آیا در رسالههای فتوایی حضرت آیتاللهی، عباراتی مانند (لایبعد، لایخلو عن قرب، لایخلو عن وجه) مقصود فتوی است یا نه؟ و اگر بعد از فتوی تعبیر به لایترک الاحتیاط شد آیا این احتیاط واجب است؟
تعبیرات مزبور در مقام بیان فتوی است مگر آن که قرینه برخلاف در بین باشد. و عبارت لایترک الاحتیاط اگر در موردی بعد از بیان فتوی ذکر شود برای بیان تأکّد حسن احتیاط است.
تعبیرات مزبور در مقام بیان فتوی است مگر آن که قرینه برخلاف در بین باشد. و عبارت لایترک الاحتیاط اگر در موردی بعد از بیان فتوی ذکر شود برای بیان تأکّد حسن احتیاط است.
عنوان سوال:
آیا در رسالههای فتوایی حضرت آیتاللهی، عباراتی مانند (لایبعد، لایخلو عن قرب، لایخلو عن وجه) مقصود فتوی است یا نه؟ و اگر بعد از فتوی تعبیر به لایترک الاحتیاط شد آیا این احتیاط واجب است؟
پاسخ:
تعبیرات مزبور در مقام بیان فتوی است مگر آن که قرینه برخلاف در بین باشد. و عبارت لایترک الاحتیاط اگر در موردی بعد از بیان فتوی ذکر شود برای بیان تأکّد حسن احتیاط است.
پرسشهای مرتبط از این مرجع
سوال مرتبط یافت نشد
پرسشهای مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله بهجت] اگر مجتهد میّت در مسأله ای احتیاط واجب داشته باشد، آیا جواز یا وجوب بقای بر تقلید شامل آن هم می شود یا اختصاص به فتوی دارد؟
- [آیت الله بروجردی] در مسافری که چهار فرسخ برود و چهار فرسخ بر گردد با بیتوته شب، فرمودهاید: مهما أمکن جمع کند، آیا این تعبیر احتیاط واجب است یا مستحبّ؟
- [آیت الله بروجردی] در باب سفر تلفیقی، رسائل حضرت آیت الهی مختلف است، دربعضی (چنین آمده) در صورتی که شب بماند، احتیاط لا یترک به جمع است و در بعضی فتوی به تمام است، رأی اخیر خودتان را معیّن فرمایید؟
- [آیت الله بروجردی] در بعض از رسائل عملیّه فتوی داده اید به این که ظن در افعال نماز حکم یقین را دارد و در بعض از آنها فرمودهاید: احتیاط کنند و کتباً از حضرت آیة الهی سؤال شده، جواب مرقوم فرمودهاید: حکم یقین را دارد، آن چه رأی مبارک است صریحاً بیان فرمایید؟
- [سایر] روایتی در توحید صدوق ص 117 آمده است که ابوبصیر از امام صادق (ع) پرسید: (أخبرنی عن الله عزّوجلّ، هل یراه المؤمنون یوم القیامة؟) و حضرت پس از پاسخ مثبت و توضیح مطلب، فرمودند: (ألست تراه فی وقتک هذا: مگر هم اکنون خدا را نمیبینی؟). منظور از این بخش آخر چیست؟ یعنی حضرت در ابوبصیر تصرّفی کردند تا چشمِ دل او باز شد و وجه خدا را (بحقائق الإیمان) دید، یا اینکه تصرّفی در کار نبوده؟ اگر تصرّفی در کار نبوده و از قبل هم این لقاء برای ابوبصیر حاصل بوده، چرا باز در مورد لقاء الله سؤال کرد؟
- [سایر] آیا این حدیث معتبر است که شیخ صدوق، در کتاب علل الشرائع این روایت را از امام صادق(ع) نقل کرده است: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّیْسَابُورِیُّ الْعَطَّارُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ النَّیْسَابُورِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا حَمْدَانُ بْنُ سُلَیْمَانَ النَّیْسَابُورِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْمَدَائِنِیُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ الْهَاشِمِیِّ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ(ع) یَقُولُ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَةً لَا بُدَّ مِنْهَا یَرْتَابُ فِیهَا کُلُّ مُبْطِلٍ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ لِأَمْرٍ لَمْ یُؤْذَنْ لَنَا فِی کَشْفِهِ لَکُمْ قُلْتُ فَمَا وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی غَیْبَتِهِ قَالَ وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی غَیْبَتِهِ وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی غَیْبَاتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ إِنَّ وَجْهَ الْحِکْمَةِ فِی ذَلِکَ لَا یَنْکَشِفُ إِلَّا بَعْدَ ظُهُورِهِ کَمَا لَا یَنْکَشِفُ وَجْهُ الْحِکْمَةِ لَمَّا أَتَاهُ الْخَضِرُ(ع) مِنْ خَرْقِ السَّفِینَةِ وَ قَتْلِ الْغُلَامِ وَ إِقَامَةِ الْجِدَارِ لِمُوسَی(ع) إِلَّا وَقْتَ افْتِرَاقِهِمَا یَا ابْنَ الْفَضْلِ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اللَّهِ وَ مَتَی عَلِمْنَا أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَکِیمٌ صَدَّقْنَا بِأَنَّ أَفْعَالَهُ کُلَّهَا حِکْمَةٌ وَ إِنْ کَانَ وَجْهُهَا غَیْرَ مُنْکَشِفٍ لَنَا. آیا (محمد بن قتیبه) و (احمد بن عبد الله بن جعفر المدائنی)، واقعاً غیر موثّق هستند؟
- [سایر] درباره حضرت زهرا(س) این حدیث را داریم: (عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ:- خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُرِیدُ فَاطِمَةَ وَ أَنَا مَعَهُ فَلَمَّا انْتَهَیْتُ إِلَی الْبَابِ وَضَعَ یَدَهُ عَلَیْهِ فَدَفَعَهُ ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَدْخُلُ قَالَتْ ادْخُلْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَدْخُلُ أَنَا وَ مَنْ مَعِی فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَیْسَ عَلَیَّ قِنَاعٌ فَقَالَ یَا فَاطِمَةُ خُذِی فَضْلَ مِلْحَفَتِکِ فَقَنِّعِی بِهِ رَأْسَکِ فَفَعَلَتْ ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَدْخُلُ قَالَتْ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَنَا وَ مَنْ مَعِی قَالَتْ وَ مَنْ مَعَکَ قَالَ جَابِرٌ فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ دَخَلْتُ وَ إِذَا وَجْهُ فَاطِمَةَ أَصْفَرُ کَأَنَّهُ بَطْنُ جَرَادَةٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا لِی أَرَی وَجْهَکِ أَصْفَرَ قَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ الْجُوعُ فَقَالَ اللَّهُمَّ مُشْبِعَ الْجَوْعَةِ وَ دَافِعَ الضَّیْعَةِ أَشْبِعْ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ قَالَ جَابِرٌ فَوَ اللَّهِ لَنَظَرْتُ إِلَی الدَّمِ یَنْحَدِرُ مِنْ قُصَاصِهَا حَتَّی عَادَ وَجْهُهَا أَحْمَرَ فَمَا جَاعَتْ بَعْدَ ذَلِکَ الْیَوْمِ.). در این روایت جناب جابر، صورت حضرت فاطمه(س) را مشاهده کرده که گفته زرد بود. همچنین جناب جابر اینقدر با دقت به چهره حضرت نگریسته که جاری شدن خون زیر پوست را هم دیده است. پس نمیشود در توجیهش گفت که این همان نگاه اول است که فقها اجازه دادهاند؛ چون با یک نگاه اتفاقی که فوری طرف سرش را پائین بیندازد این میزان جزئیات را انسان نمیتواند بفهمد. مگر حضرت زهرا نفرمود بهترین زن، زنی است که نه نامحرمی او را ببیند نه او نامحرمی را ببیند یا مثلاً حتی ایشان در برابر نابینا نیز روی خود را میگرفتند. آیا این روایات با هم تعارض دارند؟
- [آیت الله خامنه ای] با توجه به نظر حضرت امام(قدّس سرّه) در تفسیر سوره مبارکه حمد مبنی بر راجح بودن لفظ (ملک) بر (مالک)، آیا هنگام قرائت این سوره مبارکه، احتیاط در قرائت به هر دو صورت در نمازهای واجب و غیر واجب، صحیح است؟
- [آیت الله خوئی] شخصی شغلی دارد مانند روضه خوانی که هر شب جمعه به جایی برای منبر میرود بیش از مسافت شرعی و هفته یک روز یا دو روز به آن محل میرود و بقیه را در وطن است تکلیف او راجع به نماز و روزه چیست؟ جواب در سؤال دیگر مرقوم فرمودهاید که یک روز اگر در هفته، حکم مسافر را دارد و در فرض دو روز، احتیاط واجب جمع است مقصود جنابعالی را ندانستیم مشروحاً بیان فرمایید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] در رساله حضرت عالی مسأله 1730 چنین آمده اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت نماید، باید روزه خود را تمام کند و در صورتی که شب نیت سفر کرده باشد احتیاطاً قضای آنرا بجا آورد سؤال این است که این احتیاط واجب است یا مستحب؟
مسائل مرتبط از این مرجع
مسئله مرتبط یافت نشد
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مجتهد اعلم در مسأله ای فتوی دهد مقلد آن مجتهد نمی تواند در آن مسأله به فتوای دیگری عمل بنماید ولی اگر فتوی ندهد و احتیاط واجب نماید مقلد می تواند یا به این احتیاط عمل کند یا به مجتهدی که علم او از مجتهد اول کمتر یا مساوی است رجوع نماید.
- [آیت الله بهجت] در تمام مواردی که غسل واجب است، اگر نتوانست غسل کند، وجوب تیمّم خالی از وجه نیست، و بنابر احتیاط واجب بعد از تیمّم باید تا اذان صبح بیدار بماند. اِماله کردن
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط واجب آن است که صیغه طلاق خلع به صورت زیر باشد: اگر خود شوهر می خواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن مثلاً (فاطمه) است می گوید: (زوْجتی فاطمة خلعْتها علی ما بذلتْ هی طالقٌ) یعنی زنم فاطمه را در برابر چیزی که بخشیده است طلاق دادم، او رهاست و اگر وکیل او بخواهد صیغه را بخواند احتیاط واجب آن است که یک نفر از طرف زن وکیل شود و دیگری از طرف مرد، چنانچه مثلاً اسم شوهر (محمد) و اسم زن (فاطمه) است، وکیل زن می گوید: (عنْ موکلتی فاطمة بذلْت مهْرها لموکلک محمد لیخْلعها علیْه) پس از آن وکیل مرد بدون فاصله می گوید: (زوْجة موکلی خلعْتها علی ما بذلتْ هی طالقٌ) (و اگر زن چیز دیگری غیر از مهر را به شوهر ببخشد باید نام همان را در موقع خواندن صیغه ببرد).
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد بگوید : (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط لازم نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او ، از هم جدا شدیم پس او رها است . و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : (عَنْ قِبَلِ مُوَکّلِی بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و در هر دو صورت اگر بجای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله سبحانی] اگر مجتهد اعلم در مسأله ای فتوی دهد مقلِّد آن مجتهد نمی تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند ولی اگر فتوی ندهد، مثلاً بگوید احتیاط آن است که در رکعت سوم و چهارم نماز، تسبیحات اربعه یعنی سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُللهِ وَلا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَاللهُ اَکْبَر، را سه مرتبه بگویند، در این صورت مقلّد باید یکی از دو راه را برگزیند:1. به این احتیاط که به آن (احتیاط واجب) می گویند عمل کند و سه مرتبه بگوید.2. به فتوای مجتهدی که پس از وی (اعلم) به شمار می رود عمل نماید. پس اگر او یک مرتبه گفتن را کافی بداند، می تواند یک مرتبه بگوید.
- [آیت الله سیستانی] وصی باید عاقل باشد، و در اموری که راجع به شخص موصی است، و همچنین بنا بر احتیاط واجب در اموری که راجع به دیگران است باید مورد اطمینان باشد، و وصی مسلمان باید بنا بر احتیاط واجب مسلمان باشد. و وصیّت به بچه نابالغ به تنهائی اگر مقصودِ موصی آن باشد که در حال بچگی بدون اجازه ولی تصرف نماید، بنا بر احتیاط واجب صحیح نیست و باید تصرف او به اذن حاکم شرع باشد، ولی اگر مقصود او این باشد که بعد از بلوغ یا به اذن ولی تصرف نماید، اشکال ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند باید زن را به گونهای مشخّص کند، مثلاً چنانچه اسم زن فاطمه باشد و مالی را به شوهرش بخشیده تا طلاقش دهد، شوهر او میگوید: (بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) (یعنی من از زنم فاطمه در مقابل مالی که او بذل کرده جدا میشوم) و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل میگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلی بارَأْتُ زَوْجَتُهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و در هر دو صورت پس از صیغه مبارات بنا بر احتیاط واجب صیغه طلاق را نیز بگوید، مثلاً بگوید: (هِیَ طالِقٌ) یا (فَهِیَ طالِقٌ) و اگر به جای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر مجتهد اعلم در مساله ای فتوی دهد ، مقلد آن مجتهد ، یعنی کسی که از او تقلید میکند ، نمی تواند در آن مساله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند ، ولی اگر فتوی ندهد و بفرماید احتیاط آن است که فلان طور عمل شود ، مثلا بفرماید احتیاط آن است که در رکعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه تسبیحات اربعه ، یعنی سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر بگویند ، مقلد باید یا به این احتیاط که احتیاط واجبش می گویند عمل کند و سه مرتبه بگوید ، یا به فتوای مجتهد دیگری عمل کند و بنابر احتیاط واجب به فتوای مجتهدی که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهد های دیگر بیشتر است عمل نماید . پس اگر او یک مرتبه گفتن را کافی بداند ، می تواند یک مرتبه بگوید و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مساله محل تامل یا محل اشکال است .
- [آیت الله بهجت] برای کسی که بعد از مس میت غسل نکرده است، جایز بودن توقف در مسجد و خواندن سورههایی که سجده واجب دارد، خالی از وجه نیست، گرچه احتیاط در اجتناب است، ولی برای نماز و مانند آن باید غسل کند، بلکه وضو نیز بنابر احتیاط بگیرد.