اگر دستور دهد طبیبی مریض را به استراحت تمام برای این که مریض مبتلا شده به مرضی که مستدعی آن است مانند سکته قلبی چگونه این مریض نماز بخواند؟ با این که میداند اگر طبیب او را امر نمیکرد به استراحت تمام، ممکن بود ایستاده نماز بخواند؟
باید نماز بخواند در حالت جلوس با اشاره نمودن بدل از رکوع و سجود.
عنوان سوال:
اگر دستور دهد طبیبی مریض را به استراحت تمام برای این که مریض مبتلا شده به مرضی که مستدعی آن است مانند سکته قلبی چگونه این مریض نماز بخواند؟ با این که میداند اگر طبیب او را امر نمیکرد به استراحت تمام، ممکن بود ایستاده نماز بخواند؟
پاسخ:
باید نماز بخواند در حالت جلوس با اشاره نمودن بدل از رکوع و سجود.
آسودن و رفع خستگی را استراحت گویند. از آن به مناسبت در بابهای صلات، حج و احیاء موات سخن رفته است.
دستور
امر (انشا) به واداشتن کسی به انجام کاری از طریق دستور اطلاق میشود.
سکته
سکته در دو معنای گرفتگی رگهای قلب و سکوت اندک به کار رفته است.
نماز
نماز (واژهای فارسی و معادل کلمه عربی «صَلاة») عملی عبادی است که پنج بار در اوقات معینی از شبانه روز واجب است. در این عبادت، نمازگزار رو به قبله میایستد و ذکرهای ویژهای را خوانده و اعمال ویژهای مانند رکوع و سجده را به جا میآورد. نماز به دو شکل فردی (فُرادا) و جماعت خوانده میشود.
امر
آمر به معنای طلب کننده چیزی از کسی به صورت الزامی است.
اشاره
حرکت سر و دست و مانند آن برای نشان دادن یا فهماندن مطلبی را اشاره گویند. از آن در بابهای صلات، صوم، حج، تجارت، اجاره، وصیّت، نکاح، طلاق، لعان و قضاء سخن رفته است.
رکوع
رکوع از اجزای نماز و به معنای خم شدن نمازگزار تا حدی است که انگشتان دست به زانو برسند. این جزء از واجبات رکنی بوده و لازم است در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب یک بار انجام شود مگر در نماز آیات که هر رکعت آن پنج رکوع دارد.
سجود
سَجده، اصطلاحی برای عملی عبادی به معنای نهادن پیشانی بر زمین، نشانه خضوع فرد در مقابل خدا، که در فرهنگ اسلامی از برترین عبادات به شمار آمده است. مسلمانان در نمازهای روزانه خود واجب است در هر رکعت دو بار سجده کنند.
نماز
نماز (واژهای فارسی و معادل کلمه عربی «صَلاة») عملی عبادی است که پنج بار در اوقات معینی از شبانه روز واجب است. در این عبادت، نمازگزار رو به قبله میایستد و ذکرهای ویژهای را خوانده و اعمال ویژهای مانند رکوع و سجده را به جا میآورد. نماز به دو شکل فردی (فُرادا) و جماعت خوانده میشود.
بدل
واژه بدل ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • بدل (علمکلام)، اصطلاحی در کلام اسلامی در بحث تکلیف مالایطاق• بدل (فقه)، جایگزین تکلیف اوّلى یا مال تلف شده• بدل (حدیث)، از اقسام علوّ نسبی• بدل (نحو عربی)، بر وزن "فَعَل"، اسم از مادهی "بدل" و در لغت به معنای جانشین