بطور کلی دیه مرد مسلمان، یکی از شش چیز است: 1 صد شتر که داخل سال ششم شده باشند، به تفصیلی که در کتب مفصل بیان شده. 2 دویست گاو. 3 هزار گوسفند. 4 هزار مثقال شرعی طلای سکه دار، که هر مثقال هیجده نخود است. 5 ده هزار درهم، که هر درهم 6/12 نخود نقره سکه دار است. 6 دویست حله، که هر حله دو پارچه است. و بنابر احتیاط واجب باید از حله های معروف یمن باشد که در آن زمانها متداول بوده است. و دیه زن نصف دیه مرد است و دیه کافر اهل ذمه هشتصد درهم است، و اگر زن باشد نصف آن است. و اگر قتل، در یکی از چهار ماه حرام، یعنی رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم واقع شود یک ثلث دیه بر دیه افزوده می شود. ولی در قتل عمدی که ورثه حق قصاص داشته باشند انتخاب دیه منوط به توافق ورثه مقتول است با قاتل، مگر این که قبلاً بر اصل دیه شرعی به طور کلی توافق کنند که در این صورت اختیار با قاتل است ولی در قتل خطا و شبیه عمد، دیه دهنده هر یک از شش چیز را بخواهد می تواند اختیار کند و اگر بخواهد قیمت یکی از شش چیز را بدهد باید دو طرف توافق کنند.
شخصی در ماه ذی قعده، که دیه زیادتر است، یک نفر را کشته است و اولیاء مقتول به پرداخت دیه راضی شده اند، مقدار دیه را بیان فرمایید.
بطور کلی دیه مرد مسلمان، یکی از شش چیز است: 1 صد شتر که داخل سال ششم شده باشند، به تفصیلی که در کتب مفصل بیان شده. 2 دویست گاو. 3 هزار گوسفند. 4 هزار مثقال شرعی طلای سکه دار، که هر مثقال هیجده نخود است. 5 ده هزار درهم، که هر درهم 6/12 نخود نقره سکه دار است. 6 دویست حله، که هر حله دو پارچه است. و بنابر احتیاط واجب باید از حله های معروف یمن باشد که در آن زمانها متداول بوده است. و دیه زن نصف دیه مرد است و دیه کافر اهل ذمه هشتصد درهم است، و اگر زن باشد نصف آن است. و اگر قتل، در یکی از چهار ماه حرام، یعنی رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم واقع شود یک ثلث دیه بر دیه افزوده می شود. ولی در قتل عمدی که ورثه حق قصاص داشته باشند انتخاب دیه منوط به توافق ورثه مقتول است با قاتل، مگر این که قبلاً بر اصل دیه شرعی به طور کلی توافق کنند که در این صورت اختیار با قاتل است ولی در قتل خطا و شبیه عمد، دیه دهنده هر یک از شش چیز را بخواهد می تواند اختیار کند و اگر بخواهد قیمت یکی از شش چیز را بدهد باید دو طرف توافق کنند.
- شخصی با اتومبیل خود شخصی را زیر گرفته و کشته و فرار کرده است. اکنون پس از سالها به فکر جبران افتاده ولی زن یا مرد بودن مقتول برای او معلوم نیست و با توجه به اینکه اولیاء دم نیز نامعلومند و این شخص می خواهد دیه او را بعنوان مجهول المالک به فقرا صدقه دهد بیان بفرمایید چه مقدار دیه بپردازد؟
- دو نفر کسی را کشته اند. ولیّ دم با پرداخت دیه یک نفر، خواستار قصاص هر دو نفر شده است، آیا قبل از قصاص قاتل می تواند در دیه مأخوذه تصرف مالکانه بکند؟
- شخصی فردی را کشته است، و فرد دیگری که ولیّ دم او نیست او را می کشد، حکم فردی که قاتل را کشته و حق اولیای مقتول اول را بیان فرمایید.
- شخصی برادر خود را که دو فرزند صغیر داشته است، کشته است و اولیای دم یعنی پدر و مادر رضایت داده اند و همسر هم نمی تواند طلب قصاص کند و جدّ پدری بچه های مقتول ولایتاً از طرف بچه ها گذشت کرده است، با این وضع در مورد قصاص یا اخذ دیه چه می فرمایید؟
- شخصی زده و دندان کسی را شکسته و از بین برده است، لطفاً مقدار دیه آن را بیان فرمایید.
- در مواردی که در اثر تصادف، شخصی کشته می شود و کاردانهای فنّی تقصیر را صددرصد با مقتول می دانند، و از گفته آنان نیز اطمینان حاصل می شود. آیا دیه تعلق می گیرد یا خیر؟ و بر فرض تعلق بر قاتل است یا بر عاقله؟
- شخصی چند زن را به قتل رسانده است و اولیای دم خواهان قصاص هستند. آیا باید اولیای دم هر کدام نصف دیه مرد را به اولیای قاتل بپردازند؟ نحوه پرداخت آن را بیان فرمایید.
- در قتل غیر عمدی ناشی از تصادفات رانندگی محکوم علیه پس از انقضای مهلت پرداخت دیه (دو سال) دادخواست اعسار از پرداخت دیه تقدیم دادگاه کنند و پس از بررسی توسط محکمه اعسار وی ثابت گردد و چنین احراز گردد که نامبرده قادر به پرداخت دیه در آتیه هم نخواهد بود و از طرفی هم اولیای دم متوفی چند نفر صغیر هستند که از نظر مالی در مضیقه هستند، آیا می توان حکم به پرداخت دیه از بیت المال را صادر کرد؟ چنانچه نظر مبارک مثبت باشد در صورت امکان مستند حکم را اعلام فرمایید.
- در تصادفی استخوان ران یک نفر از چند نقطه شکسته است. با چند عمل جراحی و پرداخت هزینه سنگین شکستگی ترمیم یافته، آیا مقدار دیه همان مقدار مذکور در کتب فقهی است؟ یا این که با توجه به وضع موجود و هزینه های گران درمانی فرق می کند؟ و آیا مخارج درمانی به عهده جانی است یا مجنی علیه؟
- شخصی با اصرار زیاد از موتور سواری خواهش می کند که مرا ردیف خود سوار کن; او هم به ردیف خودش سوار می کند و مقدار زیادی او را می برد; یک مرتبه موتور سوار متوجه می شود که ردیف او افتاده و در اثر افتادن فوت کرده، آیا این قتل مربوط به موتور سوار می شود، که ورثه مقتول، دیه او را از موتور سوار بگیرند یا نه؟
- [آیت الله نوری همدانی] مردی در ماههای حرام (رجب و ذی القعده و ذی الحجه و محرم) به قتل رسیده با توجه به وقوع قتل در این زمان موجب اضافه شدن ثلث دیه میشود اگر اولیاء دم تقاضای قصاص داشته باشند چگونه عمل کنند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] در مواردی که قاتل معیّن است امّا مقتول (مستحقّ دیه) بین دو نفر مردّد باشد بفرمائید نحوه پرداخت دیه به اولیاء دم چگونه است؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا دیه مرد مسلمان یا زن مسلمان در ماههای حرام (محرم، رجب، ذی القعده، ذی الحجه) افزایش پیدا میکند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] شخصی ضربه ای در ماه مبارک رمضان بر دیگری وارد کرده، و مضروب در ماه ذی القعدة الحرام فوت نموده است. آیا تغلیظ دیه لازم است، یا چون ضربه در ماه غیر حرام وارد شده، دیه تغلیظ نمی شود؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مردی دو زن یا بیشتر را کشته باشد و اولیاء آنان خواهان قصاص باشند بفرمائید: الف - آیا اولیاء خواهان قصاص باید چیزی به عنوان فاضل دیه بپردازند یا خیر؟ ب - در صورت لزوم پرداخت، آیا باید هر یک از اولیاء خواهان قصاص، مستقلاّو جداگانه نصف دیه یک مرد را بدهند یا این که نصف دیه یک مرد، به نسبت اولیاء خواهان قصاص تقسیم میشود؟ (مثلااگر مردی دو زن را کشته است و اولیاء هر دو خواهان قصاص هستند، آیا باید هر یک از اولیاء نصف دیه یک مرد را بدهند یا یک چهارّم دیه یک مرد)
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مردی دو زن یا بیشتر را کشته باشد و اولیاء آنان خواهان قصاص باشند بفرمائید : الف - آیا اولیاء خواهان قصاص باید چیزی به عنوان فاضل دیه بپردازند یا خیر؟ ب - در صورت لزوم پرداخت، آیا باید هر یک از اولیاء خواهان قصاص، مستقلاو جداگانه نصف دیه یک مرد را بدهند یا اینکه نصف دیه یک مرد به نسبت اولیاء خواهان قصاص تقسیم میشود؟(مثلااگر مردی دو زن را کشته است و اولیاء هر دو خواهان قصاص هستند آیا باید هر یک از اولیاء نصف دیه یک مرد را بدهند یا یک چهارّم دیه یک مرد)
- [آیت الله مکارم شیرازی] شخصی تصادف کرده و یک نفر را کشته است، دادگاه حکم کرده که قاتل باید دیه بپردازد ولی قاتل قبل از پرداخت دیه فوت کرده است، آیا بر ورثه واجب است که این دیه را بپردازند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در مواردی که قاتل معیّن، امّا مقتول مردّد بین دو نفر باشد، پرداخت دیه به اولیای دم چگونه خواهد بود؟
- [آیت الله نوری همدانی] مواردی است که قاتل معیّن است ولّی مقتول مستحق دیه میان دو نفر مردّد میباشد. آیا نحوه پرداخت دیه به اولیای دم چگونه است؟
- [آیت الله نوری همدانی] دو نفر رفیق در ردیف هم سوار موتور بوده و با هم میوه فروشی میکردند، هنگام حرکت یکی از آنها که عقب نشسته بود از موتور افتاد و کشته شد در صورتی که برای اولیاء مقتول ثابت شده است که راننده تقصیر نکرده و غرضی در کار نبوده این قتل موجب دیه میشود یا خیر؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر قتل در یکی از ماههای حرام (رجب - ذی قعده - ذی حجّه - محرم) انجام گیرد، 13 بر دیه افزوده شده و دو ماه پی در پی روزه را نیز باید در ماههای حرام بگیرد که طبعا روز عید قربان هم در این دو ماه قرار میگیرد که در این مسأله روزه عید قربان هم واجب است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی که بالغ وعاقل است عمداً وبناحق مسلمانی را بکشد، در صورتی که مقتول، مرد یا پسر باشد ولیّ کشته میتواند قاتل را عفو کند یا بکشد، ولی اگر مقتول کافر باشد قاتل او را که مسلمان است نمیتوان کشت و اگر مقتول مسلمان زن یا دختر باشد اگرچه میشود قاتل مسلمان او را کشت لکن اگر قاتل مرد باشد باید نصف دیه او را به ولیّ او بدهند و اگر قاتل دیوانه یا نابالغ باشد مطلقاً دیه باید بدهند ودیه آن بر عاقله است که معنای آن خواهد آمد و نیز ولیّ میتواند به مقداری که طرفین راضی شوند از قاتل دیه بگیرد و در صورتی که رضایت آنها به دیهای باشد که در شرع معیّن شده است چون تقدیرات شرعی در دیه مختلف است اختیار تعیین آن با قاتل است و میتواند هر کدام که برای او آسانتر است اختیار نماید، بنابر این میتواند قیمت نقره را که از سایر اقسام دیه کمتر است بدهد امّا اگر از روی خطایمحض بکشد مثلاً برای حیوانی تیر بیندازد واشتباهاً کسی را بکشد، ولیّ کشته حق ندارد او را بکشد، امّا میتواند از عاقله )یعنی قوم وخویشان پدری قاتل( و در صورت ندادن آنها از خود قاتل، دیه بگیرد و اگر از روی خطای شبیه به عمد بکشد به این معنی که شخصی کسی را با آلتی بزند که عادتاً کشنده نیست وقصد کشتن هم نداشته اتّفاقاً کشته شود در این فرض خود قاتل باید دیه بدهد وولیّ مقتول حق کشتن او را ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر کسی که بالغ و عاقل است عمدا و به ناحق دیگری را بکشد؛ در صورتی که مقتول؛ مرد و مسلمان باشد؛ ولی کشته می تواند قاتل را عفو کند یا بکشد. ولی اگر مقتول کافر باشد؛ قاتل او را که مسلمان است نمی توان کشت و اگر مقتول زن و مسلمان باشد می شود قاتل مسلمان او را کشت؛ لکن اگر قاتل مرد باشد باید نصف دیه او را به ولی او بدهند و اگر قاتل دیوانه یا نابالغ باشد مطلقا دیه باید بدهند و دیه آن بر عاقله است که معنای آن خواهد آمد و نیز ولی می تواند به مقداری که طرفین راضی شوند از قاتل دیه بگیرد. و در صورتی که رضایت آنها به دیه ای باشد که در شرع معین شده است چون تقدیرات شرعی در دیه مختلف است؛ اختیار تعیین آن با قاتل است و می تواند هر کدام که برای او آسانتر است اختیار نماید. بنابر این می تواند قیمت نقره را که از سائر اقسام دیه کمتر است بدهد و آن به حساب قران قدیم ایرانی که یک مثقال بوده پانصد و بیست و پنج تومان می شود و اعتبار آن به قران قدیم است نه به ریال رایج امروزی. اما اگر از روی خطای محض بکشد؛ مثلا برای حیوانی تیر بیندازد و اشتباها کسی را بکشد؛ ولی کشته حق ندارد او را بکشد؛ اما می تواند از عاقله (یعنی قوم و خویشان پدری قاتل) به تفصیلی که در کتب مفصله مذکور است دیه بگیرد. و اگر از روی خطای شبیه به عمد بکشد به این معنی که شخصی کسی را با آلتی برنده که عادتا کشنده نیست و قصد کشتن هم نداشته باشد و اتفاقا بکشد؛ در این فرض خود قاتل باید دیه بدهد و ولی مقتول حق کشتن او را ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر کسی که بالغ و عاقل است عمداً و به ناحق مسلمانی را بکشد، درصورتی که مقتول، مرد یا پسر باشد، ولیّ مقتول میتواند قاتل را ع- ف- و ک- ند یا بکشد. ولی اگر مقتول کافر باشد قاتل او را که مسلمان است نمیتوان کشت و اگر مقتول مسلمان زن یا دختر باشد اگرچه میتوان قاتل مسلمان او را کشت لکن اگر قاتل مرد باشد باید نصف دیة او را به ولیّ او بدهند و اگر قاتل دیوانه یا نابالغ باشد مطلقاً دیه باید بدهند و دیة آن بر عاقله است که معنای آن خواهد آمد و نیز ولی میتواند به مقداری که طرفین راضی شوند از قاتل دیه بگیرد. و درصورتی که رضایت آنها به دیهای باشد که در شرع معین شده است چون تقدیرات شرعی در دیه مختلف است اختیار تعیین آن با قاتل است و میتواند هر کدام که برای او آسانتر است اختیار نماید. بنابراین میتوان قیمت نقره را که از سایر اقسام دیه کمتر است بدهد و آن به حساب قران قدیم ایرانی که یک مثقال بوده پانصد و بیست و پنج تومان میشود و اعتبار آن به قران قدیم است نه به ریال رائج امروزی امّا اگر از روی خطای محض بکشد مثلًا برای حیوانی تیر بیندازد و اشتباهاً کسی را بکشد، ولیّ کشته حق ندارد او را بکشد، امّا میتواند از عاقله (یعنی قوم و خویشان پدری قاتل) و در صورت ندادن آنها از خود قاتل، دیه بگیرد. و اگر از روی خطای شبیه به عمد بکشد به این معنی که شخصی کسی را با آلتی بزند که عادتاً کشنده نیست و قصد کشتن هم نداشته باشد و اتفاقاً بکشد در این فرض خود قاتل باید دیه بدهد و ولیّ مقتول حق کشتن او را ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] قتل بر سه گونه است: اوّل: قتل عمدی، در قتل عمدی یا قاتل به قصد قتل دیگری را میکشد یا با وسیلهای که به حسب عادت کشنده است و قاتل هم احتمال عقلایی این امر را بدهد قتل صورت میگیرد. دوم: قتل شبه عمد، در قتل شبه عمد شخصی کسی را با آلتی بزند که به حسب عادت کشنده نیست و یا قاتل این امر را احتمال نمیدهد و قصد کشتن هم نداشته باشد و اتّفاقاً بکشد. سوم: قتل خطای محض، در قتل خطای محض قاتل انجام کاری بر روی مقتول را قصد نکرده، بلکه مثلاً برای شکار حیوانی تیر انداخته ولی اشتباهاً کسی را کشته است. در قتل عمد، ولیّ مقتول میتواند قاتل را عفو کند، یا در صورت وجود شرائط قصاص، او را با حکم حاکم شرع بکشد و اگر مقتول مسلمان، زن یا دختر باشند، اگر چه قاتل مسلمان او را هم میتوان کشت، لکن اگر قاتل، مرد باشد، باید نصف دیه او را به وی بدهند و ولیّ مقتول میتواند در صورت رضایت آنها به مقداری که طرفین راضی شوند از قاتل دیه بگیرد و در صورتی که رضایت آنها به دیهای باشد که در شرع معیّن شده است، چون اندازههایی که در شرع برای دیه تعیین شده مختلف است، قاتل میتواند هر اندازهای را که مایل است انتخاب کند، بنابراین میتواند قیمت نقره را که از سایر اقسام دیه کمتر است بدهد و اگر رضایت آنها به قسم خاصّی از دیه باشد، قاتل باید همان قسم را بدهد. در قتل شبه عمد و خطای محض، ولیّ مقتول حقّ ندارد قاتل را بکشد، بلکه حقّ دریافت دیه دارد که در قتل شبه عمد از خود قاتل و در قتل خطای محض از عاقله (یعنی قوم و خویشان پدری قاتل) و در صورت ندادن آنها از خود قاتل دیه گرفته میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر کسی مرد مسلمانی را بکشد دیهای که باید قاتل یا عاقله وی بدهند یکی از شش چیز است: اوّل: در قتل عمدی صد شتر که بنا بر احتیاط واجب داخل سال ششم شده باشند و بهتر آن است نری باشند که اخته و رگ مالیده نیست و در قتل شبه عمد و خطای محض شرائط دیگری از جهت سن و نری و مادگی در شتر معتبر است که در کتابهای فقهی مفصل آمده است. دوم: دویست گاو. سوم: هزار گوسفند. چهارم: دویست حلّه، حلّه نوعی پارچه بوده و چون در تفسیر آن اختلافاتی در میان لغویان وجود دارد، احتیاط آن است که برای پرداخت دیه، سایر اقسام آن را اختیار کنند. پنجم: هزار دینار طلای شرعی که بنا بر مشهور مقدار هر دینار طلا 18 نخود طلای سکّهدار میباشد. ششم: ده هزار درهم که بنا بر مشهور هر درهم 12 / 6 نخود نقره سکّه است. درباره مقدار دقیقتر دینار و درهم در مسأله 1872، 1904 و 1905 توضیح بیشتری داده شد. و اگر مقتول زن مسلمان باشد، دیه او در هر یک از شش چیز نصف دیه مرد است و اگر مقتول کافر ذمّی باشد در صورتی که مرد باشد دیه او هشتصد درهم و در صورتی که زن باشد دیه او چهارصد درهم میباشد و اگر کافر غیر ذمّی باشد دیه ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] فقها در بیان غسلهای مستحب، غسلهای زیادی نقل فرمودهاند که از جمله آنها این چند غسل است: 1 - غسل تمام شبهای فرد ماه رمضان و غسل تمام شبهای دهه آخر آن و غسل شبهای پانزدهم و بیست و پنجم و بیست و هفتم و بیست و نهم آن. 2 - غسل روز بیست و چهارم ذی الحجه. 3 - غسل روز عید نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربیع الاول و اول و وسط و آخر رجب و روز بیست و پنجم ذی قعده و عید پربرکت غدیر. 4 - غسل زنی که برای غیر شوهرش بوی خوش استعمال کرده است. 5 - غسل کسی که در حال مستی خوابیده. 6 - غسل کسی که برای تماشای دار آویخته رفته و آن را دیده باشد؛ ولی اگر اتّفاقاً یا از روی ناچاری نگاهش بیفتد یا مثلاً برای شهادت دادن رفته باشد، غسل مستحب نیست. 7 - غسل کسی که وزغی کشته است. 8 - غسل به جهت نماز برای رفع اندوه. 9 - غسل برای زیارت حضرات معصومین علیهمالسلام از دور یا نزدیک. استحباب این غسلها ثابت نیست و آنها را به قصد رجاء میتوان انجام داد.
- [آیت الله سیستانی] حقّ بهم زدن معامله را خیار میگویند ، و خریدار و فروشنده در یازده صورت میتوانند معامله را بهم بزنند : اول : آنکه از هم جدا نشده باشند ، هرچند مجلس معامله را ترک گفته باشند . و این خیار را (خیار مجلس) میگویند . دوم : آنکه مشتری یا فروشنده در بیع ، یا یکی از دو طرف معامله در معاملات دیگر ، مغبون شده باشند . که آن را (خیار غبن) گویند . و منشأ ثبوت این نحو از خیار ، شرط ارتکازی در عرف عام میباشد ، یعنی در هر معاملهای در ذهن دو طرف معامله این شرط مرتکز است ، که مالی را که میگیرد از جهت مالیّت به مقدار فاحش کمتر از مالی را که میپردازد نباشد ، و اگر باشد حق بهم زدن معامله را داشته باشد . ولی چنانچه در مواردی در عرف خاص شرط ارتکازی طور دیگر باشد ، مثلاً شرط این باشد که اگر مالی را که گرفته از جهت مالیّت کمتر از مالی که پرداخته باشد ، بتواند ما به التفاوت میان آن دو را از طرف مطالبه کند ، و اگر ممکن نشد معامله را بهم زند ، باید همان عرف خاص در اینچنین موارد رعایت شود . سوم : در معامله قرار داد کنند که تا مدت معیّنی هر دو ، یا یکی از آنان بتوانند معامله را بهم بزنند . که آن را (خیار شرط) گویند . چهارم : یکی از دو طرف معامله ، مال خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد و طوری کند که طرف در آن رغبت کند ، یا رغبت او به آن زیادتر شود . که آن را (خیار تدلیس) گویند . پنجم : یکی از دو طرف معامله با دیگری شرط کند که کاری را انجام دهد و به آن شرط عمل نشود ، یا شرط کند مال معیّنی را که میدهد به طور مخصوصی باشد ، و آن مال دارای آن خصوصیت نباشد ، که در این صورت شرط کننده میتواند معامله را بهم بزند . و آن را (خیار تخلّف شرط) گویند . ششم : در جنس ، یا عوض آن عیبی باشد . و آن را (خیار عیب) گویند . هفتم : معلوم شود مقداری از جنسی را که معامله نمودهاند ، مال دیگری است ، که اگر صاحب آن به معامله راضی نشود ، گیرنده میتواند معامله را بهم بزند ، یا عوض آن مقدار را چنانچه پرداخته باشد از طرف خود بگیرد . و آن را (خیار شرکت) گویند . هشتم : صاحب مال خصوصیات جنس معیّنی را که طرف ندیده به او بگوید ، بعد معلوم شود طوری که گفته نبوده است ، یا آنکه طرف جنس را سابقاً دیده بوده و خیال میکرده است که فعلاً دارای خصوصیاتی است که در گذشته در آن دیده ، بعد معلوم شود که آن خصوصیات در آن باقی نمانده است ، که در این صورت طرف میتواند معامله را بهم بزند . و آن را (خیار رؤیت) گویند . نهم : اگر مشتری پول جنسی را که خریده تا سه روز ندهد ، و فروشنده هم جنس را تحویل نداده باشد ، فروشنده میتواند معامله را بهم بزند ، ولی این در صورتی است که فروشنده خریدار را در پرداخت پول مهلت داده باشد ، ولی تعیین مدت نکرده باشد . و امّا اگر او را اصلاً مهلت نداده باشد ، میتواند با اندکی تأخیر در پرداخت پول ، معامله را بهم بزند ، و اگر بیش از سه روز مهلت داده باشد ، نمیتواند تا تمام شدن مدت ، معامله را بهم بزند ، و اگر جنسی را که فروخته از قبیل سبزیها ، یا میوهها باشد که زودتر از سه روز فاسد میشود ، مهلت آن کمتر خواهد بود . و این خیار را (خیار تأخیر) گویند . دهم : کسی که حیوانی را خریده تا سه روز میتواند معامله را بهم بزند ، و اگر در عوض چیزی که فروخته حیوانی گرفته باشد ، فروشنده تا سه روز میتواند معامله را بهم بزند . و آن را (خیار حیوان) گویند . یازدهم : فروشنده نتواند جنسی را که فروخته تحویل دهد ، مثلاً اسبی را که فروخته فرار نماید ، که در این صورت مشتری میتواند معامله را بهم بزند . و آنرا (خیار تعذّر تسلیم) گویند .