آیا پدر می تواند نسبت به فرزند صغیرش، در خصوص جراحات و صدمات، اعمّ از عمدی و غیر عمدی، که از سوی غیر به وی وارد آمده، هم از دیه بگذرد و هم از قصاص صرفنظر نماید؟ از آنجا که در باب قصاص فتوی و قانون براین است که: (ولیّ صغیر حق ندارد قاتل را مجّاناً عفو نماید.) آیا این موضوع به جراحات و صدمات موجب قصاص و دیه نیز سرایت می کند؟

جراحات، موضوعی فقهی درباره زخمهایی که دربدن انسان ایجاد می‌شود.

انتقال، نفوذ و گسترش را سرایت گویند. از آن در بابهاى عتق، یمین، حدود، قصاص و دیات سخن گفته‌اند.

فرزند به معنای بچه و آنکه از دیگری زاده شده است.

دلیل وارد به معنی دلیل منتفی کننده موضوع دلیل دیگر است.

قصاص در لغت، به معنی هر نوع دنباله روی و پی جویی نمودن- کین کشی به مثل کشنده را کشتن- مجازات- عقاب- سزا- جبران- تلافی آمده است. [۱] [۲] [۳] [۴]قصاص از نظر اصطلاحی، به معنای تلافی و استیفای عینی جنایتی که در قتل عمدی، قطع عضو و جرح عمدی بر مجنی علیه وارد شده است می‌باشد به شکلی که اثر به جای مانده از جنایت عیناً روی جانی اجرا شده و به دست آید. [۵] قصاص در جنایت قتل عمدی را قصاص النفس می‌گویند و قصاص در جنایات قطع عضو و جرح را قصاص عضو گویند.

فتوا عبارت است از خبر دادن از حکم کلی الهی در موضوعات کلی به استناد دلائل چهار گانه در فقه ( کتاب ، سنت ، عقل و اجماع)، اعم از آن که به صورت خبر القا شود یا به صورت امر. به عنوان مثال: فقیه پس از بررسی ادله و فحص کامل به حکمی از احکام الهی دست می یابد، سپس نظر خود را به این صورت اظهار می کند که مثلاً: « شراب حرام است» و یا «شراب نخورید». [۱]

حکم یا لفظ دارای شمول کمتر در مقایسه با حکم یا لفظ دیگر را خصوص گویند.

دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.

عفو یکی از خصائص ارزشمند اخلاقی است.

باب ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:

پدر به معنای مردی است که دیگرى از نطفه‌ی‌ او- از طریق شرعی یا وطی به شبهه- به وجود آید یا صاحب شیر را گویند. از این عنوان در بسیارى از ابواب سخن رفته است، نظیر باب های طهارت، صلاة، زکات، خمس، صوم، حج، جهاد، تجارت و... .

مصلحت در لغت به معنای صلاح، خیر و صواب است. و جمع مصلحت مصالح است. [۱] [۲] [۳]

دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.

آخِذ: از اسما و صفات الهی می‌باشد.