در پاسخ چند مطلب را باید متذکر شد: مطلب اول: در مورد طولانی بودن عمر و زنده بودن حضرت خضر و الیاس(علیهما السلام) شکی نیست اما قصه ها و حکایات و همچنین روایات در باره حضرت خضر بسیار زیاد است. در بین آنها برخی قابل اعتماد و برخی غیر قابل قبول هستند و کمتر کسی به آنها اعتماد کرده است. خصوصا در سند برخی از نقل ها افرادی همچون کعب الاحبار که یهودی مسلمان شده بوده و از کسانی بوده که اسرائیلیات فراوانی را وارد روایات و تاریخ اسلام کرده است، مشاهده می شوند. اما باید گفت در قرآن کریم در باره حضرت خضر غیر از داستان ملاقات حضرت موسی و ایشان چیزی نیامده و همچنین از اوصاف آن بزرگوار چیزی بیان نشده است مگر همین آیه که فرموده: ( فوجدا عبدا من عبادنا اتیناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما: پس برخوردند به بنده ای از بندگان ما که ما به وی رحمتی از خود داده و از ناحیه خود به وی علمی آموختیم ). (سوره کهف/65 ؛ تفسیر فخر رازی، ج 21، ص 162) اما در روایات نبوی و یا روایات وارده از طرق ائمه اهل بیت(ع) که در داستان خضر آمده موارد گوناگونی مشاهده می شود. همچنین از اخبار متفرقه ای که از امامان اهل بیت(ع) نقل شده بر می آید که او تا کنون زنده است و هنوز از دنیا نرفته. و از قدرت خدای سبحان هیچ دور نیست که بعضی از بندگان خود را عمری طولانی دهد و تا زمانی طولانی زنده نگهدارد. برهانی عقلی هم بر محال بودن آن نداریم و به همین جهت نمی توانیم انکارش کنیم.(1) و در تعدادی از روایات که از طرق شیعه و سنی رسیده، آمده است که خضر از آب حیات که واقع در ظلمات بود نوشیده، چون وی در پیشاپیش لشکر ذو القرنین که در طلب آب حیات بود قرار داشت، خضر به آن رسید اما ذو القرنین به آن نرسید. مرحوم علامه طباطبایی(ره) در این روایات تردید و تشکیک می فرمایند و می گویند: ( این روایات و امثال آن روایات آحادی(خبر واحدی است) که قطع به صدورش نداریم و از قرآن کریم و سنت قطعی و عقل هم دلیل بر توجیه و تصحیح آنها نداریم (ترجمه تفسیر المیزان، ج13، ص489، ذیل آیات 60 تا 82 سوره کهف). در برخی روایات آمده است که امام صادق(ع) فرمودند: خداوند به حضرت خضر علیه السلام عمر طولانی عطا فرمود زیرا خدا می خواست به قائم ما (حضرت مهدی- عج-) عمر طولانی بدهد و می دانست که بندگانش بر طول عمر او اشکال خواهند کرد، به همین جهت عمر بنده اش حضرت خضر را طولانی گردانید که عمر طولانی حضرت قائم به آن تشبیه شود.)(2) مطلب دوم: در مورد اینکه آیا این دو اسم متعلق به یک نفر هستند یا دو نفر در بعضی از تفاسیر چهار قول وجود دارد: (الیاس همان خضر است؛ بعضی دیگر معتقدند، الیاس از دوستان خضر است، و برخی آن دو را برادر می دانند و اینکه هر دو زندهاند. با این تفاوت که الیاس مأموریتی در خشکی دارد؛ ولی خضر در جزائر و دریاها، بعضی دیگر مأموریت الیاس را در بیابانها و مأموریت خضر را در کوهها میداند و برای هر دو عمر جاودان قائلند،) (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 19، ص 144 ) مشهور بین علمای شیعه این است که این دو بزرگوار در خدمت امام زمان (عج) و ملازم با ایشان بوده و با ظهور آن بزرگوار جز یاران ایشان خواهند بود. مطلب سوم: درمورد تفسیر آب حیات نیز اقوال مختلف است: 1. برخی براین عقیده اند که: آب زندگانی یا آب حَیات چشمهای تخیلی است در داستانها که گفته میشود هر کس از آن بنوشد جوانی خود را بازمییابد و پیر نمیشود. داستانهای مربوط به آب زندگانی هزاران سال است در نقاط گوناگون جهان بازگو شده و در گیلگمش، نوشتههای هرودوت (پنج سده پیش از میلاد) و اسکندرنامهها و داستانهای جنگهای صلیبی نیز دیده میشود. در داستانها به آن آب زندگی، آب جاودانگی، آب جوانی، آب حیوان، و آب بقا هم گفتهاند. در داستانهای اسلامی نیز نام سه تن آمده است که در پی آب زندگانی رفتهاند. دو تن از ایشان از آن آشامیده و زندگی جاودان یافتهاند و یکی ناکام بازگشته است: الیاس، خضر و ذوالقرنین.( مأخذ: ویکی پدیا به نقل از دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف اسلامی، برگرفته از مقاله (آب حیات)، ج1، ص14) 2. کتاب خدا دین الهی را به عنوان چشمه حیات عرصه تشریع معرفی می کندو در بیان حیاتبخشی آن میفرماید: (یاَایُّهَا الَّذینَ ءامَنوا استَجیبوا لِلّهِ ولِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم)(3) یعنی رهآورد دین، نه تنها افیون و مُخدّر نیست بلکه نیروی محرک و عامل حیات و پویایی است. 3. برخی قائلند: (عین الحیاة (چشمه زندگانی) باطن اسم (الحی) است که هرکس به این اسم تحقّق یابد از آب چشمه حیات نوشیده است، و هرکس از این چشمه بنوشد هرگز نخواهد مُرد؛ چرا که به حیات حق زنده شده است. و هر زنده ای در عالم، زنده به حیات چنین انسانی است؛ چرا که حیات او حیات خدا است.(ر.ک. جامع الاسرار، ص 381، آملی، سید حیدر،انتشارات علمی و فرهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ اول، 1368 ش) 4. برخی ازمفسرین می فرمایند: وجود انسان کامل از آن جهت که مظهر اسم اعظم الهی است،مایه تأمین حیات معنوی و سرچشمه آب زندگانی است: (اِعلَموا اَنَّ اللهَ یُحی الارضَ بَعدَ مَوتِها)(4)؛ خداوند زمین را پس از مردنش زنده میکند و زندگی مرهون آب است: (وجَعَلنا مِنَ الماءِ کُلَّ شیءٍ حَی)(5) و امام معصوم(علیهالسلام) همان چشمه زلالی است که سرزمین دلها با آن زنده میشود. رسول اعظم اسلامصلی الله علیه و آله و سلم نیز در سخنی نورانی شناخت انسان کامل و امام معصوم هر عصر را عامل حیات معقول فرد و جامعه معرفی فرمود: من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة)(6) آن که بمیرد و امام معصوم عصر خویش را نشناخته باشد، چونان جاهلان و به مرگ جاهلیت مرده است و چون مرگ عصاره زندگی است، آن که جاهلانه مرده، زیستنی جاهلانه داشته است و فاقد حیات معنوی و والای انسانی بوده است. مسئله زنده کردن زمین به آب حیات، پس از مرگش، در روایات عترت طاهره(علیهمالسلام) مورد تأیید و تأکید است و بر پایه آن روایات خداوند زمینه مرده را نیز با انسان کامل زنده میکند، همانطوری که زمین مرده را با آب: عن أبی جعفر(علیهالسلام)… قال: یحییها الله(عزّوجلّ) بالقائم(عج) بعد موتها؛ بموتها یعنی کفر أهلها و الکافر میت(7) ولایت و امامت، حقیقت آب زندگانی است و تمام شئون علمی و عملی وجود مبارک ولی الله الاعظم امام زمان(عج) آب زندگی است، از اینرو با ظهورش دلها و زمینههای مرده را احیا میکند بنابراین آب زندگانی، بارانی نیست که از بالا ببارد و آب چشمه یا چاه نیست که از پایین بجوشد، بلکه حقیقتی است که به صورت قانونی الهی در عرصه تشریع و درقالب انسان کامل معصوم در عرصه تکوین ظهور میکند. گاهی جامعه، زمانی دلها و هنگامی زمینه فرهنگی ملّتی میمیرد. آنجا که محیط جهل و جهالت باشد، فضای سیطره مرگ است که گاه با گفتن و نوشتن و هدایتهای ظاهری دفع میشود؛ اما زمانی چنان عمیق و فراگیر است که باید دم مسیحایی و نفس قدسی مسیحادم آن عصر امت را زنده کند و آن که امروز نفسش دم روح القدسی است و وجودش چشمه زلال زندگانی، جز وجود مقدس ولی الله الاعظم حجة بن الحسن المهدی(عج) نیست. معرفت امام عصر(عج) مایه حیات قلوب انسانها و باریابی بشر به عرصه حیات معقول و انسانی است که ثمرهاش معنوی و انسانی است. ولایت و امامت، حقیقت آب زندگانی است و تمام شئون علمی و عملی وجود مبارک ولی الله الاعظم امام زمان(عج) آب زندگی است، از اینرو با ظهورش دلها و زمینههای مرده را احیا میکند. در جمع بندی پایانی باید عرض شود : 1.عمرحضرت خضر والیاس عمر طولانی است نه جاودانی چون طبق صریح آیات قرآن ( کل مَن علیها فان) یا (کل نفس ذائقه الموت) همه کسانی که در دنیا هستند روزی از دنیا می روند و می میرند، پس معنی ندارد که کسی آب حیات بنوشد و برای همیشه زنده بماند. 2. در تفسیر وتاویل آب حیات اقوال مختلف است.مختار اکثرمفسرین این است که : آب زندگانی، بارانی نیست که از بالا ببارد و آب چشمه یا چاه نیست که از پایین بجوشد، بلکه حقیقتی است که به صورت قانونی الهی در عرصه تشریع و درقالب انسان کامل معصوم در عرصه تکوین ظهور میکند. 3. مشهور بین علمای شیعه این است که این دوبزرگواردرخدمت امام زمان (عج) وملازم با ایشان بوده وبا ظهور آن بزرگوار جز یاران ایشان خواهند بود. جهت مطالعه بیشتر دراین زمینه می توانید به این منابع مراجعه فرمایید: 1. کتاب هزار و یک چرا؟ نویسنده علی سالک، نشر جمال، قم، ص224 2. آملی، سید حیدر،جامع الاسرار، ص 381، انتشارات علمی و فرهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ اول، 1368 ش 3. ویکی فقه (خضر والیاس) پی نوشت: 1. الدر المنثور، ج 4، ص 234. 2. هزار و یک چرا؟ نویسنده علی سالک، نشر جمال، قم، ص224. 3. سوره انفال، آیه 24. 4. سوره حدید، آیه 17. 5. سوره انبیاء،آیه 30. 6. سوره انفال، آیه 24. 7. کمال الدین، ج2، ص 81؛ مناقب آل ابیطالب، ج3، ص251 250؛ بحار الانوار، ج32، ص331. 8. کمال الدین، ج 2، ص 385. غلامرضا کاویان - خرداد 94
در پاسخ چند مطلب را باید متذکر شد:
مطلب اول: در مورد طولانی بودن عمر و زنده بودن حضرت خضر و الیاس(علیهما السلام) شکی نیست اما قصه ها و حکایات و همچنین روایات در باره حضرت خضر بسیار زیاد است. در بین آنها برخی قابل اعتماد و برخی غیر قابل قبول هستند و کمتر کسی به آنها اعتماد کرده است. خصوصا در سند برخی از نقل ها افرادی همچون کعب الاحبار که یهودی مسلمان شده بوده و از کسانی بوده که اسرائیلیات فراوانی را وارد روایات و تاریخ اسلام کرده است، مشاهده می شوند. اما باید گفت در قرآن کریم در باره حضرت خضر غیر از داستان ملاقات حضرت موسی و ایشان چیزی نیامده و همچنین از اوصاف آن بزرگوار چیزی بیان نشده است مگر همین آیه که فرموده: ( فوجدا عبدا من عبادنا اتیناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما: پس برخوردند به بنده ای از بندگان ما که ما به وی رحمتی از خود داده و از ناحیه خود به وی علمی آموختیم ). (سوره کهف/65 ؛ تفسیر فخر رازی، ج 21، ص 162)
اما در روایات نبوی و یا روایات وارده از طرق ائمه اهل بیت(ع) که در داستان خضر آمده موارد گوناگونی مشاهده می شود. همچنین از اخبار متفرقه ای که از امامان اهل بیت(ع) نقل شده بر می آید که او تا کنون زنده است و هنوز از دنیا نرفته. و از قدرت خدای سبحان هیچ دور نیست که بعضی از بندگان خود را عمری طولانی دهد و تا زمانی طولانی زنده نگهدارد. برهانی عقلی هم بر محال بودن آن نداریم و به همین جهت نمی توانیم انکارش کنیم.(1)
و در تعدادی از روایات که از طرق شیعه و سنی رسیده، آمده است که خضر از آب حیات که واقع در ظلمات بود نوشیده، چون وی در پیشاپیش لشکر ذو القرنین که در طلب آب حیات بود قرار داشت، خضر به آن رسید اما ذو القرنین به آن نرسید. مرحوم علامه طباطبایی(ره) در این روایات تردید و تشکیک می فرمایند و می گویند: ( این روایات و امثال آن روایات آحادی(خبر واحدی است) که قطع به صدورش نداریم و از قرآن کریم و سنت قطعی و عقل هم دلیل بر توجیه و تصحیح آنها نداریم (ترجمه تفسیر المیزان، ج13، ص489، ذیل آیات 60 تا 82 سوره کهف). در برخی روایات آمده است که امام صادق(ع) فرمودند:
خداوند به حضرت خضر علیه السلام عمر طولانی عطا فرمود زیرا خدا می خواست به قائم ما (حضرت مهدی- عج-) عمر طولانی بدهد و می دانست که بندگانش بر طول عمر او اشکال خواهند کرد، به همین جهت عمر بنده اش حضرت خضر را طولانی گردانید که عمر طولانی حضرت قائم به آن تشبیه شود.)(2)
مطلب دوم: در مورد اینکه آیا این دو اسم متعلق به یک نفر هستند یا دو نفر در بعضی از تفاسیر چهار قول وجود دارد: (الیاس همان خضر است؛ بعضی دیگر معتقدند، الیاس از دوستان خضر است، و برخی آن دو را برادر می دانند و اینکه هر دو زندهاند. با این تفاوت که الیاس مأموریتی در خشکی دارد؛ ولی خضر در جزائر و دریاها، بعضی دیگر مأموریت الیاس را در بیابانها و مأموریت خضر را در کوهها میداند و برای هر دو عمر جاودان قائلند،) (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 19، ص 144 )
مشهور بین علمای شیعه این است که این دو بزرگوار در خدمت امام زمان (عج) و ملازم با ایشان بوده و با ظهور آن بزرگوار جز یاران ایشان خواهند بود.
مطلب سوم: درمورد تفسیر آب حیات نیز اقوال مختلف است:
1. برخی براین عقیده اند که: آب زندگانی یا آب حَیات چشمهای تخیلی است در داستانها که گفته میشود هر کس از آن بنوشد جوانی خود را بازمییابد و پیر نمیشود. داستانهای مربوط به آب زندگانی هزاران سال است در نقاط گوناگون جهان بازگو شده و در گیلگمش، نوشتههای هرودوت (پنج سده پیش از میلاد) و اسکندرنامهها و داستانهای جنگهای صلیبی نیز دیده میشود. در داستانها به آن آب زندگی، آب جاودانگی، آب جوانی، آب حیوان، و آب بقا هم گفتهاند.
در داستانهای اسلامی نیز نام سه تن آمده است که در پی آب زندگانی رفتهاند. دو تن از ایشان از آن آشامیده و زندگی جاودان یافتهاند و یکی ناکام بازگشته است: الیاس، خضر و ذوالقرنین.( مأخذ: ویکی پدیا به نقل از دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف اسلامی، برگرفته از مقاله (آب حیات)، ج1، ص14)
2. کتاب خدا دین الهی را به عنوان چشمه حیات عرصه تشریع معرفی می کندو در بیان حیاتبخشی آن میفرماید: (یاَایُّهَا الَّذینَ ءامَنوا استَجیبوا لِلّهِ ولِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم)(3) یعنی رهآورد دین، نه تنها افیون و مُخدّر نیست بلکه نیروی محرک و عامل حیات و پویایی است.
3. برخی قائلند: (عین الحیاة (چشمه زندگانی) باطن اسم (الحی) است که هرکس به این اسم تحقّق یابد از آب چشمه حیات نوشیده است، و هرکس از این چشمه بنوشد هرگز نخواهد مُرد؛ چرا که به حیات حق زنده شده است. و هر زنده ای در عالم، زنده به حیات چنین انسانی است؛ چرا که حیات او حیات خدا است.(ر.ک. جامع الاسرار، ص 381، آملی، سید حیدر،انتشارات علمی و فرهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ اول، 1368 ش)
4. برخی ازمفسرین می فرمایند: وجود انسان کامل از آن جهت که مظهر اسم اعظم الهی است،مایه تأمین حیات معنوی و سرچشمه آب زندگانی است: (اِعلَموا اَنَّ اللهَ یُحی الارضَ بَعدَ مَوتِها)(4)؛ خداوند زمین را پس از مردنش زنده میکند و زندگی مرهون آب است: (وجَعَلنا مِنَ الماءِ کُلَّ شیءٍ حَی)(5) و امام معصوم(علیهالسلام) همان چشمه زلالی است که سرزمین دلها با آن زنده میشود. رسول اعظم اسلامصلی الله علیه و آله و سلم نیز در سخنی نورانی شناخت انسان کامل و امام معصوم هر عصر را عامل حیات معقول فرد و جامعه معرفی فرمود: من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة)(6) آن که بمیرد و امام معصوم عصر خویش را نشناخته باشد، چونان جاهلان و به مرگ جاهلیت مرده است و چون مرگ عصاره زندگی است، آن که جاهلانه مرده، زیستنی جاهلانه داشته است و فاقد حیات معنوی و والای انسانی بوده است.
مسئله زنده کردن زمین به آب حیات، پس از مرگش، در روایات عترت طاهره(علیهمالسلام) مورد تأیید و تأکید است و بر پایه آن روایات خداوند زمینه مرده را نیز با انسان کامل زنده میکند، همانطوری که زمین مرده را با آب: عن أبی جعفر(علیهالسلام)… قال: یحییها الله(عزّوجلّ) بالقائم(عج) بعد موتها؛ بموتها یعنی کفر أهلها و الکافر میت(7)
ولایت و امامت، حقیقت آب زندگانی است و تمام شئون علمی و عملی وجود مبارک ولی الله الاعظم امام زمان(عج) آب زندگی است، از اینرو با ظهورش دلها و زمینههای مرده را احیا میکند
بنابراین آب زندگانی، بارانی نیست که از بالا ببارد و آب چشمه یا چاه نیست که از پایین بجوشد، بلکه حقیقتی است که به صورت قانونی الهی در عرصه تشریع و درقالب انسان کامل معصوم در عرصه تکوین ظهور میکند.
گاهی جامعه، زمانی دلها و هنگامی زمینه فرهنگی ملّتی میمیرد. آنجا که محیط جهل و جهالت باشد، فضای سیطره مرگ است که گاه با گفتن و نوشتن و هدایتهای ظاهری دفع میشود؛ اما زمانی چنان عمیق و فراگیر است که باید دم مسیحایی و نفس قدسی مسیحادم آن عصر امت را زنده کند و آن که امروز نفسش دم روح القدسی است و وجودش چشمه زلال زندگانی، جز وجود مقدس ولی الله الاعظم حجة بن الحسن المهدی(عج) نیست.
معرفت امام عصر(عج) مایه حیات قلوب انسانها و باریابی بشر به عرصه حیات معقول و انسانی است که ثمرهاش معنوی و انسانی است.
ولایت و امامت، حقیقت آب زندگانی است و تمام شئون علمی و عملی وجود مبارک ولی الله الاعظم امام زمان(عج) آب زندگی است، از اینرو با ظهورش دلها و زمینههای مرده را احیا میکند.
در جمع بندی پایانی باید عرض شود :
1.عمرحضرت خضر والیاس عمر طولانی است نه جاودانی چون طبق صریح آیات قرآن ( کل مَن علیها فان) یا (کل نفس ذائقه الموت) همه کسانی که در دنیا هستند روزی از دنیا می روند و می میرند، پس معنی ندارد که کسی آب حیات بنوشد و برای همیشه زنده بماند.
2. در تفسیر وتاویل آب حیات اقوال مختلف است.مختار اکثرمفسرین این است که : آب زندگانی، بارانی نیست که از بالا ببارد و آب چشمه یا چاه نیست که از پایین بجوشد، بلکه حقیقتی است که به صورت قانونی الهی در عرصه تشریع و درقالب انسان کامل معصوم در عرصه تکوین ظهور میکند.
3. مشهور بین علمای شیعه این است که این دوبزرگواردرخدمت امام زمان (عج) وملازم با ایشان بوده وبا ظهور آن بزرگوار جز یاران ایشان خواهند بود.
جهت مطالعه بیشتر دراین زمینه می توانید به این منابع مراجعه فرمایید:
1. کتاب هزار و یک چرا؟ نویسنده علی سالک، نشر جمال، قم، ص224
2. آملی، سید حیدر،جامع الاسرار، ص 381، انتشارات علمی و فرهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ اول، 1368 ش
3. ویکی فقه (خضر والیاس)
پی نوشت:
1. الدر المنثور، ج 4، ص 234.
2. هزار و یک چرا؟ نویسنده علی سالک، نشر جمال، قم، ص224.
3. سوره انفال، آیه 24.
4. سوره حدید، آیه 17.
5. سوره انبیاء،آیه 30.
6. سوره انفال، آیه 24.
7. کمال الدین، ج2، ص 81؛ مناقب آل ابیطالب، ج3، ص251 250؛ بحار الانوار، ج32، ص331.
8. کمال الدین، ج 2، ص 385.
غلامرضا کاویان - خرداد 94
- [سایر] راز طول عمر و غیبت بعضی از پیامبران، مانند حضرت خضر، الیاس و عیسی(ع) چیست؟
- [سایر] لطفاً بفرمایید که چند وقت است که حضرت خضر (ع) در قید حیات هستند؟ (طول مدت عمر ایشان را بیان فرمایید).
- [سایر] آیا ازدواج دختر حضرت علی(ع) با عمر نشانه موافقت حضرت با عمر نیست؟
- [سایر] شبهه: از آنجایی که اصحاب پیامبر تا آخر عمر همواره حرمت حضرت زهرا (س) را نگه داشتند، غضب فاطمه (س) چه ربطی به عمر و ابوبکر دارد؟
- [سایر] آیا خضر نبی، الیاس و ادریس (ع) جزو 313 نفر پیامبران برتر هستند؟
- [سایر] اهل سنت می گویند ضارب فاطمه (سلام الله علیها) عمر ابن هشام می باشد نه عمر بن خطاب آیا صحیح است ؟
- [سایر] حضرت زینب چند سال عمر کردند؟
- [سایر] آیا جریان انکار رحلت پیامبراکرم(ص) توسط عمر بن خطاب از پیش تعیین شده بود؟
- [سایر] ابوبکر و عمر بعد از اطلاع از دفن شبانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) چه کردند؟
- [سایر] آیا شکستن پهلوی حضرت فاطمه و سیلی خوردن آن حضرت از خلیفه دوم صحت دارد؟
- [آیت الله سبحانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتّفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی دختر نابالغی را برای خود عقد کند و پیش از آن که نُه سال دختر تمام شود، با او نزدیکی و دخول کند، احتیاط واجب آن است که تا آخر عمر از دخول به او خود داری نماید.
- [آیت الله بهجت] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق میافتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند اداست.
- [آیت الله مظاهری] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتّفاق میافتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند اداست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هنگامی که زلزله یا صاعقه و مانند آن اتفاق می افتد باید بلافاصله نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و احتیاط مستحب آن است که تا آخر عمر هر وقت توانست بخواند.
- [امام خمینی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فورا نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله بروجردی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتّفاق میافتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله بروجردی] حج زیارت کردن خانهی خدا و انجام اعمالیست که دستور دادهاند در آن جا به جا آورده شود و در تمام عمر بر کسی که این شرایط را دارا باشد، یک مرتبه واجب میشود: