با سلام و عرض خسته نباشید در آیه 33 سوره احزاب که آیه تطهیر آمده است از مفادش بر می آید که مربوط به اهل بیت پیامبر و زنان پیامبر می باشد. حال چگونه است که آنرا مربوط به 5تن آل عبا توضیح و استفاده می کنند؟ در ثانی اینکه کلمه رجس در این آیه آمده است منظور ناپاکی از دامن زنان می باشد و این درحالیست که اگر مربوط به 5تن آل عبا بدانیم از این 5 تن، 4 نفر مرد بوده که ارتباطی به َآنان نداشته است/ لطفا توضیح دهید.
با عرض سلاماین جمله، در ضمن آیات هفت گانه ای واقع شده که احکامی‌را برای همسران پیغمبر اکرم (ص) بیان می‌کند. آیات قبل و بعد از آن دربارة همسران پیغمبر اکرم (ص) و خطاب به آنهاست، لیکن ضمایری که در این بخش از آیه آمده (کم) با ضمایری که در این بخش از آیه آمده (کنَّ) تفاوت دارد. از این رو همة مفسران شیعه معتقدند که مخاطبان این قسمت از آیه غیر از مخاطبان بقیه قسمت ها هستند، حتّی اگر مجموع آیات با هم نازل شده باشد زیرا معتقدند نزول مجموعی آیات به تنهایی نمی‌تواند دلیل و شاهد بر ارتباط این آیه با آیات قبل و بعد خود باشد. افزون بر این، ادعای ارتباط این آیه با قبل و بعد دو اشکال دارد. اشکال اوّل: این توجیه از جهت معنا غیر قابل قبول است زیرا طبق این توجیه اوّلًا، باید (لام) در (لیذهب) برای تعلیل احکام مذکور در آیات قبل باشد. ثانیاً، اراده ای که در اینجا آمده، باید ارادة تشریعی باشد، لیکن (لام) برای تعلیل احکام مختص همسران پیامبر اکرم (ص) نیست. مگر با یک احتمال که آن نیز برای این توجیه کار ساز نیست از این رو ارادة مطرح شده در آیه، جز ارادة تکوینی نمی‌تواند باشد. اشکال دوّم: ضمایر (کم) که در این جمله آمده، جمع مذکّر است در حالی که تمام ضمایر قبل و بعد آن (کنَّ، تنَّ، ن) جمع مؤنث است. این اختلاف، نشانة اختلاف مخاطب است. ابی الجارود از شهید بزرگوار اسلام، زید بن علی بن الحسین (علیهما السلام) نقل کرده است: عده‌ای از جهّال خیال می‌کنند که خداوند در این آیه، همسران پیغمبر اکرم (ص) را اراده کرده است، لیکن دروغ گفتند و مرتکب گناه شدند. اگر همسران آن حضرت مراد بودند باید می‌فرمود: (لیذهب عنکنّ) و (یطهرکنّ)، یعنی ضمایر مؤنث می‌آمد. چنان که (واذکرن مایتلی فی بیوتکن) و (لاتبرّجن) و (لستنّ کأحدٍ من النساء) به صورت مؤنث آمده است.(1) برخی از مفسران اهل سنت گفته اند: (کم) در این دو مورد به معنای (کنَّ) است، لیکن به تبعیت از لفظ (أهل) مذکّر آورده شد. در نتیجه (عنکم) و (یطهرکم) به معنای (عنکنّ) و (یطهّرکنّ) است. بدین تریب، تفاوتی میان مخاطب فقرات آیه نیست و با تغییر ضمیر، تغییری در جهت خطاب و تعویض مخاطب حاصل نشده است. ابتدا چند نکته باید مورد توجّه باشد: الف) وحدت سیاق اقتضا می‌کند که در صورت وحدت مخاطب، تمام ضمایر به کار رفته در آیات هفت گانه، هماهنگ با یکدیگر باشد. ب) وحدت سیاق در جایی صحیح است که بدانیم متکلّم در صدد بیان یک مطلب است یا حداقل علم به خلاف آن نداشته باشیم و ندانیم که متکلم در صدد بیان بیش از یک مطلب است یا نه. اما در جایی که قرینه داریم که متکلّم در صدد بیان چند مطلب است، ادعای وحدت سیاق، بدون شاهد خواهد بود. ج) خطاب هایی که به همسران پیغمبر اکرم شده با عتاب همراه است زیرا تهدید به طلاق: (أمتعکنّ وأسرّحکنّ) تهدید به عذاب: (یضاعف لها العذاب) و تحدید به ماندن در خانه: (قرن فی بیوتکنّ) و شده اند. در حالی که خطاب به اهل بیت، با اکرام و احترام همراه است. این تفاوت، یکی از دلایل عدم وحدت سیاق است. د) گویندة این سخن، خود آیه را مورد تجزیه و تحلیل قرار نداده تا معلوم شود پیام آن چیست، بلکه با این پیش فرض که جملة مزبور نیز خطاب به همسران پیامبر اکرم (ص) است به سراغ تفسیر آن رفته. از این جهت ناچار شده که در توجیه اختلاف ضمایر بگوید: این دو ضمیر، به اعتبار لفظ (أهل) مذکر آورده شده، لیکن این توجیه غیر قابل قبول است زیرا: 1 در مجموع آیات هفت گانه محل بحث، بیست و چهار ضمیر جمع و در خصوص آیه 33 که جملة (إنّما یرید الله) در آن آمده، هشت ضمیر جمع به کار رفته است. از مجموع این ضمایر بیست و چهار گانه فقط دو ضمیر به صورت جمع مذکر (کم) آمده، در حالی که بقیة ضمیرها جمع مونث است. اکنون سئوال این است که: این دو ضمیر چه خصوصیتی دارد که به اعبار لفظ (أهل) مذکر آمده ولی شش ضمیر دیگر همین آیه و بیست و دو ضمیری که در مجموع این هفت آیه آمده، آن خصوصیت را ندارند و به صورت جمع مونث ذکر شده است؟ با توجه به این که مدعیان این توجیه قائلند مجموع این آیات با هم نازل شده است. اگر تبعیت از لفظ (أهل) اقتضای چنین تغییری را دارد، در هشت ضمیر مخصوص این آیه یا حداقل دو ضمیری که بعد از کلمه اهل در آیه بعد، آمده نیز، این تبعیّت باید وجود داشته باشد. 2 این توجیه در صورتی صحیح است که ارجاع ضمیر مؤنث به) أهل) غلط باشد در حالی که (أهل) کلمه ای است که هم ضمیر مذکر به آن بر می‌گردد و هم ضمیر مؤنث. زمخشری، مفسر بزرگ اهل سنت ذیل آیه 75 سورة نساء می‌گوید: اگر به جای (هذه القریة الظالم أهلها) (الظالمة أهلها) گفته می‌شد، جایز بود. این جواز، به علت مؤنث بودن موصوف، یعنی القریة نیست، بلکه از آن جهت است که حالت مذکر و مؤنث کلمة (أهل) یکسان است ولو أُنّث فقیل: الظالمة أهلها، لجاز لا لتأنیث الموصوف ولکن لأنّ الأهل یُذکّر و یُؤنّث(2) شاهد ادعای زمخشری این است که: کتب لغت، هر یک از (أهلون) و) أهلات) را جمع (أهل) دانسته اند.(3)، از این رو اگر (عنکنّ) و (یطهّرکنّ) می‌فرمود، باز هم صحیح بود. نتیجه این که این تغییر سیاق نمی‌تواند به تبعیت از کلمة (أهل) باشد، بلکه باید عامل دیگری داشته باشد. آیة الله جوادی آملی، تجلّی ولایت در آیة تطهیر به نقل از سایت تبیان پی‌نوشت‌ (1)) تفسیر قمی 2/ 193) (2)) کشاف 1/ 535) (3)) ر. ک: القاموس المحیط موفق باشید
عنوان سوال:

با سلام و عرض خسته نباشید
در آیه 33 سوره احزاب که آیه تطهیر آمده است از مفادش بر می آید که مربوط به اهل بیت پیامبر و زنان پیامبر می باشد. حال چگونه است که آنرا مربوط به 5تن آل عبا توضیح و استفاده می کنند؟
در ثانی اینکه کلمه رجس در این آیه آمده است منظور ناپاکی از دامن زنان می باشد و این درحالیست که اگر مربوط به 5تن آل عبا بدانیم از این 5 تن، 4 نفر مرد بوده که ارتباطی به َآنان نداشته است/ لطفا توضیح دهید.


پاسخ:

با عرض سلاماین جمله، در ضمن آیات هفت گانه ای واقع شده که احکامی‌را برای همسران پیغمبر اکرم (ص) بیان می‌کند. آیات قبل و بعد از آن دربارة همسران پیغمبر اکرم (ص) و خطاب به آنهاست، لیکن ضمایری که در این بخش از آیه آمده (کم) با ضمایری که در این بخش از آیه آمده (کنَّ) تفاوت دارد. از این رو همة مفسران شیعه معتقدند که مخاطبان این قسمت از آیه غیر از مخاطبان بقیه قسمت ها هستند، حتّی اگر مجموع آیات با هم نازل شده باشد زیرا معتقدند نزول مجموعی آیات به تنهایی نمی‌تواند دلیل و شاهد بر ارتباط این آیه با آیات قبل و بعد خود باشد. افزون بر این، ادعای ارتباط این آیه با قبل و بعد دو اشکال دارد. اشکال اوّل: این توجیه از جهت معنا غیر قابل قبول است زیرا طبق این توجیه اوّلًا، باید (لام) در (لیذهب) برای تعلیل احکام مذکور در آیات قبل باشد. ثانیاً، اراده ای که در اینجا آمده، باید ارادة تشریعی باشد، لیکن (لام) برای تعلیل احکام مختص همسران پیامبر اکرم (ص) نیست. مگر با یک احتمال که آن نیز برای این توجیه کار ساز نیست از این رو ارادة مطرح شده در آیه، جز ارادة تکوینی نمی‌تواند باشد. اشکال دوّم: ضمایر (کم) که در این جمله آمده، جمع مذکّر است در حالی که تمام ضمایر قبل و بعد آن (کنَّ، تنَّ، ن) جمع مؤنث است. این اختلاف، نشانة اختلاف مخاطب است. ابی الجارود از شهید بزرگوار اسلام، زید بن علی بن الحسین (علیهما السلام) نقل کرده است: عده‌ای از جهّال خیال می‌کنند که خداوند در این آیه، همسران پیغمبر اکرم (ص) را اراده کرده است، لیکن دروغ گفتند و مرتکب گناه شدند. اگر همسران آن حضرت مراد بودند باید می‌فرمود: (لیذهب عنکنّ) و (یطهرکنّ)، یعنی ضمایر مؤنث می‌آمد. چنان که (واذکرن مایتلی فی بیوتکن) و (لاتبرّجن) و (لستنّ کأحدٍ من النساء) به صورت مؤنث آمده است.(1) برخی از مفسران اهل سنت گفته اند: (کم) در این دو مورد به معنای (کنَّ) است، لیکن به تبعیت از لفظ (أهل) مذکّر آورده شد. در نتیجه (عنکم) و (یطهرکم) به معنای (عنکنّ) و (یطهّرکنّ) است. بدین تریب، تفاوتی میان مخاطب فقرات آیه نیست و با تغییر ضمیر، تغییری در جهت خطاب و تعویض مخاطب حاصل نشده است. ابتدا چند نکته باید مورد توجّه باشد: الف) وحدت سیاق اقتضا می‌کند که در صورت وحدت مخاطب، تمام ضمایر به کار رفته در آیات هفت گانه، هماهنگ با یکدیگر باشد. ب) وحدت سیاق در جایی صحیح است که بدانیم متکلّم در صدد بیان یک مطلب است یا حداقل علم به خلاف آن نداشته باشیم و ندانیم که متکلم در صدد بیان بیش از یک مطلب است یا نه. اما در جایی که قرینه داریم که متکلّم در صدد بیان چند مطلب است، ادعای وحدت سیاق، بدون شاهد خواهد بود. ج) خطاب هایی که به همسران پیغمبر اکرم شده با عتاب همراه است زیرا تهدید به طلاق: (أمتعکنّ وأسرّحکنّ) تهدید به عذاب: (یضاعف لها العذاب) و تحدید به ماندن در خانه: (قرن فی بیوتکنّ) و شده اند. در حالی که خطاب به اهل بیت، با اکرام و احترام همراه است. این تفاوت، یکی از دلایل عدم وحدت سیاق است. د) گویندة این سخن، خود آیه را مورد تجزیه و تحلیل قرار نداده تا معلوم شود پیام آن چیست، بلکه با این پیش فرض که جملة مزبور نیز خطاب به همسران پیامبر اکرم (ص) است به سراغ تفسیر آن رفته. از این جهت ناچار شده که در توجیه اختلاف ضمایر بگوید: این دو ضمیر، به اعتبار لفظ (أهل) مذکر آورده شده، لیکن این توجیه غیر قابل قبول است زیرا: 1 در مجموع آیات هفت گانه محل بحث، بیست و چهار ضمیر جمع و در خصوص آیه 33 که جملة (إنّما یرید الله) در آن آمده، هشت ضمیر جمع به کار رفته است. از مجموع این ضمایر بیست و چهار گانه فقط دو ضمیر به صورت جمع مذکر (کم) آمده، در حالی که بقیة ضمیرها جمع مونث است. اکنون سئوال این است که: این دو ضمیر چه خصوصیتی دارد که به اعبار لفظ (أهل) مذکر آمده ولی شش ضمیر دیگر همین آیه و بیست و دو ضمیری که در مجموع این هفت آیه آمده، آن خصوصیت را ندارند و به صورت جمع مونث ذکر شده است؟ با توجه به این که مدعیان این توجیه قائلند مجموع این آیات با هم نازل شده است. اگر تبعیت از لفظ (أهل) اقتضای چنین تغییری را دارد، در هشت ضمیر مخصوص این آیه یا حداقل دو ضمیری که بعد از کلمه اهل در آیه بعد، آمده نیز، این تبعیّت باید وجود داشته باشد. 2 این توجیه در صورتی صحیح است که ارجاع ضمیر مؤنث به) أهل) غلط باشد در حالی که (أهل) کلمه ای است که هم ضمیر مذکر به آن بر می‌گردد و هم ضمیر مؤنث. زمخشری، مفسر بزرگ اهل سنت ذیل آیه 75 سورة نساء می‌گوید: اگر به جای (هذه القریة الظالم أهلها) (الظالمة أهلها) گفته می‌شد، جایز بود. این جواز، به علت مؤنث بودن موصوف، یعنی القریة نیست، بلکه از آن جهت است که حالت مذکر و مؤنث کلمة (أهل) یکسان است ولو أُنّث فقیل: الظالمة أهلها، لجاز لا لتأنیث الموصوف ولکن لأنّ الأهل یُذکّر و یُؤنّث(2) شاهد ادعای زمخشری این است که: کتب لغت، هر یک از (أهلون) و) أهلات) را جمع (أهل) دانسته اند.(3)، از این رو اگر (عنکنّ) و (یطهّرکنّ) می‌فرمود، باز هم صحیح بود. نتیجه این که این تغییر سیاق نمی‌تواند به تبعیت از کلمة (أهل) باشد، بلکه باید عامل دیگری داشته باشد. آیة الله جوادی آملی، تجلّی ولایت در آیة تطهیر به نقل از سایت تبیان پی‌نوشت‌ (1)) تفسیر قمی 2/ 193) (2)) کشاف 1/ 535) (3)) ر. ک: القاموس المحیط موفق باشید





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین