مباحث اجتهاد و تقلید تحریرالوسیله موارد اختلاف نظر در 34 مسألة تحریر 1)مسأله 2 التقلید هو الإلتزام بالعمل بفتوی مجتهد معین و إن لم یعمل بَعدُ. 2)مسأله... یجب العدول إلی الثانی الأعلم فی مورد الإختلاف إذا لم یکن فتوی الأوّل موافقاً للاحتیاط. 3)مسأله12... یجب العدول فیما إذا لم یکن فتوی الأوّل موافقاً للإحتیاط. 4)مسأله13 و یجب الرجوع إلی الحی الأعلم فی مورد الاختلاف إذا لم یکن فتوی المیت موافقاً للإحتیاط. 5)مسأله14...الأظهر البقاء علی تقلید الثانی. 6)مسأله21...لا مجال للحصر بل أی طریق یثبت بها فتوی المجتهد و یعلم به، یکتفی بذلک. 7)مسأله23 یجب تعلّم المسائل التی یبتلی بها غالباً من العبادات و غیرها. 8)مسأله 32 إن کانت هناک قرینة علی اعتبار کیفیة خاصّة ی العمل تلزم رعایتها سواء کانت مطابقة لتقلید الموکل أم لا أو مطابقة لوظیفة المیت أم لا و إن لم تکن هناک قرینة علی رعایة کیفیة خاصّة الأظهر هو رعایة العامل وظیفة نفسه، لانه المأمور بذلک العمل من ناحیة الغیر وأما الولی فلا مجال له إلا العمل بوظیفته لأن الأمر متوجّه إلیه بدءً. جوادی آملی 2/2/1375
آیا مسائل سی و چهارگانه باب تقلید از کتاب شریف تحریرالوسیله پس از رحلت حضرت امام(ره) برای کسانی که معتقد به اعلمیت آن بزرگوار هستند، اکنون نیز قابل تقلید میباشند و یا اینکه در تمامی آنها باید به مجتهد زنده رجوع نمایند؟ سؤال2: آیا نظر شریف در مورد مقلِّدین حضرت امام خمینی(ره) که معتقد به اعلمیت آن بزرگوار هستند پس از رحلت حضرت آیتالله العظمی اراکی(ره) که اذن بقاء بر تقلید را داده بودند و اکنون به اذن حضرتعالی بقاء بر تقلید دارند، همانند نظر شریف حضرت امام در مسألة چهارده از باب تقلید کتاب شریف تحریرالوسیله است یا خیر؟
مباحث اجتهاد و تقلید تحریرالوسیله موارد اختلاف نظر در 34 مسألة تحریر 1)مسأله 2 التقلید هو الإلتزام بالعمل بفتوی مجتهد معین و إن لم یعمل بَعدُ. 2)مسأله... یجب العدول إلی الثانی الأعلم فی مورد الإختلاف إذا لم یکن فتوی الأوّل موافقاً للاحتیاط. 3)مسأله12... یجب العدول فیما إذا لم یکن فتوی الأوّل موافقاً للإحتیاط. 4)مسأله13 و یجب الرجوع إلی الحی الأعلم فی مورد الاختلاف إذا لم یکن فتوی المیت موافقاً للإحتیاط. 5)مسأله14...الأظهر البقاء علی تقلید الثانی. 6)مسأله21...لا مجال للحصر بل أی طریق یثبت بها فتوی المجتهد و یعلم به، یکتفی بذلک. 7)مسأله23 یجب تعلّم المسائل التی یبتلی بها غالباً من العبادات و غیرها. 8)مسأله 32 إن کانت هناک قرینة علی اعتبار کیفیة خاصّة ی العمل تلزم رعایتها سواء کانت مطابقة لتقلید الموکل أم لا أو مطابقة لوظیفة المیت أم لا و إن لم تکن هناک قرینة علی رعایة کیفیة خاصّة الأظهر هو رعایة العامل وظیفة نفسه، لانه المأمور بذلک العمل من ناحیة الغیر وأما الولی فلا مجال له إلا العمل بوظیفته لأن الأمر متوجّه إلیه بدءً. جوادی آملی 2/2/1375
- آیا مسائل سی و چهارگانه باب تقلید از کتاب شریف تحریرالوسیله پس از رحلت حضرت امام (ره) برای کسانی که معتقد به اعلمیت آن بزرگوار هستند، اکنون نیز قابل تقلید میباشند و یا اینکه در تمامی آنها باید به مجتهد زنده رجوع نمایند؟ سؤال 2: آیا نظر شریف در مورد مقلِّدین حضرت امام خمینی (ره) که معتقد به اعلمیت آن بزرگوار هستند پس از رحلت حضرت آیت الله العظمی اراکی (ره) که اذن بقاء بر تقلید را داده بودند و اکنون به اذن حضرت عالی بقاء بر تقلید دارند، همانند نظر شریف حضرت امام در مسألة چهارده از باب تقلید کتاب شریف تحریرالوسیله است یا خیر؟
- مستدعی است نظر شریف را در خصوص (جواز) یا (وجوب) بقاء بر تقلید از حضرت امام خمینی(قده) بیان فرمایید. آیا بقاء بر تقلید مجتهد متوفّی اعلم از احیاء تمام مسائل (اعمّ از مسائلی که مکلّف عمل نموده یا ننموده) را شامل میشود یا خیر؟
- مستدعیست نظر شریف را در خصوص (جواز) یا (وجوب) بقاء بر تقلید از حضرت امام خمینی @ (قده) بیان فرمایید. آیا بقاء بر تقلید مجتهد متوفّی اعلم از احیاء تمام مسائل (اعم از مسائلی که مکلّف عمل نموده یا ننموده) را شامل میشود یا خیر؟
- شخصی در زمان زنده بودن حضرت امام خمینی رحمه الله علیه از ایشان تقلید می کرده و اکنون نیز به اذن مجتهد زنده باقی بر میت(حضرت امام) مانده است بفرمایید از نظر پرداخت وجوهات آیا حضرت امام دفتر اخذ وجوهات دارند؟ و باید به آنجا پرداخت کرد؟ و یا اینکه به مجتهدی که به اذن او باقی بر امام مانده است باید پرداخت کرد از نظر شرعی راهنمایی بفرمایید.
- شخصی در زمان زنده بودن حضرت امام خمینی رحمه الله علیه از ایشان تقلید میکرده و اکنون نیز به اذن مجتهد زنده باقی بر میت (حضرت امام) مانده است بفرمایید از نظر پرداخت وجوهات آیا حضرت امام دفتر اخذ وجوهات دارند؟ و باید به آنجا پرداخت کرد؟ و یا اینکه به مجتهدی که به اذن او باقی بر امام مانده است باید پرداخت کرد از نظر شرعی راهنمایی بفرمایید.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که قبلاً از حضرت امام خمینی رحمهالله تقلید میکرده و بعد از رحلت ایشان مقلّد آیت اللّه اراکی رحمهالله شده و در قسمتی از مسائل، باقی بر امام رحمهالله بوده است، حال که مقلّد حضرت عالی شده، آیا میتواند در برخی مسائل از امام تقلید کند و در برخی از مسائل از آیت اللّه اراکی و در برخی از حضرت عالی؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اینجانب از حضرت امام خمینی (رحمه الله) تقلید می کردم، پس از رحلت ایشان بنابر فتوای مرحوم آیة الله اراکی (رحمه الله) بر تقلید امام (رحمه الله) باقی ماندم، جز مسأله بلاد کبیره که به آیة الله اراکی رجوع کردم و پس از فوت آیة الله اراکی به حضرتعالی رجوع کردم; حال بنابر فرموده شما که بقای بر تقلید از میت اعلم را واجب می دانید بر تقلید حضرت امام (رحمه الله) باقی ماندم، حال بفرمایید در مسأله بلاد کبیره به فتوای کدامیک از این دو بزرگوار عمل کنم؟
- [آیت الله اردبیلی] شخصی مقلّد امام خمینی رحمهالله بوده و پس از ارتحال ایشان با تقلید از آیت اللّه اراکی رحمهالله در مسأله بقا بر تقلید میّت، بر تقلید از امام رحمهالله باقی مانده است. در صورتی که این فرد در زمان حیات آیت اللّه اراکی رحمهالله به جز مسأله بقا بر تقلید مجتهد میّت، در مسأله دیگری از ایشان تقلید ننموده باشد، آیا میتواند در حال حاضر در مسائل دیگر، نظیر تمام بودن نماز شخص کثیر السفر از آیت اللّه اراکی رحمهالله تقلید نماید، در صورتی که بر اصل تقلید خود از امام رحمهالله نیز باقی باشد؟
- [سایر] حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دام ظله)؛ سلام علیکم: سوال هایی از محضرتان درباره نظریه شورای فقهاء و مراجع که مرحوم سید محمد شیرازی(ره) آن را مطرح کرده است دارم، چرا که برخی در عصر غیبت، ولایت و رهبری دولت اسلامی را شورایی (نه فردی) می دانند -بر خلاف آن چه که امروز در جمهوری اسلامی ایران به عنوان ولی فقیه واحد می بینیم- بر این اساس که علما بزرگ در نجف و قم و کربلا و مشهد مطالب مهم را به مراجع تقلیدی که دارای شرایط شرعی هستند ارجاع می دهند، حال اگر آنان بر شخص واحدی به عنوان مرجع اول و بالاتر برای دولت اسلامی اتفاق کردند، آن شخص به انتخاب امت مرجع و ولی فقیه می شود، و اگر حوزه های علمیه، مراجع متعددی را انتخاب کردند، همه آنان به عنوان مجلس اعلا -به عنوان شورای رهبری- امت را رهبری می کنند. صاحبان این نظریه (شورای فقها و مراجع) دلائلی بیان کرده اند که مختصرا ذکر می شود: 1. شورا عبارت است از رای گیری و آگاهی از همه نظریه ها برای نمایان شدن نظریه برتر، چنین امری از باب حکم واجب است زیرا خداوند می فرماید: "وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ" و چون (شورا) در بین صفات مومنان و دربین واجبات (مانند وجوب نماز و وجوب ترک گناه هان) ذکر شده است، سیاقاً و اتصافاً دلالت بر وجوب دارد. خداوند می فرماید: " فما أوتیتم من شیء فمتاعُ الحیاة الدنیا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ` وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُون َ`وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ" ( شوری، 36،37،38). شورا و مشورت بین صفات مومنان آمده که ظهور در وجوب دارد همان طور که در ردیف اجتناب از گناهان بزرگ و وجوب برپایی نماز وارد شده است که قرابت آن را با وجوب بیشتر می کند. سیاق این آیات دلالت بر وجوب شورا و مشورت دارد. 2. وجوب گرفتن اذن در تصرفات؛ هر چیزی که مربوط به اجتماع و مردم باشد چه در اصل و چه در لوازمش باید درباره آن مشورت ومشاوره گرفته شود. از آن جمله، مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان ها، فرودگاه ها، کارخانجات بزرگ و ... زیرا این ها با سرمایه مردم تأسیس و کار می کنند، همچنین در وظایف مدیریتی مانند ریاست، وزارت، نمایندگی مجلس، استانداری و فرمانداری و ... باید مشورت شود. برای این بخش دو استدلال ذکر شده است: اول: همه این امور تصرف در مال مردم است و کسی حق تصرف در مال غیر بدون اجازه اش را ندارد، و فرقی هم ندارد که این اموال از خمس ،زکات، معادن یا غیر این ها باشد. دوم: از طرفی این امور، تصرف در موجودیت، و هستی مردم و اجتماع است و کسی جز با اذن آنان اجازه چنین تصرفی را ندارد. و پر واضح است که رضایت مردم و اذن آنان در طول رضایت و اجازه باری تعالی است، بنابراین هرگونه تصرفی باید با جلب این دو رضایت باشد. و همچنین: رهبری جامعه و عالم اسلام، باید در ضمن شورای فقها جامع الشرایط تحقق پیدا کند زیرا آنان بعد از اقبال مردم مرجع تقلید آنان شده اند و از طرف شارع مقدس هم ولایت شرعی دارند، یعنی هم رضایت مردم را دارا می باشند و هم ولایت شرعی دارند، پس بنابراین هیچ مجتهدی حق سلب ولایت شرعی را از مجتهد دیگر ندارد. و چون فکرهای مختلف و متعدد از عقل واحد برتر و به صواب نزدیکتر است و خداوند نیز امر به مشورت کرده و سیره نبوی بر اساس مشورت بوده است؛ ولایت شورایی که اعضاء شورا همه از مجتهدین و مراجع تقلید هستند از ولایت فقیه واحد ارجح است. کلام امام معصوم (ع) نیز در حدیث "أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا" به صورت جمع آمده است و فرموده " رواة حدیثنا" (نه راوی حدیثنا) یعنی حجیت از آن همه آنان است نه شخص واحد، به خصوص در اموری که آثار و عواقب آن به همه مردم مربوط می شود، علاوه بر این که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: "دست خداوند با جماعت است." و "عاقل ترین افراد کسی است که عقل های همه مردم را در عقل خودش جمع کند". و " هر کس که بر ده نفر ریاست کند و در آن جمع بهتر و داناتر از او باشد،آن جمع در سراشیبی سقوط اند". پس بنابر آن چه گذشت و با توجه به احادیث پیامبر (ص) بهترین راه برای نجات از ضلالت و سقوط، تشکیل شورای فقها است زیرا در میان آنان حتما اعلم وجود دارد و در غیر این صورت، حدیث پیامبر (ص) شامل آن جامعه می شود. شورای فقهاء بهترین گزینه برای رهبری امت اسلام است زیرا در این صورت استبداد شخصی در امر رهبری پیش نمی آید و از طرفی هیچ فقیهی حق منع فقیه جامع الشرایط دیگر که نائب (عام) امام عصر (عج) است را از بکارگیری ولایت شرعی اش ندارد. در این ایام که قدرتهای مستکبر برای پاره پاره کردن امت اسلام هجوم آورده اند، بهترین راه مبارزه، ایجاد وحدت در میان صفوف شیعیان است که با جمع شده مراجع تقلید و حضور آنان در مجلس واحد این وحدت دست یافتنی است. و بدون شورای فقها یکپارچه کردن مردم ممکن نیست، علاوه بر این که یک شخص توانایی احاطه به تمام شؤنات امت را ندارد. تجارب تاریخی نیز به خوبی نشان می دهد که دیکتاتوری، زائیده حکمرانی شخص واحد بوده است لذا در روایات بر مضرات استبداد به رأی تأکید شده است. پس بنابراین، رهبری جامعه اسلامی باید رهبری شورایی (نه فردی) باشد. این مطالب و برخی دیگر از استدلا ل ها را صاحبان نظریه شورای فقهاء به جای نظریه ولایت فقیه واحد، که امروز در جمهوری اسلامی ایران به آن عمل می شود، بیان کرده اند. با توجه به این که نظریه شورای فقها از طرفی عده ای و به شدت در میان جوانان کشورهای اسلامی و کشورهای حاشیه خلیج فارس ترویج می شود و از طرفی کتاب یا منابعی برای به چالش کشاندن این نظریه وجود ندارد از شما درخواست داریم که جواب این نظریه را به ما بدهید و استدلالات خود را به تفصیل در این باره بیان کنید. خداوند به شما جزای خیر عطا کند.