آنچه که در قرآن کریم راجع به تفاوت موجودات بیان شده این است که: اولاً، باید زندگی به احسن وجه اداره ‌شود و ثانیاً، تا تسخیر متقابل بین موجودات محقق نشود و هماهنگی بین آحاد و طبقات متفاوت ایجاد نگردد، ‌نظام به احسن وجه اداره نمی‌شود در سوره زخرف فرمود: ) أهم یقسّمون رحمت ربّک نحن قسّمنا بینهم معیشتهم فی الحیاة الدّنیا ورفعنا بعضهم فوق بعض ‌درجات لیتّخذ بعضهم بعضاً سخریّاً ورحمت ربّک خیرٌ ممّا یجمعون)(1).‌ فرمود: ما مردم را با استعدادهای مختلف و شرایط گوناگون آفریدیم و اگر همه در یک سطح از استعداد و ‌یک سطح از قدرت بودند نظام هستی متلاشی می‌شد، چون کارها گوناگون است و کارهای گوناگون را باید ‌استعدادهای گوناگون به عهده بگیرد، لذا باید تفاوت باشد. اگر در این تفاوت کسی که مثلاً در درجه پنجم ‌است بیاید در درجه دهم و کسی که در درجه دهم است بیاید در درجه پنجم قرار بگیرد، باز این سؤال محفوظ ‌است که تفاوت چرا؟ قهراً نمی‌شود اصل تفاوت را انکار کرد. اگر مهره‌ها هم تبدیل شود سؤال عوض نخواهد ‌شد، چون تا زمانی که شؤون متفاوت وجود دارد قهراً استعدادهای گوناگون لازم است که لازمه وجود افراد ‌متفاوت است.‌ همانطوری که اختلاف طبقات، استعدادها، گرایش‌ها و جذب‌ها و دفع‌ها، هیچ کدام معیار فضیلت ‌نیستند، بلکه همه و همه به عنوان ابزار کار، لازم است تا تسخیر متقابل و دوجانبه محقق بشود (لیتّخذ ‌بعضهم بعضاً سُخریّاً) اختلاف زن و مرد هم این چنین است یعنی اگر کسی استعداد برتری دارد این استعداد ‌برتر، نشانه فضیلت معنوی و تقرّب الی‌اللَّه نیست. اگر بتواند از این استعداد برتر فایده بهتر ببرد و خالصانه‌تر ‌کار کند به مرتبه بالاتری از تقوا می‌رسد، و از این جهت به کمال محض نزدیک‌تر خواهد بود ولی اگر از این ‌استعداد برتر طَرْفی نبست و به خدای سبحان تقرّب نجست چه بسا این استعدادِ زائد برای او وبال باشد. ‌پس استعدادها گرچه یک فضیلت ظاهری است امّا نشانه تقرّب الی‌اللَّه نیست.‌ بنابراین، تفاوت‌ها برای آن است که گروهی، گروه دیگر را به صورت متقابل و دوجانبه تسخیر کنند و هیچ ‌کسی حق ندارد افراد دیگری را تحت تسخیر خود درآورد اما خودش مسخَّر نشود، کسی نمی‌تواند به دلیل ‌داشتن قدرت و امکانات استعدادی یا غیر استعدادی از دیگران، تسخیر یک جانبه طلب کند بلکه باید تسخیر ‌متقابل و خدمت متقابل باشد تا نظام به احسن وجه اداره بشود. و اگر تسخیر، متقابل نباشد همان استهزاء ‌کردن و منافع دیگری را به سود خود رایگان بردن است که قرآن آن را نهی کرده و آن را به عنوان ستم، تحریم ‌و محکوم کرده است.‌ بنابراین نظام آفرینش، استعدادهای متقابل و متخالف می‌طلبد و این تفاوت هم برای تسخیر دوجانبه و ‌متقابل آن تقرّب الی‌اللَّه است. ‌( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئینه جلال و جمال، صفحات 389 391.)‌ ‌(1)سوره زخرف، آیه 32.‌
آنچه که در قرآن کریم راجع به تفاوت موجودات بیان شده این است که: اولاً، باید زندگی به احسن وجه اداره شود و ثانیاً، تا تسخیر متقابل بین موجودات محقق نشود و هماهنگی بین آحاد و طبقات متفاوت ایجاد نگردد، نظام به احسن وجه اداره نمیشود در سوره زخرف فرمود:
) أهم یقسّمون رحمت ربّک نحن قسّمنا بینهم معیشتهم فی الحیاة الدّنیا ورفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتّخذ بعضهم بعضاً سخریّاً ورحمت ربّک خیرٌ ممّا یجمعون)(1).
فرمود: ما مردم را با استعدادهای مختلف و شرایط گوناگون آفریدیم و اگر همه در یک سطح از استعداد و یک سطح از قدرت بودند نظام هستی متلاشی میشد، چون کارها گوناگون است و کارهای گوناگون را باید استعدادهای گوناگون به عهده بگیرد، لذا باید تفاوت باشد. اگر در این تفاوت کسی که مثلاً در درجه پنجم است بیاید در درجه دهم و کسی که در درجه دهم است بیاید در درجه پنجم قرار بگیرد، باز این سؤال محفوظ است که تفاوت چرا؟ قهراً نمیشود اصل تفاوت را انکار کرد. اگر مهرهها هم تبدیل شود سؤال عوض نخواهد شد، چون تا زمانی که شؤون متفاوت وجود دارد قهراً استعدادهای گوناگون لازم است که لازمه وجود افراد متفاوت است.
همانطوری که اختلاف طبقات، استعدادها، گرایشها و جذبها و دفعها، هیچ کدام معیار فضیلت نیستند، بلکه همه و همه به عنوان ابزار کار، لازم است تا تسخیر متقابل و دوجانبه محقق بشود (لیتّخذ بعضهم بعضاً سُخریّاً) اختلاف زن و مرد هم این چنین است یعنی اگر کسی استعداد برتری دارد این استعداد برتر، نشانه فضیلت معنوی و تقرّب الیاللَّه نیست. اگر بتواند از این استعداد برتر فایده بهتر ببرد و خالصانهتر کار کند به مرتبه بالاتری از تقوا میرسد، و از این جهت به کمال محض نزدیکتر خواهد بود ولی اگر از این استعداد برتر طَرْفی نبست و به خدای سبحان تقرّب نجست چه بسا این استعدادِ زائد برای او وبال باشد. پس استعدادها گرچه یک فضیلت ظاهری است امّا نشانه تقرّب الیاللَّه نیست.
بنابراین، تفاوتها برای آن است که گروهی، گروه دیگر را به صورت متقابل و دوجانبه تسخیر کنند و هیچ کسی حق ندارد افراد دیگری را تحت تسخیر خود درآورد اما خودش مسخَّر نشود، کسی نمیتواند به دلیل داشتن قدرت و امکانات استعدادی یا غیر استعدادی از دیگران، تسخیر یک جانبه طلب کند بلکه باید تسخیر متقابل و خدمت متقابل باشد تا نظام به احسن وجه اداره بشود. و اگر تسخیر، متقابل نباشد همان استهزاء کردن و منافع دیگری را به سود خود رایگان بردن است که قرآن آن را نهی کرده و آن را به عنوان ستم، تحریم و محکوم کرده است.
بنابراین نظام آفرینش، استعدادهای متقابل و متخالف میطلبد و این تفاوت هم برای تسخیر دوجانبه و متقابل آن تقرّب الیاللَّه است.
( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئینه جلال و جمال، صفحات 389 391.)
(1)سوره زخرف، آیه 32.
- [سایر] سرّ اختلاف دیه زن و مرد در اسلام چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] چرا میّت مرد را از طرف سر، و میّت زن را از طرف عرض بدن، وارد قبر می کنند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] چرا میّت مرد را از طرف سر، و میّت زن را از طرف عرض بدن، وارد قبر می کنند؟
- [آیت الله نوری همدانی] آیا با صرف ارائه عکسی که حضور دو مرد و دو زن را به صورت برهنه بودن سر زنان نشان میدهد، میتوان تلقّی ارتباط نا مشروع نمود؟
- [آیت الله وحید خراسانی] ایا زن محرم می تواند صورت خود را با حوله پاک کند یا حکم سر مرد را دارد که نمی تواند روی ان را بپوشاند
- [آیت الله بهجت] شخصی که می خواهد بر میّت زن یا مرد نماز اقامه کند، بهتر است رو به روی میت بایستد یا بالای سر میّت؟
- [آیت الله خامنه ای] رقص محلی مرد برای مرد و زن برای زن و یا مرد در بین زنان و زن در بین مردان، چه حکمی دارد؟
- [سایر] آیا سلام کردن مرد به زن نامحرم و زن به مرد نامحرم، جایز است؟
- [آیت الله سبحانی] اگر برای مرد، نماز میت زن و برای زن، نماز میت مرد خوانده شود، وظیفه چیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] تغییر جنسیت مرد به زن و زن به مرد با عمل جراحی چه حکمی دارد ؟
- [آیت الله خوئی] بنابر احتیاط واجب اگر مأموم یک مرد باشد، قدری عقبتر طرف راست امام بایستد و اگر یک یا چند زن باشد، پشت سر امام بایستد، و اگر یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشند مرد طرف راست امام قدری عقبتر بایستد و یک زن یا چند زن پشت سر امام بایستند و اگر چند مرد و یک یا چند زن باشند، آنچه مرد است عقب امام و زنها پشت سر مردها بایستند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مأموم یک مرد باشد، مستحبّ است طرف راست امام بایستد و اگر یک زن باشد، مستحبّ است پشت سر او بایستد، و اگر یک مرد ویک زن یا یک مرد و چند زن باشند مستحبّ است مرد طرف راست امام وباقی پشت سر امام بایستند و اگر چند مرد یا چند زن باشند، مستحبّ است پشت سر امام بایستند، و اگر چند مرد وچند زن باشند، مستحبّ است مردها عقب امام و زنها پشت مردها بایستند.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط واجب اگر مأموم یک مرد باشد، باید طرف راست امام بایستد و اگر چند مرد باشند، باید پشت سر امام بایستند و اگر یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشند، باید مرد طرف راست امام و زنها پشت سر امام بایستند و اگر چند زن باشند، باید پشت سر امام بایستند و اگر چند مرد و چند زن باشند، باید مردها پشت سر امام و زنها پشت سر مردها بایستند و اگر یک زن باشد، میتواند در پشت سر امام و یا طرف راست او به نحوی بایستد که جای سجده او مساوی با زانو یا محل ایستادن امام باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] بنابر احتیاط واجب اگر ماموم یک مرد باشد طرف راست امام بایستد و اگر یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشند مرد طرف راست امام بایستد و بقیه پشت سر امام و اگر چند مرد و یک یا چند زن باشند مردها پشت سر امام و زنها پشت سر مردها بایستند و اگر یک یا چند زن باشد پشت سر امام بایستد و در صورتی که یک زن باشد مستحب است پشت سر در طرف راست امام طوری بایستد که جای سجده اش محاذی زانو یا قدم امام باشد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] بنا بر احتیاط واجب اگر ماموم یک مرد باشد؛ طرف راست امام بایستد و اگر یک یا چند زن باشد؛ پشت سر امام بایستد و اگر یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشند؛ مرد طرف راست امام بایستد و یک یا چند زن پشت سر امام بایستند و اگر چند مرد و یک یا چند زن باشند؛ آنچه مرد است عقب امام و زنها پشت مردها بایستند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر مأموم یک مرد باشد، بنابر احتیاط واجب طرف راست امام قدری عقب تر بایستد. و اگر یک زن باشد، مستحب است در طرف راست امام طوری بایستد که جای سجده اش مساوی زانو یا قدم امام باشد. و اگر یک مرد و یک زن، یا یک مرد و چند زن باشند ، مستحب است مرد طرف راست امام و باقی پشت سر امام بایستند. و اگر چند مرد یا چند زن باشند، مستحب است پشت سر امام بایستند. و اگر چند مرد و چند زن باشند مردان پشت سر امام، و زنان پشت سر مردان بایستند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] بنا بر احتیاط، اگر مأموم یک مرد باشد، قدری عقبتر طرف راست امام بایستد و اگر یک یا چند زن باشد، پشت سر امام بایستد و اگر یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشد، مرد طرف راست امام، قدری عقبتر بایستد و یک یا چند زن پشت سر امام بایستند و اگر چند مرد و یک یا چند زن باشند، مردها عقب امام و یک زن یا زنها پشت مردها بایستند. چیزهایی که در نماز جماعت مستحب است
- [آیت الله بروجردی] اگر مأموم یک مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بایستد و اگر یک زن باشد، مستحب است در طرف راست امام طوری بایستد که جای سجدهاش مساوی زانو یا قدم امام باشد و اگر یک مرد و یک زن، یا یک مرد و چند زن باشند، مستحب است مرد طرف راست امام و باقی پشت سر امام بایستند و اگر چند مرد یا چند زن باشند، مستحب است پشت سر امام بایستند و اگر چند مرد و چند زن باشند، مستحب است مردها عقب امام و زنها پشت مردها بایستند.
- [امام خمینی] اگر ماموم یک مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بایستد، واگر یک زن باشد، مستحب است در طرف راست امام طوری بایستد که جای سجده اش مساوی زانو یا قدم امام باشد، و اگر یک مرد و یک زن، یا یک مرد و چند زن باشند، مستحب است مرد طرف راست امام و باقی پشت سر امام بایستند، و اگرچند مرد یا چند زن باشند، مستحب است پشت سر امام بایستند، و اگر چند مرد و چند زن باشند، مستحب است مردها عقب امام و زنها پشت مردها بایستند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر ماموم یک مرد باشد ، مستحب است طرف راست امام بایستد و اگر زن باشد ، مستحب است در طرف راست امام طوری بایستد که جای سجده اش مساوی زانو یا قدم امام باشد و اگر یک مرد و یک زنیا یک مرد و چند زن باشند مستحب است مرد طرف راست امام و باقی پشت سر امام بایستد و اگر چند مرد یا چند زن باشند ، مستحب است پشت سر امام بایستد و اگر چند مرد و چند زن باشند ، مستحب است مردها عقب امام و زنها پشت مردها بایستد .