در روایات و به مناسبت در کلمات فقها کاربرد دارد.

عادی به معنای متجاوز است.