پسری 17 ساله بوده وعاشق پسری شدهام. طوری که وقتی میبینم از شوق دیدارش میخواهم بمیرم. تمام پاسخهای قبلی شما را نکته به نکته؛ خط به خط خواندم ولی تاثیری نداشت! چرا شما عشق را ملاک قرار نمیدهید و فقط در مورد هوا وهوس اختلالات روانی و ... صحبت میکنید؟ علاقه چیزی نیست که بخواهید فراموشش کنید. با سلام دوست عزیز، خیلی خوشحالیم که سوال خود را با ما در میان گذاشتید الف- دوست من، وقتی کسی به دکتر مراجعه می کند طبیعتاً قبل از رجوع، هدف و فکری با خود داشته، آن هم درمان یک درد بوده! مراجعه شما هم به اینجا، حتما دلیلی داشته و آن پیدا کردن یک راه حل برای یک سوال یا یک مشکل بوده که شما بخاطرش آمدید(هرچند اینجا فقط یک فضای مجازی است و مشاوره واقعی محسوب نمیشود). ارتباط و آشنایی ما با یکی از نوجوانهای خوب کشورمان مثل شما البته مایه افتخار و خرسندی ماست،... (امیدواریم بتوانیم راهگشا باشیم). ب- اینکه به قول خودتان همه پاسخها را خط به خط و نکته به نکته خواندید خیلی خوب است؛ چون هم ذهن خودتان را آماده کرده و هم کار ما را سبک تر کرده و لازم نیست خیلی توضیح واضحات دهیم. بنابراین سعی می کنم حرف خود را ساده تر بیان کنم. ج- در علم روانشناسی دنیا، یک نکته اساسی برای طبقه بندی اختلالات هست، وآن اینکه رفتار که از حالت تعادل خارج شود(هرچقدر بیشتر از رفتار عادی و طبیعی اکثریت آدمها فاصله بگیرد) میتواند یک مشکل روانشناختی و در درجه بالاتر، یک اختلال روانی به حساب آید. یعنی آدم تا وقتی رفتارش شبیه اکثریت انسانهاست، میگویند رفتارش طبیعی است و وقتی از این دایره خارج شد میشود غیر طبیعی. حال این غیر طبیعی بودن خودش درجه بندی دارد؛ اگر کمی غیر طبیعی باشد با یک مشاوره ساده حل میشود ولی اگر خیلی غیر طبیعی باشد و به حد افراط برسد حتما یک اختلال محسوب شده و باید به طور جدی برای درمانش اقدام شود. د-یک سری چیزها هم که حتما خودتان میدانید طبق فرهنگ و اعتقادات هر ملّتی مراعات میشود و برای ما هم طبق فرهنگمان و دستورات دینی برچسب خوب و بد یا حرام و حلال خورده که باید رعایت شود. نتیجه: در مورد سوالتان، اینکه دونفر همدیگر را دوست داشته باشند یا یک عده آدم یک نفر را دوست داشته باشند، به خودی خود چیز بدی نیست. الفت و دوستی موهبتی هست که خداوند در قلب آدمها گذاشته و همه کم یا زیاد از آن برخوردارند و بیشتر وقتها هم یک حس و رفتار پسندیده است. من مادرم را دوست دارم، برادرم مرا دوست دارد... شما هم مادرتان را دوست دارید یا با پسر عمه یا پسر دایی مثلا خیلی صمیمی هستید ... یا مثلا من دوستی داشتم در دوران تحصیلی که سالهای سال به قدری با هم بودیم و علاقمند بودیم که انگار برادر بودیم و همیشه با هم بودیم، سرکلاس، سر سفره، استخر، باشگاه، مهمانی... . تا جایی که سالها بعد از دور شدن از همدیگر هرکس یکی از ما را میدید تعجب میکرد و حال آن یکی را از او میپرسید...از این نمونه ها خیلی زیاده و حتما خودتان هم دیدید یا سراغ دارید. پس دوست داشتن حتی اگر خیلی عمیق هم باشد به خودی خود مشکلی ندارد. مشکل از آنجا ممکن است آغاز شود که وابستگیتان به دوستتان از حد طبیعی خارج شود. بنابراین ما توصیه نمیکنیم که نسبت به دوستانتان بی علاقه یا خدای نکرده متنفر باشید، برعکس، به نظر ما انسانهای خوب کسانی هستند که باید با آنها دوست شویم و اگر دوست خوبی داریم باید دوستی مان را با او حفظ کنیم. اما باید مراقب باشید این عشق و علاقه به انحراف کشیده نشود. یعنی چی؟ یعنی اولا آنقدر در این عشق و وابستگی ذوب نشوید که زندگی عادی و طبیعی تان مختل شود(از دایره رفتارهای عادی و طبیعی بیرون نزند). و ثانیا دوستی و علاقه پاک و خالصت رو با مسائل جنسی و امیال شیطانی مخلوط نکنید که این خیلی خیلی خطرناک است... (در اینصورت، همان پاسخ های قبلی را که خط به خط خواندید دوباره به دقت مطالعه کنید). پیامبر عزیزمان فرمودند: بهترین کارها پس از ایمان به خدا، دوستی با مردم است.1 امام صادق هم میفرمایند: هنگامی که کسی را دوست می داری، او را از این محبّت آگاه کن زیرا این کار، دوستی بین شما را محکم تر می کند. 1. نهج الفصاحه، ص 74، ح 387. 2. کافی، ج 2، ص 644، ح 2.
پسری 17 ساله بوده وعاشق پسری شدهام. طوری که وقتی میبینم از شوق دیدارش میخواهم بمیرم. تمام پاسخهای قبلی شما را نکته به نکته؛ خط به خط خواندم ولی تاثیری نداشت! چرا شما عشق را ملاک قرار نمیدهید و فقط در مورد هوا وهوس اختلالات روانی و ... صحبت میکنید؟ علاقه چیزی نیست که بخواهید فراموشش کنید.
با سلام دوست عزیز، خیلی خوشحالیم که سوال خود را با ما در میان گذاشتید
الف- دوست من، وقتی کسی به دکتر مراجعه می کند طبیعتاً قبل از رجوع، هدف و فکری با خود داشته، آن هم درمان یک درد بوده! مراجعه شما هم به اینجا، حتما دلیلی داشته و آن پیدا کردن یک راه حل برای یک سوال یا یک مشکل بوده که شما بخاطرش آمدید(هرچند اینجا فقط یک فضای مجازی است و مشاوره واقعی محسوب نمیشود). ارتباط و آشنایی ما با یکی از نوجوانهای خوب کشورمان مثل شما البته مایه افتخار و خرسندی ماست،... (امیدواریم بتوانیم راهگشا باشیم).
ب- اینکه به قول خودتان همه پاسخها را خط به خط و نکته به نکته خواندید خیلی خوب است؛ چون هم ذهن خودتان را آماده کرده و هم کار ما را سبک تر کرده و لازم نیست خیلی توضیح واضحات دهیم. بنابراین سعی می کنم حرف خود را ساده تر بیان کنم.
ج- در علم روانشناسی دنیا، یک نکته اساسی برای طبقه بندی اختلالات هست، وآن اینکه رفتار که از حالت تعادل خارج شود(هرچقدر بیشتر از رفتار عادی و طبیعی اکثریت آدمها فاصله بگیرد) میتواند یک مشکل روانشناختی و در درجه بالاتر، یک اختلال روانی به حساب آید. یعنی آدم تا وقتی رفتارش شبیه اکثریت انسانهاست، میگویند رفتارش طبیعی است و وقتی از این دایره خارج شد میشود غیر طبیعی. حال این غیر طبیعی بودن خودش درجه بندی دارد؛ اگر کمی غیر طبیعی باشد با یک مشاوره ساده حل میشود ولی اگر خیلی غیر طبیعی باشد و به حد افراط برسد حتما یک اختلال محسوب شده و باید به طور جدی برای درمانش اقدام شود.
د-یک سری چیزها هم که حتما خودتان میدانید طبق فرهنگ و اعتقادات هر ملّتی مراعات میشود و برای ما هم طبق فرهنگمان و دستورات دینی برچسب خوب و بد یا حرام و حلال خورده که باید رعایت شود.
نتیجه: در مورد سوالتان، اینکه دونفر همدیگر را دوست داشته باشند یا یک عده آدم یک نفر را دوست داشته باشند، به خودی خود چیز بدی نیست. الفت و دوستی موهبتی هست که خداوند در قلب آدمها گذاشته و همه کم یا زیاد از آن برخوردارند و بیشتر وقتها هم یک حس و رفتار پسندیده است. من مادرم را دوست دارم، برادرم مرا دوست دارد... شما هم مادرتان را دوست دارید یا با پسر عمه یا پسر دایی مثلا خیلی صمیمی هستید ... یا مثلا من دوستی داشتم در دوران تحصیلی که سالهای سال به قدری با هم بودیم و علاقمند بودیم که انگار برادر بودیم و همیشه با هم بودیم، سرکلاس، سر سفره، استخر، باشگاه، مهمانی... . تا جایی که سالها بعد از دور شدن از همدیگر هرکس یکی از ما را میدید تعجب میکرد و حال آن یکی را از او میپرسید...از این نمونه ها خیلی زیاده و حتما خودتان هم دیدید یا سراغ دارید. پس دوست داشتن حتی اگر خیلی عمیق هم باشد به خودی خود مشکلی ندارد. مشکل از آنجا ممکن است آغاز شود که وابستگیتان به دوستتان از حد طبیعی خارج شود.
بنابراین ما توصیه نمیکنیم که نسبت به دوستانتان بی علاقه یا خدای نکرده متنفر باشید، برعکس، به نظر ما انسانهای خوب کسانی هستند که باید با آنها دوست شویم و اگر دوست خوبی داریم باید دوستی مان را با او حفظ کنیم. اما باید مراقب باشید این عشق و علاقه به انحراف کشیده نشود. یعنی چی؟ یعنی اولا آنقدر در این عشق و وابستگی ذوب نشوید که زندگی عادی و طبیعی تان مختل شود(از دایره رفتارهای عادی و طبیعی بیرون نزند). و ثانیا دوستی و علاقه پاک و خالصت رو با مسائل جنسی و امیال شیطانی مخلوط نکنید که این خیلی خیلی خطرناک است... (در اینصورت، همان پاسخ های قبلی را که خط به خط خواندید دوباره به دقت مطالعه کنید).
پیامبر عزیزمان فرمودند: بهترین کارها پس از ایمان به خدا، دوستی با مردم است.1
امام صادق هم میفرمایند: هنگامی که کسی را دوست می داری، او را از این محبّت آگاه کن زیرا این کار، دوستی بین شما را محکم تر می کند.
1. نهج الفصاحه، ص 74، ح 387.
2. کافی، ج 2، ص 644، ح 2.
- [سایر] آیا نان خالی و عشق میتواند آرمانی باشد ؟ بعضی ، عشق های قبل از ازدواج و روابط پنهانی دارند. شما در این مورد صحبت کنید.
- [سایر] آیا نان خالی و عشق میتواند آرمانی باشد ؟ بعضی ، عشق های قبل از ازدواج و روابط پنهانی دارند. شما در این مورد صحبت کنید.
- [سایر] سلام حاج آقا.خداقوت.من چندروزپیش یه سوالی پرسیدم اما هنوز جواب نگرفتم(البته سوال دوستم)اگه یه خانمی به یه آقایی علاقه داشته باشه نه ازروی هوی وهوس،اون آقاهم طوری باشه که شما تاییدش میکنید(از همه نظر کامل)اما آقابه راحتی دردسترس نباشه.این خانم باید چیکار کنه؟(فراموشی غیر ممکن). ممنون ازفضای خوبی که ایجادکردید
- [سایر] سلام چرا سیاست یک بام و چند هوا را اتخاذ میکنید؟ به یکی از دوستان که درخواست \"پیشنهاد\"کتابی را دادند گفتید نمی شود درحالی که چندین مورد این ضابطه را خودتان نقض کرده اید!!!
- [سایر] چه چیزی باید در انتخاب همسر ملاک قرار گیرد؟
- [سایر] آیا نمیتوان ملاک و مبنای سامان دهی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را حقوق بشر قرار داد؟
- [سایر] ملاک حداقل سه روز در حیض چیست؟ آیا شب هم جزء محاسبه قرار میگیرد؟
- [آیت الله مظاهری] آیا رویا یا کشف حجّت است و می تواند ملاک عمل قرار گیرد؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا استخاره که در برخی سایت ها است می تواند ملاک قرار گیرد؟
- [آیت الله بهجت] اگر کسی 51 سرمایه ی غیر مورد نیاز خود را به صورت جنس خمس بدهد، سال بعد می تواند همان مقدار جنس را ملاک قرار دهد یا ملاک قیمت آن است؟
- [آیت الله بروجردی] انسان میتواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آید خمس آن را بدهد و جایز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیندازد و اگر برای دادن خمس، سال شمسی [را ملاک شروع] قرار دهد، مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] اگر چیزی نظیر خانه، زمین، فرش و مانند اینها را مهر قرار دادند و بعد از مدّتی قیمت آن بالا رفت یا پایین آمد، قیمت فعلی آن ملاک است و اگر مهر را پول قرار داده باشند ارزش وقت عقد ملاک است مثلاً اگر ده هزار تومان مهر قرار داده باشند که در زمان عقد قدرت خریدِ او ده مثقال طلا است، در وقت ادای مهر باید قیمت ده مثقال طلا را بدهد و خوب است با یکدیگر مصالحه نمایند. به عبارت دیگر مهریه اگر خانه و زمین و مانند اینها است، همان باید ادا شود و اگر پول است، باید به پولِ روز ادا شود و قدرت خرید مراعات گردد.
- [آیت الله بهجت] اگر گندم، جو، خرما و انگور، از آب باران یا مانند آن و هم از آب دلو و موتور آب یا مانند آن استفاده کند، چنانچه از یکی از این دو راه بیشتر آبیاری میشود، همان را باید ملاک قرار داد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان میتواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آید خمس آن را بدهد، بلکه اگر بداند که منفعت صرف مخارج وی نمیگردد، لازم است همان وقت که منفعت به دست میآورد خمس آن را بدهد و در صورتی که نمیداند که منفعت وی از مخارج سال وی زیاد میآید یا نه، جایز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیندازد و برای دادن خمس میتوان سال شمسی یا سال قمری را ملاک قرار داد.
- [آیت الله بهجت] نماز مغرب و عشا هر کدام وقت مخصوص و مشترک و وقت فضیلتی دارند؛ وقت مخصوص نماز مغرب: از اول مغرب است، تا وقتی که از مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز بگذرد، که اگر کسی مثلاً مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهواً در این وقت بخواند نمازش باطل است؛ و وقت مخصوص نماز عشا: برای شخص مختار، موقعی است که به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد که اگر کسی تا این موقع نماز مغرب را نخواند، باید اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند، ولی احتیاط در این است که در صورت اضطرار و تأخیر نماز از نیمه شب، آخر شب را ملاک برای وقت مخصوص نماز عشا قرار دهد؛ بنابراین اگر به مقدار پنج رکعت به آخر شب وقت دارد هر دو نماز را به قصد مافِیالذّمه بخواند، و اگر کمتر وقت دارد اگرچه یک رکعت باشد اول نماز عشا را به قصد اینکه احتمالاً وظیفه او نماز عشا است، بخواند بعد نماز مغرب را قضا کند و بعد از آن احتیاطاً نماز عشا را دو مرتبه به نیت قضا بخواند. و بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا، وقت مشترک نماز مغرب و عشا است که اگر کسی در این وقت اشتباهاً نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود، نمازش صحیح است و باید نماز مغرب را بعد از آن بهجا آورد.