ماجرای عبدالله بن جحش و یارانش در سریه نخله که به دستور پیغمبر مخفیانه عازم مسیر حرکت کاروان تجاری قریش شدند،چیست؟
شرح پرسش: با توجه به ماجرای عبدالله بن جحش و یارانش در سریه نخله که به دستور پیغمبر مخفیانه عازم مسیر حرکت کاروان تجاری قریش شدند، چند سؤال مطرح می‌ شود: چرا حضرت رسول پس از نزول آیه 217 سوره بقره مبنی بر تاکید بر حرمت جنگ در ماه رجب با آنها برخورد نکردند؟ چرا حضرت قبل از حرکت آنان تکلیف آنها را در هنگام رویارویی با مشرکین در ماه حرام مشخص نکردند؟ از آنجا که مسیر حرکت حدود 23 روز راه بوده این مطلب که آنان ممکن است در ماه حرام با مشرکین برخورد کنند قابل پیش بینی بوده است پس چرا این امور از جانب پیامبر صورت نگرفته است؟ پاسخ: سریه هایی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به راه انداخت عبارت بود از دسته هایی گشتی که به فرماندهی برخی از اصحاب انجام می شد، تا از تحرکات نظامی دشمن دیده بانی شود، و اوضاع و فعالیت های نظامی و تجاری آنان، برای مسلمانان پوشیده نباشد، در حقیقت این مأموریت های نظامی چریکی، روش های تاکتیکی و مانورمانند بود تا از هر گونه تهاجم احتمالی دشمن پیش گیری نمایند این سریه نیز از شمار همین تاکتیک های نظامی بود. مشخصات کامل سریه: سال وقوع: سال دوم هجرت اول ماه رجب.[1] عده سپاهیان هشت الی یازده نفر از مهاجرین؛ فرمانده: عبدالله جحش پسر عمه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مأموریت و مقصد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مسیر بازگشت از بدر، اول به آنها مأموریت داد تا دو روز راه بپیمایند و آن نامه را که پیامبر راجع به مأموریتشان نوشته بود بخوانند، پس از آنکه عبدالله از محتوای فرمان و مأموریت آگاه شد، دستور داشت هیچ یک از همراهان را مجبور به شرکت در آن مأموریت نکند.[2] عبدالله پس از دو روز راه نامه را گشود و چنین فرمان یافت، هر گاه در نامه نگریستی همچنان رهسپار شو تا در نخله (میان مکه و طائف) فرود آیی، آنجا در کمین قریش باش و اخبارشان را برای ما جستجو کن، عبدالله موضوع را به همراهان اعلام کرد و گفت هر کسی با رغبت و میل آرزوی شهادت دارد با من همراه شود و در این مأموریت شرکت کند. هیچ یک از همراهان تخلف نورزیدند جز دو نفر سعد بن ابی وقاص و عقبة بن غزوان که شتر خود را گم کرده بودند و برای یافتن، از کاروان جا ماندند، در هر صورت عبدالله بن جحش و همراهان پس از مواجه شدن با کاروان تجاری قریش بر آنان یورش برده و پس از درگیری و تیراندازی یکی از کاروانیان قریش را کشتند و دو نفر اسیر گرفتند و نفر چهارم متواری شد.[3] و اموال آنها را به مدینه آوردند و خمس آن را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نمودند و بقیه را تقسیم کردند. رسول خدا پس از اطلاع از کار آنها بر آنان عتاب کرد و ناراحت شد و فرمود، چرا از فرمان من تخطی کردید من در ماه حرام دستور جنگ نداده بودم، اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز از این داستان دلگیر شدند و به عبدالله و همراهانش اعتراض کردند، قریش نیز به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اعتراض کرد و گفتند حرمت ماه حرام را شکستید، پیامبر به غنایم و اموالی که رسیده بود دست نزدند ، تا این که آیات 217 و 218 سوره بقره نازل شد و قریش را مقصر اصلی این درگیری دانست و عبدالله و یارانش را اهل هجرت و ایمان و مطیع خداوند دانست، و خطای آنان را (که در ماه حرام به قتل اقدام کرده بودند) قابل بخشش دانست.[4] خداوند در این آیات خطاب به قریش فرمود، شما اهل مکه و حرم امن الهی را از سرزمینشان بیرون کردید و در خانه الهی فتنه به پا داشتید و فتنه در ماه حرام که شما مرتکب شده و آنان را آواره کردید (منظور پیامبر و مهاجران مدینه است) خطای شما از خطای آنان بزرگتر است، خطای آنان قابل بخشش و اغماض است و این مربوط به خداوند است. بر این اساس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تکلیف آنها و مأموریت آنها را مشخص کرده بود، چون پیش از این، جنگ بدر اول واقع شد و جریان آن این بود که فردی از قریش به مدینه هجوم آورده و اموال بعضی از اهالی مدینه را غارت کرد، پیامبر در تعقیب او تا بدر رفت امّا بر وی دست نیافت و او اموال مردم مدینه را با خود برد، در برگشت از این غزوه که به بدر اول معروف است پیامبر برای تکرار نشدن این جریان و مصون ماندن از هجوم دوباره مشرکان مکه به مدینه و غارت کردن اموال مردم، به این افراد مأموریت داد تا از اوضاع منطقه و تحرکات بعدی دشمنان گزارش بیاورند و دیده بانی کنند، برای پیش گیری از درگیری نیز نامه نوشته و به دست فرمانده که ابن جحش بود دادند.[5] امّا آنان بدون توجه به محتوای نامه که به درگیری دستور نداده بود؛ با آنان درگیر شدند لذا پیامبر پس از اطلاع از درگیری از قبول غنایم امتناع کرد تا این که آیه نازل شد و حقانیت مسلمانان را ثابت کرد و پس از آن بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کار آنها را پذیرفت در هر صورت پیامبر در این امور از پیش بینی استفاده نمی کرد و گرنه هیچ نیازی به ارسال گروه شناسایی نبود و پیامبر می توانست همه امور را بر اساس تکیه بر پیش بینی که مد نظر شماست انجام بدهد امّا در جریان رسالت حضرت می بینیم که همه امور عادی و بر اساس مدیریت پیامبر و گاهی با حمایت ملائکه الهی و وحی انجام گرفت،[6] علاوه بر این در نهایت کار آنان مورد تأیید خداوند واقع شد و هیچ ایرادی بر آن وارد نیست، چون بر اساس آیات قرآن مسبب اصلی این قضایا مشرکین مکه بودند به دو دلیل: 1. مسلمانان را از خانه های شان در مکه بیرون کردند که خداوند این عمل را که فتنه سازی بدتر از قتل و جنگ دانسته.[7] 2. به مدینه هجوم آورده و اموال مردم را غارت می کردند و پیامبر در تعقیب آنها رفت.[8] لذا خداوند خطاب به پیامبر می فرمایند: آنان از شما دست بردار نیستند تا شما از دین خود دست برداشته و دوباره به شرک برگردید.[9] لذا خداوند به علل اصلی پیدایش جرم و جنگ نیز توجه دارد از اینروی باید در پیدایش فتنه ها به ریشه های اصلی آن نیز که از نظر خداوند جرم و گناه بزرگ است پرداخت و توجه نمود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 تاریخ پیامبر اسلام، دکتر محمد ابراهیم آیتی. 2 سیره رسول خدا، رسول جعفریان. پی نوشتها: [1]. بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، 1417ق) ج1، ص200 328؛ ابن عبدالله، الاستیعاب، بیروت، دارالجیل، 1412ق، ص43. [2]. طبری، تاریخ، ترجمه پاینده، تهران، اساطیر، 1375ش، ج3،ص938. [3]. طبری، همان،ج3، ص939، یعقوبی، تاریخ، بیروت، دارصادر، بی تا، ج2، ص69. [4]. یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل... . [5]. یعقوبی، تاریخ، ترجمه آیتی، تهران، علمی فرهنگی، چاپ ششم، 1371ش، ج1، ص432 در متن نامه پیامبر مکتوب فرموده بود در این مأموریت گروه عبدالله تنها اخبار تحرکات آنان را برای پیامبر گزارش می دادند و شخص عبدالله مأمور به اجرای این دستور بود، امّا آنان تحریک شده و خود سرانه درگیر شدند. [6]. فصلت / 30 انفال / 9. [7]. بقره / 217؛ ترجمه: مشرکان تا توان داشته باشند از شما دست بردار نیستند تا شما را از دین تان برگردانند و مرتد شوید و هر کس مرتد باشد از کافران است. [8]. ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، 1407ق، ج3، ص242. [9]. بقره / 217. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

ماجرای عبدالله بن جحش و یارانش در سریه نخله که به دستور پیغمبر مخفیانه عازم مسیر حرکت کاروان تجاری قریش شدند،چیست؟


پاسخ:

شرح پرسش:
با توجه به ماجرای عبدالله بن جحش و یارانش در سریه نخله که به دستور پیغمبر مخفیانه عازم مسیر حرکت کاروان تجاری قریش شدند، چند سؤال مطرح می‌ شود: چرا حضرت رسول پس از نزول آیه 217 سوره بقره مبنی بر تاکید بر حرمت جنگ در ماه رجب با آنها برخورد نکردند؟ چرا حضرت قبل از حرکت آنان تکلیف آنها را در هنگام رویارویی با مشرکین در ماه حرام مشخص نکردند؟ از آنجا که مسیر حرکت حدود 23 روز راه بوده این مطلب که آنان ممکن است در ماه حرام با مشرکین برخورد کنند قابل پیش بینی بوده است پس چرا این امور از جانب پیامبر صورت نگرفته است؟

پاسخ:
سریه هایی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به راه انداخت عبارت بود از دسته هایی گشتی که به فرماندهی برخی از اصحاب انجام می شد، تا از تحرکات نظامی دشمن دیده بانی شود، و اوضاع و فعالیت های نظامی و تجاری آنان، برای مسلمانان پوشیده نباشد، در حقیقت این مأموریت های نظامی چریکی، روش های تاکتیکی و مانورمانند بود تا از هر گونه تهاجم احتمالی دشمن پیش گیری نمایند این سریه نیز از شمار همین تاکتیک های نظامی بود.
مشخصات کامل سریه: سال وقوع: سال دوم هجرت اول ماه رجب.[1]
عده سپاهیان هشت الی یازده نفر از مهاجرین؛ فرمانده: عبدالله جحش پسر عمه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مأموریت و مقصد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مسیر بازگشت از بدر، اول به آنها مأموریت داد تا دو روز راه بپیمایند و آن نامه را که پیامبر راجع به مأموریتشان نوشته بود بخوانند، پس از آنکه عبدالله از محتوای فرمان و مأموریت آگاه شد، دستور داشت هیچ یک از همراهان را مجبور به شرکت در آن مأموریت نکند.[2]
عبدالله پس از دو روز راه نامه را گشود و چنین فرمان یافت، هر گاه در نامه نگریستی همچنان رهسپار شو تا در نخله (میان مکه و طائف) فرود آیی، آنجا در کمین قریش باش و اخبارشان را برای ما جستجو کن، عبدالله موضوع را به همراهان اعلام کرد و گفت هر کسی با رغبت و میل آرزوی شهادت دارد با من همراه شود و در این مأموریت شرکت کند. هیچ یک از همراهان تخلف نورزیدند جز دو نفر سعد بن ابی وقاص و عقبة بن غزوان که شتر خود را گم کرده بودند و برای یافتن، از کاروان جا ماندند، در هر صورت عبدالله بن جحش و همراهان پس از مواجه شدن با کاروان تجاری قریش بر آنان یورش برده و پس از درگیری و تیراندازی یکی از کاروانیان قریش را کشتند و دو نفر اسیر گرفتند و نفر چهارم متواری شد.[3]
و اموال آنها را به مدینه آوردند و خمس آن را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نمودند و بقیه را تقسیم کردند. رسول خدا پس از اطلاع از کار آنها بر آنان عتاب کرد و ناراحت شد و فرمود، چرا از فرمان من تخطی کردید من در ماه حرام دستور جنگ نداده بودم، اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز از این داستان دلگیر شدند و به عبدالله و همراهانش اعتراض کردند، قریش نیز به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اعتراض کرد و گفتند حرمت ماه حرام را شکستید، پیامبر به غنایم و اموالی که رسیده بود دست نزدند ، تا این که آیات 217 و 218 سوره بقره نازل شد و قریش را مقصر اصلی این درگیری دانست و عبدالله و یارانش را اهل هجرت و ایمان و مطیع خداوند دانست، و خطای آنان را (که در ماه حرام به قتل اقدام کرده بودند) قابل بخشش دانست.[4] خداوند در این آیات خطاب به قریش فرمود، شما اهل مکه و حرم امن الهی را از سرزمینشان بیرون کردید و در خانه الهی فتنه به پا داشتید و فتنه در ماه حرام که شما مرتکب شده و آنان را آواره کردید (منظور پیامبر و مهاجران مدینه است) خطای شما از خطای آنان بزرگتر است، خطای آنان قابل بخشش و اغماض است و این مربوط به خداوند است.
بر این اساس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تکلیف آنها و مأموریت آنها را مشخص کرده بود، چون پیش از این، جنگ بدر اول واقع شد و جریان آن این بود که فردی از قریش به مدینه هجوم آورده و اموال بعضی از اهالی مدینه را غارت کرد، پیامبر در تعقیب او تا بدر رفت امّا بر وی دست نیافت و او اموال مردم مدینه را با خود برد، در برگشت از این غزوه که به بدر اول معروف است پیامبر برای تکرار نشدن این جریان و مصون ماندن از هجوم دوباره مشرکان مکه به مدینه و غارت کردن اموال مردم، به این افراد مأموریت داد تا از اوضاع منطقه و تحرکات بعدی دشمنان گزارش بیاورند و دیده بانی کنند، برای پیش گیری از درگیری نیز نامه نوشته و به دست فرمانده که ابن جحش بود دادند.[5] امّا آنان بدون توجه به محتوای نامه که به درگیری دستور نداده بود؛ با آنان درگیر شدند لذا پیامبر پس از اطلاع از درگیری از قبول غنایم امتناع کرد تا این که آیه نازل شد و حقانیت مسلمانان را ثابت کرد و پس از آن بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کار آنها را پذیرفت در هر صورت پیامبر در این امور از پیش بینی استفاده نمی کرد و گرنه هیچ نیازی به ارسال گروه شناسایی نبود و پیامبر می توانست همه امور را بر اساس تکیه بر پیش بینی که مد نظر شماست انجام بدهد امّا در جریان رسالت حضرت می بینیم که همه امور عادی و بر اساس مدیریت پیامبر و گاهی با حمایت ملائکه الهی و وحی انجام گرفت،[6] علاوه بر این در نهایت کار آنان مورد تأیید خداوند واقع شد و هیچ ایرادی بر آن وارد نیست، چون بر اساس آیات قرآن مسبب اصلی این قضایا مشرکین مکه بودند به دو دلیل:
1. مسلمانان را از خانه های شان در مکه بیرون کردند که خداوند این عمل را که فتنه سازی بدتر از قتل و جنگ دانسته.[7]
2. به مدینه هجوم آورده و اموال مردم را غارت می کردند و پیامبر در تعقیب آنها رفت.[8]
لذا خداوند خطاب به پیامبر می فرمایند: آنان از شما دست بردار نیستند تا شما از دین خود دست برداشته و دوباره به شرک برگردید.[9]
لذا خداوند به علل اصلی پیدایش جرم و جنگ نیز توجه دارد از اینروی باید در پیدایش فتنه ها به ریشه های اصلی آن نیز که از نظر خداوند جرم و گناه بزرگ است پرداخت و توجه نمود.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 تاریخ پیامبر اسلام، دکتر محمد ابراهیم آیتی.
2 سیره رسول خدا، رسول جعفریان.

پی نوشتها:
[1]. بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، 1417ق) ج1، ص200 328؛ ابن عبدالله، الاستیعاب، بیروت، دارالجیل، 1412ق، ص43.
[2]. طبری، تاریخ، ترجمه پاینده، تهران، اساطیر، 1375ش، ج3،ص938.
[3]. طبری، همان،ج3، ص939، یعقوبی، تاریخ، بیروت، دارصادر، بی تا، ج2، ص69.
[4]. یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل... .
[5]. یعقوبی، تاریخ، ترجمه آیتی، تهران، علمی فرهنگی، چاپ ششم، 1371ش، ج1، ص432 در متن نامه پیامبر مکتوب فرموده بود در این مأموریت گروه عبدالله تنها اخبار تحرکات آنان را برای پیامبر گزارش می دادند و شخص عبدالله مأمور به اجرای این دستور بود، امّا آنان تحریک شده و خود سرانه درگیر شدند.
[6]. فصلت / 30 انفال / 9.
[7]. بقره / 217؛ ترجمه: مشرکان تا توان داشته باشند از شما دست بردار نیستند تا شما را از دین تان برگردانند و مرتد شوید و هر کس مرتد باشد از کافران است.
[8]. ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، 1407ق، ج3، ص242.
[9]. بقره / 217.
منبع: اندیشه قم





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین