چرا مقربان درگاه الهی، با دعا، حداقل یک مساله در جهت اهداف عالی بشر را محقق نمی کنند؟
آیا منظور شما این است که هیچ چیز در جهت اهداف عالی بشر نیست؟ اگر منظورتان این است شاید نگاه شما به بشر و اهداف عالی او، نیاز به بحث داشته باشد، تا روشن شود که جامعه آن گونه که شما تصور می کنید، نیست. قطعا در زندگی اجتماعی بشر پستی ها و پلشتی های بسیاری وجود دارد. جنگ ها ، زیاده خواهی ها و نفس پرستی هایی که عده ای را در فقر و فلاکت و بیچارگی قرار داده و عده دیگری را غرق در حیوانیات نموده است. امری که ما امروزه آن را مشاهده می کنیم و فرشتگان هزاران سال قبل از آن با اطلاع بودند و با توجه به همان ها، به اصل خلقت انسان اشکال می کردند: (وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ[بقره/30] (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: (من در روی زمین، جانشینی [نماینده‌ای‌] قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند: (پروردگارا!) آیا کسی را در آن قرار می‌ دهی که فساد و خونریزی کند؟! ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌ آوریم، و تو را تقدیس می‌ کنیم.) پروردگار فرمود: (من حقایقی را می‌ دانم که شما نمی‌ دانید.) اما نگاه عمیق تر، جواب اعتراض فرشتگان و نگاه منفی ماست. قطعا زندگی بشر در کنار همه فسادها و زشتی ها، زیبایی های بسیاری نیز دارد. بخشی از این زیبایی ها، در صفحات پر ارجی است که معصومان در تاریخ ثبت کرده اند. صفحاتی که از لحاظ کیفی، بر تمام کمیت بدیها غلبه پیدا می کند و خلق انسان را آن چنان ارزشمند می کند، که زشتی ها، نمی توانند توجیه معقولی برای عدم خلق انسان باشند. و بخش دیگری در کمیت هاست که اکثر بشر، با فطرت های الهی، از درنده خویی فاصله دارند. و اگر این گونه نبود، زندگی در جامعه اصلا مقدور نمی شد! اکثر انسان ها، عواطف ارزشمندی دارند که با همان عواطف نظام جامعه بشری به سامان می رسد. و از سویی نیز باید توجه داشت که زندگی دنیایی بشر، قرار نیست به بهشتی گوارا تبدیل شود. دنیا محل امتحان و گذرگاهی بیش نیست. و امتحان ملزومات خاص خویش را دارد. از همین رو، شرور و بدی ها، جزئی لازم برای زندگی بشر است، تا مدعیان محک خورده و عیار هر کس مشخص گردد. و استعدادها به شکوفایی کامل برسد. قرآن نیز به این مسائل اشاره کرده است: (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا[بقره/214] می‌ پندارید که به بهشت خواهید رفت؟ و هنوز آنچه بر سر پیشینیان شما آمده، بر سر شما نیامده؟ به ایشان سختی و رنج رسید و متزلزل شدند.) با این توضیحات روشن است که نظام عالم، نظامی مناسب بوده، و اولیای الهی نیز با دیدگاه متعالی خود، نمی خواهند در آن دخل و تصرفی کنند که از حکمت هایش دور شود. بلکه آنها تمام شان و منزلتشان به دلیل نزدیک شدن به خدای متعال است و دیدگاههای الهی آنها نیز، مانع از دخل و تصرف بر هم زننده نظام عالم است. آیت الله حسن زاه آملی در بیان خلاصه فص لوط از کتاب فصوص می فرمایند: عارف را چه کار به اظهار کرامت و خرق عادت و تصرف در ماده کائنات مگر این‌که ماذون باشد.[1] [1]. هزار و یک نکته، ص: 34.
عنوان سوال:

چرا مقربان درگاه الهی، با دعا، حداقل یک مساله در جهت اهداف عالی بشر را محقق نمی کنند؟


پاسخ:

آیا منظور شما این است که هیچ چیز در جهت اهداف عالی بشر نیست؟ اگر منظورتان این است شاید نگاه شما به بشر و اهداف عالی او، نیاز به بحث داشته باشد، تا روشن شود که جامعه آن گونه که شما تصور می کنید، نیست.

قطعا در زندگی اجتماعی بشر پستی ها و پلشتی های بسیاری وجود دارد. جنگ ها ، زیاده خواهی ها و نفس پرستی هایی که عده ای را در فقر و فلاکت و بیچارگی قرار داده و عده دیگری را غرق در حیوانیات نموده است.

امری که ما امروزه آن را مشاهده می کنیم و فرشتگان هزاران سال قبل از آن با اطلاع بودند و با توجه به همان ها، به اصل خلقت انسان اشکال می کردند:

(وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ[بقره/30] (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: (من در روی زمین، جانشینی [نماینده‌ای‌] قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند: (پروردگارا!) آیا کسی را در آن قرار می‌ دهی که فساد و خونریزی کند؟! ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌ آوریم، و تو را تقدیس می‌ کنیم.) پروردگار فرمود: (من حقایقی را می‌ دانم که شما نمی‌ دانید.)

اما نگاه عمیق تر، جواب اعتراض فرشتگان و نگاه منفی ماست. قطعا زندگی بشر در کنار همه فسادها و زشتی ها، زیبایی های بسیاری نیز دارد.

بخشی از این زیبایی ها، در صفحات پر ارجی است که معصومان در تاریخ ثبت کرده اند. صفحاتی که از لحاظ کیفی، بر تمام کمیت بدیها غلبه پیدا می کند و خلق انسان را آن چنان ارزشمند می کند، که زشتی ها، نمی توانند توجیه معقولی برای عدم خلق انسان باشند.

و بخش دیگری در کمیت هاست که اکثر بشر، با فطرت های الهی، از درنده خویی فاصله دارند. و اگر این گونه نبود، زندگی در جامعه اصلا مقدور نمی شد! اکثر انسان ها، عواطف ارزشمندی دارند که با همان عواطف نظام جامعه بشری به سامان می رسد.

و از سویی نیز باید توجه داشت که زندگی دنیایی بشر، قرار نیست به بهشتی گوارا تبدیل شود. دنیا محل امتحان و گذرگاهی بیش نیست. و امتحان ملزومات خاص خویش را دارد. از همین رو، شرور و بدی ها، جزئی لازم برای زندگی بشر است، تا مدعیان محک خورده و عیار هر کس مشخص گردد. و استعدادها به شکوفایی کامل برسد. قرآن نیز به این مسائل اشاره کرده است:

(أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا[بقره/214] می‌ پندارید که به بهشت خواهید رفت؟ و هنوز آنچه بر سر پیشینیان شما آمده، بر سر شما نیامده؟ به ایشان سختی و رنج رسید و متزلزل شدند.)

با این توضیحات روشن است که نظام عالم، نظامی مناسب بوده، و اولیای الهی نیز با دیدگاه متعالی خود، نمی خواهند در آن دخل و تصرفی کنند که از حکمت هایش دور شود. بلکه آنها تمام شان و منزلتشان به دلیل نزدیک شدن به خدای متعال است و دیدگاههای الهی آنها نیز، مانع از دخل و تصرف بر هم زننده نظام عالم است.

آیت الله حسن زاه آملی در بیان خلاصه فص لوط از کتاب فصوص می فرمایند: عارف را چه کار به اظهار کرامت و خرق عادت و تصرف در ماده کائنات مگر این‌که ماذون باشد.[1]

[1]. هزار و یک نکته، ص: 34.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین