اگر مستنیب یا منوب عنه در وقت نیابت بدانند که نایب جزء معذورین است و او را نایب کنند، اولاً آیا اجرت نیابت برای نایب حلال است یا خیر؟ و ثانیاً آیا حجّ نیابی او صحیح و از حجة الاسلام یا غیر حجة الاسلام منوب عنه کفایت می‌کند یا خیر؟

حجّت الاسلام، لقب خاص برخی عالمان مسلمان و از القاب عام روحانیان شیعه در دوره اخیر است. رواج کاربرد لقب حجت الاسلام برای علمای شیعه از دوره فتحعلی شاه قاجار آغاز شد و‌گاه برای تکریم بیشتر، تعبیر حجت الاسلام و المسلمین‌ ذکر می‌شد. امروزه حجت الاسلام به روحانیانی گفته می‌شود که بخشی از دروس عالی فقه و اصول را به پایان رسانده‌اند و برخلاف دوره مشروطه، برای روحانیان عالی مقام به کار نمی‌رود.

حجّی كه به نيابت از ديگری انجام شود. انجام مناسك حجّ به نيابت از ديگری.

كسی كه عملی به نيابت از او انجام می‌گيرد.

کفو به معنی نظیر می‌باشد و کفائت به فتح کاف مصدر است یعنی نظیر و مانند بودن. [۱]و در این‌جا غرض از کفائت تساوی زوجین و مانند بودن آن دو می‌باشد و به عبارت دیگر «الکفاءة هو کون الزوج نظیر اللزوجة» [۲]

انجام دادن يك عمل برای شخص ديگر

كسی كه عملی را بجای ديگری انجام دهد (مانند نيابت در حج)

عوضی که مستأجر در قبال استفاده از منفعت مال يا کار، به موجر يا اجیر می‌پردازد، اجرت ناميده می‌شود. از آن در باب اجاره سخن رفته است.

حلال،این عنوان در مقابل حرام وبه معنای انچه که از لحاظ شرعی جایز است.

آن (دم- وقت)، یکی از مباحث فلسفه می‌باشد.

جزء یکی از معیارهای تقسیم قرآن. هر جزء معادل یک سی‌ام قرآن کریم و تقریباً معادل بیست صفحه از آن به خط عثمان طه است. هر جزء به چهار حزب و هر حزب به چهار ربع حزب تقسیم می‌شود. جزء سی‌ام با داشتن ۳۷ سوره بیشترین تعداد سوره را دارا است. در برخی فرهنگ‌ها، جزء‌های قرآنی را به نام شماره آن جزء یا به نام کلمه آغازکننده جزء می‌خوانند.

زيارت خانه خدا و اعمال مربوط به آن

شایستگی انسان برای مدح و دریافت عوض یا ثواب و سزاواری ذمّ عقاب از سوی خداوند را استحقاق گویند.

اجاره در لغت از ریشه اجر به معنای رهانیدن، به فریاد رسیدن، چیزی را به فرد دادن می‌باشد.در اصطلاح عقدی است که به موجب آن مستأجر، در برابر مالی که به موجر می‌دهد، برای مدت معین مالک منافع عین مستأجره می‌شود. یعنی همان سلطه و اختیار استفاده مالک را از عین مورد اجاره دارد. بنابراین اجاره عقدی تملیکی و معوض و موقت می‌باشد.

کفو به معنی نظیر می‌باشد و کفائت به فتح کاف مصدر است یعنی نظیر و مانند بودن. [۱]و در این‌جا غرض از کفائت تساوی زوجین و مانند بودن آن دو می‌باشد و به عبارت دیگر «الکفاءة هو کون الزوج نظیر اللزوجة» [۲]

عوضی که مستأجر در قبال استفاده از منفعت مال يا کار، به موجر يا اجیر می‌پردازد، اجرت ناميده می‌شود. از آن در باب اجاره سخن رفته است.

حکم الزامی و طلب اکید متعلق به چیزی را وجوب گویند.