با سلام کاربر گرامی ، این موضوع کاملا بستگی به شرایط شما و آداب ورسومتان دارد و بایست با توجه به این موضوعات تصمیم بگیرید وبهتر هم هست پسر پیشنهاد بدهد و بعد شما انتخاب کنید .قاعدتا بایست این مکان یک مکان اجتماعی ، نه چندان پر هزینه و نه چندان دور از محل سکونتتان باشد .در مورد مسئولیت پذیری ، شرایط امروز طرف مقابل خیلی تعیین کننده هست . شخصی که مسئولیت پذیر هست ، اغلب برای اینده و موضوعات رفاهی خانواده برنامه ریزی دارد .موقعیت شغلی و میزان استقلالی که در تصمیم گیری دارد ، نیز بسیار تعیین کننده هست .افراد وابسته مسئولیت پذیر نیستند . با گفتگو در مورد انتظارات زن و شوهر هم ، شما میتوانید ، در این زمینه اطلاعات کسب کنید . در مورد نقش حمایتی مرد ، در امور خانه داری ، مالی و حتی نقش والدینی که در اینده وجود خواهد داشت .همه وهمه به شما اطلاعات خواهد داد که میزان مسئولیت پذیری این فرد چه قدر هست.در مورد جلسه ، اول واقعا نمیتوان نظر دقیق داد. اما قاعدتا این آشنایی اولیه ، نبایست بیشتر از 2 الی 3 ساعت طول بکشد .موفق باشید
سلام.
اولین قرار ملاقات برای آشنایی بهتر کجا باشه؟
مهم ترین سوال من در مورد مسولیت پذیری طرف مقابم هست.چطوری بهتر مطرحش کنم؟
جلسه اول بهتر چند دقیقه طول بکشه؟
پیشاپیش از راهنمایی شما ممنونم.امید وارم پیروز و سربلند باشید.
با سلام کاربر گرامی ، این موضوع کاملا بستگی به شرایط شما و آداب ورسومتان دارد و بایست با توجه به این موضوعات تصمیم بگیرید وبهتر هم هست پسر پیشنهاد بدهد و بعد شما انتخاب کنید .قاعدتا بایست این مکان یک مکان اجتماعی ، نه چندان پر هزینه و نه چندان دور از محل سکونتتان باشد .در مورد مسئولیت پذیری ، شرایط امروز طرف مقابل خیلی تعیین کننده هست . شخصی که مسئولیت پذیر هست ، اغلب برای اینده و موضوعات رفاهی خانواده برنامه ریزی دارد .موقعیت شغلی و میزان استقلالی که در تصمیم گیری دارد ، نیز بسیار تعیین کننده هست .افراد وابسته مسئولیت پذیر نیستند . با گفتگو در مورد انتظارات زن و شوهر هم ، شما میتوانید ، در این زمینه اطلاعات کسب کنید . در مورد نقش حمایتی مرد ، در امور خانه داری ، مالی و حتی نقش والدینی که در اینده وجود خواهد داشت .همه وهمه به شما اطلاعات خواهد داد که میزان مسئولیت پذیری این فرد چه قدر هست.در مورد جلسه ، اول واقعا نمیتوان نظر دقیق داد. اما قاعدتا این آشنایی اولیه ، نبایست بیشتر از 2 الی 3 ساعت طول بکشد .موفق باشید
- [سایر] 1.سلام 2.بدونید که همه ما سپاسگذار شما هستیم و قدر زحماتتون رو میدونیم. 3. 26سالمه، فوق دیپلم نرم افزار، دیشب به همراه خانواده به دیدن دخترخانمی در منزلشان رفتیم. مجلسی کاملا رسمی. ایشان را مادرم پیشنهاد داده بودند. این خانم دقیقا هشت سال و نیم از بنده کوچکترند و پیش دانشگاهی. خانواده ای بسیار محترم و پایبندی دارند که با اصول خانوادگی ما هماهنگ است. برایند حدود پنج دقیقه صحبت غیر منتظره برای من (چون فکر میکردم این جلسه تنها برای آشنایی خانواده هاست) ساده گی و معصومیت ایشان بود چنان که از طرح سوالاتشان برایم محرض شد. مختصر اینکه پس از بازگشت مسئله دیگری از طرف خاله مطرح شد و آن زیبایی معمولی این خانم بود که به عروسهای دیگر خانواده ما نمی خورد و ... هیچگاه اولین ملاک من برای انتخاب همسر زیبایی نبوده، و همیشه در رده های بعدی قرار داشته. تنها چیزی که نگرانم میکنم شیوع این نظر در بعد از ازدواج احتمالی بنده با این خانم است. لطفا در این خصوص و اختلاف سنی زیاد (به زعم بنده) راهنمایی بفرمائید. این اولین باری ست که بنده به پیش خواستگاری می روم و اولین کسی هستم که درب آن را برای خواستگاری می زنم. علاقه ای به این خانه و آن خانه رفتن ندارم و همیشه دوست داشته ام اولین خواستگاری ام آخرینش باشد. 4.مثلا مختصر نوشتم! 5. یا علی. پایدار باشید.
- [سایر] سلام حاج آقا، امیدوارم هرکجا هستید، زیر سایه امام زمان پیروز و سربلند باشید؟ عرضی داشتم خدمتتون مادر بنده مدت یک ساله که به صورت رسمی به فکر ازدواج من افتاده ولی متاسفانه خیلی خیلی مشکل پسنده و در مدت این یک سال تا حالا موردی پیدا نکرده که همه جوره مورد پسندش باشه و حتی با مواردی که خود بنده نظر مساعد داشتم کنار نیومده. من هم الان تحت فشارهای شدید روحی و جسمی هستم و دچار افسردگی شدید شدم. از طرفی چون پدرم رو از طفولیت از دست دادم و مادرم سرپرستی من رو به عهده گرفته و برام هم پدر بوده هم مادر نمی خوام به هیچ عنوان مورد بی احترامی قرار بگیره و از من دلخور بشه. واقعا معضل بزرگی برای من درست شده. عاجزانه خواهش دارم راهی جلوی پای من بذارید تا از بلاتکلیفی نجات پیدا کنم. از خداوند منان توفیق روز افزون شما را خواستارم
- [سایر] با سلام من 27 سال دارم و فکر میکنم که تمامی شرایط ازدواج را داشته باشم. توی جلسات اول فکر میکنم مقصود بیشتر برای آشنایی کلی و پسندیدن ظاهر از سمت طرفین باشه. حالا یه سوال در مورد جلسات بعدی دارم. همین طور که می دونید همه یه سری انتظارات و توقعات را توی ذهن خودشون به صورت غیر فعال دارن. در مورد اینکه از زندگی چی میخوان و هدفشون از ازدواج چیه و از این جور سوالات. حالا میخوام که شما یه سری سوال رو به من گوش زد کنید تا از این حالت غیرفعال توی ذهن من به حالت فعال و دسته بندی شده و مرتب به من بگید که بتونم توی جلسات صحبتی معقول داشته باشم و اگه از من سوالی پرسیده شد بتونم عاقلانه جواب بدم. در ضمن به این نکته کاملا اعتقاد دارم که همه چیز در مورد همه کس صدق نمیکنه و متغییره و اینکه درس و مشق نیست که قرار باشه حفظ کنم و درس پس بدم. فقط میخوام ذهنم یکم باز تر بشه و بتونم پتانسیل تفکراتم رو از حالت بالقوه به حالت بافعل در بیارم و به زبون بیارم. بعد از توضیحات مفیدتون اگه یه کتابی که در همین موضوع باشه و به حواشی غیر لازم نپرداخته باشه معرفی کنید ممنون میشم. پیشاپیش از راهنمایی ارزشمندتون سپاسگزارم.
- [سایر] عرض سلام وادب خدمت حاجاقای مرادی. امیدوارم با راهنماییه خودتون درتصمیم گیری به من کمک کنید. 1. با اینکه منو میشناسیدولی یه معرفیه مختصری عرض میکنم: دختری 21ساله،دانشجوی سال 3کارشناسی ارتباطات. 2. در حال حاضر یک خواستگاری دارم با این شرایط:متولد 59،دکتری عمران،وپدرومادرشون هردوفوت کردندوفقط یک خواهربزرگتر دارندکه برای ازدواج ایشون اقدام میکنند. 3. با توجه به اختلاف سنی باایشون من خیلی مردد هستم که راه بدهم یانه ولی مادرم موافقندکه حداقل یک جلسه آشنایی باشه. 4. نکته ی بسیار جالب وقابل تامل دیگری هم که هست اینه که معرف ایشون مادرآخرین خواستگاربنده هستند! سپاسگذار میشم اگه من رو مثل همیشه راهنمایی کنیدباتوجه به اینکه شنبه برای گرفتن جواب تماس میگیرند. التماس دعا ولادت حضرت زینب(ص)پیشاپیش مبارک یاحق
- [سایر] سلام حاج آقا و بار دیگر می پرسم، چون میدونم سوالات زیاد است و وقت شما کم. ولی صبرتان زیاد. آجرکم الله. لطفا خصوصی باشه. مشخصات من و ایشان حتما خصوصی باشه چون خیلی راحت شناخته میشیم. ... به یک مشاور در تهران... مراجعه کردیم، ایشان در مورد مسئله ازدواج و خودشناسی قبل از آن صحبت کردند و در این مورد هم بحث شد و قرار شد که موضوع را مطرح کنیم و بعد از یکی دو جلسه گفتگو به ایشان مراجعه کنیم تا ایشان هم کمک کنند. ... الان موندم چی کار کنم، از یه طرف اون مواردی که زیرشان خط کشیدم یه کم ذهنم رو مشغول کرده، از یه طرف این جریان و از یه طرف گفته های مشاور. من مدت طولانی است که با سایت شما آشنا هستم، کتب زیادی هم در این زمینه مطالعه کرده ام. لطفا مرا راهنمایی کنید. ببخشید طولانی شد. التماس دعا
- [سایر] با سلام من دیشب در کلاستون شرکت کردم و باید بگم که اون ساعتایی رو که در محضرتون بودم ردیف دوم نشسته بودم نفس کشیدن بسیار دشوار بود دستام رو مهم گره کرده بودم و از فشاری که به خودم میومد بی خبر. خوب متوجه حرفاتون می شدم.. باورم نمی شد و فکرشم نمی کردم انقدر کلاس سنگینی باشه حداقل برای من چون چیزایی رو که این همه مدت فقط شنیده بودم این بار دیدم توی تلوزیون وقتی شما رو شناختم، که گفتین کل امر یحتاج الی العقل و العقل یحتاج الی الادب. بعد از اون صحبتاتون انگار گوشی دستم اومده باشه خیلی رو خودم لحنم و همه چی کار کردم حاج آقا شما خیلی مظلوم هستید من دیشب سر کلاس فهمیدم کار شما خیلی صبر می خواد واقعا راست می گین از همه ی حرفاتون یه منظوری دارین من 23 سالمه معلم زیاد دیدم اما دیروز فهمیدم معلم کیه ؟ شما خیلی دلسورز هستین باور های من داره رنگ و بوی دیگه ای رو می گیره و من مدیون شما هستم امید وارم تا آخر این سفر زندگیم هر جا که باشم شاگردیتونو بکنم و نتیجه ی تلاشتون ... کار شما نجات انسانهاست راستی متوجه ترفند هایی که سر کلاس برای تربیت و امتحان صبر بچه ها می زدین شدم و یاد یه بزرکی افتادم که جلسه ی اول کلاسش ... تا کسایی که واقعا قبولش ندارن برن و اونایی که موندن چی شدن... زیاد نوشتم ببخشید اگه می شه مشقا رو بازم توضیح بدین. خدا نگهتون داره بابای مهربون و سختگیر
- [سایر] سلام، وقت به خیر سوال در مورد مشق شب 1-استاد اولین جلسه که آن را مطرح کردید با خودم گفتم انجامش نمی دهم اما بعد خواستم تا تجربه کنم ،احساس کردم شاید چیزی هست که قرار است به این وسیله آموخته و به آن برسم پس تصمیم گرفتم برای و تقویت انگیزه ام دفتری با این نیت تهیه کرده و شروع کنم به نوشتن. 2-با صداقت،به جز 3 شب متوالی که به حقیقت از فرط خستگی و کم توانی حاصل از بی خوابی بیهوش می شدم خود را در شبهای دیگر متعهد به انجام تکلیف دانسته و آن را نوشته ام. 3- صورت مسیله:استاد هر شب از شب قبل بی انگیزه تر می شوم(علی رغم مطالعه ی نکات مربوطه در سایت)طوری که در چند شب اخیر فقط می نویسم و به جز بعضی ابیات که حین نوشتن معانی آنها را درک میکنم روی نوشته ها تامل نمیکنم. 4-یک نکته:دانشجوی کارشناسی ارشد هستم و بسیار علاقه مند به مطالعات تخصصی حتی در مسیر و زمان های کم و کوتاه و فعالیت های مرتبط با رشته ام. 25 ساله ام و احساس میکنم باید تمام تلاشم را برای رسیدن به اهداف وطرح شغل مورد نظرم داشته باشم. به نظرم در حد توانم فعالم، برنامه ریزی دارم و متعهد به برنامه ها و قرارهایم هستم. 5- سوال: چگونه میتوانم مشق شب را هم مانند فعالیتهای دیگرم با کیفیت بهتر و انگیزه ی قوی تر انجام دهم؟ (لطفا راهنمایی کنید،سپاسگزارم)
- [سایر] به نام خدا سلام ممنونم از پاسخ (دلشکسته) 1-مطلب با این افراد اصلا ازدواج نکنید رو خوندم حاج آقا! اما اون تو هیچ یک از این لیست ده تایی نیست... 2-مثل خیلی از جوانهای دیگه ای که از دین دور شده بودن اما دین و اهل بیت (علیهم السلام) رو دوست دارند... 3-حاج آقامن دور برم زیاد بودن دختر خانم هایی که مستقیم و غیر مستقیم به من ابراض علاقه کردند که به بعضی هاش هم فکر کردم اما گمشدمم نبودند... 1-3) چه تو دانشگاه و چه غیر دانشگاه با وجود اینکه اکثرا خوش تیپ نبودم و خیلی ساده حتی تو جلسات مهم خیلی ساده و البته حتی گاهی کمی نا مرتب بودم بطوری که بعضی از دوستان به من انتقاد هم میکردند... 4-من از روز اول و حتی دیدار اول علاقه مندش نشدم یه جورایی بعد از مدتی که صحبت هایی داشتیم اون هم اکثرا با محوریت اهل بیت و امام زمان(علیهم السلام) محبتش تو دلم رفت ... (یعنی عاشق چشم و ابرو و قیافش نشدم ، باطن وجودیش من رو علاقه مند کرد) 5- انگار که نیمه گمشده من باشه حاج آقا نمیه گمشده که نباید صد در صد شبیه آدم باشه؟ آدمها باید همدیگر رو کامل کنن درسته؟ 6-اما سوال اصلیه من از شما این هست که؟ 1-6)خدا گاهی راهی رو به روی آدم باز میکنه فرصتی رو در اختیارش میده و فردای قیامت هم در قبال این فرصت ها مسئوله(درسته) 7- اگر این کسی که به ظاهر از دین دور بود... خدا اتفاقی در مسیر زندگی من قرارش داد.. من از امام حسین (ع) و نماز بهش گفتم و اون هم قلبش برای امام حسین (ع) تپید... حاضر شد به خاطر من و البته به خواسته من به خاطر امام زمان (عج) تعغیر کنه و از من کمک خواست که کمکش کنم... 1-7) راهی بود که خدا به روی من باز کرده بود آیا من مسئول نیستم فردای قیامت ؟ 8- حاج آقا من به یه نتیجه رسیدم... لطفا راهنمایی کنید درست فکر میکنم با معیارهای مذهبی یا نه...! 1-8) و اون اینه که: اگر واقعا این دوست داشتن دوست داشتن واقعی و دو طرفه باشه وبا این توافق مهم که همه خط قرمزها و تعغیرهای دو طرف نهایتا تا رضایت اهل بیت(علیهم السلام)باشه این ازدواج میتونه ازدواج غلطی نباشه و اتفاقا شاید به کمال رسیدن قابل لمس تر باشه؟ 9- ببخشید که طولانی شد اما انشاءالله که خدا شما و ما رو از زمینه سازان ظهور حضرت ولی عصر (عج) قرار بدهد... التماس دعا و منتظرم
- [سایر] سلام الان 2 ماهی است که به طور مکرر دارم پیغام میگذارم تا شاید خدا بخواد و شما بتونید به سوال من پاسخ بدید دختری هستم 22 ساله دانشجو،از یک خانواده مذهبی. -پارسال به یکی از خواستگارانم جواب مثبت دادم(البته بعد از کلی تحقیق و کمک از مشاور)، -مراسم بله برون انجام شد،اما به درخواست پدرم برای آشنایی بیشتر قرار شد تا زمان عقد رسمی که 2.5 ماه فاصله بود به هم محرم نباشیم. -بعد از 2 ماه به این نتیجه رسیدیم که مناسب همدیگر نیستیم و قرارها به هم خورد. -حال سوال من این است: با توجه با اینکه ما به هم محرم نبودیم،آیا باید باز هم به خواستگارانم راجع بع این قضیه بگویم؟؟ - لطفا کمکم کنیم خیلی به این مسئله فکر میکنم، هیچ وقت دلم نمی خواست قضیه اینطوری بشه که حالا من سر دوراهی باشم. -در ضمن به خاطر این قضیه ضربه روحی شدیدی خوردم و کلی تلاش کردم تا بتونم اون خاطرات و از ذهنم پاک کنم. پیشاپیش از راهنمایی شما ممنونم
- [سایر] سلام. یه صحبتی داشتم حاج آقا میخواستم بپرسم چرا اینهمه مراعات؟برای چی؟ مگه غیر از اینه که اسلام یعنی حب حضرت علی (ع) واین یعنی شیعه بودن. حاج آقا کس یا کسانی که در زیارت شریف عاشورا به طور مستقیم لعن شدند برای نام بردنشون نیاز به واژه ی \"جناب\" ندارن. بلکه در انتهای اسمشون باید لعن رو تاکیید کرد. حالا هرکس میخواد ناراحت بشه. اگر قرار به مراعات بود در همون زمان امامان معصوم (ع) این زیارت شریف طوری ثبت میشد که به آیندگانی که از نسل همان ملعونینند برنخوره. حاج آقا وظیفه ی ما تبلیغ اسلام با مولاعلی (ع) هست و بهتر میدونید که وظیفه ی شما در مقابل این مهم سنگینتر از ماست.هن شنیدم هر کس به دینی جز اسلام باشه و در تمام طول زندگیش نامی از اسلام نشنوه در قیامت اعمالش رو به همون دین میسنجن و یادمون نره اهل سنت نام اسلام رو شنیدن و به زعم خودشون مسلمانن. حاج آقا من هیچ ادعایی در مقابل شیعه بودنم ندارم و میدونم با وجود شیعه بودنم هیچ کاری نکردم و به شدت مسئولم در مقابل کارهایی که میکنم و نسبت به دینم احساس دین میکنم اما از اینهمه مراعات فقط به جهت ترس از مسایلی بیزار شدم.