<p>سلام</p> <p>من حدود 7 ماه طلاق گرفتم  و الان ازدواج کردم  باداشتن 2 پسره سوم ابتدائی و سوم راهنمائی  میخواهم  در روابط  اجتماعی و گفتاری  باهم دیگر (من باهمسرم و همسرم بامن و همسرم با بچه ها  و بچه ها باهمسرم و من بابچه ها و بچه ها بامن ) رابطه مناسبی داشته باشیم  لطفا  راهنمائی فرمایید</p> <p>البته  لازم باشه حضوری هم  شرکت میکنیم</p> <p>باتشکر</p>
باسلامکاربر گرامی سوال تان بسیار کلی است و شامل موارد متعدد است. قطعا با این سبک سوال پرسیدن نه من می توانم خیلی دقیق پاسخگوی نیاز شما باشم و احتمالا شما هم به همه پاسخهای مورد نظر خود نمی رسید.توصیه می کنم در باره موضوعاتی که مطرح کردید حتما مطالعه کافی داشته باشید و در برخی موارد که با بن بست مواجه شدید از مشاور کمک بگیرید.من در ادامه سعی می کنم کمک تان کنم تا با ورود به یک زندگی جدید بتوانید هماهنگی لازم را با همسر جدیدتان داشته باشید تا تاثیری مثبت بر فرزندان گذاشته و از طرف دیگر رابطه تان با همسرتان هم مستحکم گردد.برای ایجاد پل ارتباطی و پر کردن شکاف بین ما و فرزندمان باید سعی کنیم که خودمان را جای آنها بگذاریم و از دیدگاه و منظر آنها به دنیا نگاه کنیم، باید یادمان باشد که قبل از هرگونه واکنش کمی تامل کنیم؛ ببینیم چرا فرزندمان رفتار خاصی دارد و یا چرا این توجیه و تفسیر خاص را دارد.البته تمام والدین درباره تربیت فرزندان با هم جر و بحث می کنند(خصوصا شما که در هر حال شرایط خیلی خاص تری دارید و حتی یکی از فرزندانتان در دوران نوجوانی به سر می برد) .ولی وقتی زوجین تصمیم بگیرند که تربیت فرزندان را با همکاری هم بر عهده بگیرند، مهمترین اقدامی که آنها می توانند در قبال هم انجام دهند عبارت است از چگونه صحبت کردن درباره استرس ها و تنش ها و اختلاف نظرها با هم. درست است زمانی که شما هر دو خسته و یا پرمشغله هستید حفظ و تداوم یک تعامل خوب دشوار است اما این دقیقا باارزش ترین تلاشی است که شما می توانید برای جلوگیری از بزرگ شدن موضوعات کوچک و کم اهمیت؛ و تبدیل شدن شان به مشکلات بزرگ انجام دهید. ضمنا فرزندان با ملاحظه سبک برخوردی والدین پیرامون مشکلات می آموزند که چطور اختلافات و مشکلات را حل و فصل کنند. تحقیقات نشان می دهد که موارد ذیل برای دست یابی زوجین به احساس نزدیکی(در تربیت فرزندان) مهم هستند:- اعتقاد و باور داشتن بر اینکه همسرتان توانایی یک والد خوب شدن را داراست.- قدردانی و تشکر و احترام گذاشتن به همسرتان و همراهی وی در چالشهای مختلف زندگی روزمره- حمایت کردن از تصمیمات و سخت گیری های والدین گونه همدیگر (حتی اگر شما به طور صد درصد با آنها موافق نیستید)- تحقیر نکردن همسرتان از طریق سرزنش و نکوهش و انتقاد کردن از او- تقسیم کردن مهربانه و دوستانه مسئولیت و کارهای خانه- احترام گذاشتن و حمایت کردن از تصمیمات همسر- مشارکت و درگیر شدن با یکدیگر در روند رشد و تعالی فرزندان- با هم (مانند یک گروه) کار کردن و فهم و تشخیص پیشرفت همسر در ایفای نقش والد بودنهیچگاه ر زندگی سعی نکنید به انتقاد و نکوهش همدیگر بپردازید بلکه مهم تشخیص احساساتی است که سبب می شود احساس اتحاد و یکی بودن بکنید نه احساس تنهایی و در مرحله بعد کار کردن روی این احساسات.لذا مثلا اگر کارهای منزل به طور دوستانه و منصفانه میان تان تقسیم نشده؛ وقت ان است که سعی و تلاش کنید، فکر کنید و دنبال راهی یا کاری بگردید که با انجام آن قادر شوید کمی شرایط را بهبود ببخشید. گاهی اوقات گوش دادن به یکدیگر و کمی تغییرات کوچک تفاوت های بزرگی ایجاد می کنند. ممکن است احساس کنید که شما قادرید بیشتر اوقات از همدیگر پشتیبانی کنید اما همواره مسایل خاصی هست که همیشه روی آن توافق ندارید. به عنوان مثال برخی موضوعات نظم و انضباط مثل ساعت خواب بچه ها، ساعت مراجعه بچه ها به منزل، دوستان خاص و ویژه داشتن، تکلیف درسی و ... در این موارد تلاش کنید بفهمید چرا اینها نقاط کور و گره ارتباط شما با همسرتان هستند. ممکن است یکی از شما بیش از دیگری نگران برخی مسایل باشد. اگر می توانید نسبت به ترس یا نگرانی پشت یک تصمیم انضباطی خاص، صادق باشید. ممکن است بتوانید در این موضوع خاص به طرز تفکر مشابهی دست بیابید. به یاد داشته باشید لازم نیست روی همه چیز توافق کنید آنچه مهم است این است که در طرز برخورد با فرزندان و موضوعات مربوط به آنها متحد باشید. اعتقاد داشتن به توانایی تان مهمترین جنبه کار گروهی والدین است. بنابراین شروع کردن با موضوعاتی که بیشتر نسبت به آنها خوش بین و دلگرم هستید بهتر است. همیشه در زندگی فراز و فرود هست اما زوجینی که معتقدند می توانند موفق شوند به احتمال بیشتری می توانند پس از برخورد با یک مشکل به عقب بازگردند و کارها را درست مدیریت کنند. فرزندان شما باید بدانند که در این خانه مقررات ثابت است و نوعی ثبات ضمنی را در فضای خانه احساس کنند نه اینکه به این نتیجه برسند که مقررات مادر با مقررات پدر متمایز است .با تشکر از تماس شما
عنوان سوال:

<p>سلام</p>
<p>من حدود 7 ماه طلاق گرفتم&nbsp; و الان ازدواج کردم&nbsp; باداشتن 2 پسره سوم ابتدائی و سوم راهنمائی&nbsp; میخواهم&nbsp; در روابط&nbsp; اجتماعی و گفتاری&nbsp; باهم دیگر (من باهمسرم و همسرم بامن و همسرم با بچه ها&nbsp; و بچه ها باهمسرم و من بابچه ها و بچه ها بامن ) رابطه مناسبی داشته باشیم&nbsp; لطفا&nbsp; راهنمائی فرمایید</p>
<p>البته&nbsp; لازم باشه حضوری هم&nbsp; شرکت میکنیم</p>
<p>باتشکر</p>


پاسخ:

باسلامکاربر گرامی سوال تان بسیار کلی است و شامل موارد متعدد است. قطعا با این سبک سوال پرسیدن نه من می توانم خیلی دقیق پاسخگوی نیاز شما باشم و احتمالا شما هم به همه پاسخهای مورد نظر خود نمی رسید.توصیه می کنم در باره موضوعاتی که مطرح کردید حتما مطالعه کافی داشته باشید و در برخی موارد که با بن بست مواجه شدید از مشاور کمک بگیرید.من در ادامه سعی می کنم کمک تان کنم تا با ورود به یک زندگی جدید بتوانید هماهنگی لازم را با همسر جدیدتان داشته باشید تا تاثیری مثبت بر فرزندان گذاشته و از طرف دیگر رابطه تان با همسرتان هم مستحکم گردد.برای ایجاد پل ارتباطی و پر کردن شکاف بین ما و فرزندمان باید سعی کنیم که خودمان را جای آنها بگذاریم و از دیدگاه و منظر آنها به دنیا نگاه کنیم، باید یادمان باشد که قبل از هرگونه واکنش کمی تامل کنیم؛ ببینیم چرا فرزندمان رفتار خاصی دارد و یا چرا این توجیه و تفسیر خاص را دارد.البته تمام والدین درباره تربیت فرزندان با هم جر و بحث می کنند(خصوصا شما که در هر حال شرایط خیلی خاص تری دارید و حتی یکی از فرزندانتان در دوران نوجوانی به سر می برد) .ولی وقتی زوجین تصمیم بگیرند که تربیت فرزندان را با همکاری هم بر عهده بگیرند، مهمترین اقدامی که آنها می توانند در قبال هم انجام دهند عبارت است از چگونه صحبت کردن درباره استرس ها و تنش ها و اختلاف نظرها با هم. درست است زمانی که شما هر دو خسته و یا پرمشغله هستید حفظ و تداوم یک تعامل خوب دشوار است اما این دقیقا باارزش ترین تلاشی است که شما می توانید برای جلوگیری از بزرگ شدن موضوعات کوچک و کم اهمیت؛ و تبدیل شدن شان به مشکلات بزرگ انجام دهید. ضمنا فرزندان با ملاحظه سبک برخوردی والدین پیرامون مشکلات می آموزند که چطور اختلافات و مشکلات را حل و فصل کنند. تحقیقات نشان می دهد که موارد ذیل برای دست یابی زوجین به احساس نزدیکی(در تربیت فرزندان) مهم هستند:- اعتقاد و باور داشتن بر اینکه همسرتان توانایی یک والد خوب شدن را داراست.- قدردانی و تشکر و احترام گذاشتن به همسرتان و همراهی وی در چالشهای مختلف زندگی روزمره- حمایت کردن از تصمیمات و سخت گیری های والدین گونه همدیگر (حتی اگر شما به طور صد درصد با آنها موافق نیستید)- تحقیر نکردن همسرتان از طریق سرزنش و نکوهش و انتقاد کردن از او- تقسیم کردن مهربانه و دوستانه مسئولیت و کارهای خانه- احترام گذاشتن و حمایت کردن از تصمیمات همسر- مشارکت و درگیر شدن با یکدیگر در روند رشد و تعالی فرزندان- با هم (مانند یک گروه) کار کردن و فهم و تشخیص پیشرفت همسر در ایفای نقش والد بودنهیچگاه ر زندگی سعی نکنید به انتقاد و نکوهش همدیگر بپردازید بلکه مهم تشخیص احساساتی است که سبب می شود احساس اتحاد و یکی بودن بکنید نه احساس تنهایی و در مرحله بعد کار کردن روی این احساسات.لذا مثلا اگر کارهای منزل به طور دوستانه و منصفانه میان تان تقسیم نشده؛ وقت ان است که سعی و تلاش کنید، فکر کنید و دنبال راهی یا کاری بگردید که با انجام آن قادر شوید کمی شرایط را بهبود ببخشید. گاهی اوقات گوش دادن به یکدیگر و کمی تغییرات کوچک تفاوت های بزرگی ایجاد می کنند. ممکن است احساس کنید که شما قادرید بیشتر اوقات از همدیگر پشتیبانی کنید اما همواره مسایل خاصی هست که همیشه روی آن توافق ندارید. به عنوان مثال برخی موضوعات نظم و انضباط مثل ساعت خواب بچه ها، ساعت مراجعه بچه ها به منزل، دوستان خاص و ویژه داشتن، تکلیف درسی و ... در این موارد تلاش کنید بفهمید چرا اینها نقاط کور و گره ارتباط شما با همسرتان هستند. ممکن است یکی از شما بیش از دیگری نگران برخی مسایل باشد. اگر می توانید نسبت به ترس یا نگرانی پشت یک تصمیم انضباطی خاص، صادق باشید. ممکن است بتوانید در این موضوع خاص به طرز تفکر مشابهی دست بیابید. به یاد داشته باشید لازم نیست روی همه چیز توافق کنید آنچه مهم است این است که در طرز برخورد با فرزندان و موضوعات مربوط به آنها متحد باشید. اعتقاد داشتن به توانایی تان مهمترین جنبه کار گروهی والدین است. بنابراین شروع کردن با موضوعاتی که بیشتر نسبت به آنها خوش بین و دلگرم هستید بهتر است. همیشه در زندگی فراز و فرود هست اما زوجینی که معتقدند می توانند موفق شوند به احتمال بیشتری می توانند پس از برخورد با یک مشکل به عقب بازگردند و کارها را درست مدیریت کنند. فرزندان شما باید بدانند که در این خانه مقررات ثابت است و نوعی ثبات ضمنی را در فضای خانه احساس کنند نه اینکه به این نتیجه برسند که مقررات مادر با مقررات پدر متمایز است .با تشکر از تماس شما





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین