مسائل عاطفی قبل از ازدواج از مسائلی است که در دین اسلام از آن نهی شده است. به خاطر این که تا طرفین متوجه این مساله شوند که در شان هم و مناسب هم نیستند این مساله عاطفی در انتخاب آن ها و تطبیق ملاک ها تاثیر منفی خواهد گذاشت. این دختر خانم باید از اول مواظب این مساله می بود که به کسی که نمی شناسد دل نبندد. بهترین گزینه برای ایشان این است که در کمال ادب و متانت از ایشان فاصله گرفته و عدم امکان ازدواجشان را با او در میان بگذارد. چرا که هیچ تضمینی وجود ندارد که ایشان بتواند این آقا را به سمت اسلام بکشاند؟ از کجا معلوم این آقا این خانم را به سمت آیین خود نکشاند؟از طرفی وقتی علاقه دو نفر آنچنان به هم زیاد باشد که بخواهند یک عمر با هم زندگی کنند و مستحکم ترین رابطه را با هم برقرار کنند چطور در اساسی ترین مسأله زندگی که جهان بینی است اختلاف نظر دارند. اعتقاد انسان مبنای رفتار و عمل انسان می باشد چطور دو نفر با دو مرام و اعتقاد صددرصد ضد هم می توانند با هم تفاهم داشته باشند نتیجه چنین ازدواجی عدم تفاهم روحی در منزل، در تربیت فرزند و در رفتار اجتماعی است و یا خطر انحراف عقیدتی و استحاله فکری خواهد بود. یک حکم کلی وجود دارد و آن هم این است که رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج از نظر اسلام جواز شرعی ندارد. چه طرف مقابل مسلمان باشد و چه غیر مسلمان. در مرحله بعدی هم این مساله از راه های منطقی تری هم می تواند حل شود و برای روشنگری یا رساندن پیام دین به یک نفر نیازی به وابستگی عاطفی به او نیست چرا که تجربه ثابت کرده وابستگی عاطفی دو نفر نسبت به هم راه معقول و نتیجه بخشی برای معرفی دین نیست. فرق یک مسیجی با مسلمان این است که نگرش و ایدئولوژی فرد مسیحی بر اساس دین خودش است و جهان بینی و ایدئولوژی یک مسلمان بر اساس آموزه های اسلام. در کل در نگرش به رفتار، معاشرت ها، مهمانی ها، رابطه با والدین، محرم و نامحرم، مسائل سیاسی و اقتصادی، فرهنگی و ... و همه این ها می تواند مشکلات اساسی در زندگی دو نفر ایجاد کند. حتی با مسلمان شدن یک فرد مسیحی باز هم مسائل زیادی وجود دارد که امکان تفاهم این دو نفر را در زندگی زناشویی کمی می کند چرا که مسلمان شدن با تقید به وظایف دینی فرق می کند و جه بسا فردی ممکن است مسلمان شده باشد اما نتواند خود را با آموزه های دینی وفق بدهد. در این زمینه به این مساله توجه داشته باشید که حتی ازدواج دو مسلمان در صورتی که یکی از این ها معتقد و متدین است و دیگری فاصله زیادی با او دارد توصیه نمی شود. در کل چنین آشنایی و ازدواجی علاوه بر اینکه شرعا جایز نیست، نه برای خانم مفید است و نه برای این آقا.
مسائل عاطفی قبل از ازدواج از مسائلی است که در دین اسلام از آن نهی شده است. به خاطر این که تا طرفین متوجه این مساله شوند که در شان هم و مناسب هم نیستند این مساله عاطفی در انتخاب آن ها و تطبیق ملاک ها تاثیر منفی خواهد گذاشت. این دختر خانم باید از اول مواظب این مساله می بود که به کسی که نمی شناسد دل نبندد.
بهترین گزینه برای ایشان این است که در کمال ادب و متانت از ایشان فاصله گرفته و عدم امکان ازدواجشان را با او در میان بگذارد. چرا که هیچ تضمینی وجود ندارد که ایشان بتواند این آقا را به سمت اسلام بکشاند؟ از کجا معلوم این آقا این خانم را به سمت آیین خود نکشاند؟از طرفی وقتی علاقه دو نفر آنچنان به هم زیاد باشد که بخواهند یک عمر با هم زندگی کنند و مستحکم ترین رابطه را با هم برقرار کنند چطور در اساسی ترین مسأله زندگی که جهان بینی است اختلاف نظر دارند. اعتقاد انسان مبنای رفتار و عمل انسان می باشد چطور دو نفر با دو مرام و اعتقاد صددرصد ضد هم می توانند با هم تفاهم داشته باشند نتیجه چنین ازدواجی عدم تفاهم روحی در منزل، در تربیت فرزند و در رفتار اجتماعی است و یا خطر انحراف عقیدتی و استحاله فکری خواهد بود.
یک حکم کلی وجود دارد و آن هم این است که رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج از نظر اسلام جواز شرعی ندارد. چه طرف مقابل مسلمان باشد و چه غیر مسلمان. در مرحله بعدی هم این مساله از راه های منطقی تری هم می تواند حل شود و برای روشنگری یا رساندن پیام دین به یک نفر نیازی به وابستگی عاطفی به او نیست چرا که تجربه ثابت کرده وابستگی عاطفی دو نفر نسبت به هم راه معقول و نتیجه بخشی برای معرفی دین نیست.
فرق یک مسیجی با مسلمان این است که نگرش و ایدئولوژی فرد مسیحی بر اساس دین خودش است و جهان بینی و ایدئولوژی یک مسلمان بر اساس آموزه های اسلام. در کل در نگرش به رفتار، معاشرت ها، مهمانی ها، رابطه با والدین، محرم و نامحرم، مسائل سیاسی و اقتصادی، فرهنگی و ... و همه این ها می تواند مشکلات اساسی در زندگی دو نفر ایجاد کند.
حتی با مسلمان شدن یک فرد مسیحی باز هم مسائل زیادی وجود دارد که امکان تفاهم این دو نفر را در زندگی زناشویی کمی می کند چرا که مسلمان شدن با تقید به وظایف دینی فرق می کند و جه بسا فردی ممکن است مسلمان شده باشد اما نتواند خود را با آموزه های دینی وفق بدهد. در این زمینه به این مساله توجه داشته باشید که حتی ازدواج دو مسلمان در صورتی که یکی از این ها معتقد و متدین است و دیگری فاصله زیادی با او دارد توصیه نمی شود.
در کل چنین آشنایی و ازدواجی علاوه بر اینکه شرعا جایز نیست، نه برای خانم مفید است و نه برای این آقا.
- [آیت الله شبیری زنجانی] حکم ازدواج دائم پسر مسلمان با دختر اهل کتاب چیست؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] حکم ازدواج دائم پسر مسلمان با دختر اهل کتاب چیست؟
- [سایر] چرا یک زن مسلمان با یک مرد مسیحی نمیتواند ازدواج کند امّا یک مرد مسلمان میتواند با یک زن مسیحی ازدواج کند؟
- [آیت الله اردبیلی] حکم ازدواج دختر و پسری که هر دو مسلمان هستند ولی پسر دارای پدر مسلمان و مادر بهائی میباشد چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مردی مسلمان با زن مسیحی ازدواج کرده و فرزند پیدا کرده اگر این فرزند مسیحی شود چه حکمی دارد؟
- [سایر] آیا ازدواج موقّت با دختر مسیحی و یهودی، نیاز به اجازه پدرش دارد؟
- [سایر] چرا ازدواج مرد مسلمان با زن غیرمسلمان(مسیحی و یهودی) مشکلی ندارد ولی ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان حرام است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا ازدواج مرد مسلمان با زن اهل کتاب (مسیحی) جایز است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج های فامیلی مثلاً پسر و دختر عمو از نظر اسلام اشکالی دارند و آیا اسلام در این مورد توصیه یا نهی دارد؟
- [سایر] سن مناسب برای ازدواج پسر؟ تفاوت سنی دختر با پسر (اگر دختر 4 سال از پسر بزرگ باشد مشکل دارد)؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی دختری را برای پسر خود عقد کند، خودش می تواند با مادر آن دختر ازدواج نماید، همچنین اگر اول خودش با مادر آن دختر ازدواج کرده می تواند آن دختر را برای پسر خود بگیرد.
- [آیت الله اردبیلی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافر غیر اهل کتاب یهودی، مسیحی و زرتشتی ازدواج کند، ولی ازدواج دائم یا موقّت با زنهای اهل کتاب مانعی ندارد؛ البته چنانچه مردی همسر مسلمان داشته باشد، بدون اجازه او نمیتواند با زن کتابی ازدواج نماید مگر آن که او را متعه نماید و مدّت ازدواجش بسیار کوتاه باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر میّت فرزند نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد سهم پسر میّت را میبرد و نوه دختری او اگرچه پسر باشد سهم دختر میّت را میبرد؛ مثلاً اگر میّت (یک پسر) از دختر خود و( یک دختر) از پسر خود داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر زن انسان ، از شوهر سابقش دختری داشته باشد ؛ انسان می تواند آن دختر را برای پسر خود که از آن زن نیست ، عقد کند و همچنین اگر زن انسان از شوهر سابقش پسری داشته باشد انسان می تواند دختر خود را که از آن زن نیست به ازدواج آن پسر در بیاورد . و نیز اگر دختری را برای پسر خود عقد کند می تواند با مادر آن دختر ازدواج نماید .
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد، سهم پسر میّت را میبرد ونوه دختری او اگرچه پسر باشد، سهم دختر میّت را میبرد مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود ویک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر ودو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر میت، اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد سهم پسر میت را میبرد، و نوه دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد، مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود، و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند؛ یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [امام خمینی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد و نوه دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد مثلًا اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله بروجردی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوهی پسری او اگر چه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد و نوهی دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد، مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] پسر نمی تواند با دختری که مادر یا مادر بزرگ او آن دختر را شیر کامل داده ازدواج کند، و نیز اگر زن پدر انسان از شیر مربوط به پدر او دختری را شیر داده باشد پسر نمی تواند با آن دختر ازدواج نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد سهم پسر میّت را میبرد و نوه دختری او اگر چه پسر باشد سهم دختر میّت را میبرد، مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد سهم پسر دختر 13 و سهم دختر پسر 23 خواهد بود و در صورت متعدّد بودن نوادگان، سهم پسر دو برابر سهم دختر است، بنابراین نوادگان دختری 13 سهم خود را به گونهای تقسیم میکنند که هر پسر دو برابر هر دختر ببرد و نوادگان پسری هم 23 سهم خود را به این شکل تقسیم میکنند.