با عرض سلامسوال بسیار جالبی کرده اید و این نشان از دقت شما در تلاوت قران دارد در این باره باید گفت:در زیر دو نظر را برای شما ذکر می کنیمالف- [معنای جمله:" وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا"]" وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا"- بعید نیست که مراد از" من خلقنا- کسانی که خلق کردیم" انواع حیوانات دارای شعور و همچنین جن باشد که قرآن آن را اثبات کرده، آری قرآن کریم انواع حیوانات را هم امتهایی زمینی خوانده، مانند انسان که یک امت زمینی است، و آنها را به منزله صاحبان عقل شمرده و فرمود:" وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ" (1) و این احتمال با معنای آیه مناسبتر است، چون میدانیم که غرض از آیه مورد بحث بیان آن جهاتی است که خداوند با آن جهات آدمی را تکریم کرده، و بر بسیاری از موجودات این عالم برتری داده، و این موجودات- تا آنجا که ما سراغ داریم- حیوان و جن هستند، و اما ملائکه از آن جایی که موجودات مادی و در تحت نظام حاکم بر عالم ماده قرار ندارند نمیتوانیم آنها را نیز مشمول آیه بگیریم.بنا بر این معنای آیه این میشود که ما بنی آدم را از بسیاری از مخلوقاتمان که حیوان و جن بوده باشند برتری دادیم، و اما بقیه موجودات که در مقابل کلمه" بسیار" (کثیر) قرار دارند یعنی ملائکه خارج از محل گفتارند، زیرا آنها موجوداتی نوری و غیر مادی هستند و داخل در نظام جاری در این عالم نیستند، و آیه شریفه هر چند در باره انسان بحث میکند و لیکن از این نظر مورد بحث قرارش داده که یکی از موجودات عالم مادی است که او را به نعمتهایی نفسی و اضافی تکریم کرده است.ترجمه المیزان، ج13، ص: 217ب- معنی" کثیر" در اینجا چیست؟بعضی از مفسران آیه فوق را دلیل بر فضیلت فرشتگان بر کل بنی آدم دانستهاند، چرا که قرآن میگوید ما انسانها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری دادیم، و طبعا گروهی در اینجا باقی میماند که انسان برتر از آنها نیست و این گروه جز فرشتگان نخواهند بود.ولی با توجه به آیات آفرینش آدم و سجود و خضوع فرشتگان برای او و تعلیم علم اسماء به آنها از سوی آدم، تردیدی باقی نمیماند که انسان از فرشته برتر است، بنا بر این،" کثیر" در اینجا به معنی جمیع خواهد بود و به گفته مفسر بزرگ طبرسی در مجمع البیان، در قرآن و مکالمات عرب، بسیار معمول است که این کلمه به معنی جمیع میآید.طبرسی میگوید: معنی جمله این است انا فضلناهم علی من خلقناهم و هم کثیر:" ما انسان را بر سایر مخلوقات برتری بخشیدیم و سایر مخلوقات بسیارند".قرآن در باره شیاطین میگوید: و اکثرهم کاذبون (سوره شعراء آیه 223) بدیهی است که شیاطین همه دروغگو هستند نه اکثر آنها.و به هر حال اگر این معنی را خلاف ظاهر بدانیم آیات آفرینش انسان قرینه روشنی برای آن خواهد بود.تفسیر نمونه، ج12، ص: 200موفق باشید
سلام علیکم . خسته نباشید . در آیه ای از قرآن آمده است که: (وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً)(ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم؛ و آنها را در خشکی و دریا، (بر مرکبهای راهوار) حمل کردیم؛ و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم؛ و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کردهایم، برتری بخشیدیم. می خواستم بدانم چرا نفرموده است بر همه ی آفریدگان ,اگر مخلوقاتی بالاتر از جنس انسان هستند آنها چه خصوصیاتی دارند که از انسان بالاتر رفته اند؟
با عرض سلامسوال بسیار جالبی کرده اید و این نشان از دقت شما در تلاوت قران دارد در این باره باید گفت:در زیر دو نظر را برای شما ذکر می کنیمالف- [معنای جمله:" وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا"]" وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا"- بعید نیست که مراد از" من خلقنا- کسانی که خلق کردیم" انواع حیوانات دارای شعور و همچنین جن باشد که قرآن آن را اثبات کرده، آری قرآن کریم انواع حیوانات را هم امتهایی زمینی خوانده، مانند انسان که یک امت زمینی است، و آنها را به منزله صاحبان عقل شمرده و فرمود:" وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ" (1) و این احتمال با معنای آیه مناسبتر است، چون میدانیم که غرض از آیه مورد بحث بیان آن جهاتی است که خداوند با آن جهات آدمی را تکریم کرده، و بر بسیاری از موجودات این عالم برتری داده، و این موجودات- تا آنجا که ما سراغ داریم- حیوان و جن هستند، و اما ملائکه از آن جایی که موجودات مادی و در تحت نظام حاکم بر عالم ماده قرار ندارند نمیتوانیم آنها را نیز مشمول آیه بگیریم.بنا بر این معنای آیه این میشود که ما بنی آدم را از بسیاری از مخلوقاتمان که حیوان و جن بوده باشند برتری دادیم، و اما بقیه موجودات که در مقابل کلمه" بسیار" (کثیر) قرار دارند یعنی ملائکه خارج از محل گفتارند، زیرا آنها موجوداتی نوری و غیر مادی هستند و داخل در نظام جاری در این عالم نیستند، و آیه شریفه هر چند در باره انسان بحث میکند و لیکن از این نظر مورد بحث قرارش داده که یکی از موجودات عالم مادی است که او را به نعمتهایی نفسی و اضافی تکریم کرده است.ترجمه المیزان، ج13، ص: 217ب- معنی" کثیر" در اینجا چیست؟بعضی از مفسران آیه فوق را دلیل بر فضیلت فرشتگان بر کل بنی آدم دانستهاند، چرا که قرآن میگوید ما انسانها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری دادیم، و طبعا گروهی در اینجا باقی میماند که انسان برتر از آنها نیست و این گروه جز فرشتگان نخواهند بود.ولی با توجه به آیات آفرینش آدم و سجود و خضوع فرشتگان برای او و تعلیم علم اسماء به آنها از سوی آدم، تردیدی باقی نمیماند که انسان از فرشته برتر است، بنا بر این،" کثیر" در اینجا به معنی جمیع خواهد بود و به گفته مفسر بزرگ طبرسی در مجمع البیان، در قرآن و مکالمات عرب، بسیار معمول است که این کلمه به معنی جمیع میآید.طبرسی میگوید: معنی جمله این است انا فضلناهم علی من خلقناهم و هم کثیر:" ما انسان را بر سایر مخلوقات برتری بخشیدیم و سایر مخلوقات بسیارند".قرآن در باره شیاطین میگوید: و اکثرهم کاذبون (سوره شعراء آیه 223) بدیهی است که شیاطین همه دروغگو هستند نه اکثر آنها.و به هر حال اگر این معنی را خلاف ظاهر بدانیم آیات آفرینش انسان قرینه روشنی برای آن خواهد بود.تفسیر نمونه، ج12، ص: 200موفق باشید
- [سایر] بسمه تعالی باعرض سلام وتحیت 1-آیا در قرآن درجا یا جاهایی" واو" به معنای زیرا آمده است؟ در صورت امکان مثال بزنید مثلا درمعنای آیه شریفه70 سوره مبارکه اسراء(ولقد کرمنا بنی آدم وحملناهم فی البر والبحرو رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا) می توان گفت که ما به انسان کرامت بخشیدیم چرا؟چون وحملناهم فی البر والبحرو رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا 2-این جمله به چه معناست؟ با این بیان روشن می گردد که عطف جمله (و حملناهم ...) و جمله و (رزقناهم ...) بر (تکریم ) از قبیل عطف مصداقی است که از عنوانی کلی انتزاع شده و بر آن متفرع شود 3-وآیاجن عقل دارند یا خیر؟آیا ممکن است عقل نداشته باشند ودر روز قیامت مورد بازخواست الهی قرار بگیرند؟دربینش قرانی یا روایی ایا جن بعد مادی هم دارد؟ 4-درآیه33/بقره،ضمیر هم در کلمه" اسمائهم" به چه کسانی بر می گردد؟
- [سایر] سلام لطفا توضیح دهید. با یکی از دشمنان شیعه بحث و گفت و گویی داشتم و سر انجام به بحث حدیثی درباره موسی (ع) رسیده که در حالت عریان به دنبال یک سنگی می گشت. آنچه برای من جالب توجه است این است که او می گفت این حدیث مورد پذیرش شیعه است که در کتب آنها آمده است. از باب مثال: قمی این حدیث را از ابی بصیر از عبد الله در تفسیر خود نقل می کند که بنی اسرایل پیامبر موسی (ع) را به عدم آلت رجولیت متهم کردند؛ زیرا به هنگام شست و شوی بدن خویش و یا انجام غسل خلوت میکرد که کسی او را نبیند. یک روز موسی برای غسل به کنار رود خانه می رفت و لباس خود را روی سنگ گذاشت. خداوند به سنگ دستور داد که از موسی به دور شود تا بنی اسرائیل او را بیبنند. سپس آنها متوجه شدند که پندار آن درست نبود و خدواند آیه ای را نازل فرمود که: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسَی فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا"؛ هان ای مردم با ایمان! بسان آن کسانی نباشید که با بافتههای ناروا و ناسنجیده خود موسی (ع) را رنجانیدند و خدا او را از بافتهها و پندارهای ناروا و ظالمانه آنان پاک و پاکیزه معرفی کرد. مرحوم طبرسی در مجمع البیان، این حدیث را ثابت و تقریر کرده که حضرت موسی بسیار انسان با حیا و آبرومندی بود، به گونهای که به هنگام شست و شوی بدن خویش و یا انجام غسل خلوت میکرد، و بهانهجویان برایشان این دروغ را ساختند و پخش کردند که او در بدن خویش عیب و نقصی دارد و از سلامت و زیبایی اندام بیبهره است، و به همین جهت خویشتن را به هنگام نظافت و شست و شو از چشمها نهان میدارد؛ زمانی که از آنان پرسیدند، او چه عیب و نقصی دارد؟ به دروغ و ناروا گفتند: او به بیماری (برص) و یا ناراحتی بیضه و باد فتق گرفتار است. پس از این بافتههای ظالمانه و ناروای آنان، روزی موسی در گوشهای لباس خود را برای انجام غسل بیرون آورد و روی سنگی نهاد، آن سنگ درغلطید و لباس وی را برد، او آمد تا لباس خود را برگیرد که چشم گروهی از بنیاسرائیل بر اندام برهنه او افتاد و دیدند که او زیباترین و متناسبترین اندامها را دارد؛ و بدین وسیله خدا دروغ و بافته بیاساس آنان را افشا ساخت و موسی را از تهمتهای آنان پاک و پاکیزه معرّفی نمود. آیا این حدیث حقیقت دارد که مرحوم طبرسی در مجمع البیان و علی بن ابراهیم قمی در تفسیر القمی این روایت را نقل فرمودند؟ آیا تفسیر دیگری از مفسران شیعه در مورد آیه مورد بحث وجود دارد؟ در واقع تفسیر این آیه چگونه است؟ و کدام تفسیر از آن باید مورد پذیرش ما باشد؟