سلام.خیلی ممنونم که جوابمو دادین.شما بهم پیشنهاد دادین با خانواده صحبت کنم ولی مشکل من اینجاست که نمیتونم این مسئله رو بهشون بگم.اونا از قبل بهم گفتن که فکر این مسئله رو فعلا از سرم بیرون کنم.از یه طرف با خودم یجورایی درگیرم نمیتونم مسیر زندگیمو مشخص کنم.فکر می کنم که اگه ازدواج کنم تا حد زیادی مسیر آینده من مشخص میشه مثلا میدونم کجا برم سرکار برای چی کار میکنم.هم اینکه طرفم به من اون انرژی و انگیزه رو میده که ادامه تحصیل بدم.البته فکر نکنین من از ازدواج یه مدینه فاضله ساختم نه تا حد زیادی میدونم زندگی چه سختی هایی داره ولی تحمل این سختی ها اگه با هدف باشه خیلی شیرینه.و چون هدفی دارم بهتر درس میخونم.ولی خانواده من درست برعکس اینو بهم میگن اونا میگن اگه ازدواج کنی مشغولیات زندگی نمیذاره درس بخونی.منم فکر میکنم اگه اینجوری بشه چی.آخه من تو یه رشته خوب و توی یه دانشگاه خوب درس خوندم بدم نمیاد ادامه تحصیل بدم ولی همونطور که گفتم از طرفی احساس میکنم خیلی پا در هوام و بی هدفم، و اینکه اصلا دیگه توانشو ندارم اینکه دوباره برم دانشگاه بازم تنها باشم.آیا واقعا اونطوریه که خانوادم میگن.با خودم میگم اونا فقط واسه اینکه پز ارشد بودن منو بدن اینقدر اصرار میکنن.چطور باید برا زندگیم تصمیم بگیرم؟
باسلامدوست گرامی به طور قطع تمام والدین خیر و صلاح و موفقیت فرزندان خود را خواهان هستند اما از طرف دیگر در این میان والدینی هم هستند که مسایل زندگی را یک بعدی نگاه می کنند.مثلا برخی از اولیا تصور می کنند فرزندشان تنها با تشکیل زندگی زناشویی است که به سر و سامان می رسد و لذا برای ازدواج فرزندان خود خیلی عجله کرده و فرصت یک انتخاب مسیر مناسب را به وی نمی دهندو از طرف دیگر برخی از والدین هم تمام آمال و آرزوهای خود را در موفقیت شغلی و تحصیلی فرزندان خود دانسته و تا سالهای طولانی از ازدواج آنها ممانعت می کنند(چه فرزند پسر و چه فرزند دختر).اما در حقیقت در این مقوله زندگی نیز مانند سایر جنبه های زندگی باید به تعادل و توازن توجه داشت.یک جوان همانطور که نیازمند ادامه تحصیلات و داشتن شغل و درآمد خوب است نیازمند کانون خانوادگی گرم و مطلوب و ازدواج به موقع نیز هست و نباید این مساله مورد بی توجهی قرار گیرد.در حقیقت من با شما کاملا موافقم. برخی از جوانان گر ازدواج شان را چند سالی به تعویق بیندازند راحت تر می توانند به درس و یافتن کار بپردازند اما عده دیگری برای طی کردن مراحل تحصیلی و شغلی نیازمند یک همراه مطلوب هستند. این مساله کاملا شخصی بود و بستگی به تصمیم خود جوان دارد.لذا شما باید در مورد نیاز و خواسته خود با خانواده صحبت کرده و برایشان جا بیندازید که برای ادامه دادن تحصیلات و کلا داشتن یک روند طبیعی در زندگی ، نیازمند تشکیل خانواده هستید.همچنین برای خانواده تان جا بیندازید که همه خواسته ها و آرزوها با ادامه تحصیل در مقطع ارشد و دکتری حاصل نمی شود و لازم است که به جنبه های دیگر زندگی نیز توجه شود.شاید لازم باشد ابتدا این گفتگو را با مادرتان آغاز کنید تا راحت تر بتوانید صحبتهای خود را بیان کنید.با تشکر از تماس شما
عنوان سوال:

سلام.خیلی ممنونم که جوابمو دادین.شما بهم پیشنهاد دادین با خانواده صحبت کنم ولی مشکل من اینجاست که نمیتونم این مسئله رو بهشون بگم.اونا از قبل بهم گفتن که فکر این مسئله رو فعلا از سرم بیرون کنم.از یه طرف با خودم یجورایی درگیرم نمیتونم مسیر زندگیمو مشخص کنم.فکر می کنم که اگه ازدواج کنم تا حد زیادی مسیر آینده من مشخص میشه مثلا میدونم کجا برم سرکار برای چی کار میکنم.هم اینکه طرفم به من اون انرژی و انگیزه رو میده که ادامه تحصیل بدم.البته فکر نکنین من از ازدواج یه مدینه فاضله ساختم نه تا حد زیادی میدونم زندگی چه سختی هایی داره ولی تحمل این سختی ها اگه با هدف باشه خیلی شیرینه.و چون هدفی دارم بهتر درس میخونم.ولی خانواده من درست برعکس اینو بهم میگن اونا میگن اگه ازدواج کنی مشغولیات زندگی نمیذاره درس بخونی.منم فکر میکنم اگه اینجوری بشه چی.آخه من تو یه رشته خوب و توی یه دانشگاه خوب درس خوندم بدم نمیاد ادامه تحصیل بدم ولی همونطور که گفتم از طرفی احساس میکنم خیلی پا در هوام و بی هدفم، و اینکه اصلا دیگه توانشو ندارم اینکه دوباره برم دانشگاه بازم تنها باشم.آیا واقعا اونطوریه که خانوادم میگن.با خودم میگم اونا فقط واسه اینکه پز ارشد بودن منو بدن اینقدر اصرار میکنن.چطور باید برا زندگیم تصمیم بگیرم؟


پاسخ:

باسلامدوست گرامی به طور قطع تمام والدین خیر و صلاح و موفقیت فرزندان خود را خواهان هستند اما از طرف دیگر در این میان والدینی هم هستند که مسایل زندگی را یک بعدی نگاه می کنند.مثلا برخی از اولیا تصور می کنند فرزندشان تنها با تشکیل زندگی زناشویی است که به سر و سامان می رسد و لذا برای ازدواج فرزندان خود خیلی عجله کرده و فرصت یک انتخاب مسیر مناسب را به وی نمی دهندو از طرف دیگر برخی از والدین هم تمام آمال و آرزوهای خود را در موفقیت شغلی و تحصیلی فرزندان خود دانسته و تا سالهای طولانی از ازدواج آنها ممانعت می کنند(چه فرزند پسر و چه فرزند دختر).اما در حقیقت در این مقوله زندگی نیز مانند سایر جنبه های زندگی باید به تعادل و توازن توجه داشت.یک جوان همانطور که نیازمند ادامه تحصیلات و داشتن شغل و درآمد خوب است نیازمند کانون خانوادگی گرم و مطلوب و ازدواج به موقع نیز هست و نباید این مساله مورد بی توجهی قرار گیرد.در حقیقت من با شما کاملا موافقم. برخی از جوانان گر ازدواج شان را چند سالی به تعویق بیندازند راحت تر می توانند به درس و یافتن کار بپردازند اما عده دیگری برای طی کردن مراحل تحصیلی و شغلی نیازمند یک همراه مطلوب هستند. این مساله کاملا شخصی بود و بستگی به تصمیم خود جوان دارد.لذا شما باید در مورد نیاز و خواسته خود با خانواده صحبت کرده و برایشان جا بیندازید که برای ادامه دادن تحصیلات و کلا داشتن یک روند طبیعی در زندگی ، نیازمند تشکیل خانواده هستید.همچنین برای خانواده تان جا بیندازید که همه خواسته ها و آرزوها با ادامه تحصیل در مقطع ارشد و دکتری حاصل نمی شود و لازم است که به جنبه های دیگر زندگی نیز توجه شود.شاید لازم باشد ابتدا این گفتگو را با مادرتان آغاز کنید تا راحت تر بتوانید صحبتهای خود را بیان کنید.با تشکر از تماس شما





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین