قرآن کتاب آسمانی ومعجزه جاویدان پیامبر گرامی اسلام (ص) است که در طول قرون واعصار قطعیت خود را حفظ نموده ومسلمانها از صدر اسلام تا هم اکنون به تلاوت وتدبر در آن مشغولند وهزاران نفر آن را در سینه خود نگه داشته اند وخدشه ای بر او وارد نشده است.واحدی نتوانسته متن معنی داری را برای مقابله با تحدّی قران بیاورد.نمونه ای از مقابله با سوره حمد در ادامه توضیحات از نظرتان می گذردوهمین نمونه کافی است برای اثبات غیر قابل هماوردی قرآن کریم.نکاتی را که در پی می آید به دقت ملاحظه کنید،14قرن می گذرد وهمچنان این طلب قرآن بدون پاسخ مانده است. علت ناتوانی بشر در تحدی: در پاسخ لازم است به نکاتی اشاره بکنیم: 1- جای تردید نیست در این که قرآن کتاب هدایت است و برای سوق دادن بشر به سعادت دنیا و آخرت نازل گردیده است اما اسلوبی ویژه و خاص خود دارد که او را از سایر کتابها ممتاز میکند به این معنی که قرآن در عین پراکندهگویی و بیان مطالب مختلف باز از کمال ارتباط و انسجام برخوردار بوده و جملات آن بمانند درهای گرانبها و با نظم اعجابانگیزی به هم متصل و مرتبط میباشد که در لابلای این جملات مطالب عالی و حقایق زنده اخلاق وانسانی نهفته است. 2- حقیقت بالا ثابت میکند که قرآن اسلوب خاصی را داراست که از حدود تعلیم و تعلم خارج است و نمیتوان با یاد دادن و یاد گرفتن اسلوب آن را فرا گرفت. افزون برآن ثابت میکند که قرآن از قانون کلی ذیل هم مستثنی هست و آن اینکه اگر کسی کلام بلیغ و شیرینی را تمرین و بر آن ممارست کند به آسانی میتواند کلامی مانند آن بیاورد. 3- علت استثنای فوق هم این است که قرآن مجید به موضوعات زیادی متعرض گردیده که در همه این مسائل بهترین و جالبترین حقایق را به بشر ارائه داده است حقایقی که خلل، فساد و بطلان هرگز بر آن راه ندارد و کوچکترین اشکال و ایرادی برآن متوجه نیست و این چیزی است که ذاتاً برای بشر امکانپذیر نمیباشد ازاینرو کسی که میتواند یک کلمه از کلمات قرآن را بگوید و یا یک جمله از جملات آن را بیاورد مستلزم آن نیست که بتواند مثل قرآن بیاورد زیرا قدرت و توانایی بر مواد و الفاظ هیچگاه مستلزم توانایی بر ترکیبات قرآن نخواهد بود افزون بر آن حلاوت و شیرینی و طراوت موجود در قرآن ناشی از اعجاز هست که بشر از خلق این اعجاز ناتوان و عاجز میباشد روشن است که اعجاز قرآن در مجموع 4 امر تجلی یافته: الف) فصاحت الفاظ و جمال عبارات ب) بلاغت معانی و علو مفاهیم ج) زیبایی شگفتانگیز نظم و تألیف د) بی نظیری اسلوب و سبک. از اجتماع عوامل چهارگانه فوق است که تأثیر در نفوس و لذت و حلاوت در حال و نرمی دل و شرح صدر و مانند آن در بشر حاصل میگردد و به تعبیر استاد مطهری(ره) بشر از خلق این هندسه بی نظیر موجود در قرآن ناتوان است، (ر. ک سبحانی، جعفر، الهیات، ج 2، ص 145 طبع دوم و مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ح 2 ص 125). در این باره باید دانست؛ مسأله تحدی تنها در قالب الفاظ و زیباییهای شعر خلاصه نمیشود بلکه میتوان گفت: اساس این تحدی در مورد حقایق جهان هستی و وقایع تاریخ پیامبران و دقایق هدایت انسان است که قرآن آن را بیان نموده و در قالبی بینظیر ارائه نموده، قالبی که از یک سو نثر است و محدودیت قافیه و ردیف را ندارد و از سوی دیگر همانند نظم است و از زیبایی و روانی و آهنگ پذیری برخوردار است و از ملال آوری متن ساده به دور است. قرآن مجید به بیان موضوعات فراوانی پرداخته است؛ بهترین و جالبترین حقایق را به بشر ارائه داده است حقایقی که خلل، فساد و بطلان هرگز بر آن راه ندارد. افزون بر آن حلاوت و طراوت موجود در قرآن آمیزهای را فراهم آورده که بشر از خلق چنین اثر شگفت و ژرفی، ناتوان و عاجز میباشد. به عبارتی اعجاز قرآن در چهار ویژگی و امتیاز، تجلی یافته: 1. فصاحت الفاظ و زیبایی عبارات، 2. بلاغت معانی و بلندی مفاهیم، 3. شگفت انگیزی نظم و تألیف موضوعات، 4. بینظیری اسلوب و سبک. اجتماع عوامل چهارگانه فوق است که تأثیر در نفوس، لذت تلاوت، نرمی دل و شرح صدر را برای بشر به ارمغان آورده است. و به تعبیر استاد مطهری بشر از خلق این هندسه بی نظیر موجود در قرآن ناتوان است.1 اما آثار و اشعار شاعران هر یک در جهتی بر دیگری برتری دارند. به طور مثال حافظ در غزل عرفانی بسیار عالی شعر میسراید: مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو فردوسی در حماسه سرایی گوی سبقت را ربوده است: که گفتت برو دست رستم ببند نبندد مرا دست چرخ بلند سعدی در پند و موعظه اوج میگیرد: هر دم از عمر میرود نفسی چون نگه میکنی نمانده بسی برگ عیشی به گور خویش فرست کس نیارد زپس تو پیش فرست و مولوی در تمثیل عرفانی چیره دست است: بشنو از نی چون حکایت میکند وزجداییها شکایت میکند از نیستان تا مرا ببریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا که گویم شرح درد اشتیاق از این چند نمونه شعر شاعران حکیم و زبردست فارسی زبان به خوبی میتوان فهمید که هر شاعر در یک بعد و در یک میدان گوی سبقت را ربوده و بر دیگران برتری یافته است؛ به همین جهت، مقایسه هیچ یک با دیگری درست نیست و نمیتوان گفت: حافظ برتر از فردوسی یا سعدی بهتر از مولوی میسراید و هم از این رو است که وقتی از امیرمؤمنان(علیهالسلام) میپرسند: بهترین و بالاترین شاعر عرب کیست؟ میفرماید: (انّ القوم لم یَجروا فی حَلبَةٍ تُعرَفُ الغایَةُ عِندَ قَصَبتَها فانْ کانَ وَلا بُدَّ فالمَلِکُ الضِّلیلُ)؛ (راستی که این شاعران در یک میدان اسب نتاختهاند تا معلوم شود کدام یک گوی سبقت ربودهاند. اگر ناچار باید اظهار نظری کرد، پادشاه تبهکار [امرؤالقیس که ملکالشعرای عرب بود ]بر دیگران مقدم است).2 بنابراین میتوان نتیجه گرفت برای هماوردی میان صاحبان سخن و یا شاعران لازم است در میدانی همچون قرآن، وارد شوند و متنی آماده کنند که بیانگر حقایق و اسرار جهان هستی، اخلاق، احکام و تاریخ باشد و با نظم و آهنگ موزون ارائه شود. در این صورت برای هر داور با انصاف و صاحب فن بدون تعصب، تفاوت دو متن مشهود و محسوس خواهد بود. بنا بر آنچه گفته شد قرآن تنها با اسلوب لفظی خود تحدی نمیکند بلکه سبک خاص قرآن در بیان حقایق و واقعیتها، محدود در وزن و قافیه خاص نیست در حالی که زیباییهای نظم و نثر و بدایع و لطایف را در خود داراست، این ویژگی قرآن در سطح عالی، در سایر کتابهای بشری و حتی کتابهای آسمانی دیده نمیشود. بهطوری که خود پیامبر که حامل وحی است همانند آن را نیاورده است و حتی کلمات و احادیث قدسی خداوند متعال نیز با آیات قرآن متفاوت است. نمونه های ادعا شده چنین نیست که بتوان آنها را همسنگ قرآن دانست وصرف آنکه همانند آن یافت نمی شود, دلیل آن نیست که نمی توان همانند آن را آورد و آنان چون چنین ادعائی نداشته اند, همگان در صدد معارضه و همانند آوری جدی در مورد آثارشان بر نیامده اند. اشعار حافظ و دیگران اینطور نیست که نظیر نداشته باشد خیلی از اشعار هستند در حدی از کیفیت ,که معلوم نیست مال حافظ است یا دیگری ,بدلیل مشابهت بین آنها و محتوای بالا, و همچنین آثار ملا صدرا, علاوه بر اینکه قرآن مجید صرفا بابعداد بی خود تحدی نمی کند تا با اشعار ادبی مقایسه کنیم و بگوئیم چون شبیه اشعار حافظ کسی نگفته پس تحدی قرآن بهم می خورد. بلکه قرآن دارای وجوه مختلف اعجاز است. از طرف دیگر شعر هر شاعری دریک جهت تفوق وبرتری بردیگری دارد اگر شعر حافظ در بعد غزل عرفانی برتری دارد شاعر دیگر در جهت دیگری ارجحیت دارد و می شود گفت نه تنها شعر حافظ نظیر دارد که برتر از او هم وجود دارد . قرآن شناسی-استاد مصباح یزدی ,ص159
قرآن کتاب آسمانی ومعجزه جاویدان پیامبر گرامی اسلام (ص) است که در طول قرون واعصار قطعیت خود را حفظ نموده ومسلمانها از صدر اسلام تا هم اکنون به تلاوت وتدبر در آن مشغولند وهزاران نفر آن را در سینه خود نگه داشته اند وخدشه ای بر او وارد نشده است.واحدی نتوانسته متن معنی داری را برای مقابله با تحدّی قران بیاورد.نمونه ای از مقابله با سوره حمد در ادامه توضیحات از نظرتان می گذردوهمین نمونه کافی است برای اثبات غیر قابل هماوردی قرآن کریم.نکاتی را که در پی می آید به دقت ملاحظه کنید،14قرن می گذرد وهمچنان این طلب قرآن بدون پاسخ مانده است.
علت ناتوانی بشر در تحدی: در پاسخ لازم است به نکاتی اشاره بکنیم:
1- جای تردید نیست در این که قرآن کتاب هدایت است و برای سوق دادن بشر به سعادت دنیا و آخرت نازل گردیده است اما اسلوبی ویژه و خاص خود دارد که او را از سایر کتابها ممتاز میکند به این معنی که قرآن در عین پراکندهگویی و بیان مطالب مختلف باز از کمال ارتباط و انسجام برخوردار بوده و جملات آن بمانند درهای گرانبها و با نظم اعجابانگیزی به هم متصل و مرتبط میباشد که در لابلای این جملات مطالب عالی و حقایق زنده اخلاق وانسانی نهفته است.
2- حقیقت بالا ثابت میکند که قرآن اسلوب خاصی را داراست که از حدود تعلیم و تعلم خارج است و نمیتوان با یاد دادن و یاد گرفتن اسلوب آن را فرا گرفت. افزون برآن ثابت میکند که قرآن از قانون کلی ذیل هم مستثنی هست و آن اینکه اگر کسی کلام بلیغ و شیرینی را تمرین و بر آن ممارست کند به آسانی میتواند کلامی مانند آن بیاورد. 3- علت استثنای فوق هم این است که قرآن مجید به موضوعات زیادی متعرض گردیده که در همه این مسائل بهترین و جالبترین حقایق را به بشر ارائه داده است حقایقی که خلل، فساد و بطلان هرگز بر آن راه ندارد و کوچکترین اشکال و ایرادی برآن متوجه نیست و این چیزی است که ذاتاً برای بشر امکانپذیر نمیباشد ازاینرو کسی که میتواند یک کلمه از کلمات قرآن را بگوید و یا یک جمله از جملات آن را بیاورد مستلزم آن نیست که بتواند مثل قرآن بیاورد زیرا قدرت و توانایی بر مواد و الفاظ هیچگاه مستلزم توانایی بر ترکیبات قرآن نخواهد بود افزون بر آن حلاوت و شیرینی و طراوت موجود در قرآن ناشی از اعجاز هست که بشر از خلق این اعجاز ناتوان و عاجز میباشد روشن است که اعجاز قرآن در مجموع 4 امر تجلی یافته:
الف) فصاحت الفاظ و جمال عبارات
ب) بلاغت معانی و علو مفاهیم
ج) زیبایی شگفتانگیز نظم و تألیف
د) بی نظیری اسلوب و سبک.
از اجتماع عوامل چهارگانه فوق است که تأثیر در نفوس و لذت و حلاوت در حال و نرمی دل و شرح صدر و مانند آن در بشر حاصل میگردد و به تعبیر استاد مطهری(ره) بشر از خلق این هندسه بی نظیر موجود در قرآن ناتوان است، (ر. ک سبحانی، جعفر، الهیات، ج 2، ص 145 طبع دوم و مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ح 2 ص 125).
در این باره باید دانست؛ مسأله تحدی تنها در قالب الفاظ و زیباییهای شعر خلاصه نمیشود بلکه میتوان گفت: اساس این تحدی در مورد حقایق جهان هستی و وقایع تاریخ پیامبران و دقایق هدایت انسان است که قرآن آن را بیان نموده و در قالبی بینظیر ارائه نموده، قالبی که از یک سو نثر است و محدودیت قافیه و ردیف را ندارد و از سوی دیگر همانند نظم است و از زیبایی و روانی و آهنگ پذیری برخوردار است و از ملال آوری متن ساده به دور است. قرآن مجید به بیان موضوعات فراوانی پرداخته است؛ بهترین و جالبترین حقایق را به بشر ارائه داده است حقایقی که خلل، فساد و بطلان هرگز بر آن راه ندارد. افزون بر آن حلاوت و طراوت موجود در قرآن آمیزهای را فراهم آورده که بشر از خلق چنین اثر شگفت و ژرفی، ناتوان و عاجز میباشد.
به عبارتی اعجاز قرآن در چهار ویژگی و امتیاز، تجلی یافته: 1. فصاحت الفاظ و زیبایی عبارات، 2. بلاغت معانی و بلندی مفاهیم، 3. شگفت انگیزی نظم و تألیف موضوعات، 4. بینظیری اسلوب و سبک.
اجتماع عوامل چهارگانه فوق است که تأثیر در نفوس، لذت تلاوت، نرمی دل و شرح صدر را برای بشر به ارمغان آورده است. و به تعبیر استاد مطهری بشر از خلق این هندسه بی نظیر موجود در قرآن ناتوان است.1 اما آثار و اشعار شاعران هر یک در جهتی بر دیگری برتری دارند. به طور مثال حافظ در غزل عرفانی بسیار عالی شعر میسراید: مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو فردوسی در حماسه سرایی گوی سبقت را ربوده است: که گفتت برو دست رستم ببند نبندد مرا دست چرخ بلند سعدی در پند و موعظه اوج میگیرد: هر دم از عمر میرود نفسی چون نگه میکنی نمانده بسی برگ عیشی به گور خویش فرست کس نیارد زپس تو پیش فرست و مولوی در تمثیل عرفانی چیره دست است:
بشنو از نی چون حکایت میکند
وزجداییها شکایت میکند
از نیستان تا مرا ببریده اند
از نفیرم مرد و زن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا که گویم شرح درد اشتیاق
از این چند نمونه شعر شاعران حکیم و زبردست فارسی زبان به خوبی میتوان فهمید که هر شاعر در یک بعد و در یک میدان گوی سبقت را ربوده و بر دیگران برتری یافته است؛ به همین جهت، مقایسه هیچ یک با دیگری درست نیست و نمیتوان گفت: حافظ برتر از فردوسی یا سعدی بهتر از مولوی میسراید و هم از این رو است که وقتی از امیرمؤمنان(علیهالسلام) میپرسند: بهترین و بالاترین شاعر عرب کیست؟ میفرماید: (انّ القوم لم یَجروا فی حَلبَةٍ تُعرَفُ الغایَةُ عِندَ قَصَبتَها فانْ کانَ وَلا بُدَّ فالمَلِکُ الضِّلیلُ)؛ (راستی که این شاعران در یک میدان اسب نتاختهاند تا معلوم شود کدام یک گوی سبقت ربودهاند. اگر ناچار باید اظهار نظری کرد، پادشاه تبهکار [امرؤالقیس که ملکالشعرای عرب بود ]بر دیگران مقدم است).2 بنابراین میتوان نتیجه گرفت برای هماوردی میان صاحبان سخن و یا شاعران لازم است در میدانی همچون قرآن، وارد شوند و متنی آماده کنند که بیانگر حقایق و اسرار جهان هستی، اخلاق، احکام و تاریخ باشد و با نظم و آهنگ موزون ارائه شود.
در این صورت برای هر داور با انصاف و صاحب فن بدون تعصب، تفاوت دو متن مشهود و محسوس خواهد بود. بنا بر آنچه گفته شد قرآن تنها با اسلوب لفظی خود تحدی نمیکند بلکه سبک خاص قرآن در بیان حقایق و واقعیتها، محدود در وزن و قافیه خاص نیست در حالی که زیباییهای نظم و نثر و بدایع و لطایف را در خود داراست، این ویژگی قرآن در سطح عالی، در سایر کتابهای بشری و حتی کتابهای آسمانی دیده نمیشود. بهطوری که خود پیامبر که حامل وحی است همانند آن را نیاورده است و حتی کلمات و احادیث قدسی خداوند متعال نیز با آیات قرآن متفاوت است. نمونه های ادعا شده چنین نیست که بتوان آنها را همسنگ قرآن دانست وصرف آنکه همانند آن یافت نمی شود, دلیل آن نیست که نمی توان همانند آن را آورد و آنان چون چنین ادعائی نداشته اند, همگان در صدد معارضه و همانند آوری جدی در مورد آثارشان بر نیامده اند.
اشعار حافظ و دیگران اینطور نیست که نظیر نداشته باشد خیلی از اشعار هستند در حدی از کیفیت ,که معلوم نیست مال حافظ است یا دیگری ,بدلیل مشابهت بین آنها و محتوای بالا, و همچنین آثار ملا صدرا, علاوه بر اینکه قرآن مجید صرفا بابعداد بی خود تحدی نمی کند تا با اشعار ادبی مقایسه کنیم و بگوئیم چون شبیه اشعار حافظ کسی نگفته پس تحدی قرآن بهم می خورد. بلکه قرآن دارای وجوه مختلف اعجاز است.
از طرف دیگر شعر هر شاعری دریک جهت تفوق وبرتری بردیگری دارد اگر شعر حافظ در بعد غزل عرفانی برتری دارد شاعر دیگر در جهت دیگری ارجحیت دارد و می شود گفت نه تنها شعر حافظ نظیر دارد که برتر از او هم وجود دارد . قرآن شناسی-استاد مصباح یزدی ,ص159
- [سایر] جایگاه حافظ قران کجاست؟
- [سایر] چند نفر از مجتهدان کنونی حافظ قرآن هستند و در گذشته چند نفر از آنها حافظ قرآن بوده اند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] نی زدن و فلوت در عزاداری چه صورت دارد در اشعار عرفانی مثل حافظ و استماع آن چگونه است؟
- [سایر] سلام، آیا روایتی به این مضمون صحت دارد که در قیامت به حافظ قرآن میگویند بخوان و بالا برو؟! و آیا فقط مختص حافظ قرآن است؟
- [سایر] حافظ قرآن اگر به قرآن عمل کند همراه کیست؟
- [سایر] در مدرسه معلم دینی می خواهد درباره اشعار حافظ و سعدی تفکر کنیم و حفظ کنیم چگونه این کار راانجام دهیم؟
- [سایر] آیا تیمورلنگ و ابن ملجم حافظ قرآن بودند؟
- [سایر] سلام حاج اقای مهربون و دوست داشتنی. میخواستم نظر شمارو در مورد فال حافظ بدونم من به رمالا و فالگیرا اعتقاد ندارم. و وقتی جایی گیر مینم قرانو باز میکنم گاهی جواب سوالامو میده اما میخواستم بدونم فال حافظ چطوره؟ چون حافظ هم حافظ قران بود و... یا حق
- [سایر] حکم شنیدن موسیقی با خوانندگی زن برای مردان چیست؟ غنا یعنی چه؟ خواندن اشعار حافظ با موسیقی با صدای زن وشنیدن آن توسط مرد چگونه است؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) حافظ کل قرآن بودند؟
- [آیت الله سیستانی] میوهای که گل آن ریخته و دانه بسته ، چنانچه معلوم باشد که از آفت رسته است یا نه ، به طوری که مقدار حاصل آن درخت را بتوان تخمین زد ، فروش آن پیش از چیدن صحیح است ، بلکه اگر هنوز هم معلوم نباشد که از آفت رسته است یا نه ، چنانچه میوه دو سال یا بیشتر را بفروشند یا همان مقداری که فعلاً روئیده به شرط آنکه مالیّت قابل توجهی داشته باشد بفروشند ، معامله صحیح است ، و همچنین اگر چیزی از حاصل زمین ، یا چیز دیگری را با آن بفروشند معامله صحیح است ، ولی احتیاط لازم در این صورت آن است که ضمیمه طوری باشد که اگر دانهها میوه نشوند حافظ سرمایه خریدار باشد .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر آلات لهو از قبیل طبل و شیپور و صنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در یک جا نباشد، اشکال ندارد. ولی سزاوار است که به تعزیه خوانی تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا علیه السلام ، معارف و عقاید اسلامی و تفسیر آیات و احادیث و احکام شرعیه بیان می شود نیز تشکیل دهند.
- [آیت الله مظاهری] زنا دادن و زنا کردن از گناهان بزرگ در اسلام است و قرآن شریف میفرماید اگر بدون توبه از دنیا بروند، در حالی که سالها در جهنّم میباشند، لجام شده و خوار و ذلیل نیز هستند، و کیفر آنها در دنیا اگر نزد حاکم اسلامی اثبات شود، صد تازیانه در میان مردم است، و اگر زن زنا کار، شوهر داشته یا مرد زانی، زن داشته باشد و این عمل زشت را انجام دهد، علاوه بر اینکه حدّ او سنگسار است- که نظیر این کیفر در اسلام کمنظیر یا بینظیر است- اگر بدون توبه از دنیا برود، مطابق آنچه در روایات آمده، در جهنّم بوی بد عورتین او اهل جهنّم را آزرده میکند.
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سبحانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر جلد قران نجس شود در صورتی که بی احترامی به قران باشد باید ان را اب بکشند