با عرض سلامآیه اشاره شده چنین است: (و اللَّاتی تخافون نشوزهنَّ فعظوهنَّ و اهجروهنَّ فی المضاجع و اضربوهنَّ، فإن أطعنکم فلا تبغوا علیهنَّ سبیلًا، إنَّ اللَّه کان علیًّا کبیرا)(1). آیه یاد شده پس از آن که اعلام میدارد قوام زندگی زن یعنی، مسؤولیت اداره و تأمین نیازهای او بر عهده مرد است، دستوراتی را در رابطه با چگونگی برخورد با برخی از مشکلات در روابط زوجین بیان میدارد. در این رابطه نکاتی چند شایان توجه است: 1- دستورات صادره در این آیه در مورد نشوز است و نشوز آن است که زن در مقابل تکالیف اختصاصیاش یعنی، تمکین و عفاف، بدون هیچ عذر موجهی سرپیچی نماید. جالب این است که اگر زنی از انجام کارهای خانه، بچهداری و سر باز زند، شرع مقدس هیچ حقی برای مرد در برابر آن قرار نداده و حکم مزبور صرفاً اختصاص به مورد (نشوز) دارد نه هر گونه نافرمانی از دستورات شوهر. 2- (نشوز) مسلماً امری برخلاف حقوق مرد است و برای مقابله با آن، بهترین راه این است که قبل از مراجعه به دیگران، مشکل را در داخل خانه حل نمود ولی اگر چنین چیزی میسر نبود، نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن دیگران میرسد که در آیه بعد سالمترین راه آن عنوان شده است. 3- حل مسأله نشوز در داخل خانه نیز به اشکال مختلفی انجامپذیر است و جالب این است که خداوند از ملایمترین راهها شروع نموده و در صورت تأثیرگذاری آن، مراتب بالاتر را اجازه نداده است. ازاینرو در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است. چنین روشی حکیمانهترین شیوه در حل مشکلات زوجین است لیکن اگر زنی در برابر اندرزها و نصایح شوهر، سر تسلیم فرود نیاورد و همچنان بر تخلف از حقوق زوج پایداری ورزید، چه باید کرد؟ در این جا نیز خداوند راه دومی را پیشنهاد نموده است که از حد برخورد منفی عاطفی بالاتر نمیرود و آن خودداری از همبستر شدن با وی میباشد. پس اگر مشکل حل شد، دیگر کسی حق پیمودن راه سوم را ندارد اما اگر زن در چنین وضعیتی نیز سرسختی نشان داد و حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید چه باید کرد؟ در این رابطه چند راه قابل تصور است: الف) مرد حقوق خود را نادیده انگارد و در مقابل نشوز زن به کلی ساکت شود، هر چند سالیان دراز این برنامه ادامه یابد. چنین چیزی براساس هیچ منطقی قابل الزام نیست و اختصاص به مرد هم ندارد یعنی، در هیچ یک از نظامهای حقوقی جهان، نمیتوان به صاحب حقی الزام کرد که در برابر حقوق خود ساکت شود و دم نزند. بلی از نظر اخلاقی، آن هم در موارد خاصی میتوان چنین توصیهای نمود ولی نباید بین مسأله حقوقی و اخلاقی خلط کرد. از طرف دیگر نشوز زن تنها به ضرر شوهر نیست بلکه غالباً تمام خانواده و چه بسا شخص زن نیز در این رابطه آسیب بیند. ازاینرو بر مرد لازم است که به عنوان مدیر کانون خانواده، کنترل هدایتگرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد. ب) راه دیگر آن است که مرد از هر طریق ممکن استیفای حقوق نماید. چنین چیزی را هرگز شارع اجازه نمیدهد و برای استیفای حق روشهای معینی وضع نموده است زیرا محدود نساختن شیوههای احقاق حق و اصلاح مشکل، موجب روا داشتن ستمهای زیادی به زن میشود و مفاسد و مظالم دیگری به بار میآورد. ج) راه سوم آن است که مرد با مراجعه به دیگران- اعم از مراجع قضایی یا افراد ذینفوذ دیگر- حقوق خود را استیفا کند، چنین چیزی اگر چه ممکن است حق مرد و دیگر اعضای خانواده را تأمین کند، ولی با امکان حل مشکل در داخل خانه، بهتر است مسأله به بیرون کشیده نشود زیرا ابراز خارجی مسائل داخل خانه، آسیبهای فراوانی برای حیثیت خانواده به بار میآورد. ازاینرو خداوند حکیم حل خارجی را به عنوان آخرین راه ممکن پیشنهاد میکند. د) راه چهارم آن که مرد اندکی قاطعانهتر از برخورد منفی عاطفی یاد شده، برخورد نماید. در این راستا قرآن مجید به عنوان آخرین راه ممکن جهت حل مشکل در داخل منزل، مسأله (ضرب) را مطرح نموده است. البته در این جا نیز مسأله حدودی دارد که هرگز با آنچه در اذهان عمومی یا تبلیغات مسموم مطرح میشود، سازگاری ندارد. در رابطه با حد و چگونگی زدن، علامه مجلسی (ره) در بحار الانوار، ج 104، ص 58 روایتی از فقه الرضا (ع) نقل نموده است که: والضرب بالسواک و شبهه ضرباً رفیقا زدن باید با وسایلی مانند مسواک و امثال آن باشد، آن هم با مدارا و ملایمت). روایت یاد شده به خوبی نشان میدهد که (ضرب) باید در پایینترین حد ممکن باشد و نباید اندک آسیبی بر بدن وارد کند. وسیلهای که در این روایت اشاره شده چوبی بسیار نازک مانند سیگار و سبک و کم ضربه است و شیوه زدن نیز باید ملایم و خفیف باشد به طوری که حتی رنگ پوست اندک تغییری نکند. نکته دیگری که از آیه شریفه به دست میآید این است که دستور فوق جنبه موقت و گذرا دارد و نباید به آن مداومت بخشید زیرا به دنبال این عمل دو واکنش احتمال میرود: یکی آن که زن به حقوق مرد وفادار شود. در این صورت قرآن میفرماید: (فإن أطعنکم فلا تبغوا علیهنَّ سبیلًا اگر به اطاعت درآمدند بر آنها ستم روا مدارید) یعنی، اگر زن در برابر حقوقی که بر آن پیمان بسته است، تسلیم شد دیگر مقابله با وی ظلم و تجاوز است. واکنش احتمالی دیگر آن است که هم چنان سرسختی نشان دهد و کانون خانواده را گرفتار تزلزل و بیثباتی نماید. در این رابطه در آیه بعد فرموده است: (و إن خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکماً من أهله و حکماً من أهلها إن یریدا إصلاحاً یوفِّق اللَّه بینهما إنَّ اللَّه کان علیماً خبیرا اگر خوف گسست در میان آن دو یافتید، پس حکمی از ناحیه مرد و حکمی از بستگان زن برگزینید، اگر از پی آن خواستار صلاح باشند، خداوند بین آنان وفاق ایجاد خواهد کرد. همانا خداوند دانا و آگاه است). نکته جالب توجه این است که قرآن مجید در آخرین مرحله، گشودن گره را به دست نزدیکان و بستگان قرار میدهد. حکمت این حکم آن است که در این مرحله فقط پای قانون و مراجع قانونی به میان نمیآید بلکه ابتدا کار به نزدیکان و خویشان سپرده میشود، تا با برخوردهای عاطفی و بررسیهای عقلانی، حتیالامکان مشکل را با صفا و صمیمیت حل کنند و خداوند نیز وعده داده است که در توفیق اصلاح با آنان، همراهی و همکاری کند و این از لطایف احکام و دستورات نورانی قرآن است، تا مسأله با سلامت هر چه بیشتر روال خود را طی کند و برای این که حقی از هیچ یک از طرفین زایل نشود و تبعیضی رخ ندهد، فرموده است که از هر جانب حکمی برگزیده شود و با رعایت حقوق و مصالح طرفین، مشکل را برطرف نمایند. خلاصه در این حکم شرایط زیر دیده میشود: 1- این حکم اختصاص به مورد سرپیچی زن از تکلیف خود و حقوق مسلم مرد دارد حقوقی که زن با پیمان ازدواج، وفاداری خود را نسبت به آن متعهد شده است. 2- در راستای حل مشکل در داخل خانه و خودداری از بروز خارجی وضع شده است. 3- سومین مرحله، حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پیشین روا نیست. 4- حد آن نازلترین مرتبه ضرب است و نباید موجب کمترین آسیبی بر بدن زن شود. 5- موقتی است یعنی، چه دارای نتیجه مثبت باشد و چه منفی، باید به زودی از آن دست کشید. 6- از بند 2 حکمت وضع این حکم روشن میشود و با توجه به بندهای 4 و 5 درمییابیم که این مقدار ضرب با کیفیت اشاره شده هیچ تأثیری در خفتن و آسیبرساندن به استعدادهای زنان ندارد بلکه آنچه موجب اخلال در تواناییهای جسمی و فکری زن میشود، خروج از حدود یاد شده از نظر استمرار زمانی و به کارگیری شیوههای خشن و ظالمانه در این رابطه است. برای آگاهی بیشتر ر. ک: 1- واژهنامه روانپزشکی و روانشناسی، ص 132 هارولد کاپلان و بنیامین سادوک 2- واژهنامه روانپزشکیانجمن روانپزشکان آمریکا، ترجمه: مهرداد فیروز و خشایار بیگی 3- تفسیر نمونه، ج 3، ص 373. در پایان شایان ذکر است که دیدگاه کلی شارع نسبت به زدن همسر، نگرشی منفی است و نصوص زیادی در نهی از این عمل وارد شده است. این روایات همه در زمانی بیان شده که خشونت علیه زنان از توهین و فحاشی گرفته تا ضرب و جرح و حتی قتل رواج داشت و اسلام آنها را تحریم و مستوجب مجازات فقهی و قضایی در دنیا و عذاب آخرت دانست. برخی از این روایات عبارتند از: 1- پیامبر (ص) فرمود: (من در شگفتم از کسی که زن خود را میزند، در حالی که خودش برای کتک خوردن، سزاوارتر است. زنانتان را مزنید که قصاص دارد). 2- و نیز فرمود: (زنان بر مرد کریم، غالب میشوند و مرد لئیم، بر زنان مسلط میگردد. من دوست دارم کریم مغلوب باشم نه لئیم غالب). 3- از امام صادق (ع) از پدرش روایت شده که گفت: (وقتی با زنی ازدواج میکنید، احترامش کنید. زن مایه آرامش شما است. زنان را آزار ندهید و حقوق آنان را ضایع نکنید). 4- پیامبر (ص) فرمود: (هر مردی که بر بد اخلاقی همسرش صبر کند، خدا اجر داوود (ع) را به او میدهد و به هر زنی که بر بداخلاقی مردش صبر کند، همچون اجر آسیه- که با فرعون، کنار آمد- عطا میکند). 5- حضرت محمد (ص) فرمود: (زنان را نزنید و تقبیح مکنید). 6- حضرت علی (ع) فرمود: (در هر حال با زنت مدارا کن و با او به نیکی رفتار نمای تا زندگی لبریز از صفا و صمیمیت باشد). 7- آخرین چیزی که به وقت وفات، از رسول خدا (ص) شنیدند- که در زیر زبان همی گفت، سه سخن بود: (نماز بر پای دارید و مراقب حقوق بردگان باشید و ستم نکنید واللَّه اللَّه درباره زنان، که در دست شمایند. با زنانتان، نیکو زندگی کنید و حریم آنان را نگاه دارید). 8- و رسول خدا (ص)، خشم و توهین زنان را تحمل میکرد. روزی زن عمر جواب وی را به خشم، باز داد. عمر گفت: یالکعاء، جواب باز میدهی؟ گفت: آری که رسول (ص) از تو بهتر است زیرا زنان، وی را جواب باز میدهند و او تحمل میکند. 9- یک روز، زنی به خشم، دست فراسینه رسول خدا (ص) زد. مادر وی با وی درشتی کرد که: چرا کردی؟ رسول خدا گفت: بگذار بیش از این نیز کنند و من درگذرم.(2(پینوشت (1)) نساء، آیه 34 (2)) احادیث به نقل از بولتن اندیشه، ویژه) زن (، ص 350 موفق باشید
سلام خسته نباشید چرا تو قرآن نداریم حتی اگر مرد وظایفشو به خوبی انجام نده زن نمیتونه اونو کتک بزنه اما اگه زن از عهده وظایف خود بر نیاد این حق به مرد داده شده؟باتشکر
با عرض سلامآیه اشاره شده چنین است: (و اللَّاتی تخافون نشوزهنَّ فعظوهنَّ و اهجروهنَّ فی المضاجع و اضربوهنَّ، فإن أطعنکم فلا تبغوا علیهنَّ سبیلًا، إنَّ اللَّه کان علیًّا کبیرا)(1). آیه یاد شده پس از آن که اعلام میدارد قوام زندگی زن یعنی، مسؤولیت اداره و تأمین نیازهای او بر عهده مرد است، دستوراتی را در رابطه با چگونگی برخورد با برخی از مشکلات در روابط زوجین بیان میدارد. در این رابطه نکاتی چند شایان توجه است: 1- دستورات صادره در این آیه در مورد نشوز است و نشوز آن است که زن در مقابل تکالیف اختصاصیاش یعنی، تمکین و عفاف، بدون هیچ عذر موجهی سرپیچی نماید. جالب این است که اگر زنی از انجام کارهای خانه، بچهداری و سر باز زند، شرع مقدس هیچ حقی برای مرد در برابر آن قرار نداده و حکم مزبور صرفاً اختصاص به مورد (نشوز) دارد نه هر گونه نافرمانی از دستورات شوهر. 2- (نشوز) مسلماً امری برخلاف حقوق مرد است و برای مقابله با آن، بهترین راه این است که قبل از مراجعه به دیگران، مشکل را در داخل خانه حل نمود ولی اگر چنین چیزی میسر نبود، نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن دیگران میرسد که در آیه بعد سالمترین راه آن عنوان شده است. 3- حل مسأله نشوز در داخل خانه نیز به اشکال مختلفی انجامپذیر است و جالب این است که خداوند از ملایمترین راهها شروع نموده و در صورت تأثیرگذاری آن، مراتب بالاتر را اجازه نداده است. ازاینرو در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است. چنین روشی حکیمانهترین شیوه در حل مشکلات زوجین است لیکن اگر زنی در برابر اندرزها و نصایح شوهر، سر تسلیم فرود نیاورد و همچنان بر تخلف از حقوق زوج پایداری ورزید، چه باید کرد؟ در این جا نیز خداوند راه دومی را پیشنهاد نموده است که از حد برخورد منفی عاطفی بالاتر نمیرود و آن خودداری از همبستر شدن با وی میباشد. پس اگر مشکل حل شد، دیگر کسی حق پیمودن راه سوم را ندارد اما اگر زن در چنین وضعیتی نیز سرسختی نشان داد و حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید چه باید کرد؟ در این رابطه چند راه قابل تصور است: الف) مرد حقوق خود را نادیده انگارد و در مقابل نشوز زن به کلی ساکت شود، هر چند سالیان دراز این برنامه ادامه یابد. چنین چیزی براساس هیچ منطقی قابل الزام نیست و اختصاص به مرد هم ندارد یعنی، در هیچ یک از نظامهای حقوقی جهان، نمیتوان به صاحب حقی الزام کرد که در برابر حقوق خود ساکت شود و دم نزند. بلی از نظر اخلاقی، آن هم در موارد خاصی میتوان چنین توصیهای نمود ولی نباید بین مسأله حقوقی و اخلاقی خلط کرد. از طرف دیگر نشوز زن تنها به ضرر شوهر نیست بلکه غالباً تمام خانواده و چه بسا شخص زن نیز در این رابطه آسیب بیند. ازاینرو بر مرد لازم است که به عنوان مدیر کانون خانواده، کنترل هدایتگرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد. ب) راه دیگر آن است که مرد از هر طریق ممکن استیفای حقوق نماید. چنین چیزی را هرگز شارع اجازه نمیدهد و برای استیفای حق روشهای معینی وضع نموده است زیرا محدود نساختن شیوههای احقاق حق و اصلاح مشکل، موجب روا داشتن ستمهای زیادی به زن میشود و مفاسد و مظالم دیگری به بار میآورد. ج) راه سوم آن است که مرد با مراجعه به دیگران- اعم از مراجع قضایی یا افراد ذینفوذ دیگر- حقوق خود را استیفا کند، چنین چیزی اگر چه ممکن است حق مرد و دیگر اعضای خانواده را تأمین کند، ولی با امکان حل مشکل در داخل خانه، بهتر است مسأله به بیرون کشیده نشود زیرا ابراز خارجی مسائل داخل خانه، آسیبهای فراوانی برای حیثیت خانواده به بار میآورد. ازاینرو خداوند حکیم حل خارجی را به عنوان آخرین راه ممکن پیشنهاد میکند. د) راه چهارم آن که مرد اندکی قاطعانهتر از برخورد منفی عاطفی یاد شده، برخورد نماید. در این راستا قرآن مجید به عنوان آخرین راه ممکن جهت حل مشکل در داخل منزل، مسأله (ضرب) را مطرح نموده است. البته در این جا نیز مسأله حدودی دارد که هرگز با آنچه در اذهان عمومی یا تبلیغات مسموم مطرح میشود، سازگاری ندارد. در رابطه با حد و چگونگی زدن، علامه مجلسی (ره) در بحار الانوار، ج 104، ص 58 روایتی از فقه الرضا (ع) نقل نموده است که: والضرب بالسواک و شبهه ضرباً رفیقا زدن باید با وسایلی مانند مسواک و امثال آن باشد، آن هم با مدارا و ملایمت). روایت یاد شده به خوبی نشان میدهد که (ضرب) باید در پایینترین حد ممکن باشد و نباید اندک آسیبی بر بدن وارد کند. وسیلهای که در این روایت اشاره شده چوبی بسیار نازک مانند سیگار و سبک و کم ضربه است و شیوه زدن نیز باید ملایم و خفیف باشد به طوری که حتی رنگ پوست اندک تغییری نکند. نکته دیگری که از آیه شریفه به دست میآید این است که دستور فوق جنبه موقت و گذرا دارد و نباید به آن مداومت بخشید زیرا به دنبال این عمل دو واکنش احتمال میرود: یکی آن که زن به حقوق مرد وفادار شود. در این صورت قرآن میفرماید: (فإن أطعنکم فلا تبغوا علیهنَّ سبیلًا اگر به اطاعت درآمدند بر آنها ستم روا مدارید) یعنی، اگر زن در برابر حقوقی که بر آن پیمان بسته است، تسلیم شد دیگر مقابله با وی ظلم و تجاوز است. واکنش احتمالی دیگر آن است که هم چنان سرسختی نشان دهد و کانون خانواده را گرفتار تزلزل و بیثباتی نماید. در این رابطه در آیه بعد فرموده است: (و إن خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکماً من أهله و حکماً من أهلها إن یریدا إصلاحاً یوفِّق اللَّه بینهما إنَّ اللَّه کان علیماً خبیرا اگر خوف گسست در میان آن دو یافتید، پس حکمی از ناحیه مرد و حکمی از بستگان زن برگزینید، اگر از پی آن خواستار صلاح باشند، خداوند بین آنان وفاق ایجاد خواهد کرد. همانا خداوند دانا و آگاه است). نکته جالب توجه این است که قرآن مجید در آخرین مرحله، گشودن گره را به دست نزدیکان و بستگان قرار میدهد. حکمت این حکم آن است که در این مرحله فقط پای قانون و مراجع قانونی به میان نمیآید بلکه ابتدا کار به نزدیکان و خویشان سپرده میشود، تا با برخوردهای عاطفی و بررسیهای عقلانی، حتیالامکان مشکل را با صفا و صمیمیت حل کنند و خداوند نیز وعده داده است که در توفیق اصلاح با آنان، همراهی و همکاری کند و این از لطایف احکام و دستورات نورانی قرآن است، تا مسأله با سلامت هر چه بیشتر روال خود را طی کند و برای این که حقی از هیچ یک از طرفین زایل نشود و تبعیضی رخ ندهد، فرموده است که از هر جانب حکمی برگزیده شود و با رعایت حقوق و مصالح طرفین، مشکل را برطرف نمایند. خلاصه در این حکم شرایط زیر دیده میشود: 1- این حکم اختصاص به مورد سرپیچی زن از تکلیف خود و حقوق مسلم مرد دارد حقوقی که زن با پیمان ازدواج، وفاداری خود را نسبت به آن متعهد شده است. 2- در راستای حل مشکل در داخل خانه و خودداری از بروز خارجی وضع شده است. 3- سومین مرحله، حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پیشین روا نیست. 4- حد آن نازلترین مرتبه ضرب است و نباید موجب کمترین آسیبی بر بدن زن شود. 5- موقتی است یعنی، چه دارای نتیجه مثبت باشد و چه منفی، باید به زودی از آن دست کشید. 6- از بند 2 حکمت وضع این حکم روشن میشود و با توجه به بندهای 4 و 5 درمییابیم که این مقدار ضرب با کیفیت اشاره شده هیچ تأثیری در خفتن و آسیبرساندن به استعدادهای زنان ندارد بلکه آنچه موجب اخلال در تواناییهای جسمی و فکری زن میشود، خروج از حدود یاد شده از نظر استمرار زمانی و به کارگیری شیوههای خشن و ظالمانه در این رابطه است. برای آگاهی بیشتر ر. ک: 1- واژهنامه روانپزشکی و روانشناسی، ص 132 هارولد کاپلان و بنیامین سادوک 2- واژهنامه روانپزشکیانجمن روانپزشکان آمریکا، ترجمه: مهرداد فیروز و خشایار بیگی 3- تفسیر نمونه، ج 3، ص 373. در پایان شایان ذکر است که دیدگاه کلی شارع نسبت به زدن همسر، نگرشی منفی است و نصوص زیادی در نهی از این عمل وارد شده است. این روایات همه در زمانی بیان شده که خشونت علیه زنان از توهین و فحاشی گرفته تا ضرب و جرح و حتی قتل رواج داشت و اسلام آنها را تحریم و مستوجب مجازات فقهی و قضایی در دنیا و عذاب آخرت دانست. برخی از این روایات عبارتند از: 1- پیامبر (ص) فرمود: (من در شگفتم از کسی که زن خود را میزند، در حالی که خودش برای کتک خوردن، سزاوارتر است. زنانتان را مزنید که قصاص دارد). 2- و نیز فرمود: (زنان بر مرد کریم، غالب میشوند و مرد لئیم، بر زنان مسلط میگردد. من دوست دارم کریم مغلوب باشم نه لئیم غالب). 3- از امام صادق (ع) از پدرش روایت شده که گفت: (وقتی با زنی ازدواج میکنید، احترامش کنید. زن مایه آرامش شما است. زنان را آزار ندهید و حقوق آنان را ضایع نکنید). 4- پیامبر (ص) فرمود: (هر مردی که بر بد اخلاقی همسرش صبر کند، خدا اجر داوود (ع) را به او میدهد و به هر زنی که بر بداخلاقی مردش صبر کند، همچون اجر آسیه- که با فرعون، کنار آمد- عطا میکند). 5- حضرت محمد (ص) فرمود: (زنان را نزنید و تقبیح مکنید). 6- حضرت علی (ع) فرمود: (در هر حال با زنت مدارا کن و با او به نیکی رفتار نمای تا زندگی لبریز از صفا و صمیمیت باشد). 7- آخرین چیزی که به وقت وفات، از رسول خدا (ص) شنیدند- که در زیر زبان همی گفت، سه سخن بود: (نماز بر پای دارید و مراقب حقوق بردگان باشید و ستم نکنید واللَّه اللَّه درباره زنان، که در دست شمایند. با زنانتان، نیکو زندگی کنید و حریم آنان را نگاه دارید). 8- و رسول خدا (ص)، خشم و توهین زنان را تحمل میکرد. روزی زن عمر جواب وی را به خشم، باز داد. عمر گفت: یالکعاء، جواب باز میدهی؟ گفت: آری که رسول (ص) از تو بهتر است زیرا زنان، وی را جواب باز میدهند و او تحمل میکند. 9- یک روز، زنی به خشم، دست فراسینه رسول خدا (ص) زد. مادر وی با وی درشتی کرد که: چرا کردی؟ رسول خدا گفت: بگذار بیش از این نیز کنند و من درگذرم.(2(پینوشت (1)) نساء، آیه 34 (2)) احادیث به نقل از بولتن اندیشه، ویژه) زن (، ص 350 موفق باشید
- [سایر] با سلام و خسته نباشید: آیةالکرسی کدام آبه یا آیات در قرآن می باشند. باتشکر از زحمات شما
- [سایر] سلام حاج آقا خسته نباشید نظرتون درمورد رابطه تلفنی یک دختر مجرد با یک مرد متأهل و البته به اصرار مرد چیه ؟ چه جور میشه این رابطه رو قطع کرد؟اگه لطف کنید و کامل توضیح بدید ممنون میشم.
- [سایر] سلام و خسته نباشید چرا خداوند در قرآن فرموده (فالهمها فجورها و تقواها) منظورم این است که چرا خداوند فرموده اول بدی را به آن ها الهام کردیم بعد خوبی را ؟ و براستی چرا خدا اول بدی را به ما الهام کرد بعد خوبی را مهدی یارتان
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید/ با همسرم مشکل دارم مرد خوبی است ولی به من اهمیت نمیدهد یعنی حق من نمیداند که بدانم کجاست و یا اینکه به دیگران مخصوصا خانواده اش بیشتر از من اهمیت میدهد دیگر کم آورده ام کمکم کنید هم زندگیم را دوست دارم و هم ازش خسته شده ام کمکم کنید چکار نم دیگر نمیتوانم
- [سایر] سلام و خسته نباشید من 3 ماهه که نامزد کردم و همسرم 41 ساله هستند رابطه خوبی باهم داریم و مشکلی که هست اینه که ایشون اشتباهات خودشون و کوچیک و اشتباهات من رو بزرگ می کنند.من چه برخورد درستی با این مسئله باید داشته باشم ممنون می شم اگه راهنماییم کنید
- [سایر] با سلام و خسته نباشید سوال : اختلاف قدی بین زن و مرد برای ازدواج چقدر باید باشد؟و اگر پسر و دختری از جهت اصول کلی فکری و منش زندگی هماهنگی دارند و مثلا زن و مرد هم قد هستند یا زن اندکی بلندتر است ، از چه جهت ممکن است که بعدا دچار مشکل شوند ، و آیا اصلا این ازدواج را توصیه میکنید؟ با تشکر.
- [سایر] با سلام و خسته نباشید من از شما راهنمایی می خواهم روخوانی قران من چندان خوب نیست می خواستم قاری را به من معرفی کنید که با گوش کردن قرائت او انشا ا.. تمرین کنم وبا توجه به اینکه خیلی قرائت صوت متوجه نمی شوم لطفا کسی را که تر تیل خوبی دارد معرفی کنید . اگر لینک دانلود هم بگذارید ( سوره ای کوچک برای امتحان ) متشکر می شوم. یا ادرس سایتی بای دانلود
- [سایر] سلام خسته نباشید. در محیط کار بعد از گذراندن یک دوره بسیار سخت که فشارهای ناشی از آن تا حدودی هم باعث بیماری جسمی ام شده، تمایل و قدرت بخشش، انگیزه کمک کردن (که قبلا برایم رضایت بخش بود) در درونم کمتر شده وحتی گاهاً دلخوری جای اونو گرفته.در این مدت خودم عنایتهای خدا رابه عینه لمس کرده ام شاید ذکر هم کم نگفته ام ولی چیزی می خواهم که باگفتن یاعمل به آن بتوانم هم صبوری ام رابالا ببرم وهم بعضی صفات خوبی را که اهمیتش برایم کمتر شده واقعا درک کنم. ممنون و التماس دعا.
- [سایر] سلام وبسایت جالبی دارین همیشه دوست داشتم کلی از سوالامو از یه روحانی بپرسم اما کسی نبود یه سوال: اگه کسی یه کار ثواب رو با انگیزه ای که یه آدم دیگه بهش می ده انجام بده اون عمل پیش خدا قبول می شه ؟؟؟!!!(مثلا اینکه هر روز قرآن بخونه چون با کس دیگه ای دارن مشترک این کار و می کنن...البته برای نزدیک شدن به خدا و گرفتن آرامش) ممنون خسته نباشید
- [سایر] سلام خسته نباشید، کاش همه مردها مثل شما با کمالات و فهمیده بودند.نمی دانم از کجای زندگی ومشکلم بگویم.من دختری 26 ساله هستم،که شش ماه پیش ازدواج کردم،البته سه سال هم عقدبودم.همسرم مرد خوبی است نه معتاد است نه سؤ رفتار دارد اما من از زندگی با اوراضی نیستم چون نه من زنی هستم که او میخواهد نه او مردی است که من می خواستم.خیلی هم سعی کردم که به تفاهم برسیم اما نشد،دیگر از همه چیز خسته ام،از ازدواج،ازمردها،از زندگی ،از خودم،از همه مردم،از .... لطفا کمکم کنید.متشکرم.