شوهر لجباز و کله شقی دارم اینقدر سر هرچیزی لج کرده که خودم هم لجباز شدم و باکوچکترین مورد عصبی میشوم. در خانه پدری ایشان مادرسالاری است. بیشتر وقت خود را آنجا میگذراند (در زیرزمین خانه مادرش کارگاهی دارد) حتی روزهای تعطیل، 5سال است ازدواج کرده ایم اما هیچ جایی بدون مادرش نرفته ایم حتی خرید لباس برای من یا همسرم. کلا در تمام مسائل ما مادرشان حضور دارند و از نظر ایشان هیچ مشکلی نیست. همسرم مرد تحصیلکرده ای است اما واقعا افکار عجیبی دارد. با این نوع زندگی اصلا نمی توانم فکر فرزند را بکنم چون می ترسم باعث بدبختی انسان دیگری شوم.
سلام . ان شاء الله خدا صبرتان دهد.نکته ی اصلی این است که شما باید تکلیفتان را با خودتان روشن کنید ؛ آیا می خواهید که زندگی مشترکتان گرم شود و از زندگی لذت ببرید و یا می خواهید جدا شوید و سختی ها و مشکلات بعد از آن را تحمل کنید؟ اگر تصمیم گرفتید که زندگی خود را حفظ کنید و آن را گرم نمایید ، مطلب زیر را بخوانید .توجه به این نکته خیلی مهم است که شما نمی توانید شوهرتان و مادر شوهرتان را به راحتی تغییر دهید . مردم متفاوت هستند . در شرایط مختلف محیطی بزرگ می شوند و هر کدام خصوصیاتی منفی را با خود حمل می کند ( همانطور که وقتی به خود نگاه می کنیم می بیینیم که ما هم مشکلاتی داریم ؛ بعضی را می دانیم و بعضی را هم نمی دانیم) . وقتی که انسان نمی تواند روحیات منفی خودش را به راحتی تغییر دهد ، طبیعتا تغییر دیگران به مراتب سخت تر است خصوصا وقتی دیگران اصلا متوجه اشتباه بودن رفتار و خصوصیاتشان نیستند . عاقلانه ترین رفتاری که با دیگران در این شرایط می توان کرد این است که آنها را آنگونه که هستند بپذیریم ؛ اگر دیگران مریضی جسمانی داشته باشند و به خاطر آن مریضی مشکلاتی را برای انسان ایجاد کنند ، راحت تر می توانیم با آنها کنار بیاییم. همینطور نیز وقتی مرضهای روحی دارند ، اگر با چشم مریضی به آنها نگاه کنیم ، می توانیم مشکلاتشان را تحمل کنیم ( دست خودشان نیست ، اگر ما هم جای آنها بودیم ، همین کار را می کردیم)اگر شما مادر شوهر و شوهرتان را با خصوصیاتی که دارند بپذیرید ( بالاخره این طوری هستند و این صفات منفی را دارند) ، تحمل آنها برای شما راحت می شود . سعی کنید که با محبت کردن به آنها ، در جهت رفع بیماریشان ، به ایشان کمک کنید چرا که درمان اکثر بیماری های روحی محبت کردن است . مهمتر این که وقتی شما به ایشان محبت می کنید ، بیشترین اثر را بر خود شما خواهد داشت و احساس لذتی درونی خواهید برد و آرامشی به زندگی شما خواهد داد . در نتیجه زندگی مشترکان نیز گرمتر خواهد شد . از خدا کمک بگیرید.موفق باشید.
عنوان سوال:

شوهر لجباز و کله شقی دارم اینقدر سر هرچیزی لج کرده که خودم هم لجباز شدم و باکوچکترین مورد عصبی میشوم.
در خانه پدری ایشان مادرسالاری است. بیشتر وقت خود را آنجا میگذراند (در زیرزمین خانه مادرش کارگاهی دارد) حتی روزهای تعطیل، 5سال است ازدواج کرده ایم اما هیچ جایی بدون مادرش نرفته ایم حتی خرید لباس برای من یا همسرم.
کلا در تمام مسائل ما مادرشان حضور دارند و از نظر ایشان هیچ مشکلی نیست. همسرم مرد تحصیلکرده ای است اما واقعا افکار عجیبی دارد. با این نوع زندگی اصلا نمی توانم فکر فرزند را بکنم چون می ترسم باعث بدبختی انسان دیگری شوم.


پاسخ:

سلام . ان شاء الله خدا صبرتان دهد.نکته ی اصلی این است که شما باید تکلیفتان را با خودتان روشن کنید ؛ آیا می خواهید که زندگی مشترکتان گرم شود و از زندگی لذت ببرید و یا می خواهید جدا شوید و سختی ها و مشکلات بعد از آن را تحمل کنید؟ اگر تصمیم گرفتید که زندگی خود را حفظ کنید و آن را گرم نمایید ، مطلب زیر را بخوانید .توجه به این نکته خیلی مهم است که شما نمی توانید شوهرتان و مادر شوهرتان را به راحتی تغییر دهید . مردم متفاوت هستند . در شرایط مختلف محیطی بزرگ می شوند و هر کدام خصوصیاتی منفی را با خود حمل می کند ( همانطور که وقتی به خود نگاه می کنیم می بیینیم که ما هم مشکلاتی داریم ؛ بعضی را می دانیم و بعضی را هم نمی دانیم) . وقتی که انسان نمی تواند روحیات منفی خودش را به راحتی تغییر دهد ، طبیعتا تغییر دیگران به مراتب سخت تر است خصوصا وقتی دیگران اصلا متوجه اشتباه بودن رفتار و خصوصیاتشان نیستند . عاقلانه ترین رفتاری که با دیگران در این شرایط می توان کرد این است که آنها را آنگونه که هستند بپذیریم ؛ اگر دیگران مریضی جسمانی داشته باشند و به خاطر آن مریضی مشکلاتی را برای انسان ایجاد کنند ، راحت تر می توانیم با آنها کنار بیاییم. همینطور نیز وقتی مرضهای روحی دارند ، اگر با چشم مریضی به آنها نگاه کنیم ، می توانیم مشکلاتشان را تحمل کنیم ( دست خودشان نیست ، اگر ما هم جای آنها بودیم ، همین کار را می کردیم)اگر شما مادر شوهر و شوهرتان را با خصوصیاتی که دارند بپذیرید ( بالاخره این طوری هستند و این صفات منفی را دارند) ، تحمل آنها برای شما راحت می شود . سعی کنید که با محبت کردن به آنها ، در جهت رفع بیماریشان ، به ایشان کمک کنید چرا که درمان اکثر بیماری های روحی محبت کردن است . مهمتر این که وقتی شما به ایشان محبت می کنید ، بیشترین اثر را بر خود شما خواهد داشت و احساس لذتی درونی خواهید برد و آرامشی به زندگی شما خواهد داد . در نتیجه زندگی مشترکان نیز گرمتر خواهد شد . از خدا کمک بگیرید.موفق باشید.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین