با سلام کاربر گرامی اگر به ازدواجهایی که پیرامونتان انجام می شود ، با دقت و عمیقتر توجه کنید . متوجه میشود ازدواجها باشرایط مختلف و بسیار متفاوت صورت میپذیرد.این بدین علت هست افراد نگرش و سلیقه های خاص و حتی شرایط خاص خودشان را دارند .موضوع اختلافی که عنوان نمودید هم بستگی به نگرش دو طرف و سلیقه های شما دو نفر دارد .خود موضوع اختلاف قد و یا این میزان اختلاف سن مشکلی را در ازدواج ایجاد نمیکند و تاثیر منفی یا مثبتی نمیتواند به تنهایی داشته باشد . اما نگرشی که زوجین به این موضوع دارند میتواند تاثیر گذار باشد . مردی که علاقمند هست همسرش چندین سال از خودش کوچکتر باشد (یا بالعکس زنی که دوستن داشت همسرش چندین سال بزرگتر باشد )، اما در شرایط اجبار با فردی ازدواج میکنند که همسرش هست ، قاعدتا هر مشکلی را به موضوع سن ربط میدهد و این ارتباط دادن حتی ممکن هست غلط باشد . اما بدلیل نگرشش ،ناخودآگاه موضوع را به سن مربوط میکند . اینجا هست که این میزان اختلاف سن و یا همسن بودن مشکل ساز میشود .پس اگر شما نسبت به این موضوع نگرش منفی ندارید میتوانید جهت خواستگاری اقدام نمایید و نظر و دیدگاه طرف مقابل را جویا شوید .اگر هردو نگرشتان نسبت به این موضوع هماهنگ و مثبت بود مراحل بعدی اشنایی را داشته باشید .موفق باشید
ممنون از پاسخ قبلیتون.
منتها من جواب این قسمت رو دریافت نکردم که آیا این دو اختلاف ( تفاوت یک ماه سن و همین طوری قد ایشون ) دلیلی هست که من نخوام برم خواستگاری؟
منظورم این هست که توی ازدواج این مسائل واقعا تاثیر داره؟
با سلام کاربر گرامی اگر به ازدواجهایی که پیرامونتان انجام می شود ، با دقت و عمیقتر توجه کنید . متوجه میشود ازدواجها باشرایط مختلف و بسیار متفاوت صورت میپذیرد.این بدین علت هست افراد نگرش و سلیقه های خاص و حتی شرایط خاص خودشان را دارند .موضوع اختلافی که عنوان نمودید هم بستگی به نگرش دو طرف و سلیقه های شما دو نفر دارد .خود موضوع اختلاف قد و یا این میزان اختلاف سن مشکلی را در ازدواج ایجاد نمیکند و تاثیر منفی یا مثبتی نمیتواند به تنهایی داشته باشد . اما نگرشی که زوجین به این موضوع دارند میتواند تاثیر گذار باشد . مردی که علاقمند هست همسرش چندین سال از خودش کوچکتر باشد (یا بالعکس زنی که دوستن داشت همسرش چندین سال بزرگتر باشد )، اما در شرایط اجبار با فردی ازدواج میکنند که همسرش هست ، قاعدتا هر مشکلی را به موضوع سن ربط میدهد و این ارتباط دادن حتی ممکن هست غلط باشد . اما بدلیل نگرشش ،ناخودآگاه موضوع را به سن مربوط میکند . اینجا هست که این میزان اختلاف سن و یا همسن بودن مشکل ساز میشود .پس اگر شما نسبت به این موضوع نگرش منفی ندارید میتوانید جهت خواستگاری اقدام نمایید و نظر و دیدگاه طرف مقابل را جویا شوید .اگر هردو نگرشتان نسبت به این موضوع هماهنگ و مثبت بود مراحل بعدی اشنایی را داشته باشید .موفق باشید
- [سایر] با سلام من حدود دو ماه هست که با آقایی آشنا شدم که 9 سال از من بزرگتر هستند 36 سالشون هست. شرایطشون نسبتا خوب هست ولی مسائلی ذهن من مشغول به خودش کرده که نمی دونم ایا در زندگی اینده هم تاثیر گذار هست یا نه؟ ایشون از طریق خانواده هم اقدام به خواستگاری کردند و جواب ما رو هم می دونند که تا به اینجا مخالفتی نداشتیم من تقریبا نزدیک به بیش از بیست جلسه با ایشون بیرون از منزل برای اشنایی و صحبت قرار می گذاشتم و درباره مسائل مختلف صحبت می کردم و ایشون در طی این بیش از بیست جلسه فقط دوبار من رو به
- [سایر] سلام حاج اقا خسته نباشید یه بار فرستادم جواب نگرفتم لطف کنید جواب بدید من پسری دانشجو 26 ساله هستم چند ماهی است با خانمی از اطراف شیراز اشنا شدم وبرای ازدواج با هم صحبت کردیم و فهمیدم که دختر خوبیه و دارای تفاهم خوبی هستیم و مشاوره هم رفتیم گفت که دختر واقعا خوبیه. اما یه مشکلی وجود داره واون زیبایی ایشونه , در اوایل اشنایی ایشون برایم زیبا بود اما وقتی مامانم ایشون را دید و گفت خیلی زیبا نیست خیلی رو من تاثیر گذاشت و هر چه گذشت زیبا نبودن این دختر بیشتر برام نمود پیدا کرد و حتی مشاوره هم گفت که در حد من زیبا نیست و الان در سر گمی هستم و خیلی برام سخت شده نمیدونم ادامه بدهم یا نه؟ در ضمن چیزه دیگه ای که هست این اولین باریه که من با یه خانم برا ازدواج صحبت میکنم ایا لازمه که باز هم خواستگاری برم؟ خیلی خیلی ممنونم از شما ,با ارزوی موفقیت
- [سایر] سلام حاج آقا، خسته نباشین، حاج آقا من قبلا هم از شما سوال پرسیدم ولی جواب ندادین، میدونم سرتون شلوغه، چند روز یه بار میام تو سایت و پیاماتونو میخونم، یادداشت آخرتون عالی بود،حاج آقا من یه خواستگار دارم که از هر لحاظ مورد پسند من و خانوادم هستش، فقط یه مشکل بزرگ داره، اونم اینه که ایشون مذهبشون با ما فرق داره،اهل تسنن هستن ،شناخت من از اخلاق و رفتار و زندگی ایشون اونقدر کامل و زیاد هستش که حتی با وجود این اختلاف مطمینم که کنار ایشون خوشبختم... ولی مادرم میگه که ازدواج من با یک غیر هم مذهب گناهه، خواستم نظر شما رو هم بدونم،اگه میشه راهنماییم کنین، هنوز پیش مشاور نرفتم ولی نظر شما در این مورد مثل نظر یه بزرگتر خیلی مهمه برام،اگه جواب بدین ممنون میشم.
- [سایر] باعرض سلام وخسته نباشید اخیرا برام خواستگارزیادی میان اما این بین یکی ازینا بیشتر بدردمن میخورن البته خودم باایشان صحبت نکردم وکس دیگه ای رو وکیل قراردادم که صحبت کنن باهاشون باید بگم من خیلی به اعتقادات مذهبی اهمیت میدم ویکی ازشرطام برای ازدواج نگرفتن عروسی ونبودن معصیت درجشن عروسیه که بخاطراین موضوع خواستگارای زیادی رو ردکردم اما حالا این شخص که اومدن جواب رد دادم به ایشون نه بخاطراینکه مخالفت کردن برای اینکه خانواده پرجمعیتی هستن و تصمیم گیری های زندگی شون هم بیشتر دست خواهربزرگه است حالا میخوام بدونم بنظرشما اشتباه کردم که بخاطر همچین موضوعی وترس ازاینکه توزندگیم دخالت داشته باشن به ایشون جواب رد دادم باید بگم خونواده خودم وایشون اونطوری که من میخوام معتقد نیستم البته منم هنوزبااین آقا صحبت نکردم که بدونم تا چه حد بامن موافق هستن فقط همین اندازه شناختمشون که خیلی کم رو ولی باتقوا هستن وبا وجوداینکه ازمن جواب رد شنیدن هنوز بیخیال موضوع ازدواج نشدن ایشون متولد 62ومن متولد67هستم بخاطر اصرارایشون ومشورت تصمیم گرفتم همه چیز بین خانواده ها پیش بره وخودم فعلا هیچ جوابی ندادم اما نمیدونم تا چه حد خونواده میتونه منوازمسیرخدا دورکنه منظورم خونواده اوناست چون اصلا دوست ندارم اعتقاداتم زیرسوال بره متاسفانه میدونم خانواده شون با اعتقادات من مخالفن حتی ایشون روهم بخاطر اعتقاداتشون مسخره می کنن لطفا منوراهنمایی بفرمایید که اگه ایشون هم تحت تاثیر رفتار خونواده قراربگیرن یا اینکه خانواده با اصرارشون باعث بشن من ناراحت بشم وغصه بخورم ازینکه چرا معتقد نیستن لطفا کمکم کنین ممنونم
- [سایر] سلام حاج آقا خسته نباشید ببخشید اگر مزاحم شدم من از ارادتمندان شما ( درامامزاده علی اکبر چیذر) هستم. حاج آقا یه دفعه جواب منو دادید ولی چون جواب پیام اصلی رو ندادید دوباره می نویسم حاج آقا من پسری 27 ساله هستم با شرایط خوب مالی و شغلی و تحصیلاتی و... از خانواده ای خیلی مذهبی، من تا کنون به خواستگاری 8 دختر خانم رفته ام و 7 تای اونها رو نپسندیدم و خودم تمایلی نشون ندادم ولی حاج آقا بعد از اینکه به خواستگاری هشتمین نفر رفتم دیگه حال خودمو نمی دونم. پاک زده به سرم. دوست ندارم از یه واژه هایی استفاده کنم که سوء برداشت بشه اما من انتخاب خودم رو کردم من ایشان رو پسندیدم و همچنین خانواده من هم بسیار مشتاقند و همچنین پدر و مادر ایشان، اما خودشان رضایت نمیدهند. من تاکنون 15 بار به خواستگاری ایشان رفتم و هر بار تحقیر شدم و جواب منفی گرفتم. حاج آقا نمی دونم دلیل ایشون چیه. من از شرایط خوب مالی و شغلی برخوردارم. و دانشجوی دکترای مهندسی هستم. نمیخوام از خودم تعریف کنم منتهی دلیلی برای رد خودم از طرف ایشون نمی بینم. از نظر ظاهری هم مشکلی ندارم.حاج آقا ایشون حافظ قرآن هستند. انس با قرآن در رفتار و وجنات و سکناتشون تأثیر گذاشته. متانت و نجابت و خوش برخوردی و دارا بودن دلی پاک، من رو به ایشون علاقه مند کرده حالا بعد از 15 بار باز هم جواب منفی گرفتم . من ایشون رو میخوام.البته نمیگم که صورت ظاهرشون تأثیر نداشته ولی من از دیدن حرکات ایشون لذت میبرم و دوست دارم همسر آینده من ایشون باشند. ولی ایشون قبول نمیکنند. حاج آقا من با دوستام که صحبت و درددل میکنم به من میگن چون تو تو خیابون و دانشگاه به صورت دخترا نگاه نمیکنی حالا با دیدن یه دختر خودت رو باختی و نمیتونی خودت رو کنترل کنی. حاج آقا مگه نگاه کردن به نامحرم گناه نیست. آیا این دلدادگی من از نگاه کردن من به صورت ایشون ناشی میشه اصلا مگه گناه داره آدم از یکی خوشش بیاد. حاج آقا دیگه خیلی دارم تحقیر میشم ولی تمی تونم دست از اصرار بردارم. من چی کار باید بکنم تا ایشون رو به خودم علاقه مند کنم؟ چرا ایشون قبول نمیکنند؟ من چیزی کم ندارم. حاج آقا تورو خدا بگید من چه طوری میتونم ایشون رو مجاب کنم. ما قراره یه بار دیگه بریم به خواستگاری ایشون حاج آقا خیلی طولانی شد ببخشید برام خیلی دعا کنید
- [سایر] من نزدیک چها ماه که با پسریخیلی اتفاقی در اینترنت اشنا شدم 29 ساله و سن خمدو 22 ساله اشنایی طوری بود که اصلا فکر نمی کردم اینطوری اشنا بشم چون من شاغل بودم و مثل روزای قبل سایت بروزرسنای کردم. اشنایی ما یه جور خود افشایی بود که او یه مقدمه کوتاه از خودمون گفتیم و سر بحث های واحد نظراتمون گفتیم تا بعد یک ماه هر دو متوجه شدیم که نیمه گمشده هم هستیم و یه جورایی تفاهم داریم که البته اقا پسر از من اجازه خواستگاری خواست و تا خانواده اطلاع بدهد اما مشکل اینه که شهر از هم دوره اما قول داده طی ماه اینده با خانواده خواستگاری بیاین من فرزند چهارم خانواده هستم و تک دختر می باشو یکی از داداش ازدواج کرده و دو تا داداش دیگر جلوتر از من مجردن که امادگی ازدواج ندارند و ایشون فرزند دوم خانواده و دو تا دادش ازدواج کرده
- [سایر] سلام. آقایی خواستگاری اینجانب امدندکه بعداز صحبت هایمان متوجه شدیم که اقا 6 ماه کوچکتر هستند. ولی تااین جای صحبت ها، درک صحیحی وجود داشته واز نظر اعتقادی و سطح اجتماعی دو خانواده بسیار به هم نزدیک می باشد. به نظر شمااین اختلاف سنی چقدر می تواند تاثیر گذار باشد. چون من تا حالا درتصوراتم همسرم رااز نظر سنی از خودم بزرگتر فکر میکردم.حرف بقیه برایم مهم نیست مهم این است که بتوانیم با هم زندگی خوبی داشته باشیم. ممنون میشوم اگر سوال مرا زود پاسخ دهید از سایت خوبتان نشگر میکنم.
- [سایر] با سلام خدمت شما بنده قبلا هم پیام داده بودم ولی ظاهرا جوابی دریافت نکردم اگر امکان داره وقتی به سوالی جواب میفرمایید یک میل به سوال کننده زده بشه مبنی بر اینکه به سوال شما پاسخ داده شده تا ایشان به سایت مراجعه کنن.ممنون حالا سوالم: بنده پسری 23 ساله از تهران دانشجوی سال آخر رشته کامپیوتر، خدمت نرفته ام، فعلا بیکار هستم.این از مشخصات. من در دانشگاه به یکی از همکلاسی هام علاقه مند شدم و بدون اینکه با خانواده ام مطرح کنم به ایشون پیشنهاد ازدواج دادم در ضمن بگم که من پدرم فوت کرده. یکی از دلیل هایی که نگفتم سردرگمی خودم بوده که آیا من میتونم از پس مشکلات بر بیام در حالی که شغل مشخصی فعلا ندارم و خدمت هم نرفتم و دلیل بعدیش این هست که خانواده ی من خانواده ای مذهبی هستن و من از این نگران هستم که این دختر خاونم به خاطر ظاهرشون (مانتویی و آرایش کرده) میتونن بعدا با خانواده ی من ارتباط خوبی داشته باشن و بالعکس. حالا من با ایشون قرار شده که صحبت کنیم و من این قرار عقب میندازم. من هم اگه قرار باشه که با ایشون صحبت کنم میخوام تمام این مسائل مطرح کنم(حجاب،شرایط شغلیم و....)در ضمن بگم که هم سن هم هستیم. حالا شما بگید با این شرایطی که من دارم آیا اصلا صلاحیت ازدواج رو دارم یا خیر لطفا راهنمایی بفرمایید...
- [سایر] سلام استاد.خدا فوت.تقریبا همه جوره با کلیدواژه ها جست و جو کردم.ولی بازم جواب کامل پیدا نکردم. 1. 23 سالمه.لیسانسمو تو تهران تموم کردم و دارم برای ارشد تلاش می کنم. 2. تا 4 ماه آینده که مشغول درس خوندنم شغلی ندارم. 3. پدر و مادرم فردیو واسه ازدواج معرفی کردن(دختر دوست پدرم هست که پردم بسیار بر خوبی و سالم بودن دختر و خانوادش داره) که وضع مالیشون بسسسیار خوبه.البته ما خودمون هم وضع مالی نسبتا خوبی داریم. 4. آیا الان شرایطم برای ازدواج مناسبه؟ 5. اگر هست،چجوری میشه فهمید که آیا این دختر خانوم می تونه در آینده تو فضایی غیر از فضای راحت خونشون زندگی کنه؟(منظورم اینکه بالاخره تاحالا هرچی خواسته احتمالا به راحتی واسش فراهم شده ولی خوب در آینده حداقل در اوایل زندگی جدید اینطوری نخواهد بود) ممنون بابت تمام زحماتی که برای نسل ما می کشید.
- [سایر] سلام حاج آقا پیامم رو خلاصه میگم که وقتتون رو نگیره. دختری 19ساله.دانشجوی ترم دوم دانشگاه هستم.در این مدت در دانشگاه با یکی از پسرای کلاسم آشنا شدم.آشنایی ما علمی بود. اما پس از مدتی فهمیدم که ایشون با معیارهای من برای ازدواج مطابقت دارند.دربارش بیشتر تحقیق کردم و اطلاعات بیشتری کسب کردم و مطمئن شدم که شرایطش به من میخوره. چند ماهی گذاشت.رابطه ایشون کمی با من سرد وبد شد. اما دوباره رابطه برگشت.این رابطه در حد علمی بود و بس.کم کم متوجه علاقه خود به ایشون شدم.در همین حال خواستگاری داشتم که مورد تائید خانواده بود. اما علاقه به همکلاسیم باعث شک و تردید شد. همین شد که به طور ناخواسته ،طوری که خودمم نفهمیدم چی شد احساسم رو به ایشون گفتم.ایشونم احساس مثبتی نشون دادن.رابطه با چت و ایمیل ادامه داشت و بیشتر باهم آشنا شدیم.خانواده ها و حتی خودمون خیلی بهم شباهت دارم. خانوادهامون هم کامل در جریانند.اما چون ایشون شرایط ازدواج رو ندارند باید صبر کرد.میدونم صبر کار اشتباهی ! است و هیچی تضمینی وجود نداره!پس رابطه قطع شد. خواستگارم اومده.از آشناهمونه!پسرخوبیه. اما قبلا ازدواج کرده.خانوادم کاملا راضی هستند، اما من هم به خاطر ازدواج قبلشون تردید دارم و هم دلم پیش همکلاسیمه. از نظر شرایط خانوادگی و مالی بیشتر مورد پسند خانوادست تا همکلاسیم.اگر همکلاسیم پیش قدم میشد به احتمال90درصد به او جواب میدادم. اما نمیدانم که صبر برای اون درست هست یا نه! از طرفی میترسم که بعداز صبر همکلاسیم مرا ول کند. به خاطر سن کمش میگم!و از طرفی میترسم بعد از ازدواج پشیمون بشم که چرا برای همکلاسیم صبر نکردم. کمکم کنید. شرمنده! اگه میشه زود جواب بدید.خیلی وقت ندارم ممنون