در وضع فعلی موانعی بر سر ازدواج است که عمده آن موانع تجمّلگرایی است، اگر ساده زیستی بر جامعه حکمفرما شود امر ازدواج آسان خواهد شد و شاهد ان هم صدر اسلام و سالهای اوّل پیروزی انقلاب است، و آنچه شما از قول پسران نقل کردهاید که در وضع فعلی ازدواجها بر تجمّلگرایی بنا شده است یک واقعیت است که همه باید به فکر رفع آن باشیم، و امّا راجع به دخترها گرچه عدم اعتماد که ناشی از برخورد خود آنها در جامعه است یکی از موانع است ولی مانع عمده و فراگیر نیست، و مانع اصلی همان تجمّلگرایی و پرتوقّعی خانمهاست، یک خانم معمولی راضی نیست با یک معلّم که شغل او از نظر دین اسلام از بهترین شغلهاست ازدواج کند، چرا؟ بسیاری از دخترها وقتی میبینند پدرشان نمیتواند جهیزیههای آنچنانی بدهد از ازدواج سرپیچی میکند، بسیاری از خانمها وقتی میبینند خواستگار آنها خانه مستقل، هزینههای تجمّل برای زندگی و مخارج ازدواجهای آنچنانی را ندارد جواب منفی میدهند، و بالاخره به بهانه درس خواندن یا آزاد بودن از ازدواج سرپیچی میکنند، بنابر این تمام مشکل عدم اعتماد به آقایان نیست ،البته در اینکه بعضی ا مردها در خانه رفتارهایی دارند که دخترها را از ازدواج بیزار میکند شکّی نیست.
در پاسخ به این سؤال که (چرا ازدواج نمیکنید؟) اکثر برادرن مشکل مسکن و هزینه زندگی را عنوان نمودهاند و اکثر خواهران مشکل عدم اعتماد به آقایان را مطرح کردهاند، به نظر شما چرا جوانان دیر ازدواج میکنند؟
در وضع فعلی موانعی بر سر ازدواج است که عمده آن موانع تجمّلگرایی است، اگر ساده زیستی بر جامعه حکمفرما شود امر ازدواج آسان خواهد شد و شاهد ان هم صدر اسلام و سالهای اوّل پیروزی انقلاب است، و آنچه شما از قول پسران نقل کردهاید که در وضع فعلی ازدواجها بر تجمّلگرایی بنا شده است یک واقعیت است که همه باید به فکر رفع آن باشیم، و امّا راجع به دخترها گرچه عدم اعتماد که ناشی از برخورد خود آنها در جامعه است یکی از موانع است ولی مانع عمده و فراگیر نیست، و مانع اصلی همان تجمّلگرایی و پرتوقّعی خانمهاست، یک خانم معمولی راضی نیست با یک معلّم که شغل او از نظر دین اسلام از بهترین شغلهاست ازدواج کند، چرا؟ بسیاری از دخترها وقتی میبینند پدرشان نمیتواند جهیزیههای آنچنانی بدهد از ازدواج سرپیچی میکند، بسیاری از خانمها وقتی میبینند خواستگار آنها خانه مستقل، هزینههای تجمّل برای زندگی و مخارج ازدواجهای آنچنانی را ندارد جواب منفی میدهند، و بالاخره به بهانه درس خواندن یا آزاد بودن از ازدواج سرپیچی میکنند، بنابر این تمام مشکل عدم اعتماد به آقایان نیست ،البته در اینکه بعضی ا مردها در خانه رفتارهایی دارند که دخترها را از ازدواج بیزار میکند شکّی نیست.
- با توجّه به این که شوهر اینجانب حدود پنج سال پیش بر اثر شکستی که در کار خوردند حدود پنج میلیون ضرر کردند و ما مجبور شدیم برای جبران ضرر، خانه مسکونی خود را بفروشیم و در یک اتاق با سه بچّه زندگی کنیم که برای خود و فرزندانم بسیار مشکل است و درآمد شوهرم از اوّل زندگی تا حال حاضر به گونهای بوده که فقط گذران زندگی را بتوانیم داشته باشیم و هیچ گونه پس اندازی نداشته و نداریم، بعد از حدود دو سال پدر و مادر اینجانب فوت نمودند و مقداری ارث به بنده رسید که کلّ این مقدار را برای خرید یک خانه دادهام و برای قابل نشیمن شدن خانه خریداری شده باید پنج میلیون وام مسکن بگیریم، لذا خواهشمند است مشخّص نمایید آیا اینجانب از نظر شرعی مستطیع میباشم؟ و میتوانم به جای مادرم به مکّه بروم؟ چون ایشان وصیّت کردهاند که از پول فروش خانه خودشان مکّهای برایشان برویم.
- برادری داشتم 32 ساله، دارای همسر و یک فرزند دختر سه ساله، که بر اثر بیماری صعب العلاج سرطان دار فانی را در تاریخ 78/9/12 وداع گفت، پس از صورت برداری از اموال و دارایی او، همسرش اعلام میدارد شوهرم در زمان حیاتش مقداری طلا به مناسبتهای مختلف از جمله عقد، تولّد، سال گرد ازدواج گرفته بود که بر حسب نیاز زندگی و خرید موتور سیکلت، طلاهایم را فروختم و در اختیار شوهرم گذاشتم، او هم پس از فروش موتور شفاهاً در روی تخت بیمارستان بدون شاهد اعلام داشته مبلغ پانصد هزار تومان آن متعلّق به وی است، حال سؤال این است با توجّه به اینکه طلاها کلاًّ از پول و درآمد شخصی متوفّی بوده که تهیه شده و مبلغ مذکور را فی الحال همسرش مدّعی است که متعلّق به من است، با عنایت به داشتن طفل صغیر سه ساله و عدم وصیّت نامه کتبی متوفّی، نظر خویش را راجع به مبلغ مذکور از نظر شرعی ذیلاً مرقوم فرمایید.
- چرا در کتابهای اکثر بزرگان دین ما مثل (نهج البلاغه) بیان شده است که زن ضعیف العقل است، آیا این گفته معنای خاصّی دارد؟ در نظر داشته باشید که زنان ما خلاف این حرف را اثبات کردهاند.
- با توجّه به این که اعمال و رفتار ائمّه اطهار علیهم السلام برای ما حجّت است و باید آن را برای خود الگو قرار دهیم. سؤال این است که کیفیّت و نحوه برگزاری مجلس جشن و عروسی حضرت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا علیهم السلام از نظر شادی و سرور چگونه بوده است؟
- زنی هستم 62 ساله که بعد از فوت شوهرم که در سنّ چهل سالگی خودم به رحمت ایزدی پیوست و بازنشسته ارتش بود و با وجود چند فرزند صغیر که داشتم و مستمرّی که از حقوق شوهرم دریافت میکردم امرار معاش نمودم تا اینکه کلیه فرزندانم همسر اختیار نمودند و خود به علّت تنهایی و نداشتن سرپناهی و اصرار فامیل در سنّ 52 سالگی شوهر دوّم اختیار نمودم که بازنشسته شرکت ملّی نفت بود و چون نگران زندگی جدید بودم ازدواج دوّم را به مبادی ذیربط اطّلاع نداده و حقوق شوهر اوّل را همچنان دریافت نمودم (دو جلد شناسنامه داشتم) و حقوق دریافتی را بیشتر به فرزند کوچکم که از بضاعت مالی خوبی برخوردار نبود میدادم و اندکی را پس انداز مینمودم، شش و نیم سال که از ازدواج دوّم گذشت به دلیل اعتقاد به فرائض دینی و عمل جرّاحی قلب که برایم پیش آمد و او از پرداخت هزینه درمان خودداری مینمود اختلافاتی به وجود آمد و او را ترک نمودم بدون طلاق و تا زمان فوت او که چهار سال طول کشید هیچ گونه نفقهای دریافت ننمودم و از حقوق شوهر اوّل زندگی خود را میگذراندم. استدعایی که از حضرت عالی دارم این است که حقیر را راهنمایی نمایید:
- اخیراً سایتهائی اقدام به انتشار مطالبی در خصوص حوزه شخصی و حریم خصوصی افراد میکنند. صرف نظر از مطالبی که از سوی این سایتها اعلام میشود، حکم انتشار چنین مطالبی از دید شرع مقدّس چیست؟
- اینجانب کارمندی هستم 44 ساله با همسری خانه دار و دو فرزند ذکور که یکی در سال آخر دبیرستان تحصیل میکند و دیگری یک سال کوچکتر است. به دلیل اجاره نشین بودن و این که تنها منبع درآمدم حقوق کارمندی بود که به سختی مخارج روزمرّه تأمین مینمایم، و تا کنون موفّق به انجام فریضه حجّ نگردیدهام و در حال حاضر قطعه زمینی به ارزش تقریبی شش میلیون تومان دارم و قطعه زمینی نیز ب طور مشترک با برادرم به ارزش تقریبی دو میلیون تومان دارم که برای فرزندانم اختصاص دادهام و از ارثی که از پدر و مادرم به من رسیده، اکنون موفّق به خرید یک باب منزل یک طبقه گردیدهام که مبالغی نیز بابت آن مقروض میباشم و ماشین و مغازه و چیز دیگری ندارم و پدرم در وصیّت نامه خود من را به عنوان نایب حجّ خود تعیین کردهاند.
- زمانی که جهت حجّ مدارک دریافت میداشتند چون در خانه مسکونی به زحمت زندگی میکردیم مشغول ساخت قطعه زمینی بودم که در سال 1352 خریداری کرده بودم و به علّت نداشتن نقدینه لازم ثبت نام ننمودم و حتّی چند نفر هم گفتند فلانی اسم نمینویسی، گفتم انشاءالله نوبت بعد که ثبت نام میکنند، اکنون با وضعی که دارم خود را مستطیع نمیدانم ولی چنانچه سال 1364 (1363) زمان ثبت نام خانه نمیساختم پرداخت حقّ الثبت برایم میسور بود متمنّی است با شرح مراتب معروض، در این مورد نظر مبارک را اعلام فرمائید.
- حضرت عالی راجع به سؤالاتی (تفأّل به قرآن) آن را جایز ندانستهاید و فرمودهاید:معنی تفأّل، غیب خواستن از قرآن است و جایز نیست و تفأّل به قران را جسارت به قرآن دانستهاید و فرمودهاید تفأّل گرفتن به واسطه قرآن، جسارت به شأن و عظمت قرآن است. بعضی از مردم در تماسهای تلفنی خود ، درخواست تفأل دارند و ما نیز نظر مبارک حضرت عالی را مطرح میکنیم لکن بعضی از آنها با استناد به مفاتیح الجنان این درخواست را دارند که در آنجا طریقه تفأل به قرآن را ذکر کرده است.
- در بیمارستان .... به علّت نداشتن بخش اطفال، بعضاً اطفال پسر نهایتاً تا سنّ 12 سال که تحت عمل جرّاحی قرار میگیرند یا به علل دیگر باید بستری شوند و همراه مرد ندارند (بعضاً پدرشان فوت کرده یا بیمار است یا به علّت شغلی در مسافرت است یا ....) و مادر آنها پیگیری امورات درمانی آنها را نموده و باید به عنوان همراه در کنار وی در بخش جرّاحی زنان حضور داشته باشد از طرفی اگر بخواهیم این بیماران را در بخشهای مردان بستری نمائیم همراه زن باید در بین بیماران مرد و همراهان آنها حضور داشته باشد، خواهشمند است جنابعالی مشخّص نمائید بستری این افراد پسر در بخش زنان از نظر شرعی اشکال دارد یا خیر/ البته سعی میشود اطفال در اتاق جداگانهای باشند ولی بنا به شرایط بخش، این بیمار پسر در راهرو (سالن) بخش در بین بیماران زن تردّد مینماید.