با عرض سلام. در وهله اول باید روزی 3-2 بار اجابت مزاج با مدفوع نرم داشته باشید. اگر چنین نیست روزی یک لیوان شربت خاکشی غلیظ با آب گرم و عسل بخورید. شبها قبل از خواب نصف استکان روغن زیتون با نصف استکان آب گرم بخورید. از عدس و بادمجان و قارچ پرهیز کنید و چای زیاد. اگر بواسیر از نوع خونریزی دهنده باشد حجامت کمر و نزدیک توده هم کمک کننده است. در بعضی موارد داروها و راههایی برای از بین بردن توده وجود دارد اما همیشه نباید توده بواسیر را از بین برد. از دیدگاه طب سنتی بسته به نوع آن و شرایط عمومی و مزاجی بیمار دارد چه بسا از بین بردن توده بواسیر بدون درمان عامل زمینه ای، باعث بیماری های دیگری در آینده شود. برای تحلیل زائده: رساندن دود برگ مورد به توده (مثل دود دادن اسفند)، رساندن دود دم بادمجان به توده (مثل دود دادن اسفند) برای کاهش درد: مالیدن پماد لیدوکایین
با سلام
من بیماری بواسیر دارم و قبلا به پزشک مراجعه کردم که بهم پماد و مواد ملین کننده دادند که به طوره موقت درمان شدم اما هر چند وقت که دوباره یبوست بشم اود میکند و مخصوصا این چند روز خون ریزی همراه با درد داشتم هنگام دفع که بد تر شده و خونریزی شدید تر. میخواستم ببینم برای بواسیر در طب سنتی چه درمان هایی هست. لطفا راهنماییم کنید.
با تشکر
با عرض سلام. در وهله اول باید روزی 3-2 بار اجابت مزاج با مدفوع نرم داشته باشید. اگر چنین نیست روزی یک لیوان شربت خاکشی غلیظ با آب گرم و عسل بخورید. شبها قبل از خواب نصف استکان روغن زیتون با نصف استکان آب گرم بخورید. از عدس و بادمجان و قارچ پرهیز کنید و چای زیاد. اگر بواسیر از نوع خونریزی دهنده باشد حجامت کمر و نزدیک توده هم کمک کننده است. در بعضی موارد داروها و راههایی برای از بین بردن توده وجود دارد اما همیشه نباید توده بواسیر را از بین برد. از دیدگاه طب سنتی بسته به نوع آن و شرایط عمومی و مزاجی بیمار دارد چه بسا از بین بردن توده بواسیر بدون درمان عامل زمینه ای، باعث بیماری های دیگری در آینده شود. برای تحلیل زائده: رساندن دود برگ مورد به توده (مثل دود دادن اسفند)، رساندن دود دم بادمجان به توده (مثل دود دادن اسفند) برای کاهش درد: مالیدن پماد لیدوکایین
- [سایر] سلام خانم دکتر 2سوال دارم ومجرد هستم 1-الان حدود5ماهی هست که لکه های پوستی گرفتم قرمز رنگ هستش نه خارش داره نه درد داره مراجعه کردم گفتن بیماری گل رز هستش باید صبر کنی ولی خسته ام کرده نه خوب میشه نه استپ می کنه بیشترش تو ناحیه شکم وکمر هستش یه دکتری گفته الرژی هست.از نظر طب سنتی راه درمانش چیه راهنماییم کنید 2-از سال84 یبوست گرفتم که باعث بواسیر شد یه گوشت اضافی اخرمقعدم هستش ولی اذیتم نمیکنه فقط زمان قاعدگی تا روز 3 ام کمی درد میکنه و اذیت میکنه دفع هام نرمه یبوست ندارم. کمکم کنید.باتشکر فراوان
- [سایر] سلام چند سال هست که خونریزی بواسیر دارم و خیلی سال هم هست که بواسیرم عود کرده یک سال ییش به دکتر فوق تخصص و جراح داخلی مراجعه کردم و پس از کولونوسکوپی تا حدود 5 ماه دارو مصرف میکردم که البته نتیجه آزمایش هم بد نبود و متاسفانه از محل اصلی خونریزی گزارشی نداده بود با توجه به عدم تاثیر ،حدود دو ماه پیش به دکتر طب سنتی مراجعه کردم.چند مرحله حجامت و بادکش گرم به همراه داروهای گیاهی تجویز کردن دو بار حجامت عام و بعد هم باسن و ساقین بعد هر بار حجامت تقریبا تا چند روزی خونریزی متوقف شده و دوباره به شدت ادامه پیدا میکنه البته معمولا هنگام و یا بعد اجابت مزاج و پس از تطهیر و بالا رفتن بواسیر خونریزی قطع میشه هنوز خوب نشدم و خون زیادی هم ازم میره چاره چیه ؟ ممنونم
- [سایر] با عرض سلام و ادب خدمت سرکار خانم دکتر هاشمی. جنسیت : مونث سن : 48 حدود سه روزی دچار یبوست بودم که بعد از اجابت مزاج علائمی چون خونریزی و سپس سوزش و درد همراه بود. در مسأله خونریزی در طی این سه روز حدود سه بار این اتفاق رخ داده. نفخ نسبتا شدیدی هم بعضی اوقات دارم. طبق نظر پزشک عمومی فیشر تشخیص داده شده و دارو هایی نظیر شیاف( آنتی همورئید )- پماد ( آنتی فیشر )- فاموتیدین - رولاکس و لاکتولوز تجویز کرده است. دیابت هم دارم و متفورمین 1000 مصرف می کنم. که پزشک گفت یبوست و علائم آن ربطی به مصرف دارو های دیابت ندارد. از لحاظ سوزش و درد خوب است {ولی در هنگام اجابت مزاج همچنان خون را مشاهده می کنم و نفخ ناحیه شکم همچنان ادامه دارد}. از سرکار خانم خواهشمندم نظرتان مرقوم فرمایید و در صورت صلاح دید داروی گیاهی را جهت درمان ذکر نمایید. باتشکر فراوان و آرزوی موفقیت از حضرتعالی بابت پاسخگویی به سوالات کاربران. در پناه خدا.
- [سایر] با عرض سلام؛ آقایی 26ساله هستم که مدت مدیدیست دچار احساس خستگی و کسالت و کمبود انرژی در طول روز هستم و تمایل زیادی به خواب دارم اما نمی توانم خوب بخوابم و خوابی راحت داشته باشم.هم چنین بیش تر مواقع دچار درد عضلانی می باشم.بعلاوه اینکه مدتی است کمی اضافه وزن پیدا کرده ام و کمی شکم آورده ام و معده ام نیز ورم کرده است.مشکلات دیگرم نیز کند ذهن شدن وکاهش تمرکز می باشد.هم چنین تمایل زیادی به مصرف گوشت و شیرینی دارم و هنگامی که ذهنم درگیر می شود دوست دارم از آن ها بیش تر نیز مصرف کنم.ضمنا اخیرا که به متخصصین مختلف مراجعه کرده ام و آزمایشات متفاوتی را انجام داده ام(تمامی آزمایشات نرمال، فقط کمی کمبود روی داشتم)، تشخیص هایی هم چون سندرم خستگی مزمن، فیبرومیالژیا و غلظت خون داده اند و یک تن شان برایم سونوگرافی کبد داده اند. حال میخواستم ببینم نظر و تشخیص جنابعالی چیست و چه کنم و چه بخورم وچگونه درمان شوم؟(متاسفانه بنده به مراکز طب سنتی دسترسی ندارم). (ضمنا بنظر می رسد بنده دموی مزاج و با خلط غالب بلغم باشم) باتشکر و سپاس فراوان قبلی.
- [سایر] سلام خیلی زود میرم سر اصل مطلب . 2 سال پیش ازدواج کردم ، بک ازدواج آکاهانه و خانواده پسند . از 8 ماه پیش زندگی مشترکمون رو آغاز کردیم . اما بعد از ازدواج متوجه شدم شوهرم هیچ تمایلی به برقراری ارتباط جنسی با من نداره . البته یک مشکل بزرگ وجود داشت و آن هم بلد نبودن اینکار از ناحیه هر دو بود .من سریع به پزشک مراجعه کردم و آموزش های لازم رو فرا گرفتم اما همسرم از این کار امتناع میورزه و حاضر نیست به پزشک مراجعه کنه . الان حدود 8 ماه از ازدواج ما میگذره و من هنوز باکره هستم .خیلی با همسرم صحبت کردم ، بهش از نیازم گفتم ولی اصلا\" براش اهمیتی نداره . اگر در حضورش آرایش کنم ، لباس تنگ و یا کوتاه بپوشم و هر کاری که همه جوانان تازه عروس انجام میدن رو انجام بدم بهم میگه وقتی من نیستم این کارها رو انجام بده و زمانی هم که انجام نمیدم بهم میگه شما هیچ کاری برای تحریک من نمی کنی . به تازگی فهمیدم که قبلا\" به دختر دیگه ای علاقه داشته و خیلی وقتها در مورد اون با من صحبت میکنه ، از اینکه خانواده ها مخالف این ازدواج بودند . همیشه به من میگه دوست دارم اما به توجه به سردی رفتارش نمی تونم باور کنم . از هنگامی که ازدواج کردم فشارهایی که عدم رابطه جنسی به من وارد می کنه بیشتر شده . قبل از ازدواج خیلی خوب می تونستم خودم رو قانع کنم اماالان دچار هزاران بیماری شدم . افسردگی ، ترس از حضور در جمع ، افت تحصیلی و خیلی از مسائل دیگر از یک ازدواج اگاهانه ، خداپسند بر من وارد شده . خیلی وقتها برای خودم آرزوی مرگ میکنم . همسرم حاضر نیست به دکتر مراجعه کنه و میگه با شما به خاطر مسائل جنسی ازدواج نکردم . به هر دکتری که مراجعه می کنم پیشنهاد میدن که طلاق بگیرم اما میدونم که این راه مناسبی نیست . آقای مرادی کمکم کنید تا یکبار دیگه بتونم به زندگی برگردم روزی هزاران مرتبه حسرت میخورم و از خودم می پرسم که آیا من بو میدم ؟ من کثیفم ؟ در ضمن باید بگم که همسرم به اجبار با من ازدواج نکرده. من رو به مادرشون معرفی کرده بودند و همسرم به همراه مادرشون به خواستگاری من آمد و بعد از چند جلسه صحبت خواستگاری رسمی تر شد . آقای مرادی خواهش میکنم راهنماییم کنید . خیلی ممنونم که نامه من رو خوندید و به درد دلم گوش دادید . منتظر پاسخ زیباتون هستم .
- [سایر] سلام حاج آقا .من 19 سالمه و دانشجوی رشته داروسازی هستم .چند تاعبارت رو جستجو کردم درمورد سوالم ولی هیچ نتیجه ای به دست نیومد.شاید سوال من یه سوال تازه باشه و کسی از شما درموردش نپرسیده باشه . حدود 5 سال پیش دچار یه بیماری شدم که به احتمال خیلی زیاد ژنتیکی هستش .نمیدونم اسمش به گوش شما خورده یا نه ،دیستروفی عضلانی که انواع مختلف و علایم مختلفی هم داره علایمی که در من ایجاد کرد مهمترینش ضعف درراه رفتن وحرکت وکاهش قدرت جسمی بود ،زود خسته میشم ،از پس بعضی کارام به تنهایی برنمیام ، حالا بیماریم متوقف شده اگه پیشرفت میکرد شاید دیگه اصلا نمی تونستم راه برم .خودتون که خبر دارید شرایط خیلی از دانشگاهها برای افرادی که سلامتی کامل ندارند مناسب نیست.پله تا دلتون بخواد تو دانشگاه هست وآسانسور اکثراوقات یه رویای دست نیافتنی برای امثال منه .گاهی امتحانا طبقه ی سومه ، اسانسور نیست یا خرابه .فکرشو بکنید وقتی پاهات یاری نمی کنن، وقتی میرسی بالا اول خوشحال میشی فکر میکنی اورست رو فتح کردی بعد میبینی پاهات داره میلرزه وحالا باید بشینی سر امتحان و با سوالای عجیب و غریب سروکله بزنی . خیلی دوست دارم نماز جماعت دانشگاه شرکت کنم اما رو زمین برام سخته نماز خوندن . تا نماز خونه هم یه مقداری راه هست که راهش کمه ولی برا من سخته .اگه اتوبوس هم باشه من نمیتونم استفاده کنم چون پله اش خیلی بلنده. تو تمام سال های دبیرستانم هم مشکلاتی داشتم .می دونید سخته که هم سن وسالات پله ها رو دوتا یکی برن بالا ولی تو همش تو فکر این هستی که یعنی این جایی که دارم میرم پله داره یا نه ،سریالاییه یا سرازیری و وو. اینا درد ودل بود حالا حرف اصلیم .خدا تو تمام این سالها به طور ویژه هوای منو داشت منم برای هرچیز وهرلحظه ازش کمک میخوام ،جایی تنهام نذاشت ،کمکم کرد تو کنکور وکلا همه لحظه های زندگیم وتوی ان پله ها .تو این سالها من معنای توکل رو به طور واقعی فهمیدم .سعی کردم هرگز به خدا نگم چراوهمیشه شاکر خداوند باشم . سعی کردم همیشه بگم خدایا راضی ام به رضای تو .هیچ وقت دعا نکردم که خوب بشم .یه جایی خوندم که خدایا به داده ونداده و گرفته ات شکر ،که داده ات نعمت است ،نداده ات حکمت و گرفته ات امتحان .هیچ وقت از خدا نخواستم شفام بده چون میخواستم والان هم میخوام که از امتحان خدا سربلند بیرون بیام .دلم میخواد همونی بشه که خدا خودش میخواد اگر برام بیماری رو میخواد منم همون رو میخوام وراضی ام وسختی هاشو به جون میخرم واگر هم خدا برام سلامتی رو بخواد من هم همون رو میخوام وراضی ام .به خاطر همین چیزا هم هرگز دعا نکردم برای بهبودی .فقط همیشه ازش خواستم کمکم کنه که جایی کم نیارم و هرگز ناشکری نکنم .حاج اقا من تمام سالها دلم نمیخواست وهنوز هم دلم نمیخواد که خدا ازم تو این موضوع ناراضی بشه .گاهی وقتها فکرمیکنم نکنه من طاقت امتحان سخت تر از این رو نداشتم که به اینجا ختم شده..چیزهای زیادی درمورد این مطالب شنیدم :من از درمان ودرد ووصل وهجران پسندم آنچه را جانان پسندد. هرکه دراین بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند ،من فکرمیکنم این یکی درمورد من صدق نمیکنه. جایی هم شنیدم که روزی یکی ازامامان معصوم به شخصی میگن که اگرخدا برای ما سلامتی رو بخواد ما همون رو دوست داریم واگرهم برای ما بیماری رو بخواد همون رو دوست داریم . نمی دونم حاج آقا اصلا نمیدونم میخوام چی بپرسم: مادروپدرم میگن اشتباه میکنی که دعا نمیکنی باید ازخدا بخوای که خوب بشی اما من نمیتونم دعاکنم ،میترسم اگه خوب بشم دیگه خدا ازم راضی نباشه وتو امتحان خدا موفق نشم .حاج آقا من می دونم که اگه از خدا بخوام که شفام بده باز همونی میشه که خدا میخواد پس چه نیازی به دعا هست .حاج اقا من میترسم از خدا بخوام که خوب بشم بعد دعامو قبول کنه اما به خاطر دعای من باشه ،اخه میدونید فکرمیکنم هرچی از خدا میخوام بهم میده اگه این طورباشه آیا من تو امتحان خدا موفق میشم یا نه ؟.حاج اقا اصلا من گیجم نمیدونم چی کارکنم .فعلا هیچ راه درمانی برای بیماریم نیست .تازگی ها دکتری رو شناختیم که درمان قرانی برای بیماریها میدن البته قبلش باید مطمین بشن که راه درمان علمی برای این بیماری نیست وهمه ی راهها رو رفتی واین خیلی خوبه چون ما باید اول ازراه واسطه هایی که خدا برامون قرارمیده مثلا همون راههای علمی درمان بیماری ها دنبال حل مشکلمون باشیم .چون برای من این راهها وجود نداشت ،ایشون به من گفتند که سوره ی حمد رو چهل روز هرروز هفتاد بار بخونم با هفتاد صلوات ایشون پشت تلفن اینو به من گفتند وهیچ مبلغی هم ازما نگرفتند اینو میگم تا ثابت بشه ایشون ازاین ادمهای دروغگو نیستند که تازگی ها خیلی زیاد شدندومردم رو گول میزنند. من اعتقاددارم به اینکه قرآن و سوره ی حمد حتما اگه خدا بخواد میتونه کسی رو شفا بده اما من نمیدونم بخونم یا نه .اگه بخونم یعنی از خدا خواستم که خوب بشم یعنی گفتم من اینو بیشتر دوست دارم نه اونی رو که تو میخوای .حاج اقا من تمام این سالها رو با این فکر گذروندم که خدا درمورد بیماریم وعکس العمل من به اون ازم راضیه و حالا اگه اشتباه کرده باشم چی ! حاج اقا امیدوارم متوجه منظورم شده باشید .لطفا برام توضیح بدیدچی کارکنم ؟چه طورمیشه که ازامتحان خدا حالا هرموقع که قراره تموم بشه یا تموم نشه سربلندبیرون بیام ،دعابکنم با نکنم ،اگه دعاکنم چی میشه ؟به هرجا ایمیل وپیام میدم کسی جوابمو نمیده کاشکی شما جوابمو خیلی قابل درک بدید . برام دعاکنید...دعاکنید