با سلام . دوست عزیز کامپیوتر وسیله ای است که حضورش تقریبا در هر خانه ای لازم است بنابراین به بهانه داشتن کودک در این سن نمی توان خرید ان را ممانعت نمود اما مسئله اینجاست که نباید این وسیله با هدف اختصاصی کردن ان برای فرزندتان صورت گیرد . شما باید این مفهوم را جا بیاندازید که این وسیله باید در اتاق عمومی منزل جای گیرد و همه افراد بتوانند از ان استفاده کنند .با داشتن یک برنامه روزانه یا هفتگی می تونید رویه مناسبی را برای بازی های کامپیوتری داشته باشید . بازی کردن با ابزار هایی مثل کامپیوتر بنا بر موضوع بازی باید در زمان های محدودی صورت گیرد . حتی الامکان بازی های خشن و جنگی را تهیه نکنید و در هفته دو ساعت را بیشتر برای بازی اختصاص ندهید . تا تحرک های لازم را برای کودک شما حذف نکند و از مضرات عمومی بازی های این چنینی درامان باشد .
با عرض سلام و داشتن انرژی روز افزون برای شما,من یه پسر 6 ساله دارم,میخواستم ببینم خرید کامپیوتر خانگب برای او کا درستی است یا خیر؟آیا باعث این نمیشود که از بازیهای پر تحرک جدا شود؟در کل داشتن کامپیوتر در این سن را چگونه میدانید؟
ممنون
با سلام . دوست عزیز کامپیوتر وسیله ای است که حضورش تقریبا در هر خانه ای لازم است بنابراین به بهانه داشتن کودک در این سن نمی توان خرید ان را ممانعت نمود اما مسئله اینجاست که نباید این وسیله با هدف اختصاصی کردن ان برای فرزندتان صورت گیرد . شما باید این مفهوم را جا بیاندازید که این وسیله باید در اتاق عمومی منزل جای گیرد و همه افراد بتوانند از ان استفاده کنند .با داشتن یک برنامه روزانه یا هفتگی می تونید رویه مناسبی را برای بازی های کامپیوتری داشته باشید . بازی کردن با ابزار هایی مثل کامپیوتر بنا بر موضوع بازی باید در زمان های محدودی صورت گیرد . حتی الامکان بازی های خشن و جنگی را تهیه نکنید و در هفته دو ساعت را بیشتر برای بازی اختصاص ندهید . تا تحرک های لازم را برای کودک شما حذف نکند و از مضرات عمومی بازی های این چنینی درامان باشد .
- [سایر] با سلام و عرض خسته نباشید یک سوال داشتم من پسری هستم 16 ساله عاشق یک دختری شدم که 1 سالو 6 ماه ازم بزرگتره میخواستم ببینم وقتی بزرگتر شدم میتونم باهاش ازدواج کنم؟ یا نه؟ دلیل و راه حل هم بدید خیلی ممنون
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید من خیلی زود عصبانی میشم مثلا من یک پسر کوچک دارم 2 ساله پر جنب وجوش و شیطون بیشتر از 2 تا 3 بار نمیتونم شیطنتهاشو تحمل کنم واز کوره در میرم وهمین باعث شده که از من بترسه چی کار یا کارهایی کنم تا بتونم خودمو کنترل کنم
- [سایر] با سلام و عرض خسته نباشید . اول سال 88 به یکی از دختران فامیل دل بستم که 13 سال از من کوچکتر هست و یه جورایی طی مدت 2 ماه کلا قضیه را با او مطرح کردم و نظرات همدیگر را در مورد ازدواج با هم مظرح کردیم البته داستان به عشق و عاشقی کشید و تا الان هم این قضیه در کار هست داستان ظولانی هست میخواستم ببینم تلفنی هم راهنمایی می کنید با شما تماس بگیرم . ممنون میشم بای
- [سایر] سلام من خاستگاری دارم که نزدیک 8 ساله همومیشناسیم همدانشگاهی بودیم ولی 3 سال پیش ازم خاستگاری کرده و من بعد 6 ماه که ارتباط خیلی رسمی داشتیم نتونستم بهش علاقمند بشم و جواب رد دادم و الان باز ازم خاستگاری کرده خیلی پسرخوبیه از نظر شغلی خانوادگی اخلاقی خوبه ادم قابل اعتمادیه فقط من نتونستم بهش علاقه پیدا کنم نمیدونم چرا اخه من پسر سبزه دوس دارم ولی این پوستش سفیده ولی خیلی دوستم داره و خیلی بهم علاقمنده البته من یه دوس پسر داشتم که 6 ماه پیش جداشدم چون با دخترای زیادی بهم خیانت کرد و الانم فراموشش نکردم لطفا کمکم کنین تصمیم بگیرم ممنون
- [سایر] سلام .یه سوال داشتم دختر 24 ساله هستم جایی مشغول به کار هستم تو محیط کارم خانمی هستش که یه بار به من گفت که من رو برای داداشش در نظر گرفته اما متاسفانه فکر می کرد من از داداشش چند سالی بزرگتر ام و من چیزی نتونستم بگم من داداشش رو چندین بار تو محیط کار دیدم از نظر اعتقادی هم به من میخوره و شرایط کاری خوبی هم داره ،به هر طریقی بود من از جایی متوجه شدم که چند ماه فقط با من اختلاف سنی داره ،حالا میخواستم ببینم چی کارباید انجام بدم .با توجه به اینکه فکر آقا پسر هم منتظر تا خانواده اش کسی رو برای ازدواجش در نطر بگیرن ،به نظر شما من باید چی کار کنم ؟
- [سایر] یا عرض سلام و خسته نباشید خدمت شم من 27 سال سن دارم کارمند یه شرکت معتبر خصوصی هستم با حقوق و درآمد متوسط البته بیمه هم هستم مدتی هست که تصمیم گرفتم ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدم این موضوع رو هم با خانواده مطرح کردم و انتخاب یه همسر مناسب رو به مادرم سپردم البته این اطمینان رو دارم که با شناختی که مادرم روی من دارن گزینه مناسبی رو برام انتخاب میکنن ولی چند روزی هست که یه شخصی به من معرفی شده که یه دفعه به اتفاق خانواده منزل اون دختر خانوم هم رفتم که ظاهرا مشکلی ندارن خانواده ای متوسط شبیه به خود ما ولی الان که این موضوع یه مقدار جدی شده اون دختر خانوم تقریبا جواب مثبت داده و از ما خواستن برای بار دوم و صحبت ما دو نفر با هم بازم بریم منزلشون یه مقدار ترس و دلهره تو من ایجاد شده ترس از آینده که ایا میتونم تکیه گاه باشم برای یه نفر دیگه نیازهاشو بر طرف کنم یه چند مدتی هست فکرم رو مشغول کرده واحساس نگرانی میکنم من تا امروز با هیچ دختر ارتباط دوستی نداشتم به طور کلی هیچ شناختی روی جنس مخالف ندارم این موضوع هم باعث شده بیشتر نگران بشم ولی کلا با امر ازدواج مشکلی ندارم فقط نگرانم نمیخوام تصمیم غلط بگیرم اصلا میخواستم بدونم این استرس و نگرانی یه چیز همگیر هست یا نه به نظر شما من باید چیکار کنم ممنون میشم اگه منو راهنمایی کنید و بفرمائید چه معیار هایی رو باید در نظر بگیرم برای یک انتخاب درست .
- [سایر] ا عرض سلام و خسته نباشید خدمت حاج آقامرادی 1-من دختری 21 ساله دانشجوی رشته کامپیوتر از شیراز هستم. 2-خواستگاری دارم 27 ساله از ...(یکی از شهرستانهای استان ...) که عموی دوستم میشه خانواده دار هستند و پسر خوبی به نظر میرسه دیپلم داره و شغلش هم آزاد هست 3-مراحل خواستگاری 3 جلسه طول کشید ودر 2 جلسه اخر با هم صحبت کردیم 4-اما حاج آقا من نمیتونم راجع بهش نظر قطعی بدم نه میتونم جواب مثبت بدم نه منفی البته میزان رضایتم بیشتر از نارضایتیم هست 5-تا یکی دو هفته دیگه باید جواب نهایی رو بدم 6-حاج آقا من همیشه دوست داشتم کسی که منو میخواد اگر یکبار بهش نه گفتم ول نکنه بره دلم میخواد بدونم چقدر براش ارزش دارم؟حاضر هست یکبار دیگه ازم خواستگاری کنه یا نه؟حالا هم قصدم اینه که به ایشون جواب منفی بدم ببینم مجددا ازم خواستگاری میکنه یا نه ؟ برای چیزی که میخواد تلاش میکنه یا نه ؟اصلا واقعا منو میخواد یا فقط اومده که یه زنی گرفته باشه؟ و اگه من نشدم عیب نداره یکی دیگه؟ 7- حالا سوالم از شما اینه که به نظرتون اینجور امتحان کردن درسته یا نه ؟ با توجه به این که اونا مال یه شهر دیگه هستن و باید خیلی سفت و سخت امتحان شن.به قول حافظ شیراز که میگه: در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن کس عیار زر خالص نشناسد چو محک حاج آقا یه تفال به حافظ زدم همین غزل که یه بیتشو واستون نوشتم اومد البته میدونم آدم آیندشو دسته فال نمیده ولی خوب فال آدمو یه دل تر میکنه گاهی میگم اگر برگشت که جواب مثبت رو بهش میدم ولی اگر برنگشت چیزی از دست نخواهم داد بازم موقعیت های خوب یا شاید بهتر برام میادتازه اگر واقعا قسمتم با ایشون باشه هیچ چیز جلوی این ازدواجو نمیتونه بگیره و اون دوباره میاد من خیلی به قسمت تو ازدواج اعتقاد دارم 8-حاج آقا واقعا نمیدونم چیکار کنم راهنماییم کنید و اگر جایی دارم اشتباه میکنم بهم بگید درک میکنم که سرتون خیلی شلوغه باور کنید من سعی کردم همیشه تو سایت جستجو کنم و کمتر مزاحم وقت شما بشم و جواب سوالاتم رو هم با جستجو کردن میگیرم ولی لطفا اینو جواب بدید اگر قابل جواب دادن هم نیست حداقل یه جواب بدید که من بفهمم درست تو سایت عضو شدم لطفا اگر جواب دادید شهر محل سکونت آقا پسر رو نقطه چین کنید وقتتون رو خیلی گرفتم شرمنده- سایت فوق العاده ای دارید من که هر وقت میرم تو سایت زودتر از یکی دو ساعت نمیتونم بیرون بیام از بس که جالب و خوب هست-سپاسگذارم موفق باشید
- [سایر] سلام و خسته نباشید سوال من در رابطه باپسر 11 ساله ام هست من دو پسر دارم که مشکل من باپسر بزرگترم که 11 ساله هست میباشد پسر من از سن شش ماهگی در اتاق جدا میخوابید و هیچوقت احساس ترس یا نامنی نمیکرد ولی الان نزدیک یکسال هست که حاضر نیست در اتاق خود بخوابد حتی با وجود برادر 4 اله اش باز نیمه های شب میبینم که امده کنار من وپدرش خوابیده و حتی زمانی که خاله اش که 18 سال سن دارد در اتاق او میخوابید (نزدیک 3 ماه مهمان ما بود) بازم در نیمه های شب به اتاق ما میامد و این مسله خیلی برای ما نگران کننده شده است و مسله دوم که او بسیار دچار اظطراب میشود امتحان دارد یا کلاس زبان یا موسیقی میرود بیشتر مواقع دچار استرس میباشد و این مسله باعث میشود مدام به دستشویی برود وعلت رو من نمیفهم البته بگوییم او خیلی بچه با استعدادی هست و به زبان انگلیسی مثل زبان مادری تسلط کامل دارد و در درس و زن ویلون هم بسیار موفق میباشد ممنون میشوم مرا راهنمایی کنید
- [سایر] سلام عرض شد آقای دکتر غریبی خسته نباشید یک راست میرم سر اصل مطلب بنده یک ساله عاشق یکی از ترم پایینی هامم و این عشقم یه طوریه که فکر و ذهنم رو بدجور درگیر خودش کرده. هر چند یک بار همون اولا رفتم جلو و بهشون درخواست دادم و ایشون رد کردن و گفتن کلا ازتون خوشم نمیاد ولی بازم فکرم مشغولشه. چون خیلی تو دانشکده هم رو میبینیم. همین باعث میشه که نتونم فراموشش کنم و فکرم بیشتر مشغول شه. آقای دکتر من ایشون رو خیلی دوست دارم ولی اون نه.... باید بگم من مشهدیم و اون تهرانی یک سالم از من کوچیکتره هر سری میخواستم باهاش صحبت کنم نذاشته و شده حتی دنبالش رفتم تا حرفامو بش بزنم من اوایل شمارشو داشتم و بش مسیج میزدم ولی اون جوابمو نمیداد. یک روزم یکی از بستگانش زنگ زد و گفت دیگه مزاحمش نشم تا همین الانم دیگه هیچوقت حتی جواب ایمیلمم نداده با وجود اینکه ازش خواهش کردم و بش گفتم به عقاید و نظراتش احترام میذارم اگرم نمیخواد منو ولی بازم جوابی نداده و یه جورایی احساس میکنم بی احترامی میکنه به من با جواب ندادنش خلاصه فکرم خیلی مشغولشه آقای دکتر کمکم کنید تا بتونم به حالت اول برگردم. ممنون و متشکر
- [سایر] با سلام من حدود یک ساله که اشتهام خیلی کم شده احساس میکنم مثل سابق که خیلی با اشتها غذا میخوردم و مثل بقیه نیستم این در حالیه که یه پسر 24 ساله مجرد هستم صبح ها که بیدار میشم حالت تهوع دارم که بعد از نیم ساعت از بین میره طوری که از حالت تهوع سرفه های بدی میکنم و احساس میکنم معدم شل شده و میلرزه اصلا هم دلم صبحانه نمیخواد جوری که همه ی خوانوادم با اشتها صبحانه میخورن من حتی یه لقمه هم دلم نمیخواد و میتونم حتی تا شب هم چیزی نخورم و بازم اشتها ندارم ولی با این حال زورگی صبحانه و ناهار و شام را میخورم چون میدونم مریض میشم. میشه گفت هروز یکبار گرسنم میشه اگه کل روز هیچی نخورم و اونم شبه این در صورتیه که هیچ تنقلاتی هم نمیخورم .تقریبا همیشه احساس گرفتگی در ناحیه ی گلو دارم و وقتی آب دهانم را قورت میدم مثل زمان گلودرد احساس میکنم یه چیزی گیر کرده مثل حالت نفخ در حالی که هیچ چیزی هم نخوردم که فکر میکنم باد گلو باشه که آزاد نمیشه از نظر دفع هم هر سه روز یکبار دفع دارم این از همه بیشتر عذابم میده. اهل هیچ مواد مخدری هم نبوده ونیستم وتا حالا یه سیگارم نکشیدم. نمیدونم چه مشکلی دارم خواهش میکنم راهنماییم کنید چون این مسئله باعث شده زندگی برام زهر مار بشه و نتونم از زندگیم لذت ببرم خواهش میکنم جوابم را بدید یه جوابی که عملیاتی باشه و مشکلم برای همیشه حل بشه خیلی دعاتون میکنم ببخشید که خیلی حرف زدم آدم پرحرفی نیستم میخواستم توضیحاتم کامل باشه پیشاپیش از شما که اینقدر برای ما وقت میذارین ممنونم فقط خواهشا یه راهکار عملی بهم بدید باتشکر.