جانی ابتدا گوش فردی را قطع و سپس چشم او را کور کرد. آنگاه با ضربه ی چاقو به قلب، او را به قتل رساند. آیا اولیای دم حق قصاص اطراف (چشم و گوش)، قبل از قصاص نفس را نیز دارند؟
بسمه تعالی: احوط برای اولیای دم این است که به قصاص نفس اکتفا کنند. والله العالم
عنوان سوال:
جانی ابتدا گوش فردی را قطع و سپس چشم او را کور کرد. آنگاه با ضربه ی چاقو به قلب، او را به قتل رساند. آیا اولیای دم حق قصاصاطراف (چشم و گوش)، قبل از قصاصنفس را نیز دارند؟
پاسخ:
بسمه تعالی: احوط برای اولیای دم این است که به قصاصنفساکتفا کنند. والله العالم
اطراف (جمع طرف) در دو معنای نهایت چیزی و اعضای بدن به کار رفته است.از مفهوم نخست در بابهای طهارت، صلات و جهاد سخن گفته شده است.از مفهوم دوم در بابهای قصاص و دیات سخن رفته است.
ابتدا
اِبْتِداء، مصدرِ باب افتعال از ریشۀ بدأ می باشد.
جانی
جنايتكار، آنكه مرتكب جنايت شده است.
چاقو
چاقو, وسيله اى برنده است. از این عنوان به مناسبت در بابهاى صلات، حج، صید و ذباحه و اطعمه و اشربه سخن رفته است.
قصاص
قصاص در لغت، به معنی هر نوع دنباله روی و پی جویی نمودن- کین کشی به مثل کشنده را کشتن- مجازات- عقاب- سزا- جبران- تلافی آمده است. [۱] [۲] [۳] [۴]قصاص از نظر اصطلاحی، به معنای تلافی و استیفای عینی جنایتی که در قتل عمدی، قطع عضو و جرح عمدی بر مجنی علیه وارد شده است میباشد به شکلی که اثر به جای مانده از جنایت عیناً روی جانی اجرا شده و به دست آید. [۵] قصاص در جنایت قتل عمدی را قصاص النفس میگویند و قصاص در جنایات قطع عضو و جرح را قصاص عضو گویند.
قطع
قطع، اعتقاد جازم نسبت به یک چیز است.
قلب
در قرآن کریم از واژههایی مانند قلب، فواد، صدر و روح استفاده شده است و برای هر یک ویژگیهایی بیان شده است. در این نوشته به توضیح این واژه ها خواهیم پرداخت.
نفس
"ن ف س" در اصل لغت برخروج نسیم دلالت میکند و تنفس نیز به همین معنا میباشد. واژه نفس در کتابهای لغت، بیشتر به معنی ذات و حقیقت شی آمده است، "قتل فلان نفسه" یعنی ذات و حقیقت خودش را هلاک کرد. [۱] [۲]
چشم
چشم از اعضای بدن است که دارای قوه بینایی بوده , از آن در بابهاى طهارت، صلات، صوم، حج، اطعمه و اشربه، قصاص و دیات سخن رفته است.
قتل
كشتن
دم
دَم به خون یا حیوان، جهت قربانی یا کفّاره در حج گفته می شود .
اکتفا
حذف اکتفا به عدم ذکر یکی از دو شیء متلازم، به قرینه شیء مذکور اطلاق میشود.
احوط
مطابق با احتیاط را احوط گویند.
بسمه
باسْمه (نیز: باصْمه، بَسْمه، بَصْمه)، واژة مأخوذ از ترکی برای طرحی که به وسیله قلم یا قالب و موادی چون ورقههای نازک طلا یا نقره یا رنگ و نظایر آنها با فشار روی کاغذ یا پارچه و مواد دیگری از این قبیل، منتقل میشد. این طرز کار شبیه شیوهای است که برای تهیه پارچههای قلمکار اصفهان یا چیتهای ساده (چاپی) به کار میرود.
قصاص
قصاص در لغت، به معنی هر نوع دنباله روی و پی جویی نمودن- کین کشی به مثل کشنده را کشتن- مجازات- عقاب- سزا- جبران- تلافی آمده است. [۱] [۲] [۳] [۴]قصاص از نظر اصطلاحی، به معنای تلافی و استیفای عینی جنایتی که در قتل عمدی، قطع عضو و جرح عمدی بر مجنی علیه وارد شده است میباشد به شکلی که اثر به جای مانده از جنایت عیناً روی جانی اجرا شده و به دست آید. [۵] قصاص در جنایت قتل عمدی را قصاص النفس میگویند و قصاص در جنایات قطع عضو و جرح را قصاص عضو گویند.
نفس
"ن ف س" در اصل لغت برخروج نسیم دلالت میکند و تنفس نیز به همین معنا میباشد. واژه نفس در کتابهای لغت، بیشتر به معنی ذات و حقیقت شی آمده است، "قتل فلان نفسه" یعنی ذات و حقیقت خودش را هلاک کرد. [۱] [۲]
دم
دَم به خون یا حیوان، جهت قربانی یا کفّاره در حج گفته می شود .