گناه به معنای خطا، جرم، جفا و ظلم به کار می رود.[1] و از منظر دینی، به هر نوع نافرمانی در مقابل خدای متعال اطلاق می شود. برای یافتن بزرگترین گناه، نباید فعل خاصی را مد نظر قرار دهیم. بلکه باید بزرگترین گناه را در یک نوع روحیه جستجو کنیم. همان گونه که در عبادت، اصل و اساس در انجام یک فعل نیست. بلکه روحیه شخص انجام دهنده عمل، و حالت روحی او تعیین کننده، عبادت و عظمت آن است. و به همین دلیل است که گفته شده، ضربه ای که حضرت علی (ع) در جنگ خندق زد، از عبادت تمام جن و انس برتر است.[2] با اینکه اصل ضربه به دشمن در تاریخ اسلام بسیار بوده و این عمل حتی می تواند غیر عبادت شمرده شود. علامه طباطبایی در این باره می فرمایند: هیچ شکی نیست در اینکه روح و مغز عبادت بنده عبارت است از همان بندگی درونی او، و حالاتی که در قلب نسبت به معبود دارد که اگر آن نباشد، عبادتش روح نداشته و اصلا عبادت بشمار نمیرود و لیکن در عین حال این توجه قلبی باید به صورتی مجسم شود.[3] بنابراین به جای بررسی افعال که پوسته هایی برای تحقق بخشیدن نیات و اغراض انسان هاست، باید خود آن نیات و اغراض را مد نظر قرار دهیم. و با این بیان می توانیم دریابیم که چرا قرآن، بزرگترین گناه را "شرک" خوانده است و آن را گناهی غیر قابل بخشش دانسته است. با اینکه شرک یک عمل نیست (هر چند می تواند در قالب اعمال نیز بروز یابد): (إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً[نساء/116] خداوند، شرک به او را نمی آمرزد (ولی) کمتر از آن را برای هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می آمرزد. و هر کس برای خدا همتایی قرار دهد، در گمراهی دوری افتاده است.) (وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ[لقمان/13] (به خاطر بیاور) هنگامی را که لقمان به فرزندش- در حالی که او را موعظه می کرد- گفت: (پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است.) و با این حساب می توانیم بزرگی و کوچکی گناهان دیگر را بسنجیم. به عنوان مثال، زنا یک گناه و یک عمل ممنوعه است. اما ارتکاب زنا توسط یک جوان با ارتکاب آن توسط یک انسان پیر یا انسانی که همسر مشروع دارد، یکسان نیست. علیرغم اینکه همه آنها یک فعل را انجام داده اند. چون جوان بی همسر تحت فشار سنگین تری از جانب غریزه خویش است و شاید در عین حال که عمل زشت را مرتکب می شود، در نزد خدا احساس شرم کرده و پس از عمل به شدت پشیمان شود. و به هیچ وجه قصد سرکشی و عصیانگری در مقابل خدای متعال را نداشته باشد. در حالی که پیر و فرد دارای همسر شاید هیچ فشاری نداشته باشند. و عملشان بیشتر از روی بی توجهی به خدای متعال و روحیه سرکشی در مقابل او باشد. و به همین خاطر، مجازات جوان 100 ضربه شلاق است. اما مجازات دو گروه دیگر (پیر و دارای همسر)، سنگسار و مرگ خواهد بود. و در روایات نیز عمل شخص مسن سنگین تر شمرده شده و بیان شده که زناکار پیر، بدون حساب وارد جهنم خواهد شد.[4] از دیگر نمونه هایی که می توانیم، آن را با توجه به توضیحات فوق به خوبی دریابیم، بحث ترک نماز است. که آن را فاصله ایمان و کفر خوانده اند و در تبیین عظمت این گناه، امام صادق (ع) می فرمایند: گناهانی که به دلیل غلبه شهوت است، سبب کفر نیستند، اما ترک نماز، همراه با لذتی نیست و کسی که مرتکب آن می شود، تنها بدین جهت است که دستور خدا را کوچک می شمارد و به همین دلیل کافر خوانده می شود.[5] و نکته نهایی ای که باید بدان اشاره کرد، این است که گناه، هر چقدر بیشتر کوچک شمرده شود، عظیم تر است. و به همین دلیل ما را به شدت از چنین امری پرهیز داده اند. و هر کس که طالب بخشش گناه خویش است، باید با تضرع و تواضع از خدای متعال مغفرت بجوید. و عدم قصد تمرد و سرکشی خود را به عنوان عذر ذکر کند. کما اینکه چنین تعابیری در دعاهای نقل شده، بسیار است. در دعای ابوحمزه آمده است: (إِلَهِی لَمْ أَعْصِکَ حِینَ عَصَیْتُکَ وَ أَنَا بِرُبُوبِیَّتِکَ جَاحِدٌ وَ لا بِأَمْرِکَ مُسْتَخِفٌّ وَ لا لِعُقُوبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ وَ لا لِوَعِیدِکَ مُتَهَاوِنٌ لَکِنْ خَطِیئَةٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی وَ غَلَبَنِی هَوَایَ وَ أَعَانَنِی عَلَیْهَا شِقْوَتِی؛ خدایا: آن زمان که معصیت تو را نمودم، پروردگاری تو را منکر نبودم و امر تو را کوچک نمی شماردم. و خود را در معرض عقوبت تو قرار نمی دادم. و تهدید تو را سست نمی شماردم.) بلکه اشتباهی بود که مرتکب شدم. و نفسم مرا فریب داد. و هوای نفسم بر من پیروز گردید. و بدبختی ام بر آن سبب شد. [1]. دکتر محمد معین، فرهنگ معین، چ پنجم، ج سوم، ص 3395. [2]. إرشاد القلوب إلی الصواب، ج2، ص245. [3]. ترجمه المیزان، ج1، ص: 507. [4]. الخصال، ج1، ص 80. [5]. کافی، ج 2، ص 386.
گناه به معنای خطا، جرم، جفا و ظلم به کار می رود.[1] و از منظر دینی، به هر نوع نافرمانی در مقابل خدای متعال اطلاق می شود.
برای یافتن بزرگترین گناه، نباید فعل خاصی را مد نظر قرار دهیم. بلکه باید بزرگترین گناه را در یک نوع روحیه جستجو کنیم. همان گونه که در عبادت، اصل و اساس در انجام یک فعل نیست. بلکه روحیه شخص انجام دهنده عمل، و حالت روحی او تعیین کننده، عبادت و عظمت آن است.
و به همین دلیل است که گفته شده، ضربه ای که حضرت علی (ع) در جنگ خندق زد، از عبادت تمام جن و انس برتر است.[2] با اینکه اصل ضربه به دشمن در تاریخ اسلام بسیار بوده و این عمل حتی می تواند غیر عبادت شمرده شود.
علامه طباطبایی در این باره می فرمایند: هیچ شکی نیست در اینکه روح و مغز عبادت بنده عبارت است از همان بندگی درونی او، و حالاتی که در قلب نسبت به معبود دارد که اگر آن نباشد، عبادتش روح نداشته و اصلا عبادت بشمار نمیرود و لیکن در عین حال این توجه قلبی باید به صورتی مجسم شود.[3]
بنابراین به جای بررسی افعال که پوسته هایی برای تحقق بخشیدن نیات و اغراض انسان هاست، باید خود آن نیات و اغراض را مد نظر قرار دهیم. و با این بیان می توانیم دریابیم که چرا قرآن، بزرگترین گناه را "شرک" خوانده است و آن را گناهی غیر قابل بخشش دانسته است. با اینکه شرک یک عمل نیست (هر چند می تواند در قالب اعمال نیز بروز یابد):
(إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً[نساء/116] خداوند، شرک به او را نمی آمرزد (ولی) کمتر از آن را برای هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می آمرزد. و هر کس برای خدا همتایی قرار دهد، در گمراهی دوری افتاده است.)
(وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ[لقمان/13] (به خاطر بیاور) هنگامی را که لقمان به فرزندش- در حالی که او را موعظه می کرد- گفت: (پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است.)
و با این حساب می توانیم بزرگی و کوچکی گناهان دیگر را بسنجیم. به عنوان مثال، زنا یک گناه و یک عمل ممنوعه است. اما ارتکاب زنا توسط یک جوان با ارتکاب آن توسط یک انسان پیر یا انسانی که همسر مشروع دارد، یکسان نیست. علیرغم اینکه همه آنها یک فعل را انجام داده اند. چون جوان بی همسر تحت فشار سنگین تری از جانب غریزه خویش است و شاید در عین حال که عمل زشت را مرتکب می شود، در نزد خدا احساس شرم کرده و پس از عمل به شدت پشیمان شود. و به هیچ وجه قصد سرکشی و عصیانگری در مقابل خدای متعال را نداشته باشد. در حالی که پیر و فرد دارای همسر شاید هیچ فشاری نداشته باشند. و عملشان بیشتر از روی بی توجهی به خدای متعال و روحیه سرکشی در مقابل او باشد. و به همین خاطر، مجازات جوان 100 ضربه شلاق است. اما مجازات دو گروه دیگر (پیر و دارای همسر)، سنگسار و مرگ خواهد بود. و در روایات نیز عمل شخص مسن سنگین تر شمرده شده و بیان شده که زناکار پیر، بدون حساب وارد جهنم خواهد شد.[4]
از دیگر نمونه هایی که می توانیم، آن را با توجه به توضیحات فوق به خوبی دریابیم، بحث ترک نماز است. که آن را فاصله ایمان و کفر خوانده اند و در تبیین عظمت این گناه، امام صادق (ع) می فرمایند: گناهانی که به دلیل غلبه شهوت است، سبب کفر نیستند، اما ترک نماز، همراه با لذتی نیست و کسی که مرتکب آن می شود، تنها بدین جهت است که دستور خدا را کوچک می شمارد و به همین دلیل کافر خوانده می شود.[5]
و نکته نهایی ای که باید بدان اشاره کرد، این است که گناه، هر چقدر بیشتر کوچک شمرده شود، عظیم تر است. و به همین دلیل ما را به شدت از چنین امری پرهیز داده اند. و هر کس که طالب بخشش گناه خویش است، باید با تضرع و تواضع از خدای متعال مغفرت بجوید. و عدم قصد تمرد و سرکشی خود را به عنوان عذر ذکر کند. کما اینکه چنین تعابیری در دعاهای نقل شده، بسیار است.
در دعای ابوحمزه آمده است: (إِلَهِی لَمْ أَعْصِکَ حِینَ عَصَیْتُکَ وَ أَنَا بِرُبُوبِیَّتِکَ جَاحِدٌ وَ لا بِأَمْرِکَ مُسْتَخِفٌّ وَ لا لِعُقُوبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ وَ لا لِوَعِیدِکَ مُتَهَاوِنٌ لَکِنْ خَطِیئَةٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی وَ غَلَبَنِی هَوَایَ وَ أَعَانَنِی عَلَیْهَا شِقْوَتِی؛ خدایا: آن زمان که معصیت تو را نمودم، پروردگاری تو را منکر نبودم و امر تو را کوچک نمی شماردم. و خود را در معرض عقوبت تو قرار نمی دادم. و تهدید تو را سست نمی شماردم.)
بلکه اشتباهی بود که مرتکب شدم. و نفسم مرا فریب داد. و هوای نفسم بر من پیروز گردید. و بدبختی ام بر آن سبب شد.
[1]. دکتر محمد معین، فرهنگ معین، چ پنجم، ج سوم، ص 3395.
[2]. إرشاد القلوب إلی الصواب، ج2، ص245.
[3]. ترجمه المیزان، ج1، ص: 507.
[4]. الخصال، ج1، ص 80.
[5]. کافی، ج 2، ص 386.
- [سایر] بزرگترین توانگری چیست؟
- [سایر] بزرگترین فرایض کدامند؟
- [سایر] بزرگترین تکبر چیست؟
- [سایر] بزرگترین مصیبت ها و بدبختی ها چیست؟
- [سایر] بزرگترین عذاب دوزخیان چیست؟
- [سایر] بزرگترین توانگری چیست؟
- [سایر] بزرگترین نادانی چیست؟
- [سایر] بزرگترین فضیلت حضرت علی(علیه السلام) چیست؟
- [سایر] بزرگترین پاداش برای کدام عیادت کننده است؟
- [سایر] ویژگی های انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین انقلاب قرن بیستم کدام است؟
- [آیت الله مظاهری] آشامیدن شراب حرام و در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند در صورتی که متوجّه باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر میباشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادقعلیه السلام روایت شده است که فرمودند: شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب بخورد خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت میکنند و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود و روز قیامت روی او سیاه است و زبان او از دهانش بیرون میآید و آب دهان او به سینهاش میریزد و فریاد تشنگی او بلند است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آشامیدن شراب حرام و از گناهان کبیره است، بلکه در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند در صورتی که متوجه باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر(صلی الله علیه وآله) می باشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب می خورد عقل خود را از دست می دهد و در آن موقع خدا را نمی شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد، احترام هیچ کس را نگه نمی دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی کند و از زشتیهای آشکار رو نمی گرداند، روح ایمان و خداشناسی از او بیرون می رود، و روح خبیثی که از رحمت خدا دور است در او می ماند، خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت می کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمی شود و روز قیامت روی او سیاه است!)
- [آیت الله مظاهری] به سیّدی که معصیت کار است، اگر خمس دادن کمک به معصیت او باشد، نمیشود خمس داد و به سیّدی هم که آشکارا معصیت میکند، گرچه دادن خمس کمک به معصیت او نباشد. نباید خمس بدهند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر جلوگیری از معصیت توقّف داشته باشد بر اینکه دست معصیت کار را بگیرد یا اورا از محلّ معصیت بیرون کند یا در آلتی که به آن معصیت می کند تصرّف کند جایز است ، بلکه واجب است عمل کند .
- [آیت الله اردبیلی] اگر جلوگیری از معصیت با گرفتن دست گناهکار یا حائل شدن بین او و گناه یا خارج کردن او از محل ارتکاب معصیت یا گرفتن ابزار گناه ممکن باشد، واجب است بدان عمل شود.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلوگیری از معصیت توقف داشته باشد بر این که دست معصیت کار را بگیرد یا او را از محل معصیت بیرون کند یا در وسیلهای که با آن معصیت میکند تصرّف کند، جایز بلکه واجب است.
- [آیت الله نوری همدانی] به سیدّی که معصیت کار است ، اگر خمس دادن کمک به معصیّت او باشد ؛ نمی شود خمس داد و به سیدّی هم که آشکارا معصیّت می کند ، اگر چه خمس کمک به معصیّت او نباشد ؛ نباید خمس بدهند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر جلوگیری از معصیت توقف داشته باشد بر اینکه دست معصیت کار را بگیرد یا او را از محل معصیت بیرون کند یا در آلتی که به آن معصیت می کند تصرف کند، جایز است، بلکه واجب است عمل کند.
- [امام خمینی] اگر جلوگیری از معصیت توقف داشته باشد بر این که دست معصیت کار را بگیرد یا او را از محل معصیت بیرون کند یا در آلتی که به آن معصیت میکند تصرف کند، جایز است، بلکه واجب است عمل کند.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی به گناه گنهکار یا به ترک واجب از کسی، راضی باشد، گرچه اعانت بر گناه صادق نیست، ولی شریک در گناه گنهکار است؛ مثلاً کسی که راضی باشد بر بیحجابی یا بدحجابی زنها، گرچه مرد باشد، در نامه عملش گناه بیحجابی یا بدحجابی که گناه بزرگی است ثبت میشود.