نگاه به بدن مرده نامحرم و لمس آن، همچنین نگاه و لمس عورت میت در مواردی که برای تشخیص موضوعات احکام شرعی لازم باشد، چه حکمی دارد؟

موضوع حکم به معنای مکلّف مخاطَب تکلیف شرعی است.

احکام شرعی، قوانین دینی هستند که خواست و اراده خداوند را نشان داده و وظیفه عملی انسان را مشخص می‌کنند.

اجنبی به نامحرم و بیگانه گفته می شود.

تعیین یعنی متمایز کردن چیزى از غیر آن بوسیله خصوصیتی که در او است.

احکام شرعی، قوانین دینی هستند که خواست و اراده خداوند را نشان داده و وظیفه عملی انسان را مشخص می‌کنند.

عورت، قُبُل و دُبُر است.

میت که در فارسی به ان مرده یا درگذشته گفته می شود به کسی اطلاق می شود که با خروج و مفارقت روح از کالبد وی ، فعالیت‌‌های قلبی و عروقی او متوقف شده و اعمال مغزی وی بدون بازگشت از بین رفته باشد که این پدیده‌ آثاری حقوفی چون حال شدن دیون ، انحلال عقد نکاح بین میت و همسرش ، تعیین وراث متوفی و... رابرای او در پی دارد.البته این به معنی نابودی او نیست و میت از این پس نیز از حقوقی برخوردار است که رعایت آنها از سوی شرع بر همگان واجب والزامی گردیده است.

میت که در فارسی به ان مرده یا درگذشته گفته می شود به کسی اطلاق می شود که با خروج و مفارقت روح از کالبد وی ، فعالیت‌‌های قلبی و عروقی او متوقف شده و اعمال مغزی وی بدون بازگشت از بین رفته باشد که این پدیده‌ آثاری حقوفی چون حال شدن دیون ، انحلال عقد نکاح بین میت و همسرش ، تعیین وراث متوفی و... رابرای او در پی دارد.البته این به معنی نابودی او نیست و میت از این پس نیز از حقوقی برخوردار است که رعایت آنها از سوی شرع بر همگان واجب والزامی گردیده است.

بدن به معنای اندام و تن انسان یا حیوان می باشد که در باب هاى طهارت، صلاة، حج، تجارت، نکاح، صید و ذباحه و حدود از آن سخن رفته است.

موضوع حکم, مجموع چيزهايي است که فعليت حکم مجعول بر آن ها توقف دارد . براي مثال , در وجوب حج , فعليت اين حکم بر وجود مکلف مستطيع متوقف است ; بنا بر اين مکلف مستطيع , موضوع حکم وجوب حج است .به بيان ديگر, موضوع حکم, مکلفي است که فرض شرايط عامه تکليف و شرايط خاص آن حکم و تکليف خاص را دارا است و بعد از آن , حکم در حق او جعل شده و فعليت يافته ; يعني فرض شده که فعل خارجي را که طلب يا زجر مولا به آن تعلق گرفته است انجام مي دهد و يا ترک مي نمايد; پس , مکلفي که شرايط تکليف , هم چون عقل, بلوغ و غيره را دارا است و طلب فعل يا ترک آن از او خواسته شده, موضوع تکليف به شمار مي آيد . در مثال بالا که مولا ( حج ) را واجب دانسته , فعل حج که وجوب به آن تعلق گرفته, متعلق تکليف است و کسي را که عاقل و بالغ و مستطيع است و انجام دادن اين کار از او خواسته شده , هر چند هنگام خطاب مولا حاضر نباشد (وجودش مفروض گرفته شده باشد)( موضوع حکم ) مي گويند .

تعیین یعنی متمایز کردن چیزى از غیر آن بوسیله خصوصیتی که در او است.

واژه ضرورت در لغت ،منطق و فلسفه کاربرد دارد.

عورت، قُبُل و دُبُر است.

محرم ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:

جسد به معنای پیکر می باشد.