اولاً در پاسخ به این سوال باید گفت در پیام شهیدان نکاتی است که به قول حضرت امام رحمة الله علیه انسان را می لرزاند و بیدار می کند ما در این جا به نمونه هایی از این وصایا اشاره می کنیم : شهید سعید هاویزان بهترین معامله را با خدا شهادت قرار داده است او می فرماید: ... همسرم، چند روز قبل به میدان انتخاب رفتم، جائی که باید انتخاب کرد که با چه کسی می خواهی معامله کنی؟ ... و من تصمیم گرفتم در این میدان، در این عرصه تجارتم را سودمندترین تجارت قرار دهم و بخاطر همین در بین هر چه داشتم(همسرم، پدرم، مادرم، اموالم و دنیای پشت سرم) آن چیز را که نداشتم انتخاب کردم چرا که برای یافتنش از خانه ام به سوی نور هجرت کردم و اکنون در ازای لقای یار، جانم را می دهم که البته آن هم متعلق به یار است. شهید غلامحسین شیخ محمدی و الگویش حسین علیه السّلام و زینب: او می فرماید: و تو ای همرزم و برادرم و دوستم. خود بهتر می دانی که این انقلاب به چه نحوه ای به پیروزی رسید با کشته شدن کسانی چون علی اکبر و علی اصغر و حبیب بن مظاهر و ... اما ساعت های آخر عمر من است و اشک شوق بر گونه هایم می چکد و هر لحظه یادی از صحرای کربلای حسین در چشمم مجسّم می شود که عزیز زهرا اهل و عیالش دور او را گرفته بودند ... عزیزان من را، زینب وار که شب عاشورا یتیمان حسین علیه السّلام را جمع آوری می نمود یتیمانم را جمع آوری کنید و دست نوازش بر سر و رویشان بکشید و نگذارید گرد یتیمی آنان را محو نماید چون دلم کباب است برای دیدن یک لحظه از آنان، چون زود بود که یتیم شوند ولی چه کنم اسلام غریب است و چشمها را باید باز کرد ... دانشگاه اخلاق و دیدن آنچه را که فقط چشم دل یارای آن را دارد: شهید حسن جوزدانی در متن وصیت نامه اش می نویسد: ... خدایا اینجا چه جائی است، اینجا از دانشگاه اخلاق هم بالاتر است، زیرا اینان را که من در اینجا مشاهده می کنم انسانهای معمولی نیستند هر یکشان دنیای اخلاق و عرفانند، ولی حیف که هر یکشان یکی پس از دیگری به سوی معبودشان پر می کشند و دوباره ما تنها می مانیم و مسئولیت سنگینی خونشان در اینجا ... ... انسان به برادران کوچکتر از خودش حسرت می خورد چون آنها اینقدر با اخلاص نماز و دعا می خوانند که انسان بی اختیار گریه اش می گیرد، خدایا من چگونه خودم را با این عزیزان مقایسه کنم اینان دریای معرفتند ... وقتی از این برادران صحبت می شود می بینم بعضی ها برادرشان شهید و یا مفقود است و امید مادرشان به آنهاست اما گویی احساس می کنند عقب افتاده اند و لذا سلاح را بر زمین نمی گذارند. نصیحت به گذشت سریع عمر و استفاده بهینه از آن: از شهید محمد ابراهیم پناه: دوستان عزیز، بدانید که لحظات و فرصتها همانند ابر می گذرند و این عمر ماست که در این مقوله مثل تیری است که از ترکش ایام رها شده و به سرعت به نقطه پایان نزدیک می شود. لذا باید حداکثر استفاده را از عمری که خداوند به ما عنایت داشته نمائیم ... پدر عزیزم، می دانم که محبت من در دل تو بسیار است و رنج و اندوه از دست رفتنم برایت دشوار ولی در راه الله و در راه به ثمر رسیدن حکومت اسلامی بسی ناچیز است. مادر عزیزم می دانم که غم از دست دادن فرزند برای ما بسیار مشکل و دشوار است. اگر بگویم مادر فراموشم کن می دانم که برایت امکان پذیر نیست ولی مادر عزیزم عمر دنیا کوتاه است بالاخره آدمی روزی آمده و روزی می رود چه بهتر که این مرگ شهادت در راه خدا باشد ... شهید محسن عسگری و آرزوی دوباره شهادت: ... خدا، می دانی که ما چه می کشیم، پنداری که چون شمع ذوب می شویم، ما از مُردن نمی هراسیم اما می ترسیم که بعد از ما ایمان را از سر ببُرند و اگر نسوزیم که هم روشنایی رخت بر می بندد و جای خود را دوباره به ظلمت می سپارد پس چه باید کرد؟ از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم از سوی دیگر باید شهید شویم تا آینده بماند. عجب دردی است چه می شد امروز شهید می شدیم و فردا زنده می شدیم تا دوباره به فیض شهادت برسیم. شهید رضا دستوریان: من سید رضا دستوریان از خرمشهر برای شرکت در عملیات دو استخاره کردم این آیه آمد: و السابقون الاولون من المهاجرین و الانصار و الذین اتبعوهم باحسان رضی الله عنهم و رضو عنه ... لذا درنگ نکردم و به خط مقدم شتافتم. ... مادرم آرزو می کنم سخت جان بدهم تا تمام گناهانم آمرزیده شود و مادرم تقاضا دارم از راه خیاطی هم که شده، شهریه های سه سال را که من از حوزة علمیه گرفته ام را بپرداز زیرا می ترسم شهریه های دوران طلبگی را مصرف کرده باشم و درست انجام وظیفه ننموده باشم. زیر سئوال رفتن شهادت توسط عده ای که به گمان شهید منافق نامیده می شوند... شهید پاسدار حسین قوچی در ذیل وصیت نامه اش می نویسد: … برادر، من این را می دانم پس از مرگ یا شهادت چه قضاوتهایی که در مورد من و امثال من نمی شود عده ای بر این عقیده اند که ما جاهل بوده و آگاه نبودیم، جنگ را سبک و بازیچه شمرده و رفتیم. عده ای دیگر که خود را روشنفکر و فهمیده می پندارند بر این عقیده اند که ما از روی تحریکات و احساسات عاطفی و مذهبی جذب شده و همانند بُراده های آهن تصور می کنند که بدون اختیار بدور آهن ربا جمع شده و در نهایت به مقصدی که قطب برای ما پیش بینی کرده می رویم … گروه سوم گروهی هستند که در مرگ ما هیچ سخنی بر لب نیاورده و احساسی نشان نمی دهند گوئی که انگار ما خارجی هستیم و برای بیگانه می جنگیم، این قشر شاید در گوشه و کنار، سطح جامعه ما را پوشانده اند و سرشان در لاک خودشان می باشد و شاهد شهید حق و باطل جامعة خود نیستند.(شاید شهید محترم می خواسته بفهماند که در دوره بعد از او کسانی می آیند که جنگ را اصلاً زیر سئوال برده و عقیده دارند شهید اجرش را از خدا می گیرد و جامعه وظیفه ای در قبال او ندارد.) شهید محمد جوادی و اهمیت حفظ حجاب: … امروز در شهرهای ایران اینگونه به چشم می خورد که بار دیگر معدودی زنان، با لباسهای بدن نما در کوچه ها و خیابانها وارد می شوند. بر شما واجب است که جلوی این مزدوران از خدا بی خبر را بگیرید و بر زنان مسلمان است که آنان را در صفوف خود راه ندهند، به جوانان عزیز توصیه می کنم که به جای رفتن به دنبال این شیطان صفتان دنبال خدا و قانون خدا بروند و از حدود خدا تجاوز نکنند. شهید فاضل هلالی و لحظات آخر عمر: مادر من، شاید آخرین لحظات زندگیم باشد و شاید هم شما را زیارت نکنم، لحظات حساسی است. رفقا هم رفته اند. بعضی هم در حال رفتن هستند و من مانده ام با دریایی از تفکر و هیجان و آمادگی برای نبرد با دشمنان اسلام، الحق که عجب اوقاتی است وقتی که همه آماده اند. یکی لباس جمع می کند، یکی خداحافظی می کند و اکثراً خوشحال هستند و من هم مثل آنها خوشحال از اینکه می دانم هدفم چیست؟ خداحافظ مادرم. منبع: اندیشه قم
اولاً در پاسخ به این سوال باید گفت در پیام شهیدان نکاتی است که به قول حضرت امام رحمة الله علیه انسان را می لرزاند و بیدار می کند ما در این جا به نمونه هایی از این وصایا اشاره می کنیم :
شهید سعید هاویزان بهترین معامله را با خدا شهادت قرار داده است او می فرماید: ... همسرم، چند روز قبل به میدان انتخاب رفتم، جائی که باید انتخاب کرد که با چه کسی می خواهی معامله کنی؟ ...
و من تصمیم گرفتم در این میدان، در این عرصه تجارتم را سودمندترین تجارت قرار دهم و بخاطر همین در بین هر چه داشتم(همسرم، پدرم، مادرم، اموالم و دنیای پشت سرم) آن چیز را که نداشتم انتخاب کردم چرا که برای یافتنش از خانه ام به سوی نور هجرت کردم و اکنون در ازای لقای یار، جانم را می دهم که البته آن هم متعلق به یار است.
شهید غلامحسین شیخ محمدی و الگویش حسین علیه السّلام و زینب: او می فرماید: و تو ای همرزم و برادرم و دوستم. خود بهتر می دانی که این انقلاب به چه نحوه ای به پیروزی رسید با کشته شدن کسانی چون علی اکبر و علی اصغر و حبیب بن مظاهر و ...
اما ساعت های آخر عمر من است و اشک شوق بر گونه هایم می چکد و هر لحظه یادی از صحرای کربلای حسین در چشمم مجسّم می شود که عزیز زهرا اهل و عیالش دور او را گرفته بودند ... عزیزان من را، زینب وار که شب عاشورا یتیمان حسین علیه السّلام را جمع آوری می نمود یتیمانم را جمع آوری کنید و دست نوازش بر سر و رویشان بکشید و نگذارید گرد یتیمی آنان را محو نماید چون دلم کباب است برای دیدن یک لحظه از آنان، چون زود بود که یتیم شوند ولی چه کنم اسلام غریب است و چشمها را باید باز کرد ...
دانشگاه اخلاق و دیدن آنچه را که فقط چشم دل یارای آن را دارد: شهید حسن جوزدانی در متن وصیت نامه اش
می نویسد: ... خدایا اینجا چه جائی است، اینجا از دانشگاه اخلاق هم بالاتر است، زیرا اینان را که من در اینجا مشاهده می کنم انسانهای معمولی نیستند هر یکشان دنیای اخلاق و عرفانند، ولی حیف که هر یکشان یکی پس از دیگری به سوی معبودشان پر می کشند و دوباره ما تنها می مانیم و مسئولیت سنگینی خونشان در اینجا ...
... انسان به برادران کوچکتر از خودش حسرت می خورد چون آنها اینقدر با اخلاص نماز و دعا می خوانند که انسان بی اختیار گریه اش می گیرد، خدایا من چگونه خودم را با این عزیزان مقایسه کنم اینان دریای معرفتند ... وقتی از این برادران صحبت می شود می بینم بعضی ها برادرشان شهید و یا مفقود است و امید مادرشان به آنهاست اما گویی احساس می کنند عقب افتاده اند و لذا سلاح را بر زمین نمی گذارند.
نصیحت به گذشت سریع عمر و استفاده بهینه از آن:
از شهید محمد ابراهیم پناه: دوستان عزیز، بدانید که لحظات و فرصتها همانند ابر می گذرند و این عمر ماست که در این مقوله مثل تیری است که از ترکش ایام رها شده و به سرعت به نقطه پایان نزدیک می شود. لذا باید حداکثر استفاده را از عمری که خداوند به ما عنایت داشته نمائیم ... پدر عزیزم، می دانم که محبت من در دل تو بسیار است و رنج و اندوه از دست رفتنم برایت دشوار ولی در راه الله و در راه به ثمر رسیدن حکومت اسلامی بسی ناچیز است.
مادر عزیزم می دانم که غم از دست دادن فرزند برای ما بسیار مشکل و دشوار است. اگر بگویم مادر فراموشم کن می دانم که برایت امکان پذیر نیست ولی مادر عزیزم عمر دنیا کوتاه است بالاخره آدمی روزی آمده و روزی می رود چه بهتر که این مرگ شهادت در راه خدا باشد ...
شهید محسن عسگری و آرزوی دوباره شهادت:
... خدا، می دانی که ما چه می کشیم، پنداری که چون شمع ذوب می شویم، ما از مُردن نمی هراسیم اما می ترسیم که بعد از ما ایمان را از سر ببُرند و اگر نسوزیم که هم روشنایی رخت بر می بندد و جای خود را دوباره به ظلمت
می سپارد پس چه باید کرد؟ از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم از سوی دیگر باید شهید شویم تا آینده بماند. عجب دردی است چه می شد امروز شهید می شدیم و فردا زنده می شدیم تا دوباره به فیض شهادت برسیم.
شهید رضا دستوریان: من سید رضا دستوریان از خرمشهر برای شرکت در عملیات دو استخاره کردم این آیه آمد: و السابقون الاولون من المهاجرین و الانصار و الذین اتبعوهم باحسان رضی الله عنهم و رضو عنه ... لذا درنگ نکردم و به خط مقدم شتافتم.
... مادرم آرزو می کنم سخت جان بدهم تا تمام گناهانم آمرزیده شود و مادرم تقاضا دارم از راه خیاطی هم که شده، شهریه های سه سال را که من از حوزة علمیه گرفته ام را بپرداز زیرا می ترسم شهریه های دوران طلبگی را مصرف کرده باشم و درست انجام وظیفه ننموده باشم.
زیر سئوال رفتن شهادت توسط عده ای که به گمان شهید منافق نامیده می شوند...
شهید پاسدار حسین قوچی در ذیل وصیت نامه اش می نویسد: … برادر، من این را می دانم پس از مرگ یا شهادت چه قضاوتهایی که در مورد من و امثال من نمی شود عده ای بر این عقیده اند که ما جاهل بوده و آگاه نبودیم، جنگ را سبک و بازیچه شمرده و رفتیم. عده ای دیگر که خود را روشنفکر و فهمیده می پندارند بر این عقیده اند که ما از روی تحریکات و احساسات عاطفی و مذهبی جذب شده و همانند بُراده های آهن تصور می کنند که بدون اختیار بدور آهن ربا جمع شده و در نهایت به مقصدی که قطب برای ما پیش بینی کرده می رویم … گروه سوم گروهی هستند که در مرگ ما هیچ سخنی بر لب نیاورده و احساسی نشان نمی دهند گوئی که انگار ما خارجی هستیم و برای بیگانه
می جنگیم، این قشر شاید در گوشه و کنار، سطح جامعه ما را پوشانده اند و سرشان در لاک خودشان می باشد و شاهد شهید حق و باطل جامعة خود نیستند.(شاید شهید محترم می خواسته بفهماند که در دوره بعد از او کسانی می آیند که جنگ را اصلاً زیر سئوال برده و عقیده دارند شهید اجرش را از خدا می گیرد و جامعه وظیفه ای در قبال او ندارد.)
شهید محمد جوادی و اهمیت حفظ حجاب: … امروز در شهرهای ایران اینگونه به چشم می خورد که بار دیگر معدودی زنان، با لباسهای بدن نما در کوچه ها و خیابانها وارد می شوند. بر شما واجب است که جلوی این مزدوران از خدا بی خبر را بگیرید و بر زنان مسلمان است که آنان را در صفوف خود راه ندهند، به جوانان عزیز توصیه می کنم که به جای رفتن به دنبال این شیطان صفتان دنبال خدا و قانون خدا بروند و از حدود خدا تجاوز نکنند.
شهید فاضل هلالی و لحظات آخر عمر:
مادر من، شاید آخرین لحظات زندگیم باشد و شاید هم شما را زیارت نکنم، لحظات حساسی است. رفقا هم رفته اند. بعضی هم در حال رفتن هستند و من مانده ام با دریایی از تفکر و هیجان و آمادگی برای نبرد با دشمنان اسلام، الحق که عجب اوقاتی است وقتی که همه آماده اند. یکی لباس جمع می کند، یکی خداحافظی می کند و اکثراً خوشحال هستند و من هم مثل آنها خوشحال از اینکه می دانم هدفم چیست؟ خداحافظ مادرم.
منبع: اندیشه قم
- [آیت الله خامنه ای] بعضی از شهدا وصیّت کرده اند که ثلث ترکه آنان برای حمایت از جبهه های دفاع مقدس مصرف شود، در حال حاضر که موضوع این وصیت ها منتفی شده، این وصایا چه حکمی پیدا می کنند؟
- [سایر] دفاع مقدس از دیدگاه سیاست خارجی؟
- [سایر] پایگاه های دفاع مقدس در فضای مجازی ؟
- [سایر] دفاع مقدس چه دستاوردهایی داشته است؟
- [سایر] فرق بین جنگ و دفاع مقدس چیست؟
- [سایر] فرق بین جنگ و دفاع مقدس چیست؟
- [سایر] طولانیترین عملیات دفاع مقدس کدام است؟
- [سایر] نمونه هایی از تحریف در کتاب مقدس را بیان کنید.
- [سایر] جنبه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دفاع مقدس چیست؟
- [سایر] چرا آغاز جنگ را هفته دفاع مقدس می نامیم؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که وصیت می کند باید عاقل باشد، و از روی اختیار وصیت کند، و باید سفیه نباشد یعنی: مال خود را در کارهای بیهوده مصرف نکند، ولی بالغ بودن شرط صحت وصیت نیست، و همین قدر که وصیت کننده ده سال داشته باشد و راه های خیر و کارهای نیک را بشناسد، می تواند به کارهای خیر وصیت کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .ارائه طرح و برنامههای علمی و عملی, جهت اصلاح امور امت اسلامی، حفظ استقلال اقتصادی و مانند آن , در مسجد بدون رجحان نخواهد بود؛ چنان که تعلیم امور نظامی برای جهاد و دفاع دینی در غیر وقت نماز, هیچ کراهتی ندارد.
- [آیت الله سیستانی] کسی که وصیّت میکند باید بالغ و عاقل باشد، و سفیه نباشد، و از روی اختیار وصیّت کند، پس وصیّت بچه نابالغ صحیح نیست مگر آنکه ده سال داشته باشد، و وصیّت برای ارحامش، یا صرف در خیرات عامه نموده باشد که وصیّت او در این دو مورد صحیح است. و اما اگر برای غیر ارحامش وصیّت کند، یا آنکه بچه هفت ساله وصیّت کند در مورد چیز مختصری از اموالش، صحت وصیّت محل اشکال است، پس باید رعایت احتیاط بشود، و اگر شخصی سفیه باشد، وصیّت او در اموالش نافذ نیست، ولی در غیر آن نافذ است، مانند امور مربوط به تجهیز او.
- [آیت الله بهجت] اگر مالی را برای انسان وصیت کنند، در صورتی که از مردن وصیتکننده و قبول وصیت یک سال بگذرد و آن مال از چیزهایی باشد که زکات آن واجب است، شخص قبولکننده باید زکات آن را بدهد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر کسی وصیت کرده باشد که مقدار مستحب کفن را که در دو مسالة قبل گفته شد ، از ثلث مال او بردارند ، یا وصیت کرده باشد ثلث مال را به مصرف خود او برسانند ولی مصرف آن را معین نکرده باشد یا فقط مصرف مقداری از آن را معین کرده باشد ، می توانند مقدار مستحب کفن را از ثلث سال مال او بردارند .
- [آیت الله بهجت] شتر دوازده نصاب دارد: 1 پنج شتر، و زکات آن یک گوسفند است و تا شماره شتر به این مقدار نرسد زکات ندارد؛ 2 ده شتر، و زکات آن دو گوسفند است؛ 3 پانزده شتر، و زکات آن سه گوسفند است؛ 4 بیست شتر، و زکات آن چهار گوسفند است؛ 5 25 شتر، و زکات آن پنج گوسفند است؛ 6 26 شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال دوم شده باشد و مادرش قابلیت حمل را داشته باشد؛ 7 36 شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال سوم شده باشد، و مادرش قابلیت حمل و مقاربت را داشته باشد؛ 8 46 شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال چهارم شده باشد و قابلیت حمل را داشته باشد؛ 9 61 شتر، و زکات آن یک شتر است که داخل سال پنجم شده باشد؛ 10 76شتر، و زکات آن دو شتر است که داخل سال سوم شده باشند؛ 11 91شتر، و زکات آن دو شتر است که داخل سال چهارم شده باشند؛ 12 121 شتر، و بالاتر از آن؛ که باید یا چهل تا، چهل تا، حساب کند و برای هر چهل تا، یک شتر بدهد که داخل سال سوم شده باشد، یا پنجاه تا، پنجاه تا، حساب کند و برای هر پنجاه تا، یک شتر بدهد که داخل سال چهارم شده باشد و یا با هر دو راه؛ یعنی چهل تایی و پنجاه تایی حساب کند، ولی در هرصورت باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند، یا اگر چیزی باقی میماند، از نُه تا بیشتر نباشد، مثلاً اگر 140شتر دارد، باید برای صدتا، دو شتری که داخل سال چهارم شده و برای چهل تا، یک شتری که داخل سال سوم شده بدهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه در یکی از حرمهای مقدس، یا مساجد، محلی برای گمشده ها تعیین شود و مردم بدانند برای پیدا کردن گمشده خود باید به آن محل مراجعه کنند و متصدیان آن محل مورد اعتماد باشند، کافی است که گمشده را به محل آن تحویل دهد و آنها تا یک سال باید آن را نگهداری کنند و اگر صاحب آن پیدا نشد طبق مسأله بعد عمل نمایند و اگر در بعضی از شهرها چنین محلی برای گمشده ها در نظر گرفته شود و مردم از آن باخبر باشند وظیفه اعلان کردن با سپردن گمشده به آن محل، از دوش مردم برداشته می شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] بچه ای که بالغ نشده شرعا نمی تواند در مال یا در ذمه خود مثل این که ضامن شود یا قرض کند و مانند ان تصرف نماید و همچنین است نسبت به تصرف مالی در نفس خود مثل این که خود را اجاره دهد یا در مضاربه یا مزارعه و مانند ان عامل شود و اما حکم وصیت او در مالش در مساله خواهد امد و نشانه بلوغ یکی از سه چیز است اول روییدن موی درشت زیر شکم بالای عورت در پسر دوم بیرون امدن منی سوم تمام شدن پانزده سال قمری در پسر و تمام شدن نه سال قمری در دختر و خون حیض دیدن در مورد دختری که معلوم نیست نه سال او تمام شده یا نه
- [آیت الله مکارم شیرازی] روزه تمام روزهای سال، غیر از روزه های حرام و مکروه که دربالا گفته شد، مستحبّ است، ولی بعضی از روزها تأکید بیشتری دارد از جمله: 1 پنجشنبه اوّل و آخر هر ماه و اوّلین چهارشنبه بعد از روز دهم ماه، حتّی اگر کسی اینها را به جا نیاورد مستحبّ است قضا کند. 2 سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه. 3 تمام ماه رجب و شعبان و اگر نتواند قسمتی از آن را روزه بگیرد، هر چند یک روز باشد. 4 روز بیست و چهارم ذی الحجّه و بیست و نهم ذی القعده. 5 روز اوّل ذی الحجّه تا روز نهم، ولی اگر به واسطه ضعف روزه نتواند دعاهای روز عرفه را بخواند روزه آن روز مکروه است. 6 عید سعید غدیر (هیجده ذی الحجّه). 7 روز اوّل و سوم و هفتم محرم. 8 روز تولّد پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله)(17 ربیع الاول). 9 روز مبعث رسول خدا(صلی الله علیه وآله)(27 رجب). 10 روز عید نوروز.
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند زکات را در هشت مورد مصرف کند: اوّل: فقیر و آن کسی است که مخارج سال خود و افراد تحت تکفّلش را ندارد و کسی که صنعت، ملک یا سرمایهای دارد که میتواند از منافع سرمایه، مخارج سال خود را به دست آورد، فقیر نیست. دوم: مسکین و آن کسی است که زندگی را سختتر از فقیر میگذراند. سوم: کسی که از طرف امام علیهالسلام یا نایب امام مأمور است که زکات را جمع آوری و نگهداری نماید و به حساب آن رسیدگی کند و آن را به امام علیهالسلام یا نایب امام یا مصرف فقرا برساند. چهارم: کافرهایی که اگر زکات به آنان بدهند، به دین اسلام مایل میشوند یا در جنگ و دفاع به مسلمانان کمک میکنند. پنجم: خریداری بردگان و آزاد کردن آنان. ششم: بدهکاری که نمیتواند قرض خود را بدهد؛ به شرط آن که قرض در معصیت مصرف نشده باشد. هفتم: سبیل اللّه؛ یعنی کاری مانند ساختن مسجد که منفعت عمومی دینی دارد یا مثل ساختن پل و اصلاح راه که نفع آن به عموم مسلمانان میرسد و آنچه برای اسلام و مسلمین نفع داشته باشد، به هر نحو که باشد. هشتم: ابن السّبیل، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده است، اگرچه در وطن خود غنی باشد. احکام این موارد در مسائل آینده گفته میشود.