با عرض سلام وخسته نباشید. نمی دونم چرا همسرم وقتی یه موضوعی ناراحتش می کنه همون موقع نمیاد صحبت کنه تا مشکل حل بشه که حتی بعضی مواقع اشتباه درموردم فکر می کنه و دلخور میشه و ازم دورتر میشه و یه جورایی از هر طریقی که بتونه کم توجهی می کنه و حتی موضوع را با مامانشون مطرح می کنند و اگر خودم یا مادرم حتی تلفنی با ایشون حرف بزنیم میگند که پسرشون از چی دلخور شده و میگه پسرم به من میگه مامان تو که گفتی این خانواده خوبیند ببین چطور رفتار کرده و از این صحبتها قبلا من با همسرم حرف میزدم و دلجویی ازش می کردم و حتی اگه خونشون بودم و مادرشون بهم می گفتند وقتی به شوهر میگفتم جلوی مامانش چی گفتی بهم بعدا صحبت می کنم اخه تو که مسئله خصوصی به جا نذاشتی و بعد بهشون به خودم بگو قبول می کنه اما میگه نمی دونم چرا مطرح میکنم یا موضوع خصوصی نبوده که اشکالی داشته باشه یه جوایی می ترسم چون بعدها می خوای با مادرشون زندگی کنیم و اگه بخواد این جوری پیش بره میدونم اذیت میشم و فکر هم یه جورایی شوهر پی حرف خواهر ومادرش و زود روش تاثیر می ذارند و استقلال نداره و بی اراده است .لطفا کمکم کنید از این بعد چه طور رفتار کنم کهع بعدها دچار مشکل نشم؟با تشکر کامل توضیح بدید.
با سلام خانم خوب ، همانطور که خودتان هم متوجه شده اید ، همسر شما شخصیت مستقلی ندارد و در اداره امور زندگی خود به مادرش وابسته هست .قاعدتا هم زندگی با مردی یا زنی که اینگونه رفتار میکند بسیار دشوار هست .من توصیه میکنم با همسرتان صحبت کنید و از او بخواهید که برای رفتار بالغانه و مستقل تلاش کند . اینگونه افراد اغلب خودشان متوجه ضعف خودشان هستند و شاید اگر حمایت شوند برای این مهم تلاش بیشتری بکنند . برای شروع از همسرتان بخواهید هر موقع مشکل با شما پیدا کردند خودشان مستقیم موضوع را به شما بگویند . به او بگویید حداقل یکبار امتحان کند . سعی کنید ، در این موقع رفتارتان در حل مشکل به گونه ای باشد که او تشویق برای تکرار این شیوه رفتار شود .به همین ترتیب در موضوعات دیگر نیز این شیوه عملکرد را بسط بدهید .توصیه میکنم حتما ترغیبش کنید تا جلسات مشاوره حضوری داشته باشد . این جلسات کمک میکند تا سریعتر ایشان شخصیت مستقل و پخته ای را کسب کنند .موفق باشید
عنوان سوال:

با عرض سلام وخسته نباشید. نمی دونم چرا همسرم وقتی یه موضوعی ناراحتش می کنه همون موقع نمیاد صحبت کنه تا مشکل حل بشه که حتی بعضی مواقع اشتباه درموردم فکر می کنه و دلخور میشه و ازم دورتر میشه و یه جورایی از هر طریقی که بتونه کم توجهی می کنه و حتی موضوع را با مامانشون مطرح می کنند و اگر خودم یا مادرم حتی تلفنی با ایشون حرف بزنیم میگند که پسرشون از چی دلخور شده و میگه پسرم به من میگه مامان تو که گفتی این خانواده خوبیند ببین چطور رفتار کرده و از این صحبتها قبلا من با همسرم حرف میزدم و دلجویی ازش می کردم و حتی اگه خونشون بودم و مادرشون بهم می گفتند وقتی به شوهر میگفتم جلوی مامانش چی گفتی بهم بعدا صحبت می کنم اخه تو که مسئله خصوصی به جا نذاشتی و بعد بهشون به خودم بگو قبول می کنه اما میگه نمی دونم چرا مطرح میکنم یا موضوع خصوصی نبوده که اشکالی داشته باشه یه جوایی می ترسم چون بعدها می خوای با مادرشون زندگی کنیم و اگه بخواد این جوری پیش بره میدونم اذیت میشم و فکر هم یه جورایی شوهر پی حرف خواهر ومادرش و زود روش تاثیر می ذارند و استقلال نداره و بی اراده است .لطفا کمکم کنید از این بعد چه طور رفتار کنم کهع بعدها دچار مشکل نشم؟با تشکر کامل توضیح بدید.


پاسخ:

با سلام خانم خوب ، همانطور که خودتان هم متوجه شده اید ، همسر شما شخصیت مستقلی ندارد و در اداره امور زندگی خود به مادرش وابسته هست .قاعدتا هم زندگی با مردی یا زنی که اینگونه رفتار میکند بسیار دشوار هست .من توصیه میکنم با همسرتان صحبت کنید و از او بخواهید که برای رفتار بالغانه و مستقل تلاش کند . اینگونه افراد اغلب خودشان متوجه ضعف خودشان هستند و شاید اگر حمایت شوند برای این مهم تلاش بیشتری بکنند . برای شروع از همسرتان بخواهید هر موقع مشکل با شما پیدا کردند خودشان مستقیم موضوع را به شما بگویند . به او بگویید حداقل یکبار امتحان کند . سعی کنید ، در این موقع رفتارتان در حل مشکل به گونه ای باشد که او تشویق برای تکرار این شیوه رفتار شود .به همین ترتیب در موضوعات دیگر نیز این شیوه عملکرد را بسط بدهید .توصیه میکنم حتما ترغیبش کنید تا جلسات مشاوره حضوری داشته باشد . این جلسات کمک میکند تا سریعتر ایشان شخصیت مستقل و پخته ای را کسب کنند .موفق باشید





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین