با سلام.اولا که لزوم حجاب در درجه اول چادر نیست بلکه داشتن پوشش کامل است . بنابراین اگر ضرورت پوشش ار برای فرزندانمان جا بیاندازیم و آنها را برای پوشش تشویق کنیم کم کم می توانیم چادر ار هم برایشان محبوب کنیم .دوما در انتخاب دوست و محیط زندگی و تحصیلی او دقت کنید . دوستان بیشترین تاثیر را بر نوجوان در این سنین می گذارند . وقتی او در یک محیط مذهبی قرار بگیرد که همکلاسانش حجاب را در اولویت می دانند به تدریج هنجارها و ارزش های خود را این گونه تنظیم می کند .مادر به عنوان کسی که محجب و چادری است باید شخصیت محبوب و تاثیر گذاری داشته باشد تا غیر مستقیم حجابش هم موثر واقع شود .هر زمان او را با حجابی کامل دیدید او را در آغوش بگیرید و تشویق کلامی کنید . تشویق لمسی و کلامی اثرات خوبی بر رفتار نوجوان می گذارد به ویژه اگر نوجوان دختر به وسیله پدر مورد توجه واقع شود . البته حجاب چادر برتر است و در صورتی که با بینش و نه از روی اجبار باشد مطمئن تر می باشد اما اجبار شما برای او مقاومت به وجود می اورد .حجاب یکی از عوامل بازدارنده از فساد است . رفتار و کردار نیز به همین اندازه مهم است . او اگر توسط مردان محرم در خانواده در حد اشباع محبت دریافت کند نیازی به محبت مردان خارج از خانه نخواهد داشت و لذا به این زودی ها فریب این مسئله را نمی خورد .
سلام،خسته نباشید.من دختری 13ساله دارم که از پوشیدن چادر متنفر است ، من بیم آن دارم به خاطر این عملش در دام عده ای هوس باز از خدا بی خبر گرفتار شود . به نظر شما من چگونه می توانم او را فردی چادری بار بیاورم. لطفآ مرا راهنمایی فرمایید؟
با سلام.اولا که لزوم حجاب در درجه اول چادر نیست بلکه داشتن پوشش کامل است . بنابراین اگر ضرورت پوشش ار برای فرزندانمان جا بیاندازیم و آنها را برای پوشش تشویق کنیم کم کم می توانیم چادر ار هم برایشان محبوب کنیم .دوما در انتخاب دوست و محیط زندگی و تحصیلی او دقت کنید . دوستان بیشترین تاثیر را بر نوجوان در این سنین می گذارند . وقتی او در یک محیط مذهبی قرار بگیرد که همکلاسانش حجاب را در اولویت می دانند به تدریج هنجارها و ارزش های خود را این گونه تنظیم می کند .مادر به عنوان کسی که محجب و چادری است باید شخصیت محبوب و تاثیر گذاری داشته باشد تا غیر مستقیم حجابش هم موثر واقع شود .هر زمان او را با حجابی کامل دیدید او را در آغوش بگیرید و تشویق کلامی کنید . تشویق لمسی و کلامی اثرات خوبی بر رفتار نوجوان می گذارد به ویژه اگر نوجوان دختر به وسیله پدر مورد توجه واقع شود . البته حجاب چادر برتر است و در صورتی که با بینش و نه از روی اجبار باشد مطمئن تر می باشد اما اجبار شما برای او مقاومت به وجود می اورد .حجاب یکی از عوامل بازدارنده از فساد است . رفتار و کردار نیز به همین اندازه مهم است . او اگر توسط مردان محرم در خانواده در حد اشباع محبت دریافت کند نیازی به محبت مردان خارج از خانه نخواهد داشت و لذا به این زودی ها فریب این مسئله را نمی خورد .
- [سایر] سلام من دختری هستم چادری در یک خانواده ی فوق العاده مذهبی در صورتی که خودم به حجاب به صورت چادر هیچ اعتقادی ندارم و در زندگی مستقل آینده ام نمیخوام چادری باشم ...میخوام بدونم وقتی فردی برای خواستگاری می آید بهترین زمان برای گفتن این موضوع چه زمانی است؟ همان جلسه ی اول تا فرد متوجه شود و فکر کند و در صورت اینکه با این موضوع مشکلی نداشت برای مراحل بعدی پیش قدم شود یا نه وقتی تقریبا همه چی کم کم داشت تمام می شد و صحبت های اولیه تمام شده است باید بگویم؟ بسیار ممنونم خسته نباشید
- [سایر] سلام حاج اقا.من دختری 18 ساله هستم خواستگاری دارم که تمامی شرایط و ملاک هایی راکه من وخوانواده ام مد نظر داریم در وجود ایشان هست ولی فقط یک مشکلی دارد و ان این است که ایشان ... .ازطرفی هم می ترسم به خاطر اینکه ایشان جوان بسیار مومنی هستند اگر ایشان را رد کنم خدا هرگز مرا نبخشد. حالا به نظر شما من چه کار کنم که هم خودم ضرر نکرده باشم وهم خدا از دستم راضی باشد؟لطفا سریع تر جواب مرا بدهید.متشکرم
- [سایر] سلام حاج آقا٬ وقتتان به خیر اولا ازصحبت های بسیار بسیار خوب وتاثیرگذار شما دربرنامه مردم ایران سلام کمال تشکررا دارم. من دختری 27 ساله هستم اهل یک شهر کوچک ٬ کاملا پایبند به آداب وسنن وبا اعتقادات مذهبی. مشکلی داشتم: من علاقه مند به پسری هستم ازاقوام دورمان وبه خاطر آشنایی که با خانواده ایشان وخودشان دارم می دانم ما از همه نظر با هم سنخیت داریم ٬ اما به خاطر حجب و حیایی که دارم و به خاطر اینکه کاملا مخالف روابط آزاد دختر و پسر و مسائلی مثل طرح کردن پیشنهاد ازدواج ازطرف دختر هستم نمی دانم باید چه کنم؟ خیلی دعا می کنم و ازخدا می خواهم صلاح مرا درازدواج با او قرار دهد اما نمی دانم چه حکمتی درکار است و یا شاید مرتکب گناهی شده ام که مانع استجابت دعایم می شود. می دانم که نه خود این آقا و نه خانواده اش با من خیلی مخالف نیستند و خانواده من هم با او مخالف نیستند اما این آقا به خاطر شکستی که درجریان یک نامزدی اجباری داشت الان معتقد است ازخانواده هایی که خیلی سطح بالاتر هستند باید همسر انتخاب کند. حال از شما سوالی دارم مگر همه نمی گویند عشق هدیه ایی است از طرف خداوند به انسان٬ پس در این میان تکلیف دخترانی مثل من وامثال من که به خاطر حجب و حیا نمی توانند عشق پاکشان که از جنس هوس نیست را ابراز کنند٬ چیست؟؟؟ لطفا راهنمایی ام کنید. با تشکر.
- [سایر] با سلام و خسته نباشید. من دختری هستم 28 ساله که بنا به دلایلی تا الان ازدواج نکردم و لی تازگیها خیلی فشار از طرف اطرافیان احساس می کنم.واین برای من تبدیل به کابوس شده است. از طرفی در این مدت چند ماهه نیز چند خواستگار داشتم کهاخرین خواستگارم از نظر مالی مناسب است و چند سال هم از من بزرگتر است ولی چهره او اصلا برایم جالب نیست من دنبال مرد خیلی خوش چهره نیستم می خواهم حداقل مثل خودم چهره متوسط داشته باشد. و هر کاری می کنم که با این موضوع کنار بیام و قبولش کنم نمی تونم. نمی دانم چکار کنم. و خواستگار دیگری هم دارم که او هم از نظر ایمانی فردی قوی نیست و این مسئله هم برای من خیلی مهم است . جون من فردا احساس می کنم در تربیت فرزندانم با چنین فردی دچار مشکل شوم. خواهش می کنم من را راهنمایی کنید.
- [سایر] با سلام و آرزوی قبولی طاعات و تشکر از اینکه برای راهنمایی دیگران وقت می گذاریدمطمئنا اجرتان نزد خداوند محفوظ خواهد ماند. اینجانب دختری هستم 22ساله که تا کنون خواستگاران بسیاری داشته ام اما نتوانستم از میان آنها فرد مورد نظر خودم را پیدا کنم البته من معیارهای سختی در انتخاب همسر ندارم فقط کسی را می خواهم که برای من همرا و دو بال باشد تا من را درانسان بهتر شدن کمک کند. اکثر اطرافیانم معتقد هستند که جستجوی من برای چنین فردی بی فایده است و اگر کسی را پیدا کردم که نماز می خواندو روزه می گرفت باید به او جواب مثبت بدهم ولی من به خدا توکل کرده و نمی خواهم به این جور افراد قناعت کنم .نمی خواهم هر وقت زندگی نامه شهیدان را می خوانم از نداشتن آن زندگی حسرت بخورم.اصل مطلب این است که من خود فکر می کنم فرد مورد نظرم را پیدا کرده ام ولی نمی توانم از کسی کمک بخواهم تا مرا راهنمایی کند می خواستم اقدام به تحقیق بیشتر از ایشان کنم اما دودل بودم از پیشنماز مسجد خواستم استخاره کند و نیتم این بود که اگر این همان فردیست که من مد نظر دارم واقدام من صحیح است خدا مرا راهنمایی کند که جواب استخار خوب آمد (سوره نور/37)که معنی این آیه برای من خیلی جالب بود. حالا نمی دانم چگونه برای تحقیق و قدم جلو گذاشتن اقدام کنم یا باید از کسی کمک بگیرم از شما خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید تابتوانم راه درست را انتخاب کرده و در آن قدم بگذارم.در ضمنانتخاب من به این دلیل نبوده که به ایشان بسیار علاقه دارم. در زیر مشخصات خودم و ایشان را برایتان می نویسم. م.س:22ساله/لیسانس کارتوگرافی/خانه دار/ ایشان: ...خصوصی... با تشکر از شما
- [سایر] با سلام و خسته نباشید.دختری 27ساله هستم.محجبه و کارمندم.یکسال پیش خواستگاری داشتم دارای خانواده فرهنگی و از نظر ظاهر فرد موجهی به نظر می آمد .اصلا با هم صحبت نکردیم اما من از حدود 2سال پیش او را میدیدم و از نظر ظاهر قبولش کردم.با تعاریفی که شد فهمیدم که تقریبا معیارهای مرا برای ازدواج دارد اما بعد از تحقیقات فهمیدیم که قبلا با دخترهای زیادی رابطه داشته.به همین خاطر بدون گذاشتن جلسه ای برای صحبت های اولیه جواب منفی دادیم.در حالی که هنوز دلم پیش اوست.به خودم میگویم شاید فقط شیطنت جوانی اش بوده و از کجا معلوم که خواستگاران دیگر هم اینگونه نباشند و ما نفهمیم از طرفی با خودم فکر میکنم شاید او هوسران باشد.بعد از یکسال دوباره از من خواستگاری کرده است و من در جواب دادن مانده ام.لطفا راهنمایی ام کنید.ممنونم
- [سایر] با سلام و عرض خسته نباشید. با توجه به این که فرمودید درباره بانوان و حقوق آنها باید کارشود مرا به عنوان یک خانم درمانده راهنمایی کنید. شاغلم و حدود 22 سال زندگی زناشویی خوبی داشتم که همه به زندگی ما غبطه می خوردند و ثمره این زندگی سه فرزند و تنها پشتوانه ی مالی من در آمد ماهیانه ام می باشد. در اثر خیانت و بی وفایی همسرم یک سال ونیم است زندگی ام تلخ شده است. و پس از اطلاع از این جریان با صحبت کردن با وی و مشورت با دیگران این موضوع نادیده گرفته و در نهایت احترام و مهربانی به زندگی ادامه دادم ولی باز با شکستن قولهای متعددی که میداد، مشاجره های در میگرفت و در این بین از کتک کاری و ناسزا گویی هم کم نمی گذاشت به این خاطر مدت یک سال است که حقوقم را در اختیارش نگذاشته ام ولی باز هم از نظر مالی کمکش کردم اکنون بر اثر یک موضوع کوچک و مشاجره ی پس از آن و بنا به تهدید وی از خانه بیرون رفتم و تصمیم به اجرا گذاشتن مهریه کردم ولی هنوز این امر را بلاتکلیف گذاشته ام و به خاطر فرزندانم که مایل اند من به خانه برگردم، و یک فر صت دیگر به او بدهم، کاری نکرده ام.در این مورد خا نواده ی من بعد یکسال ونیم تذکری به او دادند و حرمت او را نگه داشتند. حالا نمی دانم واقعا چه کار کنم؟ لطفاً مرا راهنمایی فرمایید. متشکرم.
- [سایر] سلام بدون هیچ مقدمه ایی میروم سر اصل مطلب چرا شما میگویید این دخترها هستند که بهانه تراشیهای اضافی باعث می شوند سن ازدواجشان بالا برود من دختری هستم 27 ساله و لیسانس مترجمی زبان دارم ودر خانوادهایی مذهبی واز نظر اقتصادی در سطح متوسط زندگی میکنم ولی تا به حال هیچ خواستگاری نداشته ام واز نظر روحی واقعا احساس میکنم که احتیاج به یک همراه دارم و جای خالی آن را در زندگیم حس میکنم بعضی وقتها احساس می کنم که خدا من را فراموش کرده واین موضوع مرا افسرده کرده است البته همیشه سعی می کنم این موضوع را فراموش کنم چون دوست ندارم ذره ایی به وجود خداوند شک کنم ولی متاسفانه نگاه اطرافیان نمی گذارد بعضی ها می گویند شاید بختش را بسته اند چون نه از لحاظ ظاهری مشکل دارد نه اجتماعی شما مرا راهنمایی کنید که چیکار کنم آیا مثل دختران هرزه خود به دنبال شوهر بروم یا از دعا نویسان قلابی کمک بگیرم شما رابه خدا مرا فراموش نکنید وحتما جواب من را بدهید
- [سایر] درود امشب به یادتون افتادم. گفتم بیام و عرض ادبی.. اومدم و دیدم که صحبت ادبیات و شعر و(غزلِ)! گرم باز آمدی محبوب سیم اندام سنگین دل گل از خارم برآوردی و خار از پا و پا از گل در این معنی سخن باید، که جز (سعدی) نیاراید که هرچ از جان برون آید، نشیند لاجرم بر دل.. روزهای اولی که به سعدی دلبستم آنقدر عصبانی شدم که چرااینقدر دیر به سراغ این استاد غزل سرای ایران رفته بودم و از دیگر خوشحال بودم و می دانستم که لذتی دارد که... من همان روز که آن خال بدیدم، گفتم بیم آن است بدین دانه که در دام افتم هرگز آشفته ی رویی نشدم یا مویی مگر اکنون که به روی تو چو موی آشفتم پیش از این خاطر من خانه ی پر مشغله بود با تو پرداختمش، وز همه عالم رُفتم... دوست دارم بیش از این ها از سعدی بنویسم ولی (جایی که آب هست تیمم باطل است!!) بسنده می کنم به خاتمه دادن عرایضم البته با غزلی از سعدی که موی بر اندام سیخ می شود از خواندنش... از در درآمدی و من از خود به در شدم گفتی کزین جهان به جهان دگر شدم گوشم به راه تا که خبر می دهد ز دوست صاحب خبر بیامدو من بی خبر شدم چون شبنم اوفتاده بُدم پیش آفتاب مهرم به جان رسید و به عیّوق بر شدم گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ساکن شود، بدیدم و مشتاق تر شدم دستم نداد قوت رفتن به پیش یار چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت کاوّل نظر به دیدن او دیدور شدم ... اورا خودالتفات نبودش به صید من من خویشتن اسیر کمند نظر شدم گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد؟ اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم با تشکر و خسته نباشید خیلی مخلصیم بدرود
- [سایر] با عرض سلام خدمت استاد ارجمند آغاز ماه رجب و ولادت امام محمد باقر بر شما و خانواده گرامیتان مبارک باد . بنده دختری 26 ساله ام که به علت داشتن خواهر بزرگتر تاکنون خانواده ام با وجود خواستگاران زیاد با ازدواج بنده موافقت نکردند و بنده هم به خاطر احترامی که برای آنان قائل بودم چیزی نمی گفتم و حدود 6 ماه است که تا حدودی راضی شده اند اما خواستگار کم می آید به نظر شما آیا بنده تقصیر داشتم زمانی که خواستگاران خوب می آمدند سکوت می کردم؟ و فکر می کنم اگر الان من ازدواج کنم ممکن است دل خواهرم بشکند لطفا مرا در این زمینه راهنمایی کنید . به امام ناظر بر اعمالمان و غایب از نظرها قسمتان می دهم در این ماه رحمت خیلی برای عاقبت به خیری و خوشبختی همه جوانان ایرانی دعا کنید .