سلام. من خیلی از داشتن افکار منفی خسته شدم اینکه دائما در استرس واسه چیزی که خودم می دونم وجود نداره باشم . خسته شدم از بس به بیماری مثل سرطان فکر کردم کافیه فقط اسمش بیاد من دنبال علائمش تو خودم می گردم. کافیه یک علامتی شبیه علائم این بیماری تو خودم ببینم دیگه روحیم و اعصابمو می بازم. لطفا بگید من باید چیکار کنم که اینقدر به این بیماری فکر نکنم .ممنون میشم راهنماییم کنید. من 4 ماه  که ازدواج کردم دانشجو هستم به عنوان مدرس در دانشگاه کار می کنم . هیچ کدوم از اعضای خوانوادم مثل من نیستن طوری شده که من نمیتونم راجع به این حساسیتم باهاشون صحبت کنم به خاطر همین خیلی ضعیف و بی حوصله شدم از دست خودم کارم گریه شده و اینکه یه مدت به خاطر این مشکلم کلا اشتهامو از دست دادم .ممنون میشم راهنماییم کنید.
باسلامدوست گرامی البته تصور می کنم شما در زمینه های دیگر هم دچار نشخوارهای ذهنی دایمی هستید ولی فعلا ترس و نگرانی از بیماری سرطان مشکل تان را حاد کرده.از انجا که این افکار زندگی شما را مختل کرده، اشتهایتان را کم کرده و کلا کارکردهای طبیعی زندگی تان از حالت نرمال خارج شده لازم است که نزد روانپزشک مراجعه کنید و مدتی تحت دارو درمانی باشید.تصور می کنم مدتی دارو درمانی مشکل شما را تا حد زیای کنترل کند.با تشکر از تماس شما
عنوان سوال:

سلام. من خیلی از داشتن افکار منفی خسته شدم اینکه دائما در استرس واسه چیزی که خودم می دونم وجود نداره باشم . خسته شدم از بس به بیماری مثل سرطان فکر کردم کافیه فقط اسمش بیاد من دنبال علائمش تو خودم می گردم. کافیه یک علامتی شبیه علائم این بیماری تو خودم ببینم دیگه روحیم و اعصابمو می بازم. لطفا بگید من باید چیکار کنم که اینقدر به این بیماری فکر نکنم .ممنون میشم راهنماییم کنید. من 4 ماه  که ازدواج کردم دانشجو هستم به عنوان مدرس در دانشگاه کار می کنم . هیچ کدوم از اعضای خوانوادم مثل من نیستن طوری شده که من نمیتونم راجع به این حساسیتم باهاشون صحبت کنم به خاطر همین خیلی ضعیف و بی حوصله شدم از دست خودم کارم گریه شده و اینکه یه مدت به خاطر این مشکلم کلا اشتهامو از دست دادم .ممنون میشم راهنماییم کنید.


پاسخ:

باسلامدوست گرامی البته تصور می کنم شما در زمینه های دیگر هم دچار نشخوارهای ذهنی دایمی هستید ولی فعلا ترس و نگرانی از بیماری سرطان مشکل تان را حاد کرده.از انجا که این افکار زندگی شما را مختل کرده، اشتهایتان را کم کرده و کلا کارکردهای طبیعی زندگی تان از حالت نرمال خارج شده لازم است که نزد روانپزشک مراجعه کنید و مدتی تحت دارو درمانی باشید.تصور می کنم مدتی دارو درمانی مشکل شما را تا حد زیای کنترل کند.با تشکر از تماس شما





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین