با سلام خانم خوب برای اعتماد کردن شما ابتدا لازم هست شناخت کسب کنید . مثلا اینکه ایشان چه اعتقاداتی دارند و فرهنگ خانوادگی و پایبندی که دارند را ارزیابی کنید . نگرشهای طرف مقابل را بشناسید . این موضوع حتی میتواند با تحقیقات از منابع مختلف و در ارتباط با سوابق قبلی شخص و خانواده اش صورت پذیرد . بعد از جمع اوری اطلاعات ، بعد از اینکه مطمئن شدید که این فرد با معیارهای شما هماهنگ هست . یکی دوبار به طور اتفاقی اطلاعات خودتان را ازمایش میکنید( این موضوع با سوء ظن متفاوت هست و جهت تکمیل اطلاعات هست ) . مثلا در حالی که ار منبع موثقی مطمئن شدید که اییشان کجاست ، از خودش سوال میکنید تا اطلاعات خودتان را با انچه عنوان میکند ، بسنجید و صداقت ایشان را چک کنید . قاعدتا این موضوع نباید بیش از یکی دوبار باشد و حالت وسواس گونه نباید بگیرد . اگر همه چیز بیانگر صداقت بود ، شما دیگر بنا را بر اعتماد میگذارید ، مگر اینکه خلاف آن اثبات شود .این موضوع اعتماد هم قدری نیاز به زمان دارد و اینکه خواسته میشود خانواده ها دوران اشنایی ،نامزدی و بعد عقد ، را راعیت کنند و قدم به قدم طی شود ، بی ارتباط با موضوع کسب اعتماد نیست .موفق باشید
سلام خسته نباشین.
چطوری میشه به یه کسی که می خوام باهاش ازدواج کنم اعتماد کنم؟ مثلا میگه میرم بیرون با خودم میگم کحا میره و ... کمکم کیند مرسی
با سلام خانم خوب برای اعتماد کردن شما ابتدا لازم هست شناخت کسب کنید . مثلا اینکه ایشان چه اعتقاداتی دارند و فرهنگ خانوادگی و پایبندی که دارند را ارزیابی کنید . نگرشهای طرف مقابل را بشناسید . این موضوع حتی میتواند با تحقیقات از منابع مختلف و در ارتباط با سوابق قبلی شخص و خانواده اش صورت پذیرد . بعد از جمع اوری اطلاعات ، بعد از اینکه مطمئن شدید که این فرد با معیارهای شما هماهنگ هست . یکی دوبار به طور اتفاقی اطلاعات خودتان را ازمایش میکنید( این موضوع با سوء ظن متفاوت هست و جهت تکمیل اطلاعات هست ) . مثلا در حالی که ار منبع موثقی مطمئن شدید که اییشان کجاست ، از خودش سوال میکنید تا اطلاعات خودتان را با انچه عنوان میکند ، بسنجید و صداقت ایشان را چک کنید . قاعدتا این موضوع نباید بیش از یکی دوبار باشد و حالت وسواس گونه نباید بگیرد . اگر همه چیز بیانگر صداقت بود ، شما دیگر بنا را بر اعتماد میگذارید ، مگر اینکه خلاف آن اثبات شود .این موضوع اعتماد هم قدری نیاز به زمان دارد و اینکه خواسته میشود خانواده ها دوران اشنایی ،نامزدی و بعد عقد ، را راعیت کنند و قدم به قدم طی شود ، بی ارتباط با موضوع کسب اعتماد نیست .موفق باشید
- [سایر] سلام. خسته نباشین. مرسی از اینکه کمکم کردین. می خواستم یه کتاب برام در مورد چگونگی شناخت و برخورد با طرف مقابل( برا مطالعه قبل ازدواج).مرسی
- [سایر] سلام/خواهش میکنم کمکم کنید من یه پسر دارم خیلی سر به هواست من همیشه استرس دارم پسرم خیلی شمارو دوست داره اگه میشه از یه طریقی باهش صحبت کنید من دیگه نمیدوم باید چیکار کنم کمکم کنید نمیشه یه ملاقات حضوری باهاش داشته باشید؟
- [سایر] سلام.پدر بنده اصلا به فکر زندگی نیست!باهاش رفتار خوبی داریم.ولی اصلا برای خودش وخانوادش نه ارزشی گذاشته نه شخصیتی؛ خلاص. هر حرفی خونه زده میشه میره بیرون میگه. اصلا به خانوادش اعتماد نداره. بااین کاراش ادمو اعصبانی می کنه. از مهربانی و صمیمیت بویی نبرده.به نظر شما چگونه باید با او رفتار کرد؟
- [سایر] پدر بنده اصلا به فکر زندگی نیست! باهاش رفتار خوبی داریم، ولی اصلا برای خودش و خانوادش نه ارزشی گذاشته نه شخصیتی. هر حرفی خونه زده میشه میره بیرون میگه. اصلا به خانوادش اعتماد نداره. بااین کاراش آدمو عصبانی می کنه.از مهربانی وصمیمیت بویی نبرده. به نظر شما با این پدر چگونه باید رفتار کرد؟
- [سایر] سلام دکتر هاشمی عزیز خسته نباشین من تازه 20 سالم شده از دوران راهنمایی جوش میزنم ولی از دبیرستان بدتر شدن الان که دانشجو هستم واقعا افتضاحه وضعش...تمام دکترهای خوب شهرمونو رفتم هیچ تاثیری نذاشتن داروها بخدا خسته شدم ... اصلا اعتماد بنفس ندارم ... خواهش میکنم کمکم کنین متشکرم بی نهایت .../خانم/مجرد/20ساله
- [سایر] سلام من سه ماه نامزد کردم کاملاً سنتی ،در حال انجام دادن تدارکات عقد هستیم .مشکل من این که نمی دانم چطوری باهاش رفتار کنم.و بعضی وقتها نخواسته ناراحتش میکنم و بعد از آن خودم ناراحت می شوم .وبدتر از آن نمی دانم چطوری ازش عذر خواهی کنم.مخصوصاً وقتی از نزدیک می بینمش ، هنوز دلهره اولیه باهامه. پشت تلفن خیلی راحتم ولی وقتی می بینمش حتی سلام کردن هم یادم میره ،لطفاً کمکم کنیداین موضوع خیلی من را آذار می ده.
- [سایر] سلام استاد خسته نباشین به شما تبریک میگم آمار بازدید فوق العاده ای دارین در مورد راههای بر طرف کردن کینه کتابی، جزوه ای معرفی کنین ممنون میشم این کینه زندگیم رو مختل کرده. موفق باشین
- [سایر] سلام جوون 21 ساله ام که شرایط ازدواج رو ندارم ولی خیلی تحت فشارم خلا شدید عاطفی دارم به یه همدم حقیقی خوب نیاز دارم خانواده ام درکم نمیکنن چطوری این دوره رو بگذرونم کمکم کنید خواهش میکنم
- [سایر] سلام خانم تقدسی عزیز خسته نباشید!راستش من مجردم 19سالمه دانشجوئم 17سالگی کاراموزی بانک میرفتم اونجا یه اقایی بود که باهم اشنا شدیم کارمندبانک بود مثلا میرفتم به من گنگ نگاه میکرد منم چون اولین رابطم بود با پسرا دیگه باهاش رفتم تو رویا که مطمئن بودم که ماباهم ازدواج میکنیم خیلی خیلی دعا کردم ولی نشد الانم اون مجرده 30سالشه،اون که تموم با این همه ضربه که ازش خوردم!از اون به بعد خیلی دعا کردم و از خدا خواستم که زودتر موقعیت ازدواج منو فراهم کنه و زودی ازدواج کنم ولی هنوز مجردم....چند وقت پیشم که باز یه اقای مهندسی بود برامون کار میکرد چو افتاده بود که تو خانوادم این منو میخواد منم که ذوق زدههه ولی اونم نصبت به من نظری نداشت و رفت،من واقعا ضربه سنگینی خوردم......تا به الان هم نه با پسری تلفنی رابطه داشتم و نه دوست پسری داشتم---نمیدونم چرا انقدر زود به یه پسری وابسطه میشم و باهاش میرم تو رویا.....الانم یه پسرعمه دارم که حس میکنم بهم نظر داره ولی تا الان ازم خواستگاری نکرده حالا الان همش با اون میرم رویا ولی خودمو خیلی کنترل میکنم....خانم تقدسی من خیلی خیلی خیلی دوست دارم ازدواج کنم راستش هرجا که میرم بهم خوش نمیگذره...میرم خرید میگم الان من نامزد بودم چقدر خوب بود دست نامزدمو گرفته بودم باهم راه میرفتیم مدام به بقیه زن و شوهرا نگاه میکنم غبطه میخورم،یا میرم پارک میگم چقدر بهم بیشتر خوش میگذشت که الان نامزد داشتم و پیشم بود....شما دیگه فکر کن هرجا که میرم همینه همه ی این فکرا باهامه از دانشگاه و باشگاه گرفته تاااااامهمونی و خرید همه جا!الان دیگه باشگاه نمیرم میگم بعد نامزدی میرم،یه هر نوع کلاس سرگرمی دیگه ای یا دانشگاه یه همکلاس دارم که نامزده همش به اون نگاه میکنم غبطه میخورم میگم خوش بحالش انتخب شده چه با خیال راحت اینجا نشسته،مدام میرم حلقه های ازدواج تو خیابونا رو میبینم.....اینم بگم اصلا اهل دوست و رفیق نیستم کنارشون بهم خوش نمیگذره.....بیشتر با خالمم که اونم ازدواج کرده و یه بچه کوچیک داره وقتی شوهرش میاد دنبالش یا میره خونه مادرشوهرش خب منم خیلی دلم میخواد!خیلیم معتقدم و از خدا میخوام که زودتر ازدواج کنم ولی هنوز موقعیتش فراهم نشده...من مانتوییم موهام کاملا داخله همش فک میکنم ینی من موهام بیرون بود بیشتر پسرا رو به خودم جذب میکردم ولی ترس از خدا اجازه این کارو بهم نمیده!خودم ظاهرم خوبه قیافمم خوبه.خداروشکر جو خانوادمم ارومه یه خواهر9ساله دارم پدر ومادرمم خیلی به حرفمم همه چیز رو برام مهیا میکنن...ولی من دوست دارم مستقل باشم!شما چه راهنمایی برام دارید؟
- [سایر] سلام خسته نباشید مشکل من ناامیدیه دیگه نمیدونم چکار کنم چند ساله که یه خواسته از خدا دارم و دارم دعا میکنم ولی انگار اصلا دعاهای منو گوش نمیکنه دیگه دارم خسته میشم از دعا کردن و این هم به مشکلاتم اضافه شده دیگه نمیدونم چکارکنم خسته خسته شدم هر بار با یه امید مضاعف میرم به درگاهش و با اشک ازش کمک می خوام ولی ...شما راهنماییم کنید میترسم که امیدمو از دست بدم