قبل از هر چیز باید در متن سوال اصلاحی صورت بگیرد. شخص خاص یا مصداق ولی فقیه است و یا اینکه مصداق آن نمی باشد. اگر مصداق ولایت فقیه باشد، نپذیرفتن مصداق همان عدم اعتقاد به ولایت فقیه است. اما درباره پذیرش و یا عدم پذیرش مصداق ولایت فقیه نیز باید به نکاتی توجه کرد: 1- عدم پذیرش مصداق به چه دلیلی انجام می شود؟ آیا با توجه به معیارها و ضوابط دینی صورت گرفته یا اینکه منافع شخصی و حزبی سبب شده است که انسان به این انکار برسد؟ قطعا انسان نمی تواند ادعای مسلمانی بکند و ضوابطی غیر از ضابطه های دینی برای پذیرش و یا عدم پذیرش خود مد نظر داشته باشد: (وَ مَا کاَنَ لِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضیَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لهَمُ الخْیرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا؛[احزاب/36] هیچ مرد مؤمن و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و پیامبرش در کاری حکمی کردند آنها را در آن کارشان اختیاری باشد. هر که از خدا و پیامبرش نافرمانی کند سخت در گمراهی افتاده است.) به هر حال گفتن شهادتین به زبان کاری سهل و آسان است. اما این ایمان در بوته آزمایش قرار خواهد گرفت. که آیا انسان درشرایط مختلف همچنان بر ایمان خود ثابت قدم می ماند یا خیر؟ (أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن یُترْکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُون؛[عنکبوت/2] آیا مردم پنداشته اند که چون بگویند: ایمان آوردیم، رها شوند و دیگر آزمایش نشوند؟) 2- مادامی که شخص انتخاب شده، شرایط تعیین شده برای صلاحیت ولایت فقیه را داشته باشد، همچنان در این منصب قرار دارد. و اگر هم شرایط را از دست بدهد ، از نظر شرعی حتی بدون اینکه نهادی مانند مجلس خبرگان وارد عمل شود، خود به خود از جایگاه حقوقی خویش ساقط می شود. 3- پذیرش یک شخص به عنوان ولی فقیه با پذیرش یک فرد به عنوان مرجع تقلید تفاوت هایی دارد. در یک خانواده اعضای خانواده می توانند از چند مرجع تقلید بکنند و مشکلی هم پیش نیاید! اما بحث ولایت و حکومت باید در تمام کشور یکسان باشد! و برای تعیین و تشخیص ولی ساز و کار نظام مند تعبیه شده و نمی توان این مساله را به افراد واگذار کرد و الا با هرج و مرج مواجه خواهیم بود! پس آزادی عملی که در انتخاب یک مرجع از بین افراد واجد صلاحیت وجود دارد، برای انتخاب شخص ولی فقیه موجود نخواهد بود.
قبل از هر چیز باید در متن سوال اصلاحی صورت بگیرد. شخص خاص یا مصداق ولی فقیه است و یا اینکه مصداق آن نمی باشد. اگر مصداق ولایت فقیه باشد، نپذیرفتن مصداق همان عدم اعتقاد به ولایت فقیه است.
اما درباره پذیرش و یا عدم پذیرش مصداق ولایت فقیه نیز باید به نکاتی توجه کرد:
1- عدم پذیرش مصداق به چه دلیلی انجام می شود؟ آیا با توجه به معیارها و ضوابط دینی صورت گرفته یا اینکه منافع شخصی و حزبی سبب شده است که انسان به این انکار برسد؟ قطعا انسان نمی تواند ادعای مسلمانی بکند و ضوابطی غیر از ضابطه های دینی برای پذیرش و یا عدم پذیرش خود مد نظر داشته باشد:
(وَ مَا کاَنَ لِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضیَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لهَمُ الخْیرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا؛[احزاب/36] هیچ مرد مؤمن و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و پیامبرش در کاری حکمی کردند آنها را در آن کارشان اختیاری باشد. هر که از خدا و پیامبرش نافرمانی کند سخت در گمراهی افتاده است.)
به هر حال گفتن شهادتین به زبان کاری سهل و آسان است. اما این ایمان در بوته آزمایش قرار خواهد گرفت. که آیا انسان درشرایط مختلف همچنان بر ایمان خود ثابت قدم می ماند یا خیر؟
(أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن یُترْکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُون؛[عنکبوت/2] آیا مردم پنداشته اند که چون بگویند: ایمان آوردیم، رها شوند و دیگر آزمایش نشوند؟)
2- مادامی که شخص انتخاب شده، شرایط تعیین شده برای صلاحیت ولایت فقیه را داشته باشد، همچنان در این منصب قرار دارد. و اگر هم شرایط را از دست بدهد ، از نظر شرعی حتی بدون اینکه نهادی مانند مجلس خبرگان وارد عمل شود، خود به خود از جایگاه حقوقی خویش ساقط می شود.
3- پذیرش یک شخص به عنوان ولی فقیه با پذیرش یک فرد به عنوان مرجع تقلید تفاوت هایی دارد. در یک خانواده اعضای خانواده می توانند از چند مرجع تقلید بکنند و مشکلی هم پیش نیاید! اما بحث ولایت و حکومت باید در تمام کشور یکسان باشد! و برای تعیین و تشخیص ولی ساز و کار نظام مند تعبیه شده و نمی توان این مساله را به افراد واگذار کرد و الا با هرج و مرج مواجه خواهیم بود! پس آزادی عملی که در انتخاب یک مرجع از بین افراد واجد صلاحیت وجود دارد، برای انتخاب شخص ولی فقیه موجود نخواهد بود.
- [آیت الله خامنه ای] آیا اعتقاد به اصل ولایت فقیه از جهت مفهوم و مصداق یک امر عقلی است یا شرعی؟
- [آیت الله خامنه ای] عدم اعتقاد به ولایت فقیه
- [سایر] آیا اعتقاد به ولایت فقیه واجب است؟ آیا در این زمینه، آیاتی در قرآن وجود دارد؟
- [سایر] این درست است که برخی از علما به ولایت مطلقه فقیه اعتقاد ندارند؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا کسی که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ندارد، مسلمان حقیقی محسوب می شود؟
- [سایر] چگونه ولایت فقیه را در امتداد ولایت ائمه(ع) میدانیم؛ در حالی که برخی از علمای بزرگ اعتقاد به چنین ولایتی نداشتند؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا ولایت فقیه یک مسأله تقلیدی است یا اعتقادی؟ و کسی که به آن اعتقاد ندارد چه حکمی دارد؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا اوامر ولی فقیه برای همه مسلمانان الزام آور است یا فقط مقلدین او ملزم به اطاعت هستند؟ آیا بر کسی که مقلد مرجعی است که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ندارد، اطاعت از ولی فقیه واجب است یا خیر؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا شخصی در کشور دیگر که در آن کشور قوانین اسلامی رعایت نمی شود مثلا ترکیه زندگی میکند و به ولایت مطلقه فقیه اعتقاد دارد 1-آیا از قوانین کشور ترکیه باید تبعیت بکند یا ولایت فقیه؟ 2- آیا دایره ولایت فقیه مختص به کشور ایران است؟
- [سایر] آیا از آیه اطیعوا الله و اطیعوا الرسول می توان ولایت فقیه را اثبات کرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] سهم سادات را بدون اجازه مجتهد نمی توان به ساداتی که در بالا گفته شد پرداخت (بنابر احتیاط واجب)، و سهم امام(علیه السلام) را نیز اگر بدون اجازه مجتهد که از او تقلید کند بپردازد قبول نیست، مگر این که مجتهد بعداً بپذیرد و اجازه دهد.
- [آیت الله مظاهری] مسافرتهای تجمّلی که مصداق اسراف و تبذیر باشد و همچنین سوغاتهای تجمّلی که مصداق اسراف و تبذیر باشد، خمس دارد. نظیر ریخت و پاشها و اسرافها و تبذیرها و میهمانیهای آنچنانی که در شأن او نیست و اگر هم در شأن او باشد، مصداق اسراف و تبذیر است و علاوه بر اینکه حرام است، خمس دارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مجتهد و اعلم را از سه راه می توان شناخت: اول آن که خود انسان یقین کند، مثل آن که از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم آن که دو نفر عالم عادل، که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند بشرط آن که دو نفر عالم عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند. سوم آن که عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، و از گفته آنان اطمینان پیدا می شود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
- [آیت الله نوری همدانی] مجتهد و اعلم را از سه راه می توان شناخت : اول : آنکه خود انسان یقین کند ، مثل آنکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد . دوم : آنکه دو نفر عالم عادل ، که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند ، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند ، به شرط آنکه دو نفر عالم عادل دیگر با گفتة آنان مخالفت ننمایند . سوم : آنکه عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند ، و از گفتة آنان اطمینان پیدا می شود مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند .
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه دو مجتهد مساوی باشند، می توان بعضی از مسائل را از یکی و بعضی را از دیگری تقلید کرد؛ ولی هرگاه در مسأله¬ای یکی عمل کرد، عمل به فتوای دیگری در آن مسأله، جایز نیست.
- [آیت الله بهجت] مجتهد و اعلم را از سه راه می توان شناخت : اول : خود انسان یقین کند، مثل آن که از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم : آن که دو نفر عالم عادل که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند، به شرط آن که دو نفر عالم عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند. سوم : آن که عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، و از گفته آنان اطمینان پیدا می شود، مجتهد بودن یااعلم بودن کسی را تصدیق کنند؛ بلکه از هرراهی که انسان اطمینان به اعلم بودن کسی پیدا کند بنا بر اظهر می تواند به همان اکتفا نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] مجتهد و اعلم را از چند راه می توان شناخت اول ان که خود انسان یقین کند مثل ان که در مرتبه ای از علم باشد که بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد دوم ان که دو نفر عالم عادل که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند مجتهد یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند به شرط ان که دو نفر عالم عادل دیگر با گفته انان مخالفت ننمایند و اقوی ثبوت اجتهاد و اعلمیت به گفته ثقه خبیر است در صورتی که ظن بر خلاف گفته او نباشد سوم ان که عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته انان اطمینان پیدا شود مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مجتهد و اعلم را از سه راه می توان شناخت: اول: آنکه خود انسان یقین کند مثل آنکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم: آنکه دو نفر عالم و عادل؛ که می توانند مجتهد اعلم را تشخیص دهند؛ مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند به شرط آنکه دو نفر عالم و عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند و در صورت اختلاف؛ خبره بودن هر کدام بیشتر باشد قول او مقدم است بلکه به گفته یک نفر عالم خبره مورد وثوق نیز اجتهاد یا اعلمیت ثابت می شود. سوم: آنکه عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا می شود؛ مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
- [آیت الله جوادی آملی] .مال حلالی که با مال دیگری به صورت اشاعه یا امتزاج یا اختلاط یا اشتباه در مصداق، مخلوط شده است که نمیتوان آن را جدا کرد و مقدار و صاحب آن مال ناشناخته باشد، پرداختن خمس آن واجب است ; البته مال حرامی که در ذمّه شخص است, مصداق حلال مخلوط به حرام نیست. صورتهای مال حلال مخلوط به حرام
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان به فتوای مجتهدی عمل کرد نمیتواند از مجتهد دیگر تقلید کند، مگر آنکه مجتهد دیگر اعلم از مجتهد اول شده باشد که لازم است به فتوای مجتهد دیگر عدول کند.