با توجه به اینکه روایات اجازه پدر را در صیغه برای دختر لازم نمی دانند، چرا مراجع چنین شرطی گذاشته اند؟
تشخیص احکام شرعی امری تخصصی بوده و فهم آن از احادیث و آیات، نیاز به تخصص هایی دارد. از همین رو کسانی که متخصص نیستند، باید به متخصص (مرجع تقلید) مراجعه نموده و طبق نظر او عمل کنند. کسی که به مرجع تقلید مراجعه می کند، حتی در جایی که مرجع تقلید او اشتباه تشخیص داده باشد، روز قیامت در درگاه الهی عذر دارد و خدای متعال او را گناهکار نمی داند. چون چنین بنده ای، تلاش خود را انجام داده و راهی معقول و منطقی را برای به دست آوردن حکم الهی طی کرده است. بدون اینکه هوی و هوس خود را در عملش دخیل کند. اما کسی که بدون تخصص، و با انگیزه های قبلی (مثل تمایل به عدم شرط بودن اجازه پدر) به اظهار نظرهای غیر کارشناسانه می پردازد، و سپس مطلوب خود را به چند حدیث نیز ارتباط می دهد، در روز قیامت عذری نخواهد داشت. چون ممکن است فهم او از آن احادیث غلط بوده باشد و با توجه به اینکه معیار اصلی اش، تمایلات و هوی هوسش بوده، خدای متعال او را گناهکار می داند.  البته غیر از مراجعه به کارشناس (مرجع تقلید) یا متخصص شدن، راه دیگری نیز وجود دارد و آن احتیاط کردن در هر مساله است. یعنی حداکثرهای ممکن را مراعات کنیم تا حتما آنچه مد نظر خدای متعال بوده را انجام دهیم. که مطابق آن در بحث فعلی اگر دو احتمال لازم بودن اجازه پدر و عدم لزوم آن مطرح باشد، انسان برای ازدواج حتما باید از پدر اجازه بگیرد. با این حال برای توضیح بیشتر باید ذکر کرد که اتفاقا در احادیث بسیاری، لزوم اجازه پدر برای ازدواج دختر باکره ذکر شده است که به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم: 1- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تُنْکَحُ ذَوَاتُ الْآبَاءِ مِنَ الْأَبْکَارِ إِلَّا بِإِذْنِ آبَائِهِنَّ.[1] امام صادق (ع) می فرمایند: با دختران باکره ای که پدر دارند، جز با اجازه پدرشان نمی توان ازدواج کرد.  2- عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ أَیُّمَا امْرَأَةٍ نَکَحَتْ نَفْسَهَا بِغَیْرِ إِذْنِ وَلِیِّهَا فَنِکَاحُهَا بَاطِلٌ[2] پیامبر (ص) می فرمایند: هر زنی که بدون اجازه ولی خود، ازدواج کند، ازدواجش باطل است. 3- أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: لَا نِکَاحَ إِلَّا بِوَلِیٍّ[3] پیامبر (ص) می فرمایند: برای ازدواج نیاز به اجازه ولی است. 4- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبِکْرِ إِذَا بَلَغَتْ مَبْلَغَ النِّسَاءِ أَ لَهَا مَعَ أَبِیهَا أَمْرٌ فَقَالَ لَیْسَ لَهَا مَعَ أَبِیهَا أَمْرٌ مَا لَمْ تُثَیَّبْ.[4] از امام صادق (ع) درباره ازدواج دختری که بالغ شده سوال شده که آیا ولایت امر ازدواج خویش را دارد و امام در جواب می فرمایند: مادامی که غیر باکره نشده، ولایت امر ازدواج خویش را ندارد. و... بنابراین نمی توان ادعا کرد که شرط بودن اجازه پدر در روایات بیان نشده است. و از سویی مطالبی که عده ای با توجه به آنها ادعا کرده اند که اجازه پدر شرط نیست، دارای اشکالاتی می باشد. حتی اگر فرض کنیم که سند این احادیث صحیح است، بعضی از آنها هیچ ربطی به ادعای مطرح شده ندارند. مثلا به روایت ذیل استناد شده: امام صادق(ع): باکره و غیر باکره مساوی هستند و ازدواج باید با اجازه ی خودشان باشد و هیچ زنی را نکاح نمی توان کرد مگر به امر و رخصت خودش. در حالی که این روایت ربطی به شرط بودن یا نبودن اجازه پدر ندارد! و تنها رضایت دختر در امر ازدواج خویش را لازم دانسته است. و همچنین باید توجه کرد که بعضی ادعاها با تکیه به احادیث بدون آدرس، با ترجمه های مخدوش و ... انجام می شود. در پایان لازم است که توجه شود، نظر مراجع در این موضوع مقداری متفاوت است و هر کس باید به نظر مرجع تقلید خود مراجعه کند: http://www.soalcity.ir/node/1112   [1]. وسائل الشیعة، ج‌20، ص 277. [2]. عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‌1، ص 306. [3]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‌14، ص: 317. [4]. وسائل الشیعة، ج‌20، ص: 271.
عنوان سوال:

با توجه به اینکه روایات اجازه پدر را در صیغه برای دختر لازم نمی دانند، چرا مراجع چنین شرطی گذاشته اند؟


پاسخ:

تشخیص احکام شرعی امری تخصصی بوده و فهم آن از احادیث و آیات، نیاز به تخصص هایی دارد. از همین رو کسانی که متخصص نیستند، باید به متخصص (مرجع تقلید) مراجعه نموده و طبق نظر او عمل کنند.

کسی که به مرجع تقلید مراجعه می کند، حتی در جایی که مرجع تقلید او اشتباه تشخیص داده باشد، روز قیامت در درگاه الهی عذر دارد و خدای متعال او را گناهکار نمی داند. چون چنین بنده ای، تلاش خود را انجام داده و راهی معقول و منطقی را برای به دست آوردن حکم الهی طی کرده است. بدون اینکه هوی و هوس خود را در عملش دخیل کند.

اما کسی که بدون تخصص، و با انگیزه های قبلی (مثل تمایل به عدم شرط بودن اجازه پدر) به اظهار نظرهای غیر کارشناسانه می پردازد، و سپس مطلوب خود را به چند حدیث نیز ارتباط می دهد، در روز قیامت عذری نخواهد داشت. چون ممکن است فهم او از آن احادیث غلط بوده باشد و با توجه به اینکه معیار اصلی اش، تمایلات و هوی هوسش بوده، خدای متعال او را گناهکار می داند. 

البته غیر از مراجعه به کارشناس (مرجع تقلید) یا متخصص شدن، راه دیگری نیز وجود دارد و آن احتیاط کردن در هر مساله است. یعنی حداکثرهای ممکن را مراعات کنیم تا حتما آنچه مد نظر خدای متعال بوده را انجام دهیم. که مطابق آن در بحث فعلی اگر دو احتمال لازم بودن اجازه پدر و عدم لزوم آن مطرح باشد، انسان برای ازدواج حتما باید از پدر اجازه بگیرد.

با این حال برای توضیح بیشتر باید ذکر کرد که اتفاقا در احادیث بسیاری، لزوم اجازه پدر برای ازدواج دختر باکره ذکر شده است که به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:

1- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تُنْکَحُ ذَوَاتُ الْآبَاءِ مِنَ الْأَبْکَارِ إِلَّا بِإِذْنِ آبَائِهِنَّ.[1] امام صادق (ع) می فرمایند: با دختران باکره ای که پدر دارند، جز با اجازه پدرشان نمی توان ازدواج کرد. 

2- عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ أَیُّمَا امْرَأَةٍ نَکَحَتْ نَفْسَهَا بِغَیْرِ إِذْنِ وَلِیِّهَا فَنِکَاحُهَا بَاطِلٌ[2] پیامبر (ص) می فرمایند: هر زنی که بدون اجازه ولی خود، ازدواج کند، ازدواجش باطل است.

3- أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: لَا نِکَاحَ إِلَّا بِوَلِیٍّ[3] پیامبر (ص) می فرمایند: برای ازدواج نیاز به اجازه ولی است.

4- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبِکْرِ إِذَا بَلَغَتْ مَبْلَغَ النِّسَاءِ أَ لَهَا مَعَ أَبِیهَا أَمْرٌ فَقَالَ لَیْسَ لَهَا مَعَ أَبِیهَا أَمْرٌ مَا لَمْ تُثَیَّبْ.[4] از امام صادق (ع) درباره ازدواج دختری که بالغ شده سوال شده که آیا ولایت امر ازدواج خویش را دارد و امام در جواب می فرمایند: مادامی که غیر باکره نشده، ولایت امر ازدواج خویش را ندارد.

و...

بنابراین نمی توان ادعا کرد که شرط بودن اجازه پدر در روایات بیان نشده است. و از سویی مطالبی که عده ای با توجه به آنها ادعا کرده اند که اجازه پدر شرط نیست، دارای اشکالاتی می باشد. حتی اگر فرض کنیم که سند این احادیث صحیح است، بعضی از آنها هیچ ربطی به ادعای مطرح شده ندارند. مثلا به روایت ذیل استناد شده:
امام صادق(ع): باکره و غیر باکره مساوی هستند و ازدواج باید با اجازه ی خودشان باشد و هیچ زنی را نکاح نمی توان کرد مگر به امر و رخصت خودش.

در حالی که این روایت ربطی به شرط بودن یا نبودن اجازه پدر ندارد! و تنها رضایت دختر در امر ازدواج خویش را لازم دانسته است.

و همچنین باید توجه کرد که بعضی ادعاها با تکیه به احادیث بدون آدرس، با ترجمه های مخدوش و ... انجام می شود. در پایان لازم است که توجه شود، نظر مراجع در این موضوع مقداری متفاوت است و هر کس باید به نظر مرجع تقلید خود مراجعه کند:
http://www.soalcity.ir/node/1112  
[1]. وسائل الشیعة، ج‌20، ص 277.
[2]. عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‌1، ص 306.
[3]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‌14، ص: 317.
[4]. وسائل الشیعة، ج‌20، ص: 271.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین