کاربر گرامی برای غلبه بر لرزش صدا توصیه می کنم که این تمرین را حتما انجام دهید:بروز لکنت یا لرزش صدا شامل تنش عضلانی در حنجره است که جریان هوا را در تارهای صوتی قطع و در تولید گفتار روان مداخله می کند. برای درمان ان نیز باید پاسخ مغایر با لرزش صدا ارایه شود که این پاسخ مغیار شامل تنش زدایی و جریان هوای پیوسته در تارهای صوتی در حین گفتار است.شما در گام اول باید تنفس دیافراگمی را بیاموزید در انتهای این یادداشت این شیوه تنفس را توضیح می دهم.شما باید یادبگیرید که در الگوی منظم با استفاده از ماهیچه های دیافراگم، با تنفس عمیق، هوا را به درون ششها بکشید. وقتی ارام و منظم نفس بکشید سپس باید سعی کنید تا هنگام شروع بازدم، کلمه ای را ادا کنید. از آنجا که در حال استراحت هستید و در بازدم، هوا در حنجره جریان دارد کلمه با لکنت و لرزش ادا نمی شود. این الگوی صحبت با الگوی صحبت در زمان لکنت و لرزش صدا مغایرت دارد. اگر در هر مرحله دچار لرزش صدا شدید تنفس عمیق را انجام دهید و هوا را به جریان انداخته و سپس دوباره صحبت کردن را شروع کنید و....این روش را باید به طور منظم و هر روزه تمرین کنید .تنفس دیافراگمی(استفاده از این روش تنفسی به تنهایی می تواند در کنترل ضربان قلب هم موثر باشد)در این تمرین فرد با روش موزونی آهسته و به طور عمیق نفس می کشد . در هر دم فرد از ماهیچه های دیافراگمی برای کشیدن عمیق اکسیژن به درون ششها استفاده می کند.در این روش فرد می نشیند، می ایستد یا دراز می کشد. در حالت راحت چشم ها بسته است و فرد به ارامی به مدت سه تا پنج ثانیه نفس می کشد تا ششها پر شود.ماهیچه دیافراگمی هنگام تنفس شکم را منبسط می کند. سپس فرد به ارامی به مدت سه تا پنج ثانیه هوا را بیرون می دهد در نتیجه ماهیچه دیافراگمی کشیده می شود. لازم به ذکر است که در هنگام این تمرین توجه شما به تنفس تان باشد. زمانی که فرد توانست در اثر این تمرین اضطراب خود را کاهش دهد، پس از آن می تواند کاهش برانگیختگی در موقعیت های ایجاد کننده اضطراب زا به کار ببرد.کلا در زمانهایی که نفس هم کم می اورید استفاده از این روش تنفسی می تواند موثر باشد.ضمنا اگر باز هم مشکل داشتید از کار استعفا ندهید نزد روانپزشک مراجعه کنید و برای مواقع سخنرانی یک دارو بگیرید تا از لرزش صدایتان کاسته شود.با تشکر از تماس شما
به واسطه شغلم مجبورم گاهگاهی سخنرانی و ارائه گزارش کنم.
ولی به شدت صدام میلرزه....
احساس میکنم سرم داغ میشه , عرق میکنم و تو حرف زدن سوتی میدم خواهشا کمکم کنید بارها به سرم زده که از پستم استعفا بدم و کارمند ساده بشم.
اگه لرزش صدام درست میشد خیلی خوب بود
کاربر گرامی برای غلبه بر لرزش صدا توصیه می کنم که این تمرین را حتما انجام دهید:بروز لکنت یا لرزش صدا شامل تنش عضلانی در حنجره است که جریان هوا را در تارهای صوتی قطع و در تولید گفتار روان مداخله می کند. برای درمان ان نیز باید پاسخ مغایر با لرزش صدا ارایه شود که این پاسخ مغیار شامل تنش زدایی و جریان هوای پیوسته در تارهای صوتی در حین گفتار است.شما در گام اول باید تنفس دیافراگمی را بیاموزید در انتهای این یادداشت این شیوه تنفس را توضیح می دهم.شما باید یادبگیرید که در الگوی منظم با استفاده از ماهیچه های دیافراگم، با تنفس عمیق، هوا را به درون ششها بکشید. وقتی ارام و منظم نفس بکشید سپس باید سعی کنید تا هنگام شروع بازدم، کلمه ای را ادا کنید. از آنجا که در حال استراحت هستید و در بازدم، هوا در حنجره جریان دارد کلمه با لکنت و لرزش ادا نمی شود. این الگوی صحبت با الگوی صحبت در زمان لکنت و لرزش صدا مغایرت دارد. اگر در هر مرحله دچار لرزش صدا شدید تنفس عمیق را انجام دهید و هوا را به جریان انداخته و سپس دوباره صحبت کردن را شروع کنید و....این روش را باید به طور منظم و هر روزه تمرین کنید .تنفس دیافراگمی(استفاده از این روش تنفسی به تنهایی می تواند در کنترل ضربان قلب هم موثر باشد)در این تمرین فرد با روش موزونی آهسته و به طور عمیق نفس می کشد . در هر دم فرد از ماهیچه های دیافراگمی برای کشیدن عمیق اکسیژن به درون ششها استفاده می کند.در این روش فرد می نشیند، می ایستد یا دراز می کشد. در حالت راحت چشم ها بسته است و فرد به ارامی به مدت سه تا پنج ثانیه نفس می کشد تا ششها پر شود.ماهیچه دیافراگمی هنگام تنفس شکم را منبسط می کند. سپس فرد به ارامی به مدت سه تا پنج ثانیه هوا را بیرون می دهد در نتیجه ماهیچه دیافراگمی کشیده می شود. لازم به ذکر است که در هنگام این تمرین توجه شما به تنفس تان باشد. زمانی که فرد توانست در اثر این تمرین اضطراب خود را کاهش دهد، پس از آن می تواند کاهش برانگیختگی در موقعیت های ایجاد کننده اضطراب زا به کار ببرد.کلا در زمانهایی که نفس هم کم می اورید استفاده از این روش تنفسی می تواند موثر باشد.ضمنا اگر باز هم مشکل داشتید از کار استعفا ندهید نزد روانپزشک مراجعه کنید و برای مواقع سخنرانی یک دارو بگیرید تا از لرزش صدایتان کاسته شود.با تشکر از تماس شما
- [سایر] سلام. من تقریبا یک ماهه عقد کردم. اوایل ازدواجم که با همسرم رفته بودیم بیرون برای تفریح متاسفانه آب نبود و شوهرم نیاز به قضای حاجت داشت. بعد از اون خیلی راحت بهم گفت دستش به ادرار آلوده و نجس شده. یعنی ادرار روی دستش ریخته بوده. اما همون موقع دستش رو نشست چون آب نبود. من همش حواسم بود که دستش رو به چه جاهایی میزنه. به گوشی من گوشی خودش دستگیره در ماشین و فرمون ماشین و لباساش و به من. به محض اینکه رسیدم خونه رفتم حموم و همه لباسامو شستم. اما فکر شوهرم یه لحظه منو رها نمیکنه. تصور اینکه با دستش همه جا رو نجس کرده برام غیر قابل باوره. چندین بار بهش گفتم یه کاری کن. گوشیتو عوض کن یا حداقل قابشو بشور. اما براش مهم نیست. گوشیش همش دستشه الان زمستونه آدم زیاد عرق نمیکنه اما بعدها که دستش عرق میکنه دست میزنه به گوشیش و همه جای خونه. وای دارم دیوونه میشم. اصلا نمیدونم کجاها پاکه کجاها نجسه. از خودش و لباساش بدم میاد. طوری شده که بهم دست میزنه چندشم میشه. نمیتونم نماز بخونم. میگم اون روز رفته خونه و دستشو به همه جا زده. به دستگیره در و جاهای دیگه. یا اگه هم نزده باشه گوشیش هنوز نجسه. حتی اگه همین الان هم گوشیش رو پاک کنه , معلوم نیست تا حالا کجاها رو نجس کرده. وای من میخوام زندگی کنم و توی خونه اونا هم رفت و آمد کنم. نمیدونم کجا بشینم اصلا. چون بارها دیدم با دست خیس به گوشیش دست زده و بعد مثلا دستشو با پشت لباسش خشک کرده و نشسته. بعد فکر میکنم اونجا که نشسته حتما نجس شده. باور کنید هروقت از خونشون میام میرم حموم و لباسامو میشورم. از این همه آبی که هدر میدم احساس گناه میکنم. چون خونشون به هرچی که دست میزنم سریع میرم دستمو میشورم. کمکم کنید. از دیوار و دستگیره در و تشکاشون و همه چی بدم میاد. باور کنید گاهی به طلاق فکر میکنم. نمیتونم با همچین ادمی زندگی کنم. حتی آب منی هم جایی رو تشک بریزه براش مهم نیست. (عذر میخوام). بمن باید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟
- [سایر] باسلام و خسته نباشید من دو ساله که عقد کردم و 4 ماهه که عروسی کردم موقعیت من و شوهرم به این ترتیب هست: من لیسانس و کارمند شرکت خصوصی با حقوق پایه شوهرم دیپلم و انباردار یک شرکت با حقوق پایه شوهرم از لحاظ مالی قبلا خیلی مشکل داشت و الان به خاطر عروسی و ... خرج اضافی بدهی داره و من البته خیلی کمکش کردم برای خریدن ماشینش و قسط بانک و ... ما پیش مادر شوهرم زندگی میکنیم سوال من اینه که شوهرم خیلی ساکت هست و زیاد حرف نمیزنه البته از لحاظ جنسی خیلی گرم هست و تقریبا هرروز از من میخواد که باهاش باشم اما خیلی کم حرف هست و خیلی وقتها به من میگه من عرضه ندارم شوهر خوبی نبودم انتظاراتتو برآورده نکردم و از این حرفها من هیچ چیزی ازش نمیخوام حتی روز تولدم و روز زن برای من هیچ کادویی نخرید دریغ از یک گل هزار تومنی اما من چیزی بهش نگفتم باور کنید اون خیلی وقتها از من قیافه میگیره و قهر میکنه غذاشو نمیخوره ولی هرموقع دلش میخواد رابطه داشته باشه به من محبت میکنه تو چند دقیقه کارش تموم میشه و دوباره شروع میکنه به عادت همیشگیش من ازش انتظار محبت دارم اما اون اصلا اهمیت نمیده من دندونم درد میکنه اصلا اهمیت نمیده مریض میشم عین خیالش نیست زیاد کار میکنم اما اصلا تو کار خونه کمکم نمیکنه حتی تو جمع کردن میز شام و ... اصلا بعد شام تشکر هم نمیکنه انگار وظیفه من هست که هم بیرون کار کنم هم تو خونه کلفتی اقارو بکنم احساس میکنم نسبت به من خیلی بیتفاوت شده من خیلی ناراحتم چند روز پیش باهم بحثمون شد به من گفت که تو منت درست کردن غذارو سرم میزاری خیلی شدید دعوامون شد و من رفتم سراغ قرص که خودمو بکشم من واقعا احساس بدی دارم خواهش میکنم راهنماییم کنید من بهش میگم دوست دارم اما اون میگه میدونم منم دوست دارم خیلی کم هست روزهایی که به من با محبت بگه دوست دارم اصلا بعد عروسیمون تا بحال برام یک گل هم نخریده هیچی کادو به من نداده پولش کمه اما نه اینکه نتونه حتی یه شاخه گل بخره به من میگه نمیتونم ناراحتی تورو ببینم دائما به من میگه غلط کردم ناراحتت کردم منو ببخش اما باز فرداش روز از نو من همیشه با محبت باهاش حرف میزنم اما خوب بعضی وقتها عصبانیم میکنه و من مجبورم ازش قیافه بگیرم من خیلی خسته میشم بعد اینکه از محل کارم میام خونه خواهش میکنم کمکم کنید اجرتون با خدا