از دیدگاه اسلام،دین مجموعه به هم پیوستهای از باورها و اندیشههای برگرفته از وحی الهی در رابطه با جهان،انسان و جهان پس از مرگ است که هدف آن هدایت انسان به سوی روشی بهتر زیستن و کاملتر شدن است. مرحوم علامه جعفری(ره) میگوید: (هر حقیقت و پدیدهای که برای تنظیم و اصلاح حیات انسانی در ارتباط چهارگانه (ارتباط انسان با خویشتن، ارتباط انسان با خدا، ارتباط با جهان هستی و ارتباط انسان با هم نوع خویش) قابل بهرهبرداری باشد، از دیدگاه اسلام جزء دین محسوب میشود.[1] انسان در قبال خدا وظایفی دارد که آن وظایف عبارتند از: 1. عبادتهای فردی: که مربوط به فصل عبادات میباشد: طهارت، نماز، زکوات، خمس، روزه، اعتکاف و ....که از واجبات عبادی میباشد که هر انسان مسلمانی باید آن را انجام دهد. 2. عبادتهای غیر فردی (اجتماعی)، که شامل بقیه فصول فقهی میباشد از جمله، احکام اجتماعی حقوقی، سیاسی، اجتماعی که عبادتهای جمعی به شمار میآیند. و آنچه محل بحث است مشارکت سیاسی است که در اسلام دین از سیاست جدا نیست و سیاست بمنزله عبادت میباشد، امام خمینی(ره) میفرماید: (در اسلام آن قدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است. شما پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه کنید، هشت تایش کتابی است که مربوط به عبادات است، باقیش مربوط به سیاست و اجتماعات و معاشرات و این طور چیزهاست. ما همه آنها را گذاشتیم کنار و یک بعد را، یک بعد ضعیفش را، گرفتیم.)[2] مرحوم محقق حلّی نویسنده کتاب شرایع الاسلام (و بسیاری از فقهای دیگر) احکام فقهی را به چهار قسم اصلی یعنی: عبادات، عقود، ایقاعات و احکام مشتمل بر 48 باب تقسیم کرده است که فصل مربوط به عبادات تنها شامل ده باب میشود.[3] نگاهی به عناوین دهگانه نشان میدهد که بسیاری از آنها نیز منحصر، به رابطه فرد با خدا نمیباشد بلکه مستقیم و یا غیر مستقیم ناظر به احکام مربوط به جنبههایی از روابط اجتماعی هستند و صرفاً از آن جهت که قصد قربت شرط صحت آنها بوده است در زمره عبادات شمرده شدهاند. ضمن آن که حتی در مورد بابهایی همانند طهارت و نماز که در فصل عبادات آمده است نیز جنبههای اجتماعی متعددی را میتوان یافت که تشریع آنها نیز ملحوظ شارع مقدس بوده است. بدیهی است که احکام مندرج در ذیل سه فصل عقود و ایقاعات و احکام ناظر به وظایف فرد نسبت به دیگران (فرزند، خانواده، جامعه، حکومت، طبیعت) و مربوط به حقوق اجتماعی و آداب معاشرت و آئین کسب و تجارت و دیگر روابط اقتصادی و احکام مربوط به دادرسی و اقامه حدود وظایف حکومت در قبال افراد و جامعه میباشد. نگاهی گذرا به قرآن کریم نیز گویای این است، که انسان باید به ارتباط خود با انسانهای دیگر در مناسبات اجتماعی اهمیت دهد. این قضیه آنقدر مهم است که حتی بعضی از سورههای قرآن تماماً یا بخش اعظم آن در راستای همین ارتباط بوده است.[4] اساساً در بینش توحیدی اسلام هیچگاه دنیا و آخرت در برابر یکدیگر قرار ندارند تا رفتارهای مربوط به جنبههای دنیایی زندگی انسانها را بتوان از مسایل عبادی و معنوی جدا کرد. و لذاست که امام خمینی بارها فرمودهاند که اسلام همهاش سیاست است و سیاستش عین عبادت و عبادتش عین سیاست. در بینش دینی، مسلمان مکلّف است از قانون خدا در همه رفتارهای ارادی خود پیروی کند و دین اسلام آیات قرآنی و احادیث و سیرة عملی معصومین علیهم السّلام و آراء بزرگان دین با رهبانیت و گوشهگیری و عزلت به شدّت مبارزه کرده است و از این روست که در زبان آیات و روایات اخلاقی، جهاد، تلاش و کار و کسب و نیایش و خدمت به خلق خدا و هر حرکتی که انسان مؤمن با انگیزه الهی و بر طبق احکام او انجام دهد عبادت (به معنای عام) است و گاه شود که اثر یک حرکت اجتماعی نزد خداوند بارها مطلوبتر از صدها ذکر و نیایش باشد. چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: (ضربة علیّ یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین) و این منطق یک مسلمان واقعی است که (انّ صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لللّه رب العالمین) جامعیت دین اسلام یکی از علل گسترش روزافزون آن میباشد. واقعیت این است که یکی از اساسیترین عوامل صفبندی دولتهای غربی و آمریکا و بلوک الحادی کمونیسم (قبل از فروپاشی) در مقابل انقلاب اسلامی ایران همین مطلب است که اسلام تنها یک آیین عبادی و فردی نیست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از نفی شرک و کوشش در مقابل هر چه غیر خداست آغاز میشود (لا اله الا الله) و به مرحله پذیرش آگاهانه احکامی میرسد که هیچ زمینهای از رفتارهای فردی و خانوادگی و اجتماعی بشر را فروگذار نکرده است. برای اثبات این مدعا کافی است فهرست عناوین ابواب مجموعههای روایتی (همانند اصول و فروع کافی، بحارالانوار. وسایل الشیعه و...) ملاحظه شود و موضوعات مطروحه در قرآن کریم مورد توجه قرار گیرد. بر همین اساس احکام اخلاقی و فقهی اسلام نیز دستهبندی شدهاند. حتی در رسالههای علمیه فقها نیز علاوه بر احکام عبادات و معاملات و احکام حقوقی، مسایل همچون، احکام نگاه کردن و ... را به تفصیل میتوان دید. به طور کلی یکی از معتقدات مسلمانان آن است که هیچ حرکت و رفتار و فعل آگاهانه (و حتی نیت و قصدی) نیست که مشمول حکمی از احکام فقهی نباشد.[5] امام خمینی(ره) در جای دیگر فرمودهاند: (اسلام دین سیاست است، حکومت دارد. شما بخشنامه حضرت امیر به مالک اشتر را بخوانید ببینید چیست. دستورهای پیامبر و دستورهای امام علیه السلام در جنگها و در سیاست ببینید چه دارد.)[6] حضرت علی علیه السلام نیز در جای جای نهجالبلاغه به این نکته اشاره دارند که اسلام دین اجتماع و سیاست است و تکالیف عبادی و فردی نمیتوانند جایگزین مسایل اجتماعی و سیاسی بشوند.[7] پس مشارکت سیاسی هم نیز نه تنها عبادت بلکه در مواردی از مهمترین آنهاست مثلاً امام حسین علیه السلام برای جهاد و مبارزه با ظالمان،حج که از مهمترین عبادتها به حساب میآید را ترک کردند. بسیاری از بزرگان از علمای ما تنها به خاطر پاسخگویی به نیازهای فکری، عقیدتی، فرهنگی، تربیتی و حتی سیاسی جامعه، گاه دست از زندگی زاهدانه خود میکشیدند و مستقیماً به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی میپرداختند،نظیر آن را از قدیم تاکنون، بخصوص دوران معاصر میتوان دید. این همان سیره مقدس رسول الله است،ایشان برای هدایت مردم و به عهده گرفتن رهبری همه جانبه (به خصوص سیاسی، حکومتی) عبادتهای فردی خویش در غار حرا را ترک گفتند، نه اینکه عبادت را ترک کردند بلکه نوع آن را بنا به مقتضیات زمان تغییر دادند. شاید یک آیه از قرآن کریم در اثبات مدعی کافی باشد که خدای تعالی فلسفه بعثت را در یک چیز خلاصه کرده است و آن برقراری قسط و عدالت در تمام شئون حیات فردی و اجتماعی است، (لقد ارسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس)[8] همانا رسولان خود را، با آیات روشن فرستادیم و به آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا برای مردمان قسط به پا دارند و... و واضح است که اقامه قسط به قرینه (کتاب و میزان و حدید) جز با تشکیل حکومت و تدارک وسایل آن امکان ندارد. بعلاوه مسایل عبادی و فردی خود اهمیتش در این است که میتواند زمینهساز حضور مثبت انسان در جامعه بشود. پی نوشتها: [1] . مجله قبسات، شماره 1، ص 66. [2] . کتاب کوثر، ج 3، چ اول، 1373، ص 112 و 113،ناشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره). [3] . (طهارت، صلوة، زکوة، خمس، روزه، اعتکاف، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر). [4] . سوره حجرات. [5] . کوثر ج3، چ اول، 1373، ص 456، ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره). [6] . همان، ص 115. [7] . نهجالبلاغه، فیض الاسلام، نامه شماره 53، ص 988 و نیز خطبه 3 و نیز خطبه 131؛ و نیز نامه 131. [8] . سوره حدید، آیه 25. منبع: اندیشه قم
از دیدگاه اسلام،دین مجموعه به هم پیوستهای از باورها و اندیشههای برگرفته از وحی الهی در رابطه با جهان،انسان و جهان پس از مرگ است که هدف آن هدایت انسان به سوی روشی بهتر زیستن و کاملتر شدن است.
مرحوم علامه جعفری(ره) میگوید: (هر حقیقت و پدیدهای که برای تنظیم و اصلاح حیات انسانی در ارتباط چهارگانه (ارتباط انسان با خویشتن، ارتباط انسان با خدا، ارتباط با جهان هستی و ارتباط انسان با هم نوع خویش) قابل بهرهبرداری باشد، از دیدگاه اسلام جزء دین محسوب میشود.[1]
انسان در قبال خدا وظایفی دارد که آن وظایف عبارتند از:
1. عبادتهای فردی: که مربوط به فصل عبادات میباشد: طهارت، نماز، زکوات، خمس، روزه، اعتکاف و ....که از واجبات عبادی میباشد که هر انسان مسلمانی باید آن را انجام دهد.
2. عبادتهای غیر فردی (اجتماعی)، که شامل بقیه فصول فقهی میباشد از جمله، احکام اجتماعی حقوقی، سیاسی، اجتماعی که عبادتهای جمعی به شمار میآیند. و آنچه محل بحث است مشارکت سیاسی است که در اسلام دین از سیاست جدا نیست و سیاست بمنزله عبادت میباشد، امام خمینی(ره) میفرماید: (در اسلام آن قدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است. شما پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه کنید، هشت تایش کتابی است که مربوط به عبادات است، باقیش مربوط به سیاست و اجتماعات و معاشرات و این طور چیزهاست. ما همه آنها را گذاشتیم کنار و یک بعد را، یک بعد ضعیفش را، گرفتیم.)[2]
مرحوم محقق حلّی نویسنده کتاب شرایع الاسلام (و بسیاری از فقهای دیگر) احکام فقهی را به چهار قسم اصلی یعنی: عبادات، عقود، ایقاعات و احکام مشتمل بر 48 باب تقسیم کرده است که فصل مربوط به عبادات تنها شامل ده باب میشود.[3]
نگاهی به عناوین دهگانه نشان میدهد که بسیاری از آنها نیز منحصر، به رابطه فرد با خدا نمیباشد بلکه مستقیم و یا غیر مستقیم ناظر به احکام مربوط به جنبههایی از روابط اجتماعی هستند و صرفاً از آن جهت که قصد قربت شرط صحت آنها بوده است در زمره عبادات شمرده شدهاند. ضمن آن که حتی در مورد بابهایی همانند طهارت و نماز که در فصل عبادات آمده است نیز جنبههای اجتماعی متعددی را میتوان یافت که تشریع آنها نیز ملحوظ شارع مقدس بوده است.
بدیهی است که احکام مندرج در ذیل سه فصل عقود و ایقاعات و احکام ناظر به وظایف فرد نسبت به دیگران (فرزند، خانواده، جامعه، حکومت، طبیعت) و مربوط به حقوق اجتماعی و آداب معاشرت و آئین کسب و تجارت و دیگر روابط اقتصادی و احکام مربوط به دادرسی و اقامه حدود وظایف حکومت در قبال افراد و جامعه میباشد.
نگاهی گذرا به قرآن کریم نیز گویای این است، که انسان باید به ارتباط خود با انسانهای دیگر در مناسبات اجتماعی اهمیت دهد. این قضیه آنقدر مهم است که حتی بعضی از سورههای قرآن تماماً یا بخش اعظم آن در راستای همین ارتباط بوده است.[4] اساساً در بینش توحیدی اسلام هیچگاه دنیا و آخرت در برابر یکدیگر قرار ندارند تا رفتارهای مربوط به جنبههای دنیایی زندگی انسانها را بتوان از مسایل عبادی و معنوی جدا کرد. و لذاست که امام خمینی بارها فرمودهاند که اسلام همهاش سیاست است و سیاستش عین عبادت و عبادتش عین سیاست. در بینش دینی، مسلمان مکلّف است از قانون خدا در همه رفتارهای ارادی خود پیروی کند و دین اسلام آیات قرآنی و احادیث و سیرة عملی معصومین علیهم السّلام و آراء بزرگان دین با رهبانیت و گوشهگیری و عزلت به شدّت مبارزه کرده است و از این روست که در زبان آیات و روایات اخلاقی، جهاد، تلاش و کار و کسب و نیایش و خدمت به خلق خدا و هر حرکتی که انسان مؤمن با انگیزه الهی و بر طبق احکام او انجام دهد عبادت (به معنای عام) است و گاه شود که اثر یک حرکت اجتماعی نزد خداوند بارها مطلوبتر از صدها ذکر و نیایش باشد.
چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: (ضربة علیّ یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین) و این منطق یک مسلمان واقعی است که (انّ صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لللّه رب العالمین) جامعیت دین اسلام یکی از علل گسترش روزافزون آن میباشد. واقعیت این است که یکی از اساسیترین عوامل صفبندی دولتهای غربی و آمریکا و بلوک الحادی کمونیسم (قبل از فروپاشی) در مقابل انقلاب اسلامی ایران همین مطلب است که اسلام تنها یک آیین عبادی و فردی نیست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از نفی شرک و کوشش در مقابل هر چه غیر خداست آغاز میشود (لا اله الا الله) و به مرحله پذیرش آگاهانه احکامی میرسد که هیچ زمینهای از رفتارهای فردی و خانوادگی و اجتماعی بشر را فروگذار نکرده است. برای اثبات این مدعا کافی است فهرست عناوین ابواب مجموعههای روایتی (همانند اصول و فروع کافی، بحارالانوار. وسایل الشیعه و...) ملاحظه شود و موضوعات مطروحه در قرآن کریم مورد توجه قرار گیرد. بر همین اساس احکام اخلاقی و فقهی اسلام نیز دستهبندی شدهاند. حتی در رسالههای علمیه فقها نیز علاوه بر احکام عبادات و معاملات و احکام حقوقی، مسایل همچون، احکام نگاه کردن و ... را به تفصیل میتوان دید. به طور کلی یکی از معتقدات مسلمانان آن است که هیچ حرکت و رفتار و فعل آگاهانه (و حتی نیت و قصدی) نیست که مشمول حکمی از احکام فقهی نباشد.[5]
امام خمینی(ره) در جای دیگر فرمودهاند: (اسلام دین سیاست است، حکومت دارد. شما بخشنامه حضرت امیر به مالک اشتر را بخوانید ببینید چیست. دستورهای پیامبر و دستورهای امام علیه السلام در جنگها و در سیاست ببینید چه دارد.)[6]
حضرت علی علیه السلام نیز در جای جای نهجالبلاغه به این نکته اشاره دارند که اسلام دین اجتماع و سیاست است و تکالیف عبادی و فردی نمیتوانند جایگزین مسایل اجتماعی و سیاسی بشوند.[7] پس مشارکت سیاسی هم نیز نه تنها عبادت بلکه در مواردی از مهمترین آنهاست مثلاً امام حسین علیه السلام برای جهاد و مبارزه با ظالمان،حج که از مهمترین عبادتها به حساب میآید را ترک کردند. بسیاری از بزرگان از علمای ما تنها به خاطر پاسخگویی به نیازهای فکری، عقیدتی، فرهنگی، تربیتی و حتی سیاسی جامعه، گاه دست از زندگی زاهدانه خود میکشیدند و مستقیماً به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی میپرداختند،نظیر آن را از قدیم تاکنون، بخصوص دوران معاصر میتوان دید. این همان سیره مقدس رسول الله است،ایشان برای هدایت مردم و به عهده گرفتن رهبری همه جانبه (به خصوص سیاسی، حکومتی) عبادتهای فردی خویش در غار حرا را ترک گفتند، نه اینکه عبادت را ترک کردند بلکه نوع آن را بنا به مقتضیات زمان تغییر دادند.
شاید یک آیه از قرآن کریم در اثبات مدعی کافی باشد که خدای تعالی فلسفه بعثت را در یک چیز خلاصه کرده است و آن برقراری قسط و عدالت در تمام شئون حیات فردی و اجتماعی است، (لقد ارسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس)[8] همانا رسولان خود را، با آیات روشن فرستادیم و به آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا برای مردمان قسط به پا دارند و... و واضح است که اقامه قسط به قرینه (کتاب و میزان و حدید) جز با تشکیل حکومت و تدارک وسایل آن امکان ندارد. بعلاوه مسایل عبادی و فردی خود اهمیتش در این است که میتواند زمینهساز حضور مثبت انسان در جامعه بشود.
پی نوشتها:
[1] . مجله قبسات، شماره 1، ص 66.
[2] . کتاب کوثر، ج 3، چ اول، 1373، ص 112 و 113،ناشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).
[3] . (طهارت، صلوة، زکوة، خمس، روزه، اعتکاف، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر).
[4] . سوره حجرات.
[5] . کوثر ج3، چ اول، 1373، ص 456، ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).
[6] . همان، ص 115.
[7] . نهجالبلاغه، فیض الاسلام، نامه شماره 53، ص 988 و نیز خطبه 3 و نیز خطبه 131؛ و نیز نامه 131.
[8] . سوره حدید، آیه 25.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] اصولاً آیا شرکت در انتخابات و رأی دادن کار دینی و عبادت است؟
- [سایر] آیا شرکت در انتخابات و رأی دادن کار دینی و عبادت است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا شرکت نکردن در انتخابات از نظر دینی اشکال دارد و اگر اینگونه است سفید انداختن رأی چطور؟
- [سایر] چرا شرکت در انتخابات و رأی دادن واجب شرعی است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر شوهری همسر خود را از شرکت در انتخابات و خروج از منزل برای این کار منع کند، آیا زن می تواند بدون اذن او از منزل خارج شده و در انتخابات شرکت کند؟
- [سایر] احکام شرکت در انتخابات چیست؟
- [آیت الله جوادی آملی] در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل آزادی در انتخابات پذیرفته شده است، ولی رهبر مردم را ملزم میکند که در انتخابات شرکت کنند. آیا کسی که در انتخابات شرکت نمیکند، کار واجبی را ترک کرده است یا دستور رهبر امر ارشادی است؟
- [سایر] این که رای رهبری در انتخابات نباید مشخص باشد یک قانون شرعی است یا اجتماعی؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر تا زمان انتخابات هیچ شخص خاصی را برای رای به او پیدا نکنیم تکلیف چیست؟ آیا با رای سفید تکلیف از ما ساقط می گردد؟
- [سایر] آیا در آمریکا که در حال حاضر خود را مهد دموکراسی و آزادی معرفی می کند، همه مردم توانایی شرکت در انتخابات کاملا آزاد را دارند؟ اگز سازوکارهای دموکراسی در آمریکا بهترین نوع مردم سالاری در سراسر جهان است پس چگونه در اکثر انتخابات این کشور حدود نیمی از افراد واجد شرایط رای دادن از این حق، برای تعیین سرنوشت خود استفاده نمی کنند؟
- [آیت الله سبحانی] اگر در عقد شرکت شرط کنند کسی که کار می کند، یا بیشتر از شریک دیگر صفحه 398 کار می کند بیشتر منفعت ببرد; شرکت و شرط صحیح است و باید به شرط عمل کنند ولی اگر شرط کنند کسی که کار نمی کند، یا کمتر کار می کند بیشتر منفعت ببرد، شرکت آنان اشکال دارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر چند نفر در مزدی که از کار خودشان میگیرند با یکدیگر شرکت کنند، مثلاً چند دلّاک با هم قرار بگذارند هر قدر مزد میگیرند با هم قسمت کنند، شرکت آنان صحیح نیست و به این شرکت، (شرکت ابدان) میگویند.
- [آیت الله اردبیلی] در صورتی که رأی مجتهد تغییر کند، مقلد نمیتواند بر رأی قبلی مجتهد باقی بماند، و اگر شک کند که رأی مجتهد تغییر کرده است یا نه، میتواند تا مشخص شدن آن بر رأی قبلی باقی بماند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر چند نفر در مزدی که از کار خودشان میگیرند بایکدیگر شرکت کنند، مثل دلاکها که قرار میگذارند هرقدر مزد گرفتند باهم قسمت کنند، شرکت آنان صحیح نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر در عقد شرط کنند کسی که کار میکند، یا بیشتر از شریک دیگر کار میکند بیشتر منفعت ببرد، باید آنچه را شرط کردهاند به او بدهند و همچنین است اگر شرط کنند کسی که کار نمیکند، یا کمتر کار میکند بیشتر منفعت ببرد، شرکت آنان اشکالی ندارد و تا زمانی که عقد شرکت باقی است باید بشرط عمل کنند.
- [آیت الله خوئی] اگر در عقد شرکت شرط کنند کسی که کار میکند یا بیشتر از شریک دیگر کار میکند بیشتر منفعت ببرد، باید آنچه را شرط کردهاند به او بدهند ولی اگر شرط کنند کسی که کار نمیکند، یا بیشتر کار نمیکند بیشتر منفعت ببرد، شرط باطل است اگرچه اظهر این است که شرکت آنان صحیح است و به نسبت مال منفعت بین آنها تقسیم میشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر چند نفر در مزدی که از کار خودشان میگیرند با یکدیگر شرکت کنند، مثل دلاّکها که قرار میگذارند هر قدر مزد گرفتند با هم قسمت کنند، شرکت آنان صحیح است گرچه احکام شرکت را ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر در عقد شرکت شرط کنند کسی که کار میکند یا بیشتر از شریک دیگر کار میکند بیشتر منفعت ببرد، باید آنچه را شرط کردهاند به او بدهند، ولی اگر شرط کنند کسی که کار نمیکند یا کمتر کار میکند، بیشتر منفعت ببرد، شرکت آنان اشکال دارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر در عقد شرکت شرط کنند کسی که کار میکند یا بیشتر از شریک دیگر کار میکند، بیشتر منفعت ببرد یا شرط کنند کسی که کار نمیکند یا کمتر کار میکند بیشتر منفعت ببرد، عقد و شرط صحیح است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کار مباحی که انجام و ترک آن از هر جهت مساوی است نذر انجام آن صحیح نیست، ولی اگر انجام یا ترک آن از جهتی بهتر باشد و به همان منظور نذر کند صحیح است، مثلاً نذر کند غذایی بخورد که برای عبادت قوت گیرد یا غذایی که مایه سستی بدن او برای انجام عبادت می شود ترک نماید.