با سلام چرا علمای شیعه سعی دارند همسران پیامبر ص را جزء اهل بیت به شمار نیاورند در حالی که در آیه ی 33 سوره ی احزاب به وضوح و صراحتأ همسران پیامبر را اهل بیت خطاب کرده، دلایلی می آورند که اصلأ توجیه پذیر نیست و خیلی غیر منطقی این موضوع را رد می کنند،آخر چرا؟؟ خدا آنها را اهل بیت خطاب می کند و علما رد میکنند!! خیلی عجیب است پاسخ: برمبنای آیه تطهیر(إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً )احزاب(33)، آیه 33. (اهلالبیت) در تاریخ حیات پیامبر(صلی الله علیه وآله)، معنای خاصی داشته است و تنها به حضرت علی و زهرا و حسن و حسین(علیه السلام) اطلاق میشده است. در کتابهای روایی شیعه و سنی آمده است که وقتی آیه(وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ)طه (20)، آیه 132. نازل شد، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) شش ماه هنگام نماز صبح، به خانه فاطمه میآمد و آنها را فرمان به نماز داده، سپس آیه تطهیر -(إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ...) را میخواند تا همگان بدانند که (اهل پیامبر) چه کسانیاند. درمورد آیه تطهیر به نکات زیر توجه نمایید: توضیح مفردات آیه 1- کلمه (انما) دلالت بر حصر دارد یعنی فقط (راغب اصفهانی، المفردات، نشر کتاب، 1404، ج 2، ص 23) 2- (یرید الله) مراد اراده خاص است یعنی اراده تکوینی خداوند است و گر نه اراده تشریعی انحصاری به خاندان پیامبر(ص) ندارد و همه مردم بدون استثنا به حکم شرع موظفند از هر گونه گناه و پلیدی پاک باشند. البته اراده تکوینی منافات با اختیار امامان ندارد. 3- (اذهاب) از بین برون به این معنی که از اول بگذارد راه پیدا کند، یعنی دفع است نه رفع. 4- (رجس) هر چیزی ناپاک از نظر جمع آوری یا به حکم عقل و یا در شرع. (ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 11، ص 31) اهل بیت: اهل بیت از نظر لغت کسانی را در یک خانه زندگی می کنند (اولاد و همسر) را گویند و مجازا کسانی را می گویند که نسبتی دارند. (مفردات راغب، همان، ص 29) اما بعدا ثابت می کنیم که مراد از اهل بیت همان اهل بیت پیامبر(ص) یعنی: علی، فاطمه، حسن، حسین علیهم السلام می باشند. تفسیر آیه مفاد ذیل آیه از کلمه (انما) به بعد این است که خداوند اراده قطعی کرده که اهل بیت از هر گونه رجس و پلیدی و گناه پاک باشند و این همان مقام عصمت است. این نکته قابل ذکر است که منظور از اراده الهی احکام حلال و حرام نیست چون احکام شامل همگان می شود. پس اراده مستمر (فعل مضارع) اشاره به یک نوع امداد الهی است که اهل بیت را بر عصمت و ادامه آن یاری می دهد و در عین حال منافات با آزادی و اراده و اختیار ندارد. نظر برخی مفسران شیعه و سنی 1- زمخشری می گوید: خداوند از گناهان کنایه به رجس تعبیر نموده و از تقوی به طهر چنان که بدن با نجاسات آلوده می شود درون با گناهان آلوده می شود ... در پایان می گوید آیه مثال زن های پیامبر هم می شود!! (زمخشری، الکشاف، بیروت، چاپ سوم، ج 3، ص 538) که البته این ذیل سخنش را بعدا رد می کنیم. 2- ابن حجر هیثمی (با همه تعصبی که دارد) می گوید: (این آیه منبع فضائل اهل بیت نبوی است برای این که حاوی درخشان ترین مناقب ایشان و شامل توجه به شأن (رفیع) آنان است، چرا که با لفظ (انما) آغاز می گردد و (انما) افاده حصر می کند درباره اراده خدای متعال در منزه نمودن آنان از رجس و رجس نیز همان گناه است این آیه هم چنین بیانگر اراده خداوند در تطهیر اهل بیت از جمیع خصوصیات اخلاقی و احوال مذموم [یعنی همان عصمت] است و این که در بعضی از طرق نقل شده که آتش و جهنم بر آنان حرام است همان فایده این تطهیر است می باشد. (ابن حجر هیثمی، الصواعق، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414 ه ق، ص 223) 3- علامه طباطبائی: مراد از اذهاب رجس در آیه عصمت است. پس تطهیر ائمه یعنی مجهز نمودن آن ها به ادراک حق در اعتقاد و عمل است و مراد از اراده، اراده تکوینی است و معنای آیه این می شود. خداوند اراده ابدی نموده است و شما اهل بیت را از همه نوع پلیدی (اعتقادی باطل، آثار گناه و ...)با دادن موهبت الهی عصمت پاک گرداند. (علامه طباطبائی، المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چهارم، 1362، ج 16، ص 331) مراد از اهل بیت مهم ترین بحث در آیه این است که مراد از اهل بیت کیست؟ احتمالاتی وجود دارد که مهم ترین آنها دو احتمال است: یک مراد همسران پیامبر باشند. برخی از مفسران اهل سنت اهل البیت را به همسران پیامبر اسلام(ص) تفسیر کرده اند (قرطبی در تفسیر الفرقان، ج 6، ص 5264 این نظریه را از زجاج نقل می کند) طبق این تفسیر علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام جزء اهل بیت نیستند. دلیل این نظریه این است که آیه تطهیر در بین آیاتی است که همگی مربوط به زنان پیامبر(ص) است. هم آیات قبل از آن و هم آیه پس از آن و هم صدر آیه مربوط به همسران پیامبر(ص) می باشد، لذا سیاق اقتضا می کند که آیه تطهیر مربوط به همسران پیامبر(ص) باشد. ولی این نظریه به سه دلیل باطل است: 1- در آیات قبل و صدر آیه مجموعا 25 بار ضمیر و فعل به صورت مؤنث و در آیه ی 34 نیز دو مورد فعل و ضمیر مؤنث به کار رفته، اما در ذیل آیه ی تطهیر ضمایر و افعال همه به صورت مذکر به کار رفته که اختصاص به مردان دارد و یا شامل مردان و زنان هر دو می شود. و یقینا کلام خداوند که فصیح ترین است از تغییر ضمایر و افعال مقصودی داشته و افراد خاصی را اراده کرده غیر از زنان پیامبر(ص) هستند و گر نه ضمایر را به همان صورت مؤنث می آورد نه مذکر. 2- همسران پیامبر(ص) هیچ کدام دارای عصمت نبودند، و کسی هم چنین شأنی برای آنها قائل نیست گذشته از این که برخی از آنان علیه خلیفه واجب الاطاعه زمان خویش جنگید هم چون عایشه که جنگ جمل را علی علیه السلام راه انداخت. 3- روایاتی که اهل بیت را بر همسران پیامبر(ص) تطبیق نموده روای آن یا ضحاک است یا عکرمه خارجی که هر دو تضعیف شده اند و علمای رجالی آن دو را توفیق نکرده اند. (ولایت مطهرین، سید محمد علوی، ص 117) از این گذشته قرآن نسبت به همسران پیامبر(ص) کلمه (ازواج النبی)، (نساءالنبی) یا (ازواجک) به کار برده نه اهل بیت. دو: احتمال دوم مراد افراد خاصی از خاندان پیامبر(ص) یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین و در رأس آنها شخص پیامبر(ص) می باشد. این احتمال هیچ یک از اشکالات قبلی را ندارد، علاوه بر آن روایات فراوانی از فریقین نقل شده که علامه طباطبائی تعداد آن را بیش از 70 روایت می داند. (المیزان، مترجم، ج 32، ص 178) که قول دوم را تأیید می کند که مراد از اهل بیت علی و فاطمه و حسنین می باشد. فخر رازی می گوید: این روایت [که اهل بیت را به افراد مذکور تفسیر نموده] روایتی است که دانشمندان اهل تفسیر و حدیث، همه اتفاق بر صحت آن دارند. (تفسیر فخر رازی، ج 8، ص 80، ذیل آیه61 آل عمران؛ ر.ک: آیات ولایت در قرآن، مکارم شیرازی، ص 166)گفتنی است که 15 نفر از صحابه و 16 نفر از تابعین این روایات را نقل کرده اند. از جمله افرادی که اهل سنت که روایات فوق نقل کرده اند: 1-مسلم، در صحیحش، ج 4، ح 22424 به نقل از پیام قرآن، ج 9، ص 143 2-صحیح ترمذی (ر.ک: احقاق الحق، ج 2، ص 503) 3- المستدرک علی الصحیحین، ج 2، ص 416 (به نقل از احقاق الحق، ج 2، ص 504) 4- الدر المنثور، ج 5، ص 198 5- السنن الکبری، ج 2، ص 149 6- شواهد التنزیل، ج 2، ص 10-92 7- مسند احمد حنبل، ص 330، ج 4، ص 107، ج 6، ص 292 (ر.ک: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ج 9، ص 144، آیات ولایت در قرآن، مکارم شیرازی، ص 166) از این گذشته گروه زیادی از علما اهل سنت حدیث کساء را نقل کرده و تصریح نموده اند که پیامبر(ص): علی و فاطمه و حسن و حسین را زیر عبای یمانی قرار داد و فرمود: خداوندا اینان اهل بیت من هستند پس پلیدی را از آنان دور کن و آنان را پاک و مطهر قرار ده آنگاه آیه ی تطهیر در شأن آنها نازل شده است، افراد ذیل این حدیث را نقل کرده اند: 1- مسلم در صحیحش باب فضائل اهل بیت النبی، ج 5، ص 37، ح 2424 2- ترمذی در صحیحش، ج 5، ص 663 باب مناقب اهل البیت، ح 3787 (بیروت، داراحیاء التراث) 3- امام احمد بن حنبل در مسند، ج 1، ص 230 4- حاکم در مستدرک، ج 3، ص 133، 147 و ج 2، ص 416 5- امام نسائی در خصائص، ج 149 6-ذهبی در تلخیص، ج 2، ص 150 7- طبرانی در معجم، ج 3، ص 48، ج 12، ص 98 8- حاکم حسکانی در شواهد التنزیل، ج 2، ص 11 9- نجاری در تاریخ الکبیر، ج 7، ص 187 10- ابن حجر عسقلانی، در اصابه، ج 2، ص 509 11- فخر رازی در تفسیرش، ج 2، ص 700 12- قندوزی حنفی، در ینابیع الموده، ص 107 13- خوارزمی در مناقب، ص 23 14- طبری در تفسیرش، ج 22، ص 6 15- سیوطی در الدر المنثور، ج 5، ص 198 16- ابن الجوزی در تذکره الخواص، ص 233 17- زمخشری در تفسیر کشاف، ج 3، ص 538 18- قرطبی در تفسیرش، ج 14، ص 182 19- ابن کثیر در تفسیرش، ج 3، ص 492 20- ابن اثیر در اسد الغابه، ج 2، ص 12 21- ابن عساکر در تاریخش، ج 1، ص 185 22- ابن حجر در صواعق المعرقه، ص 143 23- ابن عبدالبر در استعیاب، ج 3، ص 37 و افراد فراوان دیگر (ر.ک: ولایت مطهرین، شماره 3 و 4، سید محمد علوی(حسین پور) ص 99-100) به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می شود: 1- ترمذی و حاکم در روایت صحیحه، و ابن جریر و ابن منذر و ابن مردویه و بیهقی در سنن خود از ام سلمه نقل کرده اند که گفت: پیامبر(ص) فاطمه، علی، حسن و حسین علیهم السلام را خانه من بودند که آیه تطهیر نازل شد حضرت آنان را داخل عبایی که بر دوش بود قرار داد و فرمود: (بار خدایا این جمع اهل بیت من می باشند پس الودگی را از آن ها دور بداد). (روح المعانی، آلوسی، ج 22، ص 14) در ادامه آلوسی می گوید: (در برخی از روایات دارد که ام سلمه گفت آیا من جزء اهل بیت شما می باشم حضرت فرمود: تو برخیری ولی جزء اهل بیت من نیستی). (همان) آنگاه آلوسی می گوید: سخن پیامبر که فرمود: اینها [چهار نفر] اهل بیت من می باشند و در حق آن ها دعا فرمود و این که ام سلمه را داخل عبا (کساء) راه نداد آن قدر از طرق مختلف نقل شده است که قابل شمارش نیست. (همان) و این روایت عمومیت اهل بیت در آیه را به هر معنایی که باشد تخصیص می زند پس مراد کسانی است که زیر عبا (کساء) قرار داشتند لذا شامل همسران نمی شوند. (همان، ص 15) 2- ابن جریر و ابن ابی حاتم و طبرانی و ابن مردویه از ام سلمه همسر پیامبر(ص) نقل می کنند که پیامبر(ص) در خانه او زیر کسای خبیری خوابیده بود، پس در آن هنگام فاطمه غذایی آورد رسول خدا(ص) فرمود: تا شوهر و فرزندانش حسن و حسین را فرا خواند و آنان آمدند هنگام خوردن غذا آیه تطهیر نازل شد پیامبر(ص) انان را با کساء پوشانید و بعد رو به آسمان برد و گفت: (خدایا! اینان اهل بیت و خواص من می باشند، پلیدی را از آنان دور کن و آنان را پاکیزه گردان، این را سه بار گفت. ام سلمه می گوید: من هم با شما می باشم؟ حضرت دوباره فرمود: تو برخیری). (سیوطی، الدر المنثور، ج 6، ص 603، شبیه این در ص 604 نقل شده، و ر.ک: المعجم الکبیر، ج 23، ص 336) 3- واثله ابن اسقع می گوید: آمدم خدمت علی ولی او را ندیدم، فاطمه گفت: وی رفته تا رسول خدا(ص) را دعوت کند نشستم تا آنان آمدند، و با فاطمه با هم وارد شدند پس رسول خدا(ص) حسن و حسین را ندا داد، و آنان آمدند، و با فاطمه و شوهرش (علی) نزدیک خود قرار داد سپس لباس خود را روی آنان قرار داد من شاهد این قضیه بود، آنگاه فرمود: (انما یرید الله لیذهب ....؛ پروردگارا! این ها اهل بیت من هستند). روای می گوید: این حدیث صحیح است (بنابر شرط صحت حدیث) نزد مسلم. (المستدرک علی الصحیحین، ج 2، ص 416، تلخیص المستدرک، ج 2، ص 416) و همین طور حاکم سند حدیث را صحیح می داند. (المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 141) ابن تیمیه که بنای بر تشکیک را دارد می گوید: (حدیث کساء صحیح است؛ زیرا این حدیث را احمد و ترمذی از ام سلمه نقل کرده، مسلم در صحیح خود از عایشه نقل نموده است. (ابن تیمیمه، منهاج الغه، ص 5، ص 13) ابن حجر که تعصب خاص دارد می گوید: اکثر مفسرین برآنند که آیه ی تطهیر در حق علی و فاطمه و حسن و حسین نازل شده است، زیرا ضمیر (متلکم) و بعد آن مذکر آمده است. (ابن حجر، الصواعق المعرفه، ص 85) از این ها گذشته روایات فراوانی در منابع اهل سنت آمده که پیامبر اکرم(ص) هر روز صبح یا پنج شنبه وقت (در اوقات نماز) بر در خانه علی و فاطمه می آمد و آیه تطهیر را بر آنان می خواند تا مصداق اهل بیت مشخص شود، این احادیث برخی می گوید: این کار به مدت یک ماه ادامه داشت. (مسند ابی داود طباسی و دار الکتب اللبنانی، ص 274) برخی چهل روز (مجمع الزوائد، ج 9، ص 267، حدیث 14987، الدر المنثور، ج 6، ص 606) برخی شش ماه (ترمذی در صحیحش، ج 5، ص 352، حاکم در مستدرک، ج 3، ص 158، احمد بن حنبل در مسند، ج 3، ص 259) بعضی هفت ماه (جامع البیان طبری، ج 22، ص 6) و برخی ده ماه گفته است (مجمع الزوائد، ج 9، ص 267، حدیث 14986) انس بن مالک می گوید: هنگامی که آیه تطهیر نازل شد پیامبر خدا(ص) نزدیک به شش ماه وقت نماز به در خانه فاطمه می آمد و فرمود شما، اهل البیت (انما یرید الله لیذهب تا آخر) (نفخات الازها، ج 20، ص 81) با این همه منابع که بخش کوچکی از آن مورد اشاره قرار گرفت می توان گفت شیعه به یک مطلب ظنی و گمانی استناد می کند؟ برادر! به خدا قبر و قیامتی هم در کار است حساب و کتابی هم در پیش است بیایید کاری کنیم که در روز قیامت نزد پیامبر اکرم(ص) شرمنده نشویم، بیایید مقداری چشم حقیقت خویش را باز کنیم لااقل منابع قابل اعتماد خود اهل سنت را مطالعه کنیم و از منابع شیعه لااقل یک دوره الغدیر علامه امینی را که تمام منابع آن از اهل سنت است و یک روایت هم از منابع شیعه نقل نکرده بخوانیم، تا فردای قیامت که (یوم الحسره) است ندای پشیمانی و حسرت، سر ندهیم. بنابر آنچه گفته شد . اختصاص آیه به اهل بیت(ع) تنها به دلیل انما و دلالت بر حصر آن نیست. مفاد آیه در مجموع چنین دلالتی دارد.
با سلام چرا علمای شیعه سعی دارند همسران پیامبر ص را جزء اهل بیت به شمار نیاورند در حالی که در آیه ی 33 سوره ی احزاب به وضوح و صراحتأ همسران پیامبر را اهل بیت خطاب کرده، دلایلی می آورند که اصلأ توجیه پذیر نیست و خیلی غیر منطقی این موضوع را رد می کنند،آخر چرا؟؟ خدا آنها را اهل بیت خطاب می کند و علما رد میکنند!! خیلی عجیب است
با سلام چرا علمای شیعه سعی دارند همسران پیامبر ص را جزء اهل بیت به شمار نیاورند در حالی که در آیه ی 33 سوره ی احزاب به وضوح و صراحتأ همسران پیامبر را اهل بیت خطاب کرده، دلایلی می آورند که اصلأ توجیه پذیر نیست و خیلی غیر منطقی این موضوع را رد می کنند،آخر چرا؟؟ خدا آنها را اهل بیت خطاب می کند و علما رد میکنند!! خیلی عجیب است
پاسخ: برمبنای آیه تطهیر(إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً )احزاب(33)، آیه 33. (اهلالبیت) در تاریخ حیات پیامبر(صلی الله علیه وآله)، معنای خاصی داشته است و تنها به حضرت علی و زهرا و حسن و حسین(علیه السلام) اطلاق میشده است. در کتابهای روایی شیعه و سنی آمده است که وقتی آیه(وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ)طه (20)، آیه 132. نازل شد، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) شش ماه هنگام نماز صبح، به خانه فاطمه میآمد و آنها را فرمان به نماز داده، سپس آیه تطهیر -(إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ...) را میخواند تا همگان بدانند که (اهل پیامبر) چه کسانیاند.
درمورد آیه تطهیر به نکات زیر توجه نمایید:
توضیح مفردات آیه
1- کلمه (انما) دلالت بر حصر دارد یعنی فقط (راغب اصفهانی، المفردات، نشر کتاب، 1404، ج 2، ص 23)
2- (یرید الله) مراد اراده خاص است یعنی اراده تکوینی خداوند است و گر نه اراده تشریعی انحصاری به خاندان پیامبر(ص) ندارد و همه مردم بدون استثنا به حکم شرع موظفند از هر گونه گناه و پلیدی پاک باشند. البته اراده تکوینی منافات با اختیار امامان ندارد.
3- (اذهاب) از بین برون به این معنی که از اول بگذارد راه پیدا کند، یعنی دفع است نه رفع.
4- (رجس) هر چیزی ناپاک از نظر جمع آوری یا به حکم عقل و یا در شرع. (ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 11، ص 31)
اهل بیت: اهل بیت از نظر لغت کسانی را در یک خانه زندگی می کنند (اولاد و همسر) را گویند و مجازا کسانی را می گویند که نسبتی دارند. (مفردات راغب، همان، ص 29) اما بعدا ثابت می کنیم که مراد از اهل بیت همان اهل بیت پیامبر(ص) یعنی: علی، فاطمه، حسن، حسین علیهم السلام می باشند.
تفسیر آیه
مفاد ذیل آیه از کلمه (انما) به بعد این است که خداوند اراده قطعی کرده که اهل بیت از هر گونه رجس و پلیدی و گناه پاک باشند و این همان مقام عصمت است. این نکته قابل ذکر است که منظور از اراده الهی احکام حلال و حرام نیست چون احکام شامل همگان می شود. پس اراده مستمر (فعل مضارع) اشاره به یک نوع امداد الهی است که اهل بیت را بر عصمت و ادامه آن یاری می دهد و در عین حال منافات با آزادی و اراده و اختیار ندارد.
نظر برخی مفسران شیعه و سنی
1- زمخشری می گوید: خداوند از گناهان کنایه به رجس تعبیر نموده و از تقوی به طهر چنان که بدن با نجاسات آلوده می شود درون با گناهان آلوده می شود ... در پایان می گوید آیه مثال زن های پیامبر هم می شود!! (زمخشری، الکشاف، بیروت، چاپ سوم، ج 3، ص 538) که البته این ذیل سخنش را بعدا رد می کنیم.
2- ابن حجر هیثمی (با همه تعصبی که دارد) می گوید: (این آیه منبع فضائل اهل بیت نبوی است برای این که حاوی درخشان ترین مناقب ایشان و شامل توجه به شأن (رفیع) آنان است، چرا که با لفظ (انما) آغاز می گردد و (انما) افاده حصر می کند درباره اراده خدای متعال در منزه نمودن آنان از رجس و رجس نیز همان گناه است این آیه هم چنین بیانگر اراده خداوند در تطهیر اهل بیت از جمیع خصوصیات اخلاقی و احوال مذموم [یعنی همان عصمت] است و این که در بعضی از طرق نقل شده که آتش و جهنم بر آنان حرام است همان فایده این تطهیر است می باشد. (ابن حجر هیثمی، الصواعق، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414 ه ق، ص 223)
3- علامه طباطبائی: مراد از اذهاب رجس در آیه عصمت است. پس تطهیر ائمه یعنی مجهز نمودن آن ها به ادراک حق در اعتقاد و عمل است و مراد از اراده، اراده تکوینی است و معنای آیه این می شود. خداوند اراده ابدی نموده است و شما اهل بیت را از همه نوع پلیدی (اعتقادی باطل، آثار گناه و ...)با دادن موهبت الهی عصمت پاک گرداند. (علامه طباطبائی، المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چهارم، 1362، ج 16، ص 331)
مراد از اهل بیت
مهم ترین بحث در آیه این است که مراد از اهل بیت کیست؟ احتمالاتی وجود دارد که مهم ترین آنها دو احتمال است:
یک مراد همسران پیامبر باشند.
برخی از مفسران اهل سنت اهل البیت را به همسران پیامبر اسلام(ص) تفسیر کرده اند (قرطبی در تفسیر الفرقان، ج 6، ص 5264 این نظریه را از زجاج نقل می کند) طبق این تفسیر علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام جزء اهل بیت نیستند.
دلیل این نظریه این است که آیه تطهیر در بین آیاتی است که همگی مربوط به زنان پیامبر(ص) است. هم آیات قبل از آن و هم آیه پس از آن و هم صدر آیه مربوط به همسران پیامبر(ص) می باشد، لذا سیاق اقتضا می کند که آیه تطهیر مربوط به همسران پیامبر(ص) باشد.
ولی این نظریه به سه دلیل باطل است:
1- در آیات قبل و صدر آیه مجموعا 25 بار ضمیر و فعل به صورت مؤنث و در آیه ی 34 نیز دو مورد فعل و ضمیر مؤنث به کار رفته، اما در ذیل آیه ی تطهیر ضمایر و افعال همه به صورت مذکر به کار رفته که اختصاص به مردان دارد و یا شامل مردان و زنان هر دو می شود. و یقینا کلام خداوند که فصیح ترین است از تغییر ضمایر و افعال مقصودی داشته و افراد خاصی را اراده کرده غیر از زنان پیامبر(ص) هستند و گر نه ضمایر را به همان صورت مؤنث می آورد نه مذکر.
2- همسران پیامبر(ص) هیچ کدام دارای عصمت نبودند، و کسی هم چنین شأنی برای آنها قائل نیست گذشته از این که برخی از آنان علیه خلیفه واجب الاطاعه زمان خویش جنگید هم چون عایشه که جنگ جمل را علی علیه السلام راه انداخت.
3- روایاتی که اهل بیت را بر همسران پیامبر(ص) تطبیق نموده روای آن یا ضحاک است یا عکرمه خارجی که هر دو تضعیف شده اند و علمای رجالی آن دو را توفیق نکرده اند. (ولایت مطهرین، سید محمد علوی، ص 117) از این گذشته قرآن نسبت به همسران پیامبر(ص) کلمه (ازواج النبی)، (نساءالنبی) یا (ازواجک) به کار برده نه اهل بیت.
دو: احتمال دوم مراد افراد خاصی از خاندان پیامبر(ص) یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین و در رأس آنها شخص پیامبر(ص) می باشد. این احتمال هیچ یک از اشکالات قبلی را ندارد، علاوه بر آن روایات فراوانی از فریقین نقل شده که علامه طباطبائی تعداد آن را بیش از 70 روایت می داند. (المیزان، مترجم، ج 32، ص 178) که قول دوم را تأیید می کند که مراد از اهل بیت علی و فاطمه و حسنین می باشد.
فخر رازی می گوید: این روایت [که اهل بیت را به افراد مذکور تفسیر نموده] روایتی است که دانشمندان اهل تفسیر و حدیث، همه اتفاق بر صحت آن دارند. (تفسیر فخر رازی، ج 8، ص 80، ذیل آیه61 آل عمران؛ ر.ک: آیات ولایت در قرآن، مکارم شیرازی، ص 166)گفتنی است که 15 نفر از صحابه و 16 نفر از تابعین این روایات را نقل کرده اند. از جمله افرادی که اهل سنت که روایات فوق نقل کرده اند:
1-مسلم، در صحیحش، ج 4، ح 22424 به نقل از پیام قرآن، ج 9، ص 143
2-صحیح ترمذی (ر.ک: احقاق الحق، ج 2، ص 503)
3- المستدرک علی الصحیحین، ج 2، ص 416 (به نقل از احقاق الحق، ج 2، ص 504)
4- الدر المنثور، ج 5، ص 198
5- السنن الکبری، ج 2، ص 149
6- شواهد التنزیل، ج 2، ص 10-92
7- مسند احمد حنبل، ص 330، ج 4، ص 107، ج 6، ص 292 (ر.ک: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ج 9، ص 144، آیات ولایت در قرآن، مکارم شیرازی، ص 166)
از این گذشته گروه زیادی از علما اهل سنت حدیث کساء را نقل کرده و تصریح نموده اند که پیامبر(ص): علی و فاطمه و حسن و حسین را زیر عبای یمانی قرار داد و فرمود: خداوندا اینان اهل بیت من هستند پس پلیدی را از آنان دور کن و آنان را پاک و مطهر قرار ده آنگاه آیه ی تطهیر در شأن آنها نازل شده است، افراد ذیل این حدیث را نقل کرده اند:
1- مسلم در صحیحش باب فضائل اهل بیت النبی، ج 5، ص 37، ح 2424
2- ترمذی در صحیحش، ج 5، ص 663 باب مناقب اهل البیت، ح 3787 (بیروت، داراحیاء التراث)
3- امام احمد بن حنبل در مسند، ج 1، ص 230
4- حاکم در مستدرک، ج 3، ص 133، 147 و ج 2، ص 416
5- امام نسائی در خصائص، ج 149
6-ذهبی در تلخیص، ج 2، ص 150
7- طبرانی در معجم، ج 3، ص 48، ج 12، ص 98
8- حاکم حسکانی در شواهد التنزیل، ج 2، ص 11
9- نجاری در تاریخ الکبیر، ج 7، ص 187
10- ابن حجر عسقلانی، در اصابه، ج 2، ص 509
11- فخر رازی در تفسیرش، ج 2، ص 700
12- قندوزی حنفی، در ینابیع الموده، ص 107
13- خوارزمی در مناقب، ص 23
14- طبری در تفسیرش، ج 22، ص 6
15- سیوطی در الدر المنثور، ج 5، ص 198
16- ابن الجوزی در تذکره الخواص، ص 233
17- زمخشری در تفسیر کشاف، ج 3، ص 538
18- قرطبی در تفسیرش، ج 14، ص 182
19- ابن کثیر در تفسیرش، ج 3، ص 492
20- ابن اثیر در اسد الغابه، ج 2، ص 12
21- ابن عساکر در تاریخش، ج 1، ص 185
22- ابن حجر در صواعق المعرقه، ص 143
23- ابن عبدالبر در استعیاب، ج 3، ص 37
و افراد فراوان دیگر (ر.ک: ولایت مطهرین، شماره 3 و 4، سید محمد علوی(حسین پور) ص 99-100)
به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می شود:
1- ترمذی و حاکم در روایت صحیحه، و ابن جریر و ابن منذر و ابن مردویه و بیهقی در سنن خود از ام سلمه نقل کرده اند که گفت: پیامبر(ص) فاطمه، علی، حسن و حسین علیهم السلام را خانه من بودند که آیه تطهیر نازل شد حضرت آنان را داخل عبایی که بر دوش بود قرار داد و فرمود: (بار خدایا این جمع اهل بیت من می باشند پس الودگی را از آن ها دور بداد). (روح المعانی، آلوسی، ج 22، ص 14)
در ادامه آلوسی می گوید: (در برخی از روایات دارد که ام سلمه گفت آیا من جزء اهل بیت شما می باشم حضرت فرمود: تو برخیری ولی جزء اهل بیت من نیستی). (همان)
آنگاه آلوسی می گوید: سخن پیامبر که فرمود: اینها [چهار نفر] اهل بیت من می باشند و در حق آن ها دعا فرمود و این که ام سلمه را داخل عبا (کساء) راه نداد آن قدر از طرق مختلف نقل شده است که قابل شمارش نیست. (همان)
و این روایت عمومیت اهل بیت در آیه را به هر معنایی که باشد تخصیص می زند پس مراد کسانی است که زیر عبا (کساء) قرار داشتند لذا شامل همسران نمی شوند. (همان، ص 15)
2- ابن جریر و ابن ابی حاتم و طبرانی و ابن مردویه از ام سلمه همسر پیامبر(ص) نقل می کنند که پیامبر(ص) در خانه او زیر کسای خبیری خوابیده بود، پس در آن هنگام فاطمه غذایی آورد رسول خدا(ص) فرمود: تا شوهر و فرزندانش حسن و حسین را فرا خواند و آنان آمدند هنگام خوردن غذا آیه تطهیر نازل شد پیامبر(ص) انان را با کساء پوشانید و بعد رو به آسمان برد و گفت: (خدایا! اینان اهل بیت و خواص من می باشند، پلیدی را از آنان دور کن و آنان را پاکیزه گردان، این را سه بار گفت. ام سلمه می گوید: من هم با شما می باشم؟ حضرت دوباره فرمود: تو برخیری). (سیوطی، الدر المنثور، ج 6، ص 603، شبیه این در ص 604 نقل شده، و ر.ک: المعجم الکبیر، ج 23، ص 336)
3- واثله ابن اسقع می گوید: آمدم خدمت علی ولی او را ندیدم، فاطمه گفت: وی رفته تا رسول خدا(ص) را دعوت کند نشستم تا آنان آمدند، و با فاطمه با هم وارد شدند پس رسول خدا(ص) حسن و حسین را ندا داد، و آنان آمدند، و با فاطمه و شوهرش (علی) نزدیک خود قرار داد سپس لباس خود را روی آنان قرار داد من شاهد این قضیه بود، آنگاه فرمود: (انما یرید الله لیذهب ....؛ پروردگارا! این ها اهل بیت من هستند).
روای می گوید: این حدیث صحیح است (بنابر شرط صحت حدیث) نزد مسلم. (المستدرک علی الصحیحین، ج 2، ص 416، تلخیص المستدرک، ج 2، ص 416)
و همین طور حاکم سند حدیث را صحیح می داند. (المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 141)
ابن تیمیه که بنای بر تشکیک را دارد می گوید: (حدیث کساء صحیح است؛ زیرا این حدیث را احمد و ترمذی از ام سلمه نقل کرده، مسلم در صحیح خود از عایشه نقل نموده است. (ابن تیمیمه، منهاج الغه، ص 5، ص 13)
ابن حجر که تعصب خاص دارد می گوید: اکثر مفسرین برآنند که آیه ی تطهیر در حق علی و فاطمه و حسن و حسین نازل شده است، زیرا ضمیر (متلکم) و بعد آن مذکر آمده است. (ابن حجر، الصواعق المعرفه، ص 85)
از این ها گذشته روایات فراوانی در منابع اهل سنت آمده که پیامبر اکرم(ص) هر روز صبح یا پنج شنبه وقت (در اوقات نماز) بر در خانه علی و فاطمه می آمد و آیه تطهیر را بر آنان می خواند تا مصداق اهل بیت مشخص شود، این احادیث برخی می گوید: این کار به مدت یک ماه ادامه داشت. (مسند ابی داود طباسی و دار الکتب اللبنانی، ص 274) برخی چهل روز (مجمع الزوائد، ج 9، ص 267، حدیث 14987، الدر المنثور، ج 6، ص 606) برخی شش ماه (ترمذی در صحیحش، ج 5، ص 352، حاکم در مستدرک، ج 3، ص 158، احمد بن حنبل در مسند، ج 3، ص 259) بعضی هفت ماه (جامع البیان طبری، ج 22، ص 6) و برخی ده ماه گفته است (مجمع الزوائد، ج 9، ص 267، حدیث 14986) انس بن مالک می گوید: هنگامی که آیه تطهیر نازل شد پیامبر خدا(ص) نزدیک به شش ماه وقت نماز به در خانه فاطمه می آمد و فرمود شما، اهل البیت (انما یرید الله لیذهب تا آخر) (نفخات الازها، ج 20، ص 81)
با این همه منابع که بخش کوچکی از آن مورد اشاره قرار گرفت می توان گفت شیعه به یک مطلب ظنی و گمانی استناد می کند؟ برادر! به خدا قبر و قیامتی هم در کار است حساب و کتابی هم در پیش است بیایید کاری کنیم که در روز قیامت نزد پیامبر اکرم(ص) شرمنده نشویم، بیایید مقداری چشم حقیقت خویش را باز کنیم لااقل منابع قابل اعتماد خود اهل سنت را مطالعه کنیم و از منابع شیعه لااقل یک دوره الغدیر علامه امینی را که تمام منابع آن از اهل سنت است و یک روایت هم از منابع شیعه نقل نکرده بخوانیم، تا فردای قیامت که (یوم الحسره) است ندای پشیمانی و حسرت، سر ندهیم.
بنابر آنچه گفته شد . اختصاص آیه به اهل بیت(ع) تنها به دلیل انما و دلالت بر حصر آن نیست. مفاد آیه در مجموع چنین دلالتی دارد.
- [سایر] چه دلیلی وجود دارد بر اینکه منظور از اهل بیت(ع) در آیه 33 احزاب پنج تن آل عبا باشند؟ در صورتی که در آیه 73 سوره هود حضرت ابراهیم(ع) و همسرشان را اهل البیت(ع) می خواند و به خاطر همین از ضمیر مذکر استفاده کرده است. می توان گفت که این آیه خواست خداوند را بیان می دارد اما سرپیچی همسران پیامبر این توفیق را از آنان سلب می کند، ولی با توجه به اینکه آیات بعدی و جملات قبلی خود آیه در مورد همسران پیامبر است بعید است مرجع ضمیر به یکباره تغییر کند.
- [سایر] با سلام من موضوع حجاب رو در متون مختلف بررسی کردم اخیرا مقاله دیدم که بسیار متفاوت می باشد دوست دارم نظر خود را با دلیل بیان کنید توسعهی عورت به سراپای زنان در متون قدیمی ادبیات فارسی از اصطلاح عورت علاوه بر معنی رایج آن برای اشاره به زن نیز استفاده شده است: 1. چون زنی از کار بد شد روی زرد مسخ کرد او را خدا و زُهره کرد عورتی را زُهره کردن مسخ بود خاک و گل گشتن نه مسخ است ای عنود؟ روح میبُردت سوی چرخ برین سوی آب و گل شدی در اسفلین (مثنوی، دفتر اول) شاید از ابیات فوق استنباط شود که عورت کلمهای تحقیرآمیز است و برای اشاره به زنی بدکاره به کار رفته است، اما شواهد دیگر نشان میدهد که اطلاق عورت به زن مفهومی منفی ندارد و از این کلمه حتی به معنی ناموس نیز استفاده شده است: گفت حق زَ اهل نفاق ناسدید بَأسُهُم ما بَینَهُم بَأسٌ شَدید در میان همدگر مردانهاند در غزا چون عورتان خانهاند گفت پیغمبر سپهدار غیوب لا شجاعه یا فتی قبل الحروب (مثنوی، دفتر سوم) آنکه دزدد مال تو، گویی بگیر دست و پایش را ببُر، سازَش اسیر وآنکه قصد عورت تو میکند صد هزاران خشم از تو سر زند گر بیاید سیل و رخت تو برد هیچ با سیل آورد کینی خرد؟ (مثنوی، دفتر پنجم) کاربرد عادی عورات به معنی زنان در متون زیر بیشتر مشخص است. در زبان فارسی قدیم اهل شهر شامل اطفال و عورات بودهاند و اگر مردی میمرده است اطفال او یتیم و عورات او بیوه میشدهاند: تمامت اهل اصفهان از صغیر و کبیر و وضیع و شریف و اطفال و عورات،… (ترجمهی محاسن اصفهان) …و بر دل اطفال و عورات او که یتیم و بیوه شوند نمیبخشاید، … (سندباد نامه) عورتانه و عورتینه نیز از اصطلاحات مرتبط به زنان در زبان فارسی قدیم است و نگرش فرهنگی نیاکان ما را به زن منعکس میکند. در لغتنامهی دهخدا آمده است: عورتانه: منسوب و متعلق به زن و متشابه و مانند آن, زنانه. عورتینه: جنس زن و دختر. در مقابل مردینه و پسرینه. …و باقی آنچه عورتینه بودند از بنات و اخوات و خواتین که با ترکان به هم بودند. (جهانگشای جوینی) بنات و اخوات و خواتین به معنی دختران و خواهران و بانوان (خاتونها) است. علاوه بر متون فارسی قدیم، زن در روایاتی منسوب به پیامبر و اصحاب و نزدیکان او نیز عورت خوانده شده است. این روایات را در اینجا نقل میکنیم و پس از مقایسه با قرآن اعتبار و اصالت آنها را بررسی میکنیم. 1. رسول خدا از اصحاب خود پرسید: زن چیست؟ گفتند: عورت. گفت: زن کی به خدا نزدیکتر است؟ ندانستند. فاطمه این را شنید و گفت: زن آنگاه به خدا نزدیکتر است که در قعر خانه باشد. (بحار الأنوار, ج 43, ص 92) 2. رسول خدا گفت: زنان عورتند، آنها را در خانه حبس کنید. (بحار الأنوار, ج 100, ص 250) در فقه به تمام مواضعی از بدن زن که باید پوشیده شود عورت میگویند که تقریباً تمام بدن زن را در بر میگیرد. مرتضی مطهری در کتاب مسألهی حجاب از قول ابن رشد میگوید: (عقیدهی اکثر علما بر این است که بدن زن -جز چهره و دو دست تا مچ- عورت است. ابوحنیفه معتقد است که قدمین نیز عورت شمرده نمیشود، و ابوبکر بن عبدالرحمن بن هشام معتقد است که تمام بدن زن بلا استثنا عورت است.)[1] عورت کلمهای عربی است. در فرهنگ عربی منجد الطلاب معانی زیر برای این کلمه بیان شده است: -رخنهگاهی که موجب نگرانی است -شکاف کوه -جای طلوع و غروب خورشید -کمینگاهی که در آن پنهان شوند -آنچه موجب شرم است -اعضایی از بدن که انسان به سبب شرم میپوشاند. در قرآن از اصطلاح عورت برای اشاره به زنان استفاده نشده است، اما عورت علاوه بر معنای رایج آن در معانی دیگری نیز به کار رفته است: 1. "ای کسانی که ایمان آوردید، باید مملوکان شما و کسانی که به بلوغ نرسیدهاند سه بار از شما اجازه بگیرند: قبل از نماز صبح، و هنگام ظهر که لباستان را در میآورید، و بعد از نماز عشا که سه عورت برای شماست. بعد از این بر شما و آنها گناهی نیست که گرد یکدیگر بگردید. خدا این گونه آیات را برای شما تبیین میکند. و خدا علیم و حکیم است." (نور 58) 2. "و آنگاه که گروهی از آنها گفتند: ای اهل یثرب، شما را جای ماندن نیست،برگردید. و گروهی از آنها از پیامبر اجازه میخواستند و میگفتند خانههای ما عورت است با اینکه عورت نبود. فقط میخواستند فرار کنند." (احزاب 13) 3. در آیهی 31 سورهی نور که آیهای مهم در تعیین حدود پوشش زنان است، عورت در مفهومی نزدیک یا منطبق بر معنی رایج امروزی آن به کار رفته است: "به زنان مؤمن بگو که غض بصر کنند و فروج خود را حفظ کنند و زینت خود را جز آنچه از آن پیداست آشکار نکنند، و خِمارشان را بر جیوبشان بزنند، و زینتشان را آشکار نکنند مگر بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنانشان یا مملوکانشان یا مردان تابعی که اِربه ندارند یا کودکانی که بر عورتهای زنان اظهار ندارند، و پایشان را نزنند که آنچه از زینتشان پنهان میکنند دانسته شود. و ای مؤمنان همگی به سوی خدا بازگردید تا رستگار شوید." در این آیه عورات از نظر دستوری به زنان اضافه شده است, بنا بر این عورات در اصطلاح قرآن بخش یا بخشهایی از اندام زنان است، نه تمام بدن آنان. علاوه بر این اندام هایی همچون سر و صورت و دست و پای زن نمیتواند مصداق عورت زن در اصطلاح قرآن باشد, چرا که اینها مواضعی نیستند که کودکان بر آن (اظهار) نداشته باشند. عورات زنان را در این آیه میتوان به اندام های جنسی یا شرم گاه های زنان ترجمه کرد. دیده میشود که زن در ادبیات فارسی، فقه سنتی، و روایات عورت خوانده شده است و در قرآن از چنین اصطلاحی استفاده نشده است. در اعتبار و اصالت روایاتی که زن را عورت میخوانند به دلایل زیر میتوان تردید کرد: 1. زن از موضوعات مهم در قرآن است. قرآن سورهای به نام زنان (نسا) دارد و سورهای از قرآن نیز به نام مریم نامگذاری شده است. کلمات بنت, بنات, امرأه, نساء, زوج, أزواج، أخت، أخوات و دیگر کلمات مترادف نزدیک به صد و پنجاه بار در قرآن تکرار شده است. قرآن اصطلاح عورت را برای اشاره به زن به کار نبرده است. بنا به روایات فوق پیامبر و اصحاب متفقالقولند که زن عورت است و باید بپذیریم که اطلاق اصطلاح عورت به زنان در عصر پیامبر رایج بوده است. چگونه ممکن است که با وجود اشارهی مکرر قرآن به زنان، این اصطلاح هیچ انعکاسی در قرآن نداشته باشد؟ 2. قرآن در توصیف زنان تعبیرات خاصی دارد: الف ." زنان لباس شمایند و شما لباس آنهایید (بقره 178) -زنان شما حرث شمایند (بقره 223) ب."-از آیاتش آن است که برایتان از خودتان زنانی آفرید که با آنان آرام گیرید (روم 21) پیامبر در مقام معلم به اصحاب آموخته است که زن لباس است، حرث است و مایهی آرامش است. قرآن مرجع اصلی در تعالیم پیامبر است. با این حال بنا به روایات فوق وقتی پیامبر از اصحاب میپرسد زن چیست، میگویند عورت است. گویا اصحاب با قرآن و تعالیم و اصطلاحات آن آشنا نیستند، یا آن را در درجهی دوم اهمیت قرار میدهند. 3. لحن روایاتی که زن را عورت میخواند و به حبس آنان در خانه تشویق میکند فراتر از یک توصیهی اخلاقی است و از عقلانیت و انسانیت فاصله دارد. چرا به جای ماندن زن در خانه، از ماندن زن در قعر خانه سخن گفته میشود؟ و چرا حبس در خانه؟ تأمل در لحن و کلماتی که در این روایات به کار رفته است نشان میدهد که سازندهی این روایات با هر گونه حضور اجتماعی زن به شدت مخالف بوده است و به مخفی کردن زن در خانه میاندیشیده است. مرتضی مطهری در بخشی از کتاب مسألهی حجاب تحت عنوان (نه حبس و نه اختلاط) میگوید: از آنچه مجموعاً بیان شد معلوم گشت آنچه اسلام میگوید نه آن چیزی است که مخالفان اسلام، اسلام را بدان متهم میکنند، یعنی محبوسیت زن در خانه و نه نظامی است که دنیای جدید آن را پذیرفته است و عواقب شوم آن را میبیند، یعنی اختلاط زن و مرد در جوامع.[2] سخن فوق در حالی بیان میشود که در کتب حدیث روایاتی به پیامبر و دیگر پیشوایان دینی نسبت داده شده است که مردان را به حبس کردن زنان در خانه فرامیخواند. وقتی کتب حدیث ما حاوی چنین روایاتی است، مخالفان اسلام سخن بیجایی نگفتهاند. عورت خواندن زن و حبس او در خانه را نمیتوان مستقل از فرهنگ ایران باستان تحلیل کرد. مورخان و باستانشناسان در تحلیل جایگاه زن در مقاطعی از تاریخ ایران باستان به نقوش به جا مانده در آثار باستانی استناد میکنند. در این نقوش زنان دیده نمیشوند. بخش زیر از کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت نقل شده است و در کتاب مسألهی حجاب نیز به آن اشاره شده است: پس از داریوش مقام زن مخضوصاً در طبقهی ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند، ولی در مورد زنان دیگر گوشهنشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفتهرفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعیشان را فرا گرفت، و این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان به شمار میرود. زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنها اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان ببینند. در نقشهایی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد.[3] حتی در میان ایرانیان امروز سنتی وجود دارد که میتوان آن را ناشی از عورتانگاری زنان در ایران قدیم دانست. این سنت مبنای عقلی و شرعی ندارد، اما همچنان وجود دارد. در این فرهنگ مرد از ذکر مستقیم نام زن خود نزد دیگران شرم میکند و از او با تعابیر غیرمستقیمی همچون خانواده و بچهها نام میبرد،پ همان گونه که معمولاً برای رعایت ادب، از ذکر مستقیم نام اعضایی از بدن پرهیز میشود و عبارات غیرمستقیمی به کار میرود. لغتنامهی فارسی دهخدا اصطلاح ستر عورت را پوشاندن موضع های مستقبح الذکر معنی کرده است. زن نیز در فرهنگ سنتی مستقبح الذکر است و جایگاهی همچون عورت دارد. اگر زن عورت باشد پوشاندن او معقول و نمایاندنش شرمآور است. از اقلیتی ناچیز که بگذریم، عموم مردم جهان بنا به عقل عرفی در زندگی اجتماعی عورت را میپوشانند و از نمایاندن آن شرم میکنند. یکی از انتقادات مکرر قرآن به اهل کتاب این است که آنان کلمات را از مواضع خود تحریف میکنند. با تحریف کلمات از مواضع آنها میتوان حکمی را تغییر داد. تحریف کلمات از مواضع آنها لزوماً این نیست که در متنی دست ببریم، بلکه میتوانیم معنی کلمهای را عوض کنیم یا آن را نابجا به کار ببریم. اطلاق عورت به سرتاپای زن، در حالی که نه عقل به آن حکم میکند نه از قرآن برداشت میشود، مصداق بارزی از تحریف کلمات از مواضع آن است. حجاب و حدود پوشش زنان در فقه سنتی بر بستر کلمات و اصطلاحاتی تحریف شده به قرآن نسبت داده میشود. اگر اولین منبع فقه اسلامی قرآن است، لازم است که اصطلاحات فقهی با محوریت قرآن پالایش شود.1 اکثر مثالها از لغتنامه فارسی دهخدا نقل شده است. [1] مسأله حجاب، ص 225. [2] مسأله حجاب، ص 218 [3] تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام، جلد اول، ص 552