آیا بعد از ظهور دانشمندان میروند پیش امام و تمام علوم را میگیرندو دیگر نیازی به تحقیق نیست؟اگر نه باز هم باید زحمت بکشند پس نقش امام چیست؟کلا رویکرد امام با علوم چگونه است؟ همان طور که می دانید عصر ظهور، زمان گسترش و شکوفایی علم و دانایی است، و مدینه فاضله اسلامی، شهر علم و دانش است. با آمدن منجی عالم، همان گونه که ظلم و بیداد جای خود را به عدل و دادگری میسپارد، و نابسامانیهای اجتماعی به سامان میگراید; جهل و نادانی نیز جای خود را به علم و دانایی میدهد و جهان از نور عقل و دانش آکنده میشود. علوم و دانشهایی که در طول اعصار و قرون در پشت پردهها مکنون مانده بود، ابراز میگردد و مرز دانایی و یادگیری تا سراپرده منازل و اعماق وجود تک تک انسانها، گسترش مییابد.امام صادق علیه السلام در این باره فرموده است:(العلم سبعة وعشرون حرفا فجمیع ما جائتبه الرسل حرفان، فلم یعرف الناس حتی الیوم غیر الحرفین فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة و العشرین حرفا فبثها فی الناس و ضم الیها الحرفین حتی یبثها سبعة و عشرین حرفا;علم و دانش 27 حرف است و 27 شعبه و شاخه دارد. تمام آنچه پیامبران الهی برای مردم آوردند، دو حرف بیش نبود و مردم تا کنون جز آن دو حرف را نشناختهاند. اما هنگامی که قائم ما قیام کند. 25 حرف و شاخه و شعبه دیگر را آشکار و در میان مردم منتشر میسازد و دو حرف دیگر را با آن ضمیمه میکند تا 27 حرف کامل و منتشر گردد) . این حدیثبه روشنی، جهش فوق العاده علمی عصر انقلاب مهدی (عج) را مشخص میسازد; یعنی، تحول و پیشرفتی به میزان بیش از دوازده برابر، نسبتبه تمامی علوم و دانشهایی که در عصر همه پیامبران راستین به بشریت اعطا شده است، پیش میآید و درهای تمامی رشتهها و شاخههای علوم مفید و سازنده، به روی انسانها گشوده میشود و راهی را که بشر طی هزاران سال پیموده، به میزان بیش از دوازده برابر آن در اندک زمانی پیموده میشود. حضرت امام باقر علیه السلام نیز فرموده است:(اذا قام قائمنا وضع الله یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و کملتبها احلامهم;هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند دست محبتش را به سر بندگان میگذارد و عقول آنها را با آن کامل و افکارشان را پرورش داده تکمیل میکند) . بدین ترتیب، در پرتو ارشاد و هدایتحضرت مهدی (عج) و در زیر دست عنایت او، مغزها در مسیر کمال به حرکت در میآید و اندیشهها شکوفا میشوند. کوته بینیها، تنگنظریها و افکار پست و پلید – که سرچشمه بسیاری از تضادها و برخوردهای خشونتآمیز اجتماعی است – ، برطرف میگردد. مردمی بلند نظر، با افکاری باز و سینههایی گشاده و همتی والا و بینشی وسیع، پرورش مییابند، لذا هر 27 حرف علم پیاده میشود. اما پاسخ پرسش شما را در ضمن نکته های زیر بیان می کنیم: 1. نخست باید توجه داشت که امام صادق علیه السلام می فرماید: (علم و دانش بیست و هفت حرف است و همة آن چه پیامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاکنون جز با آن دو حرف، با حرفهای دیگر آشنایی ندارند و هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون آورده، آن را بین مردم نشر و گسترش می دهد. وآن دو حرف را نیز ضمیمه می کند و مجموع بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر می سازد.)[1] 2. این روایت و روایات هم خانواده اش نمی گویند همة مردم فوری، بیست و هفت حرف علم را یاد می گیرند بلکه می گوید حضرت حجت(عج) بقیه حروف علم را در می آورد و بین مردم گسترش می دهند. به این معنا که آن حضرت بیست و هفت حرف علم را برای یادگیری مردم به عرصة ظهور می رساند و سفرة علم را در این حد می گستراند اما آیا هر کسی بیست و هفت حرف را یاد می گیرد و به مرتبة بالای علمی می رسد؟ این بستگی به تلاش و کوشش افراد دارد و به یقین تعدادی به مرتبة بالایی که ذکر شد می رسند ولی چه بسیارند که از نظر علمی در آن زمان نیز فقیرند و خاصانی که به مرتبة بالای علمی رسیده اند، حلقه های علمی و کلاس های دانش اندوزی را تشکیل می دهند و بر دانش دیگران می افزایند و کسانی که طالب علمند در کلاس آنها شرکت می کنند. از اینرو در روایت آمده است که امام صادق، علیه السلام می فرماید: (گویا می بینیم که شیعیان علی علیه السلام قرآن ها را در دست دارند و مردم را آموزش می دهند.)[2] یا اینکه اصبغ بن نباته می گوید: (ازعلی علیه السلام شیندم که می فرمود: (گویا عجم (نژاد غیرعرب) را می بینم که چادرهایشان را در مسجد کوفه برافراشته شده است و به مردم قرآن می آموزند؛ به همان گونه که فرود آمده است.)[3] بنابراین گرچه حضرت با ظهورشان مکان یادگیری بیست و هفت حرف علم را فراهم می کند ولی در همان عصر هم چه بسیارند که به قلة علمی مذکور نمی رسند و رسیدن به قلّة علمی نیازمند تلاش آنهاست عیناً همانند مرتبة بالای تقوایی که هر کس می تواند با تلاش و کوشش آنرا به دست آورد ولی در عمل همة مردم چنین توفیقی را ندارند پس همان طور که رسیدن به قلة تقوا نیازمند مجاهدت است رسیدن به درجة بیست و هفتم علم نیز نیاز به تلاش و پیگیری دارد. 3. توجه به این نکته نیز لازم است که علم دارای مراتبی است و مرتبة آخر علم از آن خداست و پیامبر عزیز اسلام و امامان معصوم علیهم السلام نیز مرتبه ای ازعلم را دارا هستند و نه پیامبران قدرت و این ظرفیت را دارا هستند که به محدودة علم الهی که اختصاص به او دارد وارد شوند و بر معلومات خود بیفزایند و نه تودة مردم این شایستگی و ظرفیت را دارند که علمشان را به درجة علم معصومان علیهم السلام برسانند. بنابراین اگر ما نمی توانیم در حد معصومان علیهم السلام عالم شویم این از باب راکد بودن علم نیست بلکه از بی ظرفیتی ماست. بنابراین اگر کمالِ دانش بشرِ (غیر معصوم) در بیست و هفت حرف باشد و در زمان ظهور آن امام معصوم همة مردم با جد و جهدشان و با کمک گرفتن از امامانشان این مرتبه از کمال علمی که برای او تعیین شده است را به دست آوردند چه اشکال دارد در همان مرتبه که بالاترین مرتبه کمال است (مثلاً) باقی بمانند و یا چنین دانشی به تکالیف شرعی خویش بپردازند و در بُعدهای دیگری قدم بردارند و به یقین با چنین دانشی و بینشی زندگی کردن و قرآن خواندن صفای دیگری دارد و ثواب دیگری را می طلبد. هر چند از نظر فراگیری دانش بیشتر از آن حد راه بسته باشد و این به معنای راکد بودن علم نیست بلکه به منزلة به مقصد رسیدن است. برای مطالعه بیشتر ر.ک: 1. مهدویت ( دوران ظهور ) رحیم کارگر. 2. سیمای امام مهدی (عج)، سیدمحمدرضا طباطبائی نسب. 3. سیره عملی حضرت امام مهدی علیه السلام ، کاظم ارفع. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: خداوند از نسل این دو (حسن و حسین علیهما السلام ) شخصی را بر می انگیزد که دژهای گمراهی را می گشاید و دل های سیاه قفل خورده را تسخیر می نماید. اثبات الهداة، ج 3، ص 448 و495 -------------------------------------------------------------------------------- [1] . مرحوم مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 326، مؤسسه الوفاء بیروت. [2] . نعمانی، غیبة، 360 ه ق، کتابفروشی صدوق، تهران، ص 318، بحارالانوار، ج 52، ص 364. . [3] . محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد، 413 ه ق، بصیر نی قم، ص 365؛ محمد بن فتال نیشابوری، ت 508 ه ق، انتشارات الرضی، قم، ج 2، ص 265.
آیا بعد از ظهور دانشمندان میروند پیش امام و تمام علوم را میگیرندو دیگر نیازی به تحقیق نیست؟اگر نه باز هم باید زحمت بکشند پس نقش امام چیست؟کلا رویکرد امام با علوم چگونه است؟
آیا بعد از ظهور دانشمندان میروند پیش امام و تمام علوم را میگیرندو دیگر نیازی به تحقیق نیست؟اگر نه باز هم باید زحمت بکشند پس نقش امام چیست؟کلا رویکرد امام با علوم چگونه است؟
همان طور که می دانید عصر ظهور، زمان گسترش و شکوفایی علم و دانایی است، و مدینه فاضله اسلامی، شهر علم و دانش است. با آمدن منجی عالم، همان گونه که ظلم و بیداد جای خود را به عدل و دادگری میسپارد، و نابسامانیهای اجتماعی به سامان میگراید; جهل و نادانی نیز جای خود را به علم و دانایی میدهد و جهان از نور عقل و دانش آکنده میشود. علوم و دانشهایی که در طول اعصار و قرون در پشت پردهها مکنون مانده بود، ابراز میگردد و مرز دانایی و یادگیری تا سراپرده منازل و اعماق وجود تک تک انسانها، گسترش مییابد.امام صادق علیه السلام در این باره فرموده است:(العلم سبعة وعشرون حرفا فجمیع ما جائتبه الرسل حرفان، فلم یعرف الناس حتی الیوم غیر الحرفین فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة و العشرین حرفا فبثها فی الناس و ضم الیها الحرفین حتی یبثها سبعة و عشرین حرفا;علم و دانش 27 حرف است و 27 شعبه و شاخه دارد. تمام آنچه پیامبران الهی برای مردم آوردند، دو حرف بیش نبود و مردم تا کنون جز آن دو حرف را نشناختهاند. اما هنگامی که قائم ما قیام کند. 25 حرف و شاخه و شعبه دیگر را آشکار و در میان مردم منتشر میسازد و دو حرف دیگر را با آن ضمیمه میکند تا 27 حرف کامل و منتشر گردد) .
این حدیثبه روشنی، جهش فوق العاده علمی عصر انقلاب مهدی (عج) را مشخص میسازد; یعنی، تحول و پیشرفتی به میزان بیش از دوازده برابر، نسبتبه تمامی علوم و دانشهایی که در عصر همه پیامبران راستین به بشریت اعطا شده است، پیش میآید و درهای تمامی رشتهها و شاخههای علوم مفید و سازنده، به روی انسانها گشوده میشود و راهی را که بشر طی هزاران سال پیموده، به میزان بیش از دوازده برابر آن در اندک زمانی پیموده میشود.
حضرت امام باقر علیه السلام نیز فرموده است:(اذا قام قائمنا وضع الله یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و کملتبها احلامهم;هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند دست محبتش را به سر بندگان میگذارد و عقول آنها را با آن کامل و افکارشان را پرورش داده تکمیل میکند) .
بدین ترتیب، در پرتو ارشاد و هدایتحضرت مهدی (عج) و در زیر دست عنایت او، مغزها در مسیر کمال به حرکت در میآید و اندیشهها شکوفا میشوند. کوته بینیها، تنگنظریها و افکار پست و پلید – که سرچشمه بسیاری از تضادها و برخوردهای خشونتآمیز اجتماعی است – ، برطرف میگردد. مردمی بلند نظر، با افکاری باز و سینههایی گشاده و همتی والا و بینشی وسیع، پرورش مییابند، لذا هر 27 حرف علم پیاده میشود.
اما پاسخ پرسش شما را در ضمن نکته های زیر بیان می کنیم:
1. نخست باید توجه داشت که امام صادق علیه السلام می فرماید: (علم و دانش بیست و هفت حرف است و همة آن چه پیامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاکنون جز با آن دو حرف، با حرفهای دیگر آشنایی ندارند و هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون آورده، آن را بین مردم نشر و گسترش می دهد. وآن دو حرف را نیز ضمیمه می کند و مجموع بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر می سازد.)[1]
2. این روایت و روایات هم خانواده اش نمی گویند همة مردم فوری، بیست و هفت حرف علم را یاد می گیرند بلکه می گوید حضرت حجت(عج) بقیه حروف علم را در می آورد و بین مردم گسترش می دهند.
به این معنا که آن حضرت بیست و هفت حرف علم را برای یادگیری مردم به عرصة ظهور می رساند و سفرة علم را در این حد می گستراند اما آیا هر کسی بیست و هفت حرف را یاد می گیرد و به مرتبة بالای علمی می رسد؟ این بستگی به تلاش و کوشش افراد دارد و به یقین تعدادی به مرتبة بالایی که ذکر شد می رسند ولی چه بسیارند که از نظر علمی در آن زمان نیز فقیرند و خاصانی که به مرتبة بالای علمی رسیده اند، حلقه های علمی و کلاس های دانش اندوزی را تشکیل می دهند و بر دانش دیگران می افزایند و کسانی که طالب علمند در کلاس آنها شرکت می کنند. از اینرو در روایت آمده است که امام صادق، علیه السلام می فرماید: (گویا می بینیم که شیعیان علی علیه السلام قرآن ها را در دست دارند و مردم را آموزش می دهند.)[2] یا اینکه اصبغ بن نباته می گوید: (ازعلی علیه السلام شیندم که می فرمود: (گویا عجم (نژاد غیرعرب) را می بینم که چادرهایشان را در مسجد کوفه برافراشته شده است و به مردم قرآن می آموزند؛ به همان گونه که فرود آمده است.)[3]
بنابراین گرچه حضرت با ظهورشان مکان یادگیری بیست و هفت حرف علم را فراهم می کند ولی در همان عصر هم چه بسیارند که به قلة علمی مذکور نمی رسند و رسیدن به قلّة علمی نیازمند تلاش آنهاست عیناً همانند مرتبة بالای تقوایی که هر کس می تواند با تلاش و کوشش آنرا به دست آورد ولی در عمل همة مردم چنین توفیقی را ندارند پس همان طور که رسیدن به قلة تقوا نیازمند مجاهدت است رسیدن به درجة بیست و هفتم علم نیز نیاز به تلاش و پیگیری دارد.
3. توجه به این نکته نیز لازم است که علم دارای مراتبی است و مرتبة آخر علم از آن خداست و پیامبر عزیز اسلام و امامان معصوم علیهم السلام نیز مرتبه ای ازعلم را دارا هستند و نه پیامبران قدرت و این ظرفیت را دارا هستند که به محدودة علم الهی که اختصاص به او دارد وارد شوند و بر معلومات خود بیفزایند و نه تودة مردم این شایستگی و ظرفیت را دارند که علمشان را به درجة علم معصومان علیهم السلام برسانند. بنابراین اگر ما نمی توانیم در حد معصومان علیهم السلام عالم شویم این از باب راکد بودن علم نیست بلکه از بی ظرفیتی ماست.
بنابراین اگر کمالِ دانش بشرِ (غیر معصوم) در بیست و هفت حرف باشد و در زمان ظهور آن امام معصوم همة مردم با جد و جهدشان و با کمک گرفتن از امامانشان این مرتبه از کمال علمی که برای او تعیین شده است را به دست آوردند چه اشکال دارد در همان مرتبه که بالاترین مرتبه کمال است (مثلاً) باقی بمانند و یا چنین دانشی به تکالیف شرعی خویش بپردازند و در بُعدهای دیگری قدم بردارند و به یقین با چنین دانشی و بینشی زندگی کردن و قرآن خواندن صفای دیگری دارد و ثواب دیگری را می طلبد. هر چند از نظر فراگیری دانش بیشتر از آن حد راه بسته باشد و این به معنای راکد بودن علم نیست بلکه به منزلة به مقصد رسیدن است.
برای مطالعه بیشتر ر.ک:
1. مهدویت ( دوران ظهور ) رحیم کارگر.
2. سیمای امام مهدی (عج)، سیدمحمدرضا طباطبائی نسب.
3. سیره عملی حضرت امام مهدی علیه السلام ، کاظم ارفع.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود:
خداوند از نسل این دو (حسن و حسین علیهما السلام ) شخصی را بر می انگیزد که دژهای گمراهی را می گشاید و دل های سیاه قفل خورده را تسخیر می نماید. اثبات الهداة، ج 3، ص 448 و495
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مرحوم مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 326، مؤسسه الوفاء بیروت.
[2] . نعمانی، غیبة، 360 ه ق، کتابفروشی صدوق، تهران، ص 318، بحارالانوار، ج 52، ص 364. .
[3] . محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد، 413 ه ق، بصیر نی قم، ص 365؛ محمد بن فتال نیشابوری، ت 508 ه ق، انتشارات الرضی، قم، ج 2، ص 265.
- [سایر] آیا در زمان ظهور امام زمان، نیازی به مراجع تقلید و یا خواندن دروس حوزی میباشد؟
- [آیت الله سیستانی] آیا تحقیق درباره ظهور ماه رمضان در افق واجب است؟
- [سایر] نقش دعا در تعجیل ظهور حضرت مهدی (عج) چیست؟
- [سایر] نقش امام صادق علیه السلام در علوم و تمدن اسلامی را بیان فرمایید.
- [سایر] نقش حضرت عیسی (ع) پس از ظهور امام مهدی (عج) چیست؟
- [سایر] بعد از ظهور امام زمان (عج) که تمام علوم به نهایت رشد میرسند، آیا علم راکد میشود؟
- [سایر] بعد از ظهور امام زمان (عج) که تمام علوم به نهایت رشد می رسند، آیا علم راکد می شود؟
- [سایر] نقش حضرت عیسی (ع) در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) چیست؟
- [سایر] نقش شبهات نو ظهور در فهم معارف دینی و قرآنی چیست؟
- [سایر] نقش حضرت عیسی (ع) در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) چیست؟
- [آیت الله سیستانی] زکات در هشت مورد صرف میشود : اول : فقیر ، و او کسی است که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد ، ولی کسی که صنعت یا ملک یا سرمایهای دارد که میتواند مخارج سال خود را بگذارند فقیر نیست . دوم : مسکین ، و او کسی است که از فقیر سختتر میگذراند . سوم : کسی که از طرف امام علیهالسلام یا نائب امام مأمور است که زکات را جمع و نگهداری نماید ، و به حساب آن رسیدگی کند و آن را به امام یا نائب امام یا فقرا برساند . چهارم : کفاری که اگر زکات به آنان بدهند ، به دین اسلام مایل میشوند یا در جنگ یا غیر آن به مسلمانان کمک میکنند . و همچنین مسلمانانی که ایمان آنان به بعضی از آنچه پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم آوردهاند ضعیف است ، ولی چنانچه زکات به آنان داده شود موجب تقویت ایمانشان میگردد ، یا مسلمانانی که ایمان به ولایت امیر مؤمنان علیهالسلامندارند ، ولی اگر به آنان زکات داده شود به ولایت رغبت پیدا میکنند و به آن ایمان میآورند . پنجم : خریداری بندهها و آزاد کردن آنان ، به تفصیلی که در محل خود ذکر شده است . ششم : بدهکاری که نمیتواند قرض خود را بدهد . هفتم : فی سبیل اللّه ، یعنی کارهائی که نفعش به عموم مسلمین میرسد مثل ساختن مسجد ، و مدرسهای که علوم دینیّه در آن خوانده میشود ، و تنظیف شهر و آسفالت راهها ، وتوسعه آنها و مانند اینها . هشتم : ابن السبیل ، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده . اینها مواردی است که زکات در آنها صرف میشود ، ولی مالک نمیتواند زکات را بدون اذن امام علیهالسلام یا نائبش ، در دو مورد سوم و چهارم مصرف نماید ، و در مورد هفتم نیز بنابر احتیاط لازم باید از حاکم شرع اذن بگیرد ، و احکام این موارد در مسائل آینده گفته خواهد شد .
- [آیت الله سیستانی] مضاربه قرادادی است بین دو نفر ، که یکی از آنها مالک است و مالی را به دیگری که آن را عامل مینامیم میدهد ، که با آن تجارت کند و سود میان آنها تقسیم شود. و این معامله مشروط به امور زیر است: 1 ایجاب و قبول . و در انشا آنها هر لفظ ، یا فعلی که بر این مضمون دلالت کند کافی است . 2 بلوغ شرعی ، و عقل ، و رشد ، و اختیار در هر دو طرف قراداد ، و در مالک بخصوص شرط است که از طرف حاکم شرع به دلیل افلاس محجور علیه نباشد ، ولی در عامل این شرط نیست ، مگر در صورتی که قرارداد مقتضی تصرف او در اموال مورد حجر خودش نیز باشد . 3 سهم هر کدام آنها از سود باید با کسر معین باشد ، که ثلث است یا نصف است یا هر کسری دیگر . و میشود از این شرط مستغنی شد در صورتی که سهم هر کدام در عرف بازار معین باشد ، به طوری که عرفا نیازی به ذکر این شرط احساس نشود . و تعیین سهم هر کدام با ذکر مبلغی از مال مانند صد هزار تومان مثلاً ، کافی نیست . ولی میتواند یکی از آنها پس از ظهور سود ، سهم خود را با مبلغی از مال مصالحه نماید . 4 سود باید فقط برای مالک و عامل باشد ، واگر شرط شود که مقداری از سود به دیگری داده شود مضاربه باطل است ، مگر این که در مقابل کاری مربوط به تجارت یاد شده باشد . 5 عامل باید قادر بر تجارت باشد در صورتی که مباشرت او در عمل تجارت به صورت قید در قرارداد ذکر شده باشد ، مثلاً گفته باشد (این پول را به تو میدهم که شخصاً با آن مباشرت به تجارت کنی) و در صورت عجز با این فرض ، قرارداد باطل است . و اگر مباشرت به صورت شرط در متن قرارداد ذکر شود ، مثلاً گفته شود (این پول را به تو میدهم که با آن تجارت کنی به شرط این که خودت مباشرت نمایی) در این فرض ، اگر عامل علاجز باشد معامله باطل نیست ، ولی مالک در صورت تخلف از مباشرت خیار فسخ دارد . و اما اگر نه قید شود و نه شرط ، ولی عامل عاجز باشد از تجارت حتّی با واداشتن دیگری ، قرارداد باطل است . و اگر از ابتدا قادر باشد و سپس عاجز شود ، از وقتی که عاجز شده است ، قرارداد باطل میشود .