با سلام واحترام خدمت خانم دکتر بهرامی ممنون که جواب سوال قبلی من دادید خانم دکتر مثلا ما یه مراسمیکه طرف همسرم هست رفتیم ومن یه کناری بودم که منتظر بودم باهم برگردیم که اون بودن توجه به من با خواهرش راه افتادن به رفتن ومن صداش کردم وبه طرفش رفتم واون لحظه حس بدی به من دست داده بود احساس کردم که آویزون شوهرمم واون به من توجه نمیکنه ومن دوست نداره درصورتی که من دوست دارم همسرم به من توجه کنه وبا هم باشیم وباید همیشه قبل ازاینکه جایی باهم بریم باید بگم که حواست به من باشه ومثلا طرف خانواده من میاد ساکت میشه ودر صورتی که طرف خودشون میره اصلا ابنطور نیست ودوست داره منم میرم خونشون با اونها گرم بگیرم وبعضی وقتا همچین گرم حرف وبحث میشه که یادش میره من ودخترمم هستیم البته منم گوشه گیر نیستم واحساس میکنم میخواد همیشه من از سر بازکنه ومن دوست دارم ساعات بیشتری باهم باشیم وبا هم صحبت کنیم درصورتی که وقتی میاد خونه اینقدر بیرون صحبت کرده که تعداد کلماتی که یه مرد درطی روز باید صحبت کنه نموم شده ویا مثلا وقتی ازش تعریف میکنم میگه خدا کنه همیشه ازم تعریف کنی وسریع توی ذوق من میزنه ودر کارهای خونه هم اصلا کمک نمیکنه از شما بسیار ممنونم شمارو به خدا می سپارم
با سلام دوست عزیز احساسات شما را درک میکنم . برای یک زن توجه مردش مهمترین چیز هست . اما واقعیت این هست که شما با تغییر خودتان میتوانید ایشان را تغییر بدید . اولین تغییر این هست که هر کاری که انجام میدهید را تنها بر ارتقاء زندگی مشترکتان در نظر بگیرید . اگر شما فکر کنید به خاطر زندگی مشترکتان دارید تلاش میکنید نه از طرف مقابلتان متوقع خواهید بود و نه احساس سرخوردگی میکنید . تغییر بعدی این هست که به آرامی خودتان عشق را در زندگیتان به جریان بیاورید و ارام آرام به همسرتان تفهیم کنید ابراز محبت و جریانش در زندگی چه پیامدهای مثبتی دارد ، تا او هم این علاقه را باور کند . همسرتان وقتی توی ذوقتان میزند خودتان را نبازید . برای بهتر شدن زندگی اینکار را میکنید نه به خاطر او . شما منتظر عکس العملش مثبتش به این زودیها نباشید ، وقتی خودتان به این کار باور داشته باشید او هم آرام آرام شما را باور میکند . توقعاتتان را تعدیل کنید . با جملات مثبت و با اعتماد به نفس عمل کنید .مثلا وقتی او شما را فراموش نمود و با خواهرش رفت ، شما اهسته سمتش میرفتید و بعد با اعتماد به نفس بدون گلایه ،از دیدنش ابراز خوشحالی میکردید . مطمئنا اگر اینگونه فکر کنید که این اعمال برای زندگی مشترکتان هست که انجام میدهید احساس سرخوردگی و به قول خودتان آویزان بودن نمیکنید .یادتان باشد خلاق عمل کنید ، به خودتان ایمان و اعتماد داشته باشید و باخودگویی مثبت انرژی روانیتان را بالا ببرید .موفق باشید
عنوان سوال:

با سلام واحترام خدمت خانم دکتر بهرامی ممنون که جواب سوال قبلی من دادید خانم دکتر مثلا ما یه مراسمیکه طرف همسرم هست رفتیم ومن یه کناری بودم که منتظر بودم باهم برگردیم که اون بودن توجه به من با خواهرش راه افتادن به رفتن ومن صداش کردم وبه طرفش رفتم واون لحظه حس بدی به من دست داده بود احساس کردم که آویزون شوهرمم واون به من توجه نمیکنه ومن دوست نداره درصورتی که من دوست دارم همسرم به من توجه کنه وبا هم باشیم وباید همیشه قبل ازاینکه جایی باهم بریم باید بگم که حواست به من باشه ومثلا طرف خانواده من میاد ساکت میشه ودر صورتی که طرف خودشون میره اصلا ابنطور نیست ودوست داره منم میرم خونشون با اونها گرم بگیرم وبعضی وقتا همچین گرم حرف وبحث میشه که یادش میره من ودخترمم هستیم البته منم گوشه گیر نیستم واحساس میکنم میخواد همیشه من از سر بازکنه ومن دوست دارم ساعات بیشتری باهم باشیم وبا هم صحبت کنیم درصورتی که وقتی میاد خونه اینقدر بیرون صحبت کرده که تعداد کلماتی که یه مرد درطی روز باید صحبت کنه نموم شده ویا مثلا وقتی ازش تعریف میکنم میگه خدا کنه همیشه ازم تعریف کنی وسریع توی ذوق من میزنه ودر کارهای خونه هم اصلا کمک نمیکنه از شما بسیار ممنونم شمارو به خدا می سپارم


پاسخ:

با سلام دوست عزیز احساسات شما را درک میکنم . برای یک زن توجه مردش مهمترین چیز هست . اما واقعیت این هست که شما با تغییر خودتان میتوانید ایشان را تغییر بدید . اولین تغییر این هست که هر کاری که انجام میدهید را تنها بر ارتقاء زندگی مشترکتان در نظر بگیرید . اگر شما فکر کنید به خاطر زندگی مشترکتان دارید تلاش میکنید نه از طرف مقابلتان متوقع خواهید بود و نه احساس سرخوردگی میکنید . تغییر بعدی این هست که به آرامی خودتان عشق را در زندگیتان به جریان بیاورید و ارام آرام به همسرتان تفهیم کنید ابراز محبت و جریانش در زندگی چه پیامدهای مثبتی دارد ، تا او هم این علاقه را باور کند . همسرتان وقتی توی ذوقتان میزند خودتان را نبازید . برای بهتر شدن زندگی اینکار را میکنید نه به خاطر او . شما منتظر عکس العملش مثبتش به این زودیها نباشید ، وقتی خودتان به این کار باور داشته باشید او هم آرام آرام شما را باور میکند . توقعاتتان را تعدیل کنید . با جملات مثبت و با اعتماد به نفس عمل کنید .مثلا وقتی او شما را فراموش نمود و با خواهرش رفت ، شما اهسته سمتش میرفتید و بعد با اعتماد به نفس بدون گلایه ،از دیدنش ابراز خوشحالی میکردید . مطمئنا اگر اینگونه فکر کنید که این اعمال برای زندگی مشترکتان هست که انجام میدهید احساس سرخوردگی و به قول خودتان آویزان بودن نمیکنید .یادتان باشد خلاق عمل کنید ، به خودتان ایمان و اعتماد داشته باشید و باخودگویی مثبت انرژی روانیتان را بالا ببرید .موفق باشید





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین