من در سن 18 سالگی با پسر 26 ساله ای ازدواج کردم اکنون نزدیک5 سال است که از زندگیمان می گذرد اما هرگز شیرینی زندگی را احساس نکردم . ما در خانه مادر شوهرم به طور جداگانه زندگی میکنیم اما اخلاق مادر شوهرم مرا بسیار ازار میدهد رفتار او به گونه ایست که می بایست در جریان همه امور بوده و معتقد است وظیفه عروس است که در کارها کمک مادر شوهر باشد و هر کجا که عروس می رود از ایشان اجازه گرفته شود او این کارها را احترام می داند برای مثال هنگامی که من و همسرم دو نفری به جایی می رفتیم از جمله مهمانی .خرید .تفر
سلام تا زمانی که شما بتوانید منزلتان را عوض کنید – که به نظر می رسد مدت زمان کمی نخواهد بود – باز هم رنج خواهید کشید . شما هر کاری بکنید از دخالتهای مادر شوهرتان رهایی پیدا نمی کنید و ایشان را نیز نمی توانید تغییر دهید ( نهایتا بواسطه ی دور شدن ممکن است که دخالتها کمتر گردد ) . کاری که شما می توانید انجام دهید ، ایجاد تغییراتی در خودتان است که از وضعیت موجود اذیت نشوید . راه حلی که خواهم گفت کمی عجیب و سخت است اما اگر بتوانید خود را راضی به انجام آن کنید ، نتیجه ی رضایت بخش آن را سریعا خواهید دید ؛ سعی کنید که از این به بعد هر کاری می خواهید انجام دهید ، با اطلاع مادر شوهر و اجازه گرفتن از ایشان انجام دهید . ممکن است فکر کنید که این کار شما را کوچک خواهد کرد ؛ در حالی که بر عکس است : جایگاهی ویژه نزد مادر شوهر پیدا می کنید ؛ و مهمترین اثرآن خودسازی و تکامل است : غرور ما انسانها به ما اجازه ی رشد نمی دهد ؛ اگر بتوانیم با غرورمان در مسیری عاقلانه کنار بیاییم ، روح بلندی پیدا می کنیم .نتیجه ی عملی این تصمیم این خواهد بود که اولا هر کاری بخواهید ، بدون نگرانی از مواخذه می توانید انجام دهید و ثانیا شوهرتان ممنون شما خواهند شد و زندگی گرمتری نیز با شوهرتان خواهید داشت.کمی سخت است ولی اثرات ویژه ای دارد . امیدوارم که از پس کار بر آیید .
عنوان سوال:

من در سن 18 سالگی با پسر 26 ساله ای ازدواج کردم اکنون نزدیک5 سال است که از زندگیمان می گذرد اما هرگز شیرینی زندگی را احساس نکردم . ما در خانه مادر شوهرم به طور جداگانه زندگی میکنیم اما اخلاق مادر شوهرم مرا بسیار ازار میدهد رفتار او به گونه ایست که می بایست در جریان همه امور بوده و معتقد است وظیفه عروس است که در کارها کمک مادر شوهر باشد و هر کجا که عروس می رود از ایشان اجازه گرفته شود او این کارها را احترام می داند برای مثال هنگامی که من و همسرم دو نفری به جایی می رفتیم از جمله مهمانی .خرید .تفر


پاسخ:

سلام تا زمانی که شما بتوانید منزلتان را عوض کنید – که به نظر می رسد مدت زمان کمی نخواهد بود – باز هم رنج خواهید کشید . شما هر کاری بکنید از دخالتهای مادر شوهرتان رهایی پیدا نمی کنید و ایشان را نیز نمی توانید تغییر دهید ( نهایتا بواسطه ی دور شدن ممکن است که دخالتها کمتر گردد ) . کاری که شما می توانید انجام دهید ، ایجاد تغییراتی در خودتان است که از وضعیت موجود اذیت نشوید . راه حلی که خواهم گفت کمی عجیب و سخت است اما اگر بتوانید خود را راضی به انجام آن کنید ، نتیجه ی رضایت بخش آن را سریعا خواهید دید ؛ سعی کنید که از این به بعد هر کاری می خواهید انجام دهید ، با اطلاع مادر شوهر و اجازه گرفتن از ایشان انجام دهید . ممکن است فکر کنید که این کار شما را کوچک خواهد کرد ؛ در حالی که بر عکس است : جایگاهی ویژه نزد مادر شوهر پیدا می کنید ؛ و مهمترین اثرآن خودسازی و تکامل است : غرور ما انسانها به ما اجازه ی رشد نمی دهد ؛ اگر بتوانیم با غرورمان در مسیری عاقلانه کنار بیاییم ، روح بلندی پیدا می کنیم .نتیجه ی عملی این تصمیم این خواهد بود که اولا هر کاری بخواهید ، بدون نگرانی از مواخذه می توانید انجام دهید و ثانیا شوهرتان ممنون شما خواهند شد و زندگی گرمتری نیز با شوهرتان خواهید داشت.کمی سخت است ولی اثرات ویژه ای دارد . امیدوارم که از پس کار بر آیید .





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین