باسمه تعالی با سلام و عرض احترام : 2 سوال داشتم : الف) سوره فیل آیه 5 ؛ مقصود از این آیه آیا این است که ایشان همچون غذای نیمه هضم شده هستند و چون غذای نشخوارکنندگان که دوباره بالا می آورند ایشان نیز هر از چند گاهی دوباره بروز میکنند و ظاهر میشوند ؟ مقصود چیست ؟ ب) سوره قریش، آیه 2 ؛ چرا اشاره به هر زمانی نشده ؟ چرا سفر ؟ چرا سفرهای تابستانه و زمستانه ؟ اگر استعاره از هر زمانی است واژه سفر برای چیست ؟ با تشکر از شما
با عرض سلامسوره فیل اشاره به داستان تخریب خانه خدا دارد و آیه 5 نیز شدت عذاب را نشان میدهد که در زیر توضیح ان می گذرد:هر یک از این پرندگان کوچک سه سنگریزه به اندازه نخود یا کوچکتر با خود داشتند، که یکی را با منقار و دو تا را با پاهای خویش حمل می‌کردند، و این سنگهای کوچک بر هر کس فرود می‌آمد او را از هم متلاشی می‌ساخت! چنان که در آیه بعد می‌فرماید:" آنها را مانند کاه خورده شده قرار داد"! (فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ)." عصف" (بر وزن حذف) به معنی برگهایی است که بر ساقه زراعت است و سپس خشکیده و کوبیده شده است، و به تعبیری دیگر به معنی" کاه" است،و بعضی آن را به معنی پوسته گندم هنگامی که در خوشه است تفسیر کرده‌اند.و در اینجا مناسب همان معنی اول است.تعبیر به" ماکول" اشاره به آن است که این کاه در زیر دندانهای حیوان بار دیگر کوبیده شده، و کاملا از هم متلاشی گشته، سپس معده حیوان نیز آن را برای سومین بار خرد کرده است، و این نشان می‌دهد که سنگ ریزه‌ها بر هر کس فرو می‌افتاد او را کاملا از هم متلاشی می‌کرد! این تعبیر علاوه بر اینکه دلیل بر شدت متلاشی شدن آنها است اشاره‌ای به بی ارزش بودن و ضعف و ناتوانی این گروه و جمعیت طغیانگر و مستکبر و ظاهرا نیرومند است.اما سوال دوممنظور از" رحلت قریش" مسافرت آنان از مکه به بیرون برای تجارت است، و این رحلت از مشخصات اهل این شهر بوده، چون این شهر در دره‌ای خشک و سوزان و بی آب و علف واقع شده، که نه زرعی در آن هست و نه ضرعی (پستان شیرداری) ناگزیر قریش زندگی را از راه تجارت می‌گذارنید، و در هر سال دو نوبت به تجارت می‌رفت، یک نوبت در زمستان که به طرف یمن می‌رفت، و نوبتی دیگر در تابستان که به سوی شام ره می‌سپرد، و با این دو نوبت سفر کردن زندگی خود را اداره می‌نمود، و مردم یمن و شام پاس احترام قریش را می‌داشتند، زیرا خانه کعبه بیت الحرام در بین ایشان واقع شده بود، و به همین جهت راهزنان و غارتگران که ممر عیشی به جز دزدی و غارت نداشتند، متعرض ایشان نمی‌شدند، نه سر راه را برایشان می‌گرفتند، و نه به شهرشان حمله‌ور می‌شدند.مثل همین کوچ تابستانه و زمستانه ایل بختیاری اعراب آن زمان هم به دلیل کمبودعلف و اب کوچ نشین بودندموفق باشید
عنوان سوال:

باسمه تعالی
با سلام و عرض احترام :
2 سوال داشتم :
الف) سوره فیل آیه 5 ؛
مقصود از این آیه آیا این است که ایشان همچون غذای نیمه هضم شده هستند و چون غذای نشخوارکنندگان که دوباره بالا می آورند ایشان نیز هر از چند گاهی دوباره بروز میکنند و ظاهر میشوند ؟ مقصود چیست ؟

ب) سوره قریش، آیه 2 ؛
چرا اشاره به هر زمانی نشده ؟ چرا سفر ؟ چرا سفرهای تابستانه و زمستانه ؟ اگر استعاره از هر زمانی است واژه سفر برای چیست ؟

با تشکر از شما


پاسخ:

با عرض سلامسوره فیل اشاره به داستان تخریب خانه خدا دارد و آیه 5 نیز شدت عذاب را نشان میدهد که در زیر توضیح ان می گذرد:هر یک از این پرندگان کوچک سه سنگریزه به اندازه نخود یا کوچکتر با خود داشتند، که یکی را با منقار و دو تا را با پاهای خویش حمل می‌کردند، و این سنگهای کوچک بر هر کس فرود می‌آمد او را از هم متلاشی می‌ساخت! چنان که در آیه بعد می‌فرماید:" آنها را مانند کاه خورده شده قرار داد"! (فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ)." عصف" (بر وزن حذف) به معنی برگهایی است که بر ساقه زراعت است و سپس خشکیده و کوبیده شده است، و به تعبیری دیگر به معنی" کاه" است،و بعضی آن را به معنی پوسته گندم هنگامی که در خوشه است تفسیر کرده‌اند.و در اینجا مناسب همان معنی اول است.تعبیر به" ماکول" اشاره به آن است که این کاه در زیر دندانهای حیوان بار دیگر کوبیده شده، و کاملا از هم متلاشی گشته، سپس معده حیوان نیز آن را برای سومین بار خرد کرده است، و این نشان می‌دهد که سنگ ریزه‌ها بر هر کس فرو می‌افتاد او را کاملا از هم متلاشی می‌کرد! این تعبیر علاوه بر اینکه دلیل بر شدت متلاشی شدن آنها است اشاره‌ای به بی ارزش بودن و ضعف و ناتوانی این گروه و جمعیت طغیانگر و مستکبر و ظاهرا نیرومند است.اما سوال دوممنظور از" رحلت قریش" مسافرت آنان از مکه به بیرون برای تجارت است، و این رحلت از مشخصات اهل این شهر بوده، چون این شهر در دره‌ای خشک و سوزان و بی آب و علف واقع شده، که نه زرعی در آن هست و نه ضرعی (پستان شیرداری) ناگزیر قریش زندگی را از راه تجارت می‌گذارنید، و در هر سال دو نوبت به تجارت می‌رفت، یک نوبت در زمستان که به طرف یمن می‌رفت، و نوبتی دیگر در تابستان که به سوی شام ره می‌سپرد، و با این دو نوبت سفر کردن زندگی خود را اداره می‌نمود، و مردم یمن و شام پاس احترام قریش را می‌داشتند، زیرا خانه کعبه بیت الحرام در بین ایشان واقع شده بود، و به همین جهت راهزنان و غارتگران که ممر عیشی به جز دزدی و غارت نداشتند، متعرض ایشان نمی‌شدند، نه سر راه را برایشان می‌گرفتند، و نه به شهرشان حمله‌ور می‌شدند.مثل همین کوچ تابستانه و زمستانه ایل بختیاری اعراب آن زمان هم به دلیل کمبودعلف و اب کوچ نشین بودندموفق باشید





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین