سرّ اختلاف دیه زن و مرد در اسلام چیست؟‌
همیشه و همه جا دیه مرد بیشتر از زن نیست و درآمد مرد نیز از آن زن است‌.‌ ‌ ‌لیکن یک سلسله از ارزیابیها در قرآن کریم به بدن برمی‌گردد، و هر بدنی که منشأ اقتصادی بیشتر و ‌قوی‌تر باشد، مسأله دیه هم با تناسب او تنظیم می‌شود، چه این که مسائل ارثی هم این چنین است‌.‌ ‌ ‌اما آنچه که به تعلیم و تربیت مربوط است زن و مرد در آن مقام مورد خطاب مشترک، قرار گرفته‌اند. قرآن ‌در امور حکومتی همانند امور معرفتی زن و مرد را یکسان مورد خطاب قرار داده و می‌فرماید‌:‌ ‌ ) ‌ما کان لمؤمن ولا مؤمنة اذا قضی اللَّه ورسوله أمراً أن یکون لهم الخیرة من أمرهم)(1).‌ ‌ ‌و هیچ مرد و زن مؤمنی را نیامده است که چون خدا و پیامبرش فرمانی دهد، برای آنان در کارشان ‌اختیاری باشد‌.‌ ‌ ‌یعنی اگر نظام اسلامی، قضا و حکمی را ارائه داد و پیامبر، حکمی کرد و از طرف خدای سبحان دستوری ‌را ابلاغ کرد، هیچ مرد باایمان، و هیچ زن باایمان، حق تصمیم‌گیری مخالف در برابر قضا و داوری خدا و پیامبر را ‌ندارد. نه تنها در مسائل تشریعی، بلکه در مسائل حکومتی نیز آنجا که سخن از قضا و حکم است، خواه ‌قضای باب قضاوت، خواه قضای حکومت، مرد مؤمن و زن مؤمنه حق اعتراض ندارند.‌ ‌ ‌در مسائل اخلاقی نیز در قرآن کریم آمده است‌:‌ ‌ ) ‌یا أیّها الّذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم عسی أن یکونوا خیراً منهم ولا نساءٌ من نساء عسی أن یکنّ ‌خیراً منهنّ)(2).‌ ‌ ‌ای مؤمنان! نباید قومی قوم دیگر را ریشخند کنند شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانی زنان دیگر را ‌ریشخند کنند شاید‌ ‌آنها از اینها بهتر باشند‌.‌ ‌ ‌هیچ کسی، اعم از مرد یا زن، حق ندارد دیگری را مسخره و یا تحقیر نماید، زیرا خیر بودن از مدرکات ‌بصری نیست که به چشم بیاید، خیر مربوط به جان است و جان نیز مستور است، و چه بسا کسی که مورد ‌تحقیر قرار می‌گیرد بهتر از کسی باشد که تحقیر می‌کند. بنابراین، نه مرد حق تمسخر دارد، و نه زنی مجاز ‌به این کار است. چرا که قرآن می‌فرماید‌:‌ ‌ ) ‌عسی أن یکونوا خیراً منهم ولا نساء من نساء عسی أن یکنّ خیراً منهنّ‌ (‌ ‌ ‌در روایت آمده است که چند چیز در میان چند چیز مستور است: یکی شب قدر است که در بین شبها ‌مستور است، و دیگری اولیای خدا هستند که در بین افراد عادی گمنام و مستور هستند، و چه بسا کسی ‌که مورد تحقیر قرار گرفته از اولیای الهی باشد.‌ ‌ ‌تحقیر کردن به چهار صورت محتمل است: گاهی ممکن است مردی، مردی را تحقیر کند، و یا مردی زنی ‌را تحقیر نماید. چنانکه گاهی ممکن است زنی، زن دیگری را تحقیر کند، یا زنی، مردی را مورد تحقیر قرار ‌دهد. این چهار صورت مفروض است ولی دو صورت آن را قرآن با صراحت بیان می‌فرماید واصل کلی را یادآور ‌می‌شود که، چه بسا کسی که مورد تحقیر قرار می‌گیرد بهتر از تحقیر کننده باشد‌.‌ ‌ ‌بنابراین در مسائل اخلاقی هیچ امتیازی بین زن و مرد نیست. و اما در مسأله دیه چون جنبه خیر بودن در ‌او نیست بلکه مربوط به جنبه بدنی است، لذا اگر بدن در مسائل اقتصادی قوی‌تر بود دیه آن بیشتر است و ‌چون مردها در مسائل اقتصادی معمولاً بیشتر از زنها بازدهی اقتصادی دارند دیه آنها نیز بیشتر است و این ‌بدان معنا نیست که در اسلام مرد ارزشمندتر از زن باشد بلکه تنها آن بُعد جسمانی - جنبه بدنی - آن دو ‌صنف لحاظ می‌شود. اصل دیه مربوط به ارزیابی روح نیست و نباید در مسائل انسان‌شناسی و عظمت زن و ‌مرد این عنوان مورد نقد و نقض قرار گیرد.‌ ‌ ‌بنابراین‌ ‌دیه معیار ارزش آدمی و نقد ناقدان بدان جهت است که انسان را در حد یک گیاه می‌شناسند، ‌اما واقعیاتی نظیر این که انسان به جایی برسد که تنگاتنگ با ملائکه سخن بگوید، و فرشتگان به استقبالش ‌درآیند، برای آنان بی‌مفهوم است. و وقتی این سلسله از مسائل مطرح بشود تازه آنها به خود می‌آیند که ‌عجب! ماورای طبیعتی هم هست، موجودی به نام فرشته نیز وجود دارد! و ما برای اَبد، زنده‌ایم و عمر این تن ‌زودگذر ما حداکثر یک قرن است اما جان ما جاودان و ابدی است، نه سخن از یک میلیارد سال که اصلاً سخن ‌از سال و ماه نیست، و ما به جایی می‌رسیم که فرشته‌ها به استقبال ما می‌آیند و تهنیت می‌گویند و تحیّت ‌می‌فرستند:‌ ‌ ) ‌سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین)(3).‌ ‌ ‌درود بر شما خوش باشید و درون آیید جاودانه‌.‌ ‌ ( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئینه جلال و جمال، صفحات 419 421.)‌ ‌(1) سوره احزاب، آیه 36.‌ ‌(2) سوره حجرات، آیه 11.‌ ‌(3) سوره زمر، آیه 73.‌
عنوان سوال:

سرّ اختلاف دیه زن و مرد در اسلام چیست؟‌


پاسخ:

همیشه و همه جا دیه مرد بیشتر از زن نیست و درآمد مرد نیز از آن زن است‌.‌
‌ ‌لیکن یک سلسله از ارزیابیها در قرآن کریم به بدن برمی‌گردد، و هر بدنی که منشأ اقتصادی بیشتر و ‌قوی‌تر باشد، مسأله دیه هم با تناسب او تنظیم می‌شود، چه این که مسائل ارثی هم این چنین است‌.‌
‌ ‌اما آنچه که به تعلیم و تربیت مربوط است زن و مرد در آن مقام مورد خطاب مشترک، قرار گرفته‌اند. قرآن ‌در امور حکومتی همانند امور معرفتی زن و مرد را یکسان مورد خطاب قرار داده و می‌فرماید‌:‌
‌ ) ‌ما کان لمؤمن ولا مؤمنة اذا قضی اللَّه ورسوله أمراً أن یکون لهم الخیرة من أمرهم)(1).‌
‌ ‌و هیچ مرد و زن مؤمنی را نیامده است که چون خدا و پیامبرش فرمانی دهد، برای آنان در کارشان ‌اختیاری باشد‌.‌
‌ ‌یعنی اگر نظام اسلامی، قضا و حکمی را ارائه داد و پیامبر، حکمی کرد و از طرف خدای سبحان دستوری ‌را ابلاغ کرد، هیچ مرد باایمان، و هیچ زن باایمان، حق تصمیم‌گیری مخالف در برابر قضا و داوری خدا و پیامبر را ‌ندارد. نه تنها در مسائل تشریعی، بلکه در مسائل حکومتی نیز آنجا که سخن از قضا و حکم است، خواه ‌قضای باب قضاوت، خواه قضای حکومت، مرد مؤمن و زن مؤمنه حق اعتراض ندارند.‌
‌ ‌در مسائل اخلاقی نیز در قرآن کریم آمده است‌:‌
‌ ) ‌یا أیّها الّذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم عسی أن یکونوا خیراً منهم ولا نساءٌ من نساء عسی أن یکنّ ‌خیراً منهنّ)(2).‌
‌ ‌ای مؤمنان! نباید قومی قوم دیگر را ریشخند کنند شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانی زنان دیگر را ‌ریشخند کنند شاید‌ ‌آنها از اینها بهتر باشند‌.‌
‌ ‌هیچ کسی، اعم از مرد یا زن، حق ندارد دیگری را مسخره و یا تحقیر نماید، زیرا خیر بودن از مدرکات ‌بصری نیست که به چشم بیاید، خیر مربوط به جان است و جان نیز مستور است، و چه بسا کسی که مورد ‌تحقیر قرار می‌گیرد بهتر از کسی باشد که تحقیر می‌کند. بنابراین، نه مرد حق تمسخر دارد، و نه زنی مجاز ‌به این کار است. چرا که قرآن می‌فرماید‌:‌
‌ ) ‌عسی أن یکونوا خیراً منهم ولا نساء من نساء عسی أن یکنّ خیراً منهنّ‌ (‌
‌ ‌در روایت آمده است که چند چیز در میان چند چیز مستور است: یکی شب قدر است که در بین شبها ‌مستور است، و دیگری اولیای خدا هستند که در بین افراد عادی گمنام و مستور هستند، و چه بسا کسی ‌که مورد تحقیر قرار گرفته از اولیای الهی باشد.‌
‌ ‌تحقیر کردن به چهار صورت محتمل است: گاهی ممکن است مردی، مردی را تحقیر کند، و یا مردی زنی ‌را تحقیر نماید. چنانکه گاهی ممکن است زنی، زن دیگری را تحقیر کند، یا زنی، مردی را مورد تحقیر قرار ‌دهد. این چهار صورت مفروض است ولی دو صورت آن را قرآن با صراحت بیان می‌فرماید واصل کلی را یادآور ‌می‌شود که، چه بسا کسی که مورد تحقیر قرار می‌گیرد بهتر از تحقیر کننده باشد‌.‌
‌ ‌بنابراین در مسائل اخلاقی هیچ امتیازی بین زن و مرد نیست. و اما در مسأله دیه چون جنبه خیر بودن در ‌او نیست بلکه مربوط به جنبه بدنی است، لذا اگر بدن در مسائل اقتصادی قوی‌تر بود دیه آن بیشتر است و ‌چون مردها در مسائل اقتصادی معمولاً بیشتر از زنها بازدهی اقتصادی دارند دیه آنها نیز بیشتر است و این ‌بدان معنا نیست که در اسلام مرد ارزشمندتر از زن باشد بلکه تنها آن بُعد جسمانی - جنبه بدنی - آن دو ‌صنف لحاظ می‌شود. اصل دیه مربوط به ارزیابی روح نیست و نباید در مسائل انسان‌شناسی و عظمت زن و ‌مرد این عنوان مورد نقد و نقض قرار گیرد.‌
‌ ‌بنابراین‌ ‌دیه معیار ارزش آدمی و نقد ناقدان بدان جهت است که انسان را در حد یک گیاه می‌شناسند، ‌اما واقعیاتی نظیر این که انسان به جایی برسد که تنگاتنگ با ملائکه سخن بگوید، و فرشتگان به استقبالش ‌درآیند، برای آنان بی‌مفهوم است. و وقتی این سلسله از مسائل مطرح بشود تازه آنها به خود می‌آیند که ‌عجب! ماورای طبیعتی هم هست، موجودی به نام فرشته نیز وجود دارد! و ما برای اَبد، زنده‌ایم و عمر این تن ‌زودگذر ما حداکثر یک قرن است اما جان ما جاودان و ابدی است، نه سخن از یک میلیارد سال که اصلاً سخن ‌از سال و ماه نیست، و ما به جایی می‌رسیم که فرشته‌ها به استقبال ما می‌آیند و تهنیت می‌گویند و تحیّت ‌می‌فرستند:‌
‌ ) ‌سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین)(3).‌
‌ ‌درود بر شما خوش باشید و درون آیید جاودانه‌.‌

( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئینه جلال و جمال، صفحات 419 421.)‌

‌(1) سوره احزاب، آیه 36.‌
‌(2) سوره حجرات، آیه 11.‌
‌(3) سوره زمر، آیه 73.‌





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین