چرا قاطعیتی که بر رهبر جامعه اسلامی لازم است در رهبر ما دیده نمی شود یا اگر هست، چرا اثر ندارد؟ آمار بالای قاچاق، فساد اقتصادی در اکثریت ادارات و ارگانها، بی تدبیری برخی از تصمیمات رئیس جمهور و دیگران دانشجوی گرامی اهتمام شما نسبت به اصلاح جامعه و تحقق هر چه بیشتر ارزشهای اسلامی در بخشهای مختلف نظام قابل تقدیر و ستایش است . هرچند برررسی موضوعات فوق از ظرفیت یک نامه خارج است اما در اینجا تلاش می نمائیم برای شروع گفتگو با شما دوست گرامی تا حدودی برخی ابهامات شما را با تکیه بر سخنان مقام معظم رهبری پاسخ دهیم . در این راستا توجه به چند نکته حائز اهمیت می باشد : نکته اول اینکه ؛ نگاهی گذرا به موضع گیریها وبرخورد های مقام معظم رهبری با مسائل مختلف کشور ، به خوبی گویای قاطعیت و صراحت ایشان در مواجهه با این امور است ولی نکته ای که لازم است مورد توجه قرار بگیرد در نظر گرفتن شرائط و مقتضیات زمان و مصالح کشور و مردم در موضع گیریهای رهبر است و نباید انتظار داشت که رهبر همواره و بدون در نظر گرفتن مصالح کشور و مردم در برخورد با مسائل قاطعانه برخورد کنند چه اینکه در برخی موارد برخورد قاطع با یک مساله نه تنها به حل آن نمی انجامد که ممکن است پیامدهای منفی برای کشور بدنبال داشته باشد و بر خلاف مصالح کشور و جامعه باشد و از آنجا که مهمترین مساله برای رهبری نظام حفظ اساس اسلام و نظام اسلامی و مصالح کشور و مردم است گاهی برخی مصالح ایجاب می کند که در برابر برخی اقدامات با ملاحظه ودرایت بیشتری اقدام شود . چنانکه ایشان در پاسخ به این سوال که چرا با مسؤولان ردهبالایی که در زمینهی فعالیت اقتصادی دچار فساد شدهاند، یا با مفاسد اقتصادی برخورد قاطع نمیکنند، برخورد لازم نمیشود؟ و چرا شفافیت لازم در این مورد برای مردم صورت نمیگیرد؟ می فرماید: (اینکه بگویید با کسانی که دچار فساد شدهاند، برخورد قاطع نمیشود، این را قبول ندارم؛ نه، برخورد میشود. اینکه بگویید با کسانیکه قاطع برخورد نمیکنند، چرا برخورد نمیشود، جواب این است که با کسانیکه قاطع برخورد نمیکنند، چگونه برخورد کنیم؟ برخورد لازم همین است که تذکر و هشدار بدهیم و به آنها بگوییم؛ اما شفافیت لازم در این مورد برای مردم صورت نمیگیرد. یک وقت این انتظار وجود دارد که مرتب اعلامیه داده شود و بگویند فلان کس را گرفتیم، پدر فلان کس را درآوردیم، فلان کس این فساد را کرده؛ این درست نیست و برخلاف سیاست اعلام شدهی ماست؛ ما گفتیم اصلاً نگویید. در مواردی هم که اعلام و جنجال شد، بنده با آن وضعیت موافق نبودم. این تصمیم را بر اساس محاسبه گرفتیم و این محاسبه هم حکیمانه است و بر این اساس نیست که چیزی لاپوشی و پنهان نگه داشته شود؛ ابداً. بنده نمیخواهم ملاحظهی کسی را بکنم؛ منتها فکر نمیکنم تا چیزی قطعی و اثبات نشده، بزرگ بودن و اهمیتش ثابت نشده، محاکمه نشده و روی آن قضاوتی نیست، باید سرِ زبانها بیفتد و مطرح شود. هر کس این کار را بکند، بنده موافق نیستم؛ چه مطبوعاتیها، چه رادیو و تلویزیون و چه دیگران؛ اما آمارِ کارشان را بیان کنند؛ آن هم در صورتی که اسم افراد آورده نشود. این را من به شما عرض بکنم: یک نفر جرمی میکند، آدم خیلی بدی هم هست، باید هم مجازات شود؛ اما اگر ما اسم او را اعلام کردیم، با این اعلان، چند نفر مجازات میشوند؟ پسر و دختر او هم که در مدرسه یا دانشگاه درس میخوانند و در محلهی خود رفت و آمد دارند، مجازات میشوند. این کار چه لزومی دارد؟ بگذارید مجرم زندان برود و فیالجمله گفته شود این کار انجام گرفته؛ دیگر چه لزومی دارد ما بچهی دبستانی، دبیرستانی و دانشگاهیاش را هم - که هیچ گناهی ندارند - مجازات کنیم؟ مگر وقتی که اجبار باشد؛ یعنی زمانیکه وضعیت به گونهیی است که غیر از این امکان ندارد، آنجا چارهیی نیست؛ اما تا هنگامی که میشود اعلان نکرد، با اینطور کارها خیلی موافق نیستم.) مقام معظم رهبری هموراه به مسئولان مختلف کشور تذکرات لازم را داده اند و هیچگاه در برابر انحرافات و اقدامات نادرست مسئولان سکوت نکرده اند و همیشه با ارشادات خود مسئولان کشور را راهنمایی نموده اند که پاره ای از این تذکرات و نصایح به اطلاع عموم مردم می رسد و برخی از آنها نیز برای جلوگیری از تنش در جامعه به اطلاع مردم نمی رسد. ایشان در باره سوالی در مورد برخورد با مسئولان متخلف فرمودند : آن جایی که جای تذکر است تذکر می دهم ، اما تذکر به شخص چیزی نیست که از تلویزیون پخش شود آن مقدار که شما می بینید بنده در سخنرانیها ، نماز جمعه و در دیدار با هیات دولت تذکر می دهم و نصیحت می کنم _ که در خبرها پخش می شود _ چند برابرش را گاهی با زبانهای بسیار تلخ در جلسات خصوصی به مسئولان می گویم ، لیکن بنا نیست که هر چه به مسئولان تذکر می دهیم و می گوییم یا تلخی نشان می دهیم حتماَ پخش شود تا مردم مطلع شوند ، هدف این است که آن شخص راهنمایی شود که خیلی از اوقات اثر می کند و گاهی هم اثر نمی کند و بعد می بینید آن شخص می رود.(بیانات مقام معظم رهبری در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی 22/2/1382، پرسمان ، مجموعه پرسش و پاسخهای دانشجویان با مقام معظم رهبری ، قم :نشر معارف ، ص 194) همچنین ایشان در رابطه با عملکرد و نقش قوق قضائیه در زمینه مفاسد اقتصادی می فرماید : (بنده در پروندههای مفاسد اقتصادی معتقد به جنجال و هیاهو نیستم، لیکن معتقد به سرعت و قاطعیت در کار هستم. سرعت غیر از عجله است؛ سرعت عمل با شتابزدگی و عجله تفاوت میکند. ... آن چیزی که من بالخصوص بر روی آن امروز مناسب میدانم در کنار مطالبی که گفتم، تکیه کنم، مسئلهی تعقیب مفاسد اقتصادی است. مفاسد اقتصادی را صرفاً به عنوان یک کار خلاف نباید در کشور در نظر گرفت. این کار اگر چنانچه دنبال نشود، تعقیب نشود، ریشهیابی نشود، قوای مختلف کشور دست به دست هم ندهند برای خشک کردن ریشهی این کار، ضربه و خطرش برای کشور بسیار کلان و عظیم خواهد بود. مفاسد اقتصادی، مفاسد فرهنگی را هم با خود میآورد، مفاسد اخلاقی را هم میآورد. وجود و رواج مفاسد اقتصادی یکی از بزرگترین خطرهایش این است که عناصر خوب دستگاهها را متزلزل میکند، زیر پای آنها را سست میکند. بسیاری از این موارد و قضایای مفاسد اقتصادی که به طور مشخص گزارش شده و برای ما گفته شده است، به این ترتیب بوده است که آن مفسد اقتصادی برای پیشبرد کار خود لازم دانسته در داخل فلان دستگاه نفوذ کند و تعدادی از عناصری را که در آنجا کار میکنند، با خودش همراه کند. خوب، آن عناصری که آنجا کار میکنند، مردمان مؤمنی هستند؛ اما شیطانِ هوس، زیادهطلبی و پول را به جان اینها میاندازد، همه هم طاقت نمیآورند، مجذوب میشوند، میلغزند؛ این یکی از بزرگترین خطرات مفاسد اقتصادی است. مفاسد اقتصادی در جامعه سرمایهگذاریهای درست و سالم را معوق میکند. بنده در آن نامهای که در سال 1380 - همین اردیبهشت که گذشت، هفت سال از آن نامه میگذرد - خطاب به رؤسای محترم سه قوه نوشتم، این موارد را شرح دادم؛ مفاسد اقتصادی مانع فعالیت اقتصادی سالم است، نومید کنندهی عناصر مؤمنی است که میخواهند فعالیت اقتصادی خوب داشته باشند، یک بلاست، یک بیماری عظیم است؛ مثل وبائی که در جامعه میآید، مثل بیماریهای واگیری است که تا میآید، همهی دستگاهها - قوهی مجریه، قوهی مقننه، قوهی قضائیه - به حرکت میافتند که جلویش را بگیرند. البته نقش قوهی قضائیه در این مورد نقش بارزی است؛ ما سفارشهای متناسب با قوهی مجریه را مکرر در مکرر به آنها گفتیم، تذکر دادیم، از آنها مطالبه کردیم؛ او به جای خود محفوظ، اما شما برادران و خواهرانی که اینجا تشریف دارید و مربوط به قوهی قضائیه هستید، بدانید سهم قوهی قضائیه در مقابلهی با مفاسد اقتصادی سهم بسیار سنگین و مهمی است. پیشگیری از وقوع مفسده هم به عهدهی قوه قضائیه است. به قانون اساسی مراجعه کنید، ملاحظه کنید، یکی از وظائف قوهی قضائیه در قانون اساسی همین پیشگیری است. خوب، پیشگیری ابزارهای لازم خودش را دارد، دستگاههای متناسب خودش را دارد. پیشگیری با استفادهی از ضابطین قضائی هم احیاناً خواهد بود؛ از جمله دستگاههای امنیتی، از جمله دستگاههای اطلاعاتی. از همهی اینها باید در پیشگیری استفاده شود. در داخل کشور اسلامی یک سوءاستفادهچی، یک مفسد، یک طماع، یک آدم زرنگ و ناقلا بیاید از منابع عمومی کشور که متعلق به همهی قشرهاست - با وجود این همه آدم فقیر و ضعیفی که در کشور هست - سوءاستفاده کند و بیحساب و کتاب ببرد. باید با این مقابله شود. معلوم است که این حرکت در قوهی قضائیه و قوهی مجریه و قوهی مقننه - هر کدام در حد خودشان - عکسالعمل ایجاد میکند؛ آرام نمینشینند، ساکت نمینشینند. بعضیها موضوع را خلط میکنند، خراب میکنند؛ مثل همین قضایائی که توی افواه این اواخر به وجود آمد؛ اینها خراب کردنِ اصل قضیه است؛ اینها منحرف کردنِ اصل مطلوب است. یک جور این است، یک جور هم فشار آوردن و رابطه برقرار کردن و تلفن کردن و واسطه شدن و اعمال قدرت کردن و توی رودربایستی افراد را گیر انداختن و اینهاست. باید با همهی اینها مقابله شود. این یکی از کارهای بزرگ است. این نامهی ما، مطالبهی ما، مال سال 1380 است؛ تاریخش آن وقت است، اما همیشه تاریخِ روز دارد. امروز هم اگر واقعیت جامعه را بخواهید، همان مطالبه، همان حرفها، امروز از طرف ما نسبت به مسئولین قوای سه گانه وجود دارد، که باید انجام دهند. این را دست کم نباید گرفت. و بدتر از هر چیز این است که در داخل دستگاههای مسئول، خدای نخواسته این عوامل مفسد بتوانند نفوذ کنند و آدمهائی را به رنگ خودشان در بیاورند یا همکار با خودشان کنند، که این از آن چیزهای بسیار مهم و فاجعهآمیز است که باید با قاطعیت و قدرت با آن - از هر نوعش - رو به رو شد و با آن برخورد کرد. به هر حال اگر چنانچه انشاءاللَّه این کارهای بزرگ انجام بگیرد، که باید بگیرد - کما اینکه خوشبختانه در این چند سال، خوب کارهائی هم شده است، پیشرفت هم کردهایم؛ منتها به آنچه که انجام گرفته است، قانع نیستیم. وقتی فاصلهی خودمان را با وضعی که مطلوب است، انسان ملاحظه میکند، میبینید که هنوز باید خیلی حرکت کنیم؛ خیلی باید بدویم - آن وقت آن مقصودی که عرض کردیم، حاصل خواهد شد؛ یعنی دستگاه قضائی کشور به مأمن و پناهگاه طبقات مظلوم که از همهی قشرها ممکن است باشند، تبدیل خواهد شد، که تا کسی به کسی ظلم کرد یا خواست ظلم بکند، آن کسی که مورد تعدی قرار گرفته است، به خود دلخوشی میدهد که من میروم سراغ قوهی قضائیه و رفع ظلم میکنم. این حالت باید به وجود بیاید. شما نگاه کنید ببینید این حالت امروز در جامعه هست یا نیست. اگر نیست، بدانید که باید بروید سراغش و این را تأمین کنید) (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان قضائی کشور(1387/04/05 ) نکته دوم ؛نباید اینگونه تصور کرد که مشکلات کشور خصوصاً ریشه کن نمودن مفاسد و بسترهای آن تنها با قاطعیت و برخورد دستوری حل می شود زیرا در کنار آن لازم است که ساختارهای حقوقی ، اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی لازم و بسترها و زمینه های مناسب برای انجام مسئولیتها فراهم شود و روند اجرای آن طی شود.توضیح اینکه : در ریشهیابی مشکلات جامعه, میتوان از رهیافتهای متعددی استفاده کرد؛ از قبیل رهیافت تک عاملی که ریشه همه مشکلات را ناشی از یک عامل (مثلاً اقتصاد یا مدیریت کشور) میداند و یا رهیافت چند عامل که به صورت واقع بینانه و با ارائه آمار، شواهد و شاخصهای مورد نیاز و به دور از هیاهوهای سیاسی و... به بررسی میزان دخالت و تأثیر عوامل مختلف در ایجاد یک پدیده, پرداخته, نقش هر کدام را مشخص میکند (کدامین رهیافت درستتر و طبیعیتر مینماید). جامعهای مانند جامعة ما از صحنه های مختلف دارای مشکل است؛ از جمله: از نظر سوابق تاریخی و مشکلات عظیمی که از نظر ساختار اقتصادی [تک محصولی بودن آن وضعیت وخیم صنعت، کشاورزی و...] و ساختار سیاسی، فرهنگی و اداری از قبل از انقلاب به ما منتقل شده و چه از نظر مشکلات مربوط به انقلاب و ناشی از جنگ و خسارات عظیم آن (بالغ بر 1000 میلیارد دلار، معادل هزینة 70 سال کشور) و محاصرههای بین المللی، مشکلات ناشی از دوران سازندگی, معضلات ناشی از ساختار ناسالم اداری، تهاجم فرهنگی و تغییر ارزشها و رواج فرهنگ مصرف گرایی، تجمل پرستی و... البته هر چند مدیریت قوی و کارآمد و عاری از سوء استفاده و فساد در بخشهای مختلف آن میتواند در کاهش مشکلات و تأمین نیازمندیهای اساسی جامعه نقش مؤثری داشته باشد؛ ولی با توجّه به دخالت متغیرهای دیگر، به هیچ وجه نباید انتظار معجزه داشت. بنابراین مشکل اساسی، مدیریت رهبری و یا استفاده نکردن از اختیاراتشان نیست؛ بلکه فراتر از آن است. مشکلات و نا بسامانیهای موجود در کشور علتها و ریشههای مختلف و متفاوتی دارد و حل کردن و رویارویی با آنها نیز به عوامل متنوعی بستگی دارد. نکته سوم ؛ قانون اساسی چهار وظیفه مهم را بر عهده رهبر گذاشته است که عبارتند از: 1. تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ 2. نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام؛ 3. حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه؛ 4. حل معضلات نظام که از طریق عادی قابل حل نیست از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام. (قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل 110 ) بر این اساس، وظایف وا ختیارات مقام معظم رهبری در ارتباط با مسائل کلی کشور و سیاست گذاریهای کلان آن است و ایشان دستورالعملها و رهنمودهای لازم را ارائه و بر حسن اجرای سیاست های کلی نظارت دقیق و مستمر دارند. درباره مشکلات و نارسایی های موجود در جامعه، به مسؤولان تذکرات و هشدارهای لازم را می دهند و از طریق آنان مسائل را پیگیری میکنند. بیانات مقام معظم رهبری به خوبی بیانگر این موضوع است: (عدهای سعی میکنند ولایت فقیه را به معنای حکومت مطلقه فردی معرفی کنند! این دروغ است. ولایت فقیه -طبق قانون اساسی ما نافی مسؤولیتهای ارکان مسؤول کشور نیست. مسؤولیت دستگاههای مختلف و ارکان کشور، غیرقابل سلب است. ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است. این اساسیترین و محوریترین مفهوم و معنای (ولایت فقیه) است. بنابراین ولایت فقیه نه یک امر نمادین و تشریفاتی محض و احیاناً نصیحت کننده است -آن طور که بعضی از اول انقلاب این را میخواستند و ترویج میکردند [و] نه نقش حاکمیت اجرایی در ارکان حکومت [را] دارد؛ چون کشور مسؤولیت اجرایی، قضایی و تقنینی دارد و همه باید بر اساس مسؤولیت خود کارهایشان را انجام دهند و پاسخگویی مسؤولیتهای خود باشند.... در این مجموعه پیچیده و درهم تنیده تلاشهای گوناگون، نباید حرکت نظام انحراف از ارزشها و هدفها باشد! نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود! پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالیاش، مهمترین و اساسیترین نقش ولایت فقیه است).سخنرانی در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) 14/3/1383. مقام معظم رهبری در رابطه با انتصاب مدیران و مسئولانی که قانون بر عهده رهبری گذاشته با نهایت دقت و بررسی تلاش می نمایند تا شایسته ترین افراد واجد شرایط و دارای تجربه که از بیشترین صلاحیت و توانمندی برخوردارند را انتخاب نماید و ضمن ترسیم و تبیین سیاست های کلی نظام براعمال آنان نظارت و تذکرات لازم را رائه می نماید . چنانکه ایشان در این زمینه می فرماید : ( یکی از این اعتراضها، اعتراض به صدا و سیما بود و اینکه بعضی میگویند اگر چنانچه صدا و سیما را نقد کنیم، بر خلاف رهبری مطلبی گفتهایم؛ چرا؟ چون رهبری رئیس صدا و سیما را معین میکند! اگر واقعاً ملاک این باشد، که آدم باید به هیچکس اعتراض نکند؛ چون رئیس قوهی قضائیه را هم رهبری انتخاب میکند، رئیس جمهور هم بعد از انتخابات، تنفیذ رهبری دارد؛ میگوید نصب کردم. پس باید به هیچکس اعتراض نکرد. نه آقا، اولاً صدا و سیما را رهبری اداره نمیکند؛ این معلوم باشد. صدا و سیما را رئیس صدا و سیما اداره میکند. و رهبری هم در موارد زیادی اعتراضهائی دارد. همین اعتراضهائی که شما دارید، بعضیهایش یا خیلیهایش، اعتراضهای ما هم هست. احتمالاً اعتراضهای دیگری هم هست که چون برای من از جوانب مختلف گزارش میآورند - با اینکه خود من ممکن است به قدر شما تماشاچی تلویزیون یا گوشکنندهی رادیو نباشم - اطلاعاتم زیاد است. از وضع صدا و سیما اعتراضهائی هم میکنیم، اشکالاتی هم میکنیم، گاهی با آنها دعوا هم میکنیم. بالاخره آنها هم یک ضرورتهائی دارند و جواب میدهند؛ گاهی جوابشان درست است، گاهی هم نادرست است. به هر حال اعتراض هست و انتقاد شما از صدا و سیما مطلقاً به رهبری منتقل نمیشود. شما حق دارید انتقاد کنید؛ هیچ اشکالی ندارد.) (1387/07/07 دیدار جمعی از نخبگان علمی و دانشجویان دانشگاهها) نکته چهارم ؛ اصل وجود برخی معضلات در دستگاه عظیم و با اهمیت قوه قضائیه امری غیر انکار بوده که حتی ریاست محترم این قوه بارها بر وجود این معضلات و لزوم اصلاح و مقابله جدی و اساسی با آن تأکید داشته و دارند . البته علاوه بر واقعیت فوق باید به برخی واقعیت های دیگرکه منجر به کند شدن روند اصلاحات در قوه قضائیه گردیده توجه داشت نظیر اینکه در حال حاضر سالانه 8 میلیون پرونده وارد دستگاه قضایی میشود که حاصل ساختارهای و سیاست های نامناسب اقتصادی ، سیاسی ، حقوقی ، اجتماعی و فرهنگی است که در حقیقت این موضوع ناشی از ناکارآمدی سایر قوا و دستگاههای کشور بوده که هزینه ها و بار آن به دوش قوه قضائیه می باشد . همچنین با اینکه بسیاری از اقدامات قوه قضائیه نیازمند تصویب قانونی لوایح ارائه شده از سوی این قوه به مجلس است که به دلیل فرایند طولانی قانونگذاری برخی از این لوایح (نظیر لایحه جرم زدایی ، لایحه شوراهای حل اختلاف و ...) به مدت چندین سال معطل می ماند . یکی دیگر از این ناهماهنگی ها مربوط به ناکافی بودن بودجه این قوه جهت انجام برنامه های جدید و اصلاحی خویش است ونظیر چنین مشکلاتی در عدم مجوز به قوه قضائیه برای استخدام نیروی انسانی لازم از کارمند گرفته تا قاضی وجود دارد و..(ر.ک : علیزاده و تشریح مشکلات مالی قوه قضائیه ، ایسنا ، 23 آذر 1386) که با تمام این مشکلات و کاستیها تحولات اساسی با هدف تغییر اصلاحات در سیستم قضایی و کارآمدی هرچه بیشتر آن انجام شده نظیر ایجاد معاونت توسعه قضایی، احیای دادسراها و مستقل کردن معاونت آموزشی قوه قضائیه و برخی هسته های توسعه گرا دیگر در نظام قضایی ، تدوین برنامه پنج ساله توسعه قضایی، تدوین سیاست های حبس زدایی، قضا زادیی تلاش برای تلاش برای جایگزین کردن مجازات های دیگر به جای زندان ، ایجاد شورای حل اختلاف، ایجاد ستاد حفاظت اجتماعی، دادسری الکترونیکی و تاکید بر تصویب قانون حفظ حقوق شهروندی و... که در مقایسه با دوره های گذشته این سیاست ها و برنامه ها بی سابقه بوده است - هرچند نسبت به حجم عظیم مطالبات و نیازهای جامعه کافی به نظر نمی رسد- اجرای مکانیزاسیون قضایی در سال های اخیر موجب افزایش توانمندی و قدرت مدیران، افزایش سرعت و دقت عمل در رسیدگی به پرونده ها، نظارت های گوناگون در رسیدگی، جلوگیری از بسیاری از مفاسد و دست بردن به پرونده ها، تشخیص آسیب و افزایش شفافیت در اطلاع رسانی به مردم می شود . از دیدگاه رئیس قوه قضائیه مبارزه با مفاسد اقتصادی باید با شیوه های خاص خودش قاطعانه باشد.و نباید به گونه ای باشد که به اقتصاد و اجرای اصل 44 قانون اساسی ضربه بزند. بلکه باید با تعقل ، تفکر، بکارگیری روش های اقتصادی و همچنین با هدف مقابله با محرومیت اجتماعی صورت گیرد. نکته پنجم ؛ و بالآخره اینکه اجرای عدالت و اصلاح جامعه از مفاسد از مهم ترین و در عین حال سخت ترین وظایف نظام اسلامی است که شدیداً نیازمند مشارکت مردمی است ؛ در قرآن کریم به طور صریح تائکید شده است که ( خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آن قوم خود سرنوشتشان را تغییر دهند. ) (ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم (رعد/ 11). حتی اقامه قسط و عدل در جامعه که یکی از اهداف اصلی بعثت انبیائ بشمار می رود، به عهده مردم گذاشته شده است یعنی مردم خودشان به صورت خودجوش ، مجری قسط و عدل باشند. آیه الله مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه ، ج 23، چاپ دوازدهم ، ص 372، در تفسیر آیه ی : )لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط(، (حدید / 25) اسلام برای حفظ و تداوم مشارکت سیاسی - اجتماعی مسلمانان و پرهیز از بی تفاوتی آنان ، دو مکانیسم پیشرفته و کم نظیر )امر به معروف و نهی از منکر( و )النصیحه لائمه المسلمین ( را به عنوان یک واجب ، ضامن حضور همیشگی آنان در صحنه های اجتماعی ، قرار داده است . بر اساس اصل )امر به معروف و نهی از منکر(، مسلمانان موظفند که یکدیگر را به همه خوبی ها، امر و تشویق کنند و از منکرات و بدی ها باز دارند، و این مکانیسم از جامعیت خوبی برخوردار است ، چه این که ، )امر به معروف ( نقش موتور محرک اجتماع را ایفا می کند و )نهی از منکر( هم نقش ترمز و بازدارندگی را بر عهده دارد، بنابراین امر به معروف و نهی از منکر هم جنبه ی سازندگی دارد و هم جنبه ی انتقادی ، و به همین دلیل از جمله قوانین جامع ، مدرن و پیش برنده است . به راستی اگر همین یک اصل در جامعه به خوبی اجرا می شد آیا هیچ حکم تعطیل شده و بر زمین مانده ای در جامعه ی اسلامی قابل تصور بود؟ اسلام علاوه بر امر به معروف و نهی از منکر، مکانیسم دیگری را با عنوان )النصیحه لائمه المسلمین ( مطرح کرده است که اتفاقا خود معصومین (ع ) به مردم آموختند که از حق خویش در نصیحت و نظارت بر کار فرمانروایان استفاده کنند. یکی از معانی )نصیحت ( خیرخواهی است و در اینجا منظور، خیرخواهی رهبران و کارگزاران جامعه و تمام کسانی است که امور عمومی جامعه را بر عهده دارند، یعنی نظارت مستمر بر عملکرد کارگزاران در نظام اسلامی موجب می شود که آنان همواره در مسیر حق گام بردارند و از مفاسد قدرت دور بمانند و در دام قدرت طلبی و فساد گرفتار نشوند، و این رفتار از سوی مردم ، نوعی نصیحت و خیرخواهی نسبت به مسوئولان و حاکمان است . با توجه به مطالب یاد شده ، دیگر جای تردید نمی ماند که یک انسان متعهد و مسلمان باید نسبت به حوادث پیرامونی خویش ، حساس بوده و رفتار دیگران (اعم از افراد عادی جامعه و کارگزاران ) را به دقت زیر ذره بین نظارت متعهدانه خویش قرار دهد. و به طور کلی باید عنصری فعال و تأثیرگذار در جامعه باشد و همواره در عرصه های گوناگون جامعه (سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و...) مشارکت داشته و از عزلت ، انزوا و بی تفاوتی پرهیز داشته باشد. و البته مشکلاتی بوده و هست که گاهی یأس آور نیز می باشد اما باید با توکل بر خدا، عزم را جزم کرد و به کمک دیگران به جنگ مشکلات رفت و گام اول در یک جنگ ، جنگ با ناامیدی است که ناامیدی ، جبهه ی مقدم دشمن در مقابل اهل حق است . برای مدیریت بحران و عبور از بحران های موجود باید راه های منطقی و معقول را در پیش گرفت و خود را از کمند احساسات و سرخوردگی رهانید. البته برای دسترسی به اهداف بزرگ باید با کمک دیگران و با دو عنصر )امر به معروف و نهی از منکر( و )نصیحت کارگزاران ( و نظارت مستمر بر کار افراد جامعه و کارگزاران ، دورنمای جالبی از جامعه اسلامی را ترسیم کرد. دوست عزیز، شما هم در برخورد با انبوه مشکلات ، مأیوس نشوید و با توکل بر خدای بزرگ و توسل به ائمه معصومین (ع )، تلاش نمائید تا بیش از پیش در عرصه های مختلف جامعه مشارکت داشته و تأثیرگذار باشید. همچنان منتظر دیدگاهها و نظرات شما می باشیم . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 2/100139291)
چرا قاطعیتی که بر رهبر جامعه اسلامی لازم است در رهبر ما دیده نمی شود یا اگر هست، چرا اثر ندارد؟ آمار بالای قاچاق، فساد اقتصادی در اکثریت ادارات و ارگانها، بی تدبیری برخی از تصمیمات رئیس جمهور و دیگران
چرا قاطعیتی که بر رهبر جامعه اسلامی لازم است در رهبر ما دیده نمی شود یا اگر هست، چرا اثر ندارد؟ آمار بالای قاچاق، فساد اقتصادی در اکثریت ادارات و ارگانها، بی تدبیری برخی از تصمیمات رئیس جمهور و دیگران
دانشجوی گرامی اهتمام شما نسبت به اصلاح جامعه و تحقق هر چه بیشتر ارزشهای اسلامی در بخشهای مختلف نظام قابل تقدیر و ستایش است . هرچند برررسی موضوعات فوق از ظرفیت یک نامه خارج است اما در اینجا تلاش می نمائیم برای شروع گفتگو با شما دوست گرامی تا حدودی برخی ابهامات شما را با تکیه بر سخنان مقام معظم رهبری پاسخ دهیم . در این راستا توجه به چند نکته حائز اهمیت می باشد :
نکته اول اینکه ؛ نگاهی گذرا به موضع گیریها وبرخورد های مقام معظم رهبری با مسائل مختلف کشور ، به خوبی گویای قاطعیت و صراحت ایشان در مواجهه با این امور است ولی نکته ای که لازم است مورد توجه قرار بگیرد در نظر گرفتن شرائط و مقتضیات زمان و مصالح کشور و مردم در موضع گیریهای رهبر است و نباید انتظار داشت که رهبر همواره و بدون در نظر گرفتن مصالح کشور و مردم در برخورد با مسائل قاطعانه برخورد کنند چه اینکه در برخی موارد برخورد قاطع با یک مساله نه تنها به حل آن نمی انجامد که ممکن است پیامدهای منفی برای کشور بدنبال داشته باشد و بر خلاف مصالح کشور و جامعه باشد و از آنجا که مهمترین مساله برای رهبری نظام حفظ اساس اسلام و نظام اسلامی و مصالح کشور و مردم است گاهی برخی مصالح ایجاب می کند که در برابر برخی اقدامات با ملاحظه ودرایت بیشتری اقدام شود . چنانکه ایشان در پاسخ به این سوال که چرا با مسؤولان ردهبالایی که در زمینهی فعالیت اقتصادی دچار فساد شدهاند، یا با مفاسد اقتصادی برخورد قاطع نمیکنند، برخورد لازم نمیشود؟ و چرا شفافیت لازم در این مورد برای مردم صورت نمیگیرد؟ می فرماید: (اینکه بگویید با کسانی که دچار فساد شدهاند، برخورد قاطع نمیشود، این را قبول ندارم؛ نه، برخورد میشود. اینکه بگویید با کسانیکه قاطع برخورد نمیکنند، چرا برخورد نمیشود، جواب این است که با کسانیکه قاطع برخورد نمیکنند، چگونه برخورد کنیم؟ برخورد لازم همین است که تذکر و هشدار بدهیم و به آنها بگوییم؛ اما شفافیت لازم در این مورد برای مردم صورت نمیگیرد. یک وقت این انتظار وجود دارد که مرتب اعلامیه داده شود و بگویند فلان کس را گرفتیم، پدر فلان کس را درآوردیم، فلان کس این فساد را کرده؛ این درست نیست و برخلاف سیاست اعلام شدهی ماست؛ ما گفتیم اصلاً نگویید. در مواردی هم که اعلام و جنجال شد، بنده با آن وضعیت موافق نبودم. این تصمیم را بر اساس محاسبه گرفتیم و این محاسبه هم حکیمانه است و بر این اساس نیست که چیزی لاپوشی و پنهان نگه داشته شود؛ ابداً. بنده نمیخواهم ملاحظهی کسی را بکنم؛ منتها فکر نمیکنم تا چیزی قطعی و اثبات نشده، بزرگ بودن و اهمیتش ثابت نشده، محاکمه نشده و روی آن قضاوتی نیست، باید سرِ زبانها بیفتد و مطرح شود. هر کس این کار را بکند، بنده موافق نیستم؛ چه مطبوعاتیها، چه رادیو و تلویزیون و چه دیگران؛ اما آمارِ کارشان را بیان کنند؛ آن هم در صورتی که اسم افراد آورده نشود. این را من به شما عرض بکنم: یک نفر جرمی میکند، آدم خیلی بدی هم هست، باید هم مجازات شود؛ اما اگر ما اسم او را اعلام کردیم، با این اعلان، چند نفر مجازات میشوند؟ پسر و دختر او هم که در مدرسه یا دانشگاه درس میخوانند و در محلهی خود رفت و آمد دارند، مجازات میشوند. این کار چه لزومی دارد؟ بگذارید مجرم زندان برود و فیالجمله گفته شود این کار انجام گرفته؛ دیگر چه لزومی دارد ما بچهی دبستانی، دبیرستانی و دانشگاهیاش را هم - که هیچ گناهی ندارند - مجازات کنیم؟ مگر وقتی که اجبار باشد؛ یعنی زمانیکه وضعیت به گونهیی است که غیر از این امکان ندارد، آنجا چارهیی نیست؛ اما تا هنگامی که میشود اعلان نکرد، با اینطور کارها خیلی موافق نیستم.) مقام معظم رهبری هموراه به مسئولان مختلف کشور تذکرات لازم را داده اند و هیچگاه در برابر انحرافات و اقدامات نادرست مسئولان سکوت نکرده اند و همیشه با ارشادات خود مسئولان کشور را راهنمایی نموده اند که پاره ای از این تذکرات و نصایح به اطلاع عموم مردم می رسد و برخی از آنها نیز برای جلوگیری از تنش در جامعه به اطلاع مردم نمی رسد. ایشان در باره سوالی در مورد برخورد با مسئولان متخلف فرمودند : آن جایی که جای تذکر است تذکر می دهم ، اما تذکر به شخص چیزی نیست که از تلویزیون پخش شود آن مقدار که شما می بینید بنده در سخنرانیها ، نماز جمعه و در دیدار با هیات دولت تذکر می دهم و نصیحت می کنم _ که در خبرها پخش می شود _ چند برابرش را گاهی با زبانهای بسیار تلخ در جلسات خصوصی به مسئولان می گویم ، لیکن بنا نیست که هر چه به مسئولان تذکر می دهیم و می گوییم یا تلخی نشان می دهیم حتماَ پخش شود تا مردم مطلع شوند ، هدف این است که آن شخص راهنمایی شود که خیلی از اوقات اثر می کند و گاهی هم اثر نمی کند و بعد می بینید آن شخص می رود.(بیانات مقام معظم رهبری در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی 22/2/1382، پرسمان ، مجموعه پرسش و پاسخهای دانشجویان با مقام معظم رهبری ، قم :نشر معارف ، ص 194) همچنین ایشان در رابطه با عملکرد و نقش قوق قضائیه در زمینه مفاسد اقتصادی می فرماید : (بنده در پروندههای مفاسد اقتصادی معتقد به جنجال و هیاهو نیستم، لیکن معتقد به سرعت و قاطعیت در کار هستم. سرعت غیر از عجله است؛ سرعت عمل با شتابزدگی و عجله تفاوت میکند. ... آن چیزی که من بالخصوص بر روی آن امروز مناسب میدانم در کنار مطالبی که گفتم، تکیه کنم، مسئلهی تعقیب مفاسد اقتصادی است. مفاسد اقتصادی را صرفاً به عنوان یک کار خلاف نباید در کشور در نظر گرفت. این کار اگر چنانچه دنبال نشود، تعقیب نشود، ریشهیابی نشود، قوای مختلف کشور دست به دست هم ندهند برای خشک کردن ریشهی این کار، ضربه و خطرش برای کشور بسیار کلان و عظیم خواهد بود. مفاسد اقتصادی، مفاسد فرهنگی را هم با خود میآورد، مفاسد اخلاقی را هم میآورد. وجود و رواج مفاسد اقتصادی یکی از بزرگترین خطرهایش این است که عناصر خوب دستگاهها را متزلزل میکند، زیر پای آنها را سست میکند. بسیاری از این موارد و قضایای مفاسد اقتصادی که به طور مشخص گزارش شده و برای ما گفته شده است، به این ترتیب بوده است که آن مفسد اقتصادی برای پیشبرد کار خود لازم دانسته در داخل فلان دستگاه نفوذ کند و تعدادی از عناصری را که در آنجا کار میکنند، با خودش همراه کند. خوب، آن عناصری که آنجا کار میکنند، مردمان مؤمنی هستند؛ اما شیطانِ هوس، زیادهطلبی و پول را به جان اینها میاندازد، همه هم طاقت نمیآورند، مجذوب میشوند، میلغزند؛ این یکی از بزرگترین خطرات مفاسد اقتصادی است.
مفاسد اقتصادی در جامعه سرمایهگذاریهای درست و سالم را معوق میکند. بنده در آن نامهای که در سال 1380 - همین اردیبهشت که گذشت، هفت سال از آن نامه میگذرد - خطاب به رؤسای محترم سه قوه نوشتم، این موارد را شرح دادم؛ مفاسد اقتصادی مانع فعالیت اقتصادی سالم است، نومید کنندهی عناصر مؤمنی است که میخواهند فعالیت اقتصادی خوب داشته باشند، یک بلاست، یک بیماری عظیم است؛ مثل وبائی که در جامعه میآید، مثل بیماریهای واگیری است که تا میآید، همهی دستگاهها - قوهی مجریه، قوهی مقننه، قوهی قضائیه - به حرکت میافتند که جلویش را بگیرند.
البته نقش قوهی قضائیه در این مورد نقش بارزی است؛ ما سفارشهای متناسب با قوهی مجریه را مکرر در مکرر به آنها گفتیم، تذکر دادیم، از آنها مطالبه کردیم؛ او به جای خود محفوظ، اما شما برادران و خواهرانی که اینجا تشریف دارید و مربوط به قوهی قضائیه هستید، بدانید سهم قوهی قضائیه در مقابلهی با مفاسد اقتصادی سهم بسیار سنگین و مهمی است.
پیشگیری از وقوع مفسده هم به عهدهی قوه قضائیه است. به قانون اساسی مراجعه کنید، ملاحظه کنید، یکی از وظائف قوهی قضائیه در قانون اساسی همین پیشگیری است. خوب، پیشگیری ابزارهای لازم خودش را دارد، دستگاههای متناسب خودش را دارد. پیشگیری با استفادهی از ضابطین قضائی هم احیاناً خواهد بود؛ از جمله دستگاههای امنیتی، از جمله دستگاههای اطلاعاتی. از همهی اینها باید در پیشگیری استفاده شود. در داخل کشور اسلامی یک سوءاستفادهچی، یک مفسد، یک طماع، یک آدم زرنگ و ناقلا بیاید از منابع عمومی کشور که متعلق به همهی قشرهاست - با وجود این همه آدم فقیر و ضعیفی که در کشور هست - سوءاستفاده کند و بیحساب و کتاب ببرد. باید با این مقابله شود. معلوم است که این حرکت در قوهی قضائیه و قوهی مجریه و قوهی مقننه - هر کدام در حد خودشان - عکسالعمل ایجاد میکند؛ آرام نمینشینند، ساکت نمینشینند. بعضیها موضوع را خلط میکنند، خراب میکنند؛ مثل همین قضایائی که توی افواه این اواخر به وجود آمد؛ اینها خراب کردنِ اصل قضیه است؛ اینها منحرف کردنِ اصل مطلوب است. یک جور این است، یک جور هم فشار آوردن و رابطه برقرار کردن و تلفن کردن و واسطه شدن و اعمال قدرت کردن و توی رودربایستی افراد را گیر انداختن و اینهاست. باید با همهی اینها مقابله شود. این یکی از کارهای بزرگ است.
این نامهی ما، مطالبهی ما، مال سال 1380 است؛ تاریخش آن وقت است، اما همیشه تاریخِ روز دارد. امروز هم اگر واقعیت جامعه را بخواهید، همان مطالبه، همان حرفها، امروز از طرف ما نسبت به مسئولین قوای سه گانه وجود دارد، که باید انجام دهند. این را دست کم نباید گرفت. و بدتر از هر چیز این است که در داخل دستگاههای مسئول، خدای نخواسته این عوامل مفسد بتوانند نفوذ کنند و آدمهائی را به رنگ خودشان در بیاورند یا همکار با خودشان کنند، که این از آن چیزهای بسیار مهم و فاجعهآمیز است که باید با قاطعیت و قدرت با آن - از هر نوعش - رو به رو شد و با آن برخورد کرد.
به هر حال اگر چنانچه انشاءاللَّه این کارهای بزرگ انجام بگیرد، که باید بگیرد - کما اینکه خوشبختانه در این چند سال، خوب کارهائی هم شده است، پیشرفت هم کردهایم؛ منتها به آنچه که انجام گرفته است، قانع نیستیم. وقتی فاصلهی خودمان را با وضعی که مطلوب است، انسان ملاحظه میکند، میبینید که هنوز باید خیلی حرکت کنیم؛ خیلی باید بدویم - آن وقت آن مقصودی که عرض کردیم، حاصل خواهد شد؛ یعنی دستگاه قضائی کشور به مأمن و پناهگاه طبقات مظلوم که از همهی قشرها ممکن است باشند، تبدیل خواهد شد، که تا کسی به کسی ظلم کرد یا خواست ظلم بکند، آن کسی که مورد تعدی قرار گرفته است، به خود دلخوشی میدهد که من میروم سراغ قوهی قضائیه و رفع ظلم میکنم. این حالت باید به وجود بیاید. شما نگاه کنید ببینید این حالت امروز در جامعه هست یا نیست. اگر نیست، بدانید که باید بروید سراغش و این را تأمین کنید) (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان قضائی کشور(1387/04/05 )
نکته دوم ؛نباید اینگونه تصور کرد که مشکلات کشور خصوصاً ریشه کن نمودن مفاسد و بسترهای آن تنها با قاطعیت و برخورد دستوری حل می شود زیرا در کنار آن لازم است که ساختارهای حقوقی ، اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی لازم و بسترها و زمینه های مناسب برای انجام مسئولیتها فراهم شود و روند اجرای آن طی شود.توضیح اینکه : در ریشهیابی مشکلات جامعه, میتوان از رهیافتهای متعددی استفاده کرد؛ از قبیل رهیافت تک عاملی که ریشه همه مشکلات را ناشی از یک عامل (مثلاً اقتصاد یا مدیریت کشور) میداند و یا رهیافت چند عامل که به صورت واقع بینانه و با ارائه آمار، شواهد و شاخصهای مورد نیاز و به دور از هیاهوهای سیاسی و... به بررسی میزان دخالت و تأثیر عوامل مختلف در ایجاد یک پدیده, پرداخته, نقش هر کدام را مشخص میکند (کدامین رهیافت درستتر و طبیعیتر مینماید). جامعهای مانند جامعة ما از صحنه های مختلف دارای مشکل است؛ از جمله: از نظر سوابق تاریخی و مشکلات عظیمی که از نظر ساختار اقتصادی [تک محصولی بودن آن وضعیت وخیم صنعت، کشاورزی و...] و ساختار سیاسی، فرهنگی و اداری از قبل از انقلاب به ما منتقل شده و چه از نظر مشکلات مربوط به انقلاب و ناشی از جنگ و خسارات عظیم آن (بالغ بر 1000 میلیارد دلار، معادل هزینة 70 سال کشور) و محاصرههای بین المللی، مشکلات ناشی از دوران سازندگی, معضلات ناشی از ساختار ناسالم اداری، تهاجم فرهنگی و تغییر ارزشها و رواج فرهنگ مصرف گرایی، تجمل پرستی و... البته هر چند مدیریت قوی و کارآمد و عاری از سوء استفاده و فساد در بخشهای مختلف آن میتواند در کاهش مشکلات و تأمین نیازمندیهای اساسی جامعه نقش مؤثری داشته باشد؛ ولی با توجّه به دخالت متغیرهای دیگر، به هیچ وجه نباید انتظار معجزه داشت. بنابراین مشکل اساسی، مدیریت رهبری و یا استفاده نکردن از اختیاراتشان نیست؛ بلکه فراتر از آن است. مشکلات و نا بسامانیهای موجود در کشور علتها و ریشههای مختلف و متفاوتی دارد و حل کردن و رویارویی با آنها نیز به عوامل متنوعی بستگی دارد.
نکته سوم ؛ قانون اساسی چهار وظیفه مهم را بر عهده رهبر گذاشته است که عبارتند از: 1. تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ 2. نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام؛ 3. حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه؛ 4. حل معضلات نظام که از طریق عادی قابل حل نیست از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام. (قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل 110 ) بر این اساس، وظایف وا ختیارات مقام معظم رهبری در ارتباط با مسائل کلی کشور و سیاست گذاریهای کلان آن است و ایشان دستورالعملها و رهنمودهای لازم را ارائه و بر حسن اجرای سیاست های کلی نظارت دقیق و مستمر دارند. درباره مشکلات و نارسایی های موجود در جامعه، به مسؤولان تذکرات و هشدارهای لازم را می دهند و از طریق آنان مسائل را پیگیری میکنند. بیانات مقام معظم رهبری به خوبی بیانگر این موضوع است: (عدهای سعی میکنند ولایت فقیه را به معنای حکومت مطلقه فردی معرفی کنند! این دروغ است. ولایت فقیه -طبق قانون اساسی ما نافی مسؤولیتهای ارکان مسؤول کشور نیست. مسؤولیت دستگاههای مختلف و ارکان کشور، غیرقابل سلب است. ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است. این اساسیترین و محوریترین مفهوم و معنای (ولایت فقیه) است. بنابراین ولایت فقیه نه یک امر نمادین و تشریفاتی محض و احیاناً نصیحت کننده است -آن طور که بعضی از اول انقلاب این را میخواستند و ترویج میکردند [و] نه نقش حاکمیت اجرایی در ارکان حکومت [را] دارد؛ چون کشور مسؤولیت اجرایی، قضایی و تقنینی دارد و همه باید بر اساس مسؤولیت خود کارهایشان را انجام دهند و پاسخگویی مسؤولیتهای خود باشند.... در این مجموعه پیچیده و درهم تنیده تلاشهای گوناگون، نباید حرکت نظام انحراف از ارزشها و هدفها باشد! نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود! پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالیاش، مهمترین و اساسیترین نقش ولایت فقیه است).سخنرانی در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) 14/3/1383.
مقام معظم رهبری در رابطه با انتصاب مدیران و مسئولانی که قانون بر عهده رهبری گذاشته با نهایت دقت و بررسی تلاش می نمایند تا شایسته ترین افراد واجد شرایط و دارای تجربه که از بیشترین صلاحیت و توانمندی برخوردارند را انتخاب نماید و ضمن ترسیم و تبیین سیاست های کلی نظام براعمال آنان نظارت و تذکرات لازم را رائه می نماید . چنانکه ایشان در این زمینه می فرماید : ( یکی از این اعتراضها، اعتراض به صدا و سیما بود و اینکه بعضی میگویند اگر چنانچه صدا و سیما را نقد کنیم، بر خلاف رهبری مطلبی گفتهایم؛ چرا؟ چون رهبری رئیس صدا و سیما را معین میکند! اگر واقعاً ملاک این باشد، که آدم باید به هیچکس اعتراض نکند؛ چون رئیس قوهی قضائیه را هم رهبری انتخاب میکند، رئیس جمهور هم بعد از انتخابات، تنفیذ رهبری دارد؛ میگوید نصب کردم. پس باید به هیچکس اعتراض نکرد. نه آقا، اولاً صدا و سیما را رهبری اداره نمیکند؛ این معلوم باشد. صدا و سیما را رئیس صدا و سیما اداره میکند. و رهبری هم در موارد زیادی اعتراضهائی دارد. همین اعتراضهائی که شما دارید، بعضیهایش یا خیلیهایش، اعتراضهای ما هم هست. احتمالاً اعتراضهای دیگری هم هست که چون برای من از جوانب مختلف گزارش میآورند - با اینکه خود من ممکن است به قدر شما تماشاچی تلویزیون یا گوشکنندهی رادیو نباشم - اطلاعاتم زیاد است. از وضع صدا و سیما اعتراضهائی هم میکنیم، اشکالاتی هم میکنیم، گاهی با آنها دعوا هم میکنیم. بالاخره آنها هم یک ضرورتهائی دارند و جواب میدهند؛ گاهی جوابشان درست است، گاهی هم نادرست است. به هر حال اعتراض هست و انتقاد شما از صدا و سیما مطلقاً به رهبری منتقل نمیشود. شما حق دارید انتقاد کنید؛ هیچ اشکالی ندارد.) (1387/07/07 دیدار جمعی از نخبگان علمی و دانشجویان دانشگاهها)
نکته چهارم ؛ اصل وجود برخی معضلات در دستگاه عظیم و با اهمیت قوه قضائیه امری غیر انکار بوده که حتی ریاست محترم این قوه بارها بر وجود این معضلات و لزوم اصلاح و مقابله جدی و اساسی با آن تأکید داشته و دارند . البته علاوه بر واقعیت فوق باید به برخی واقعیت های دیگرکه منجر به کند شدن روند اصلاحات در قوه قضائیه گردیده توجه داشت نظیر اینکه در حال حاضر سالانه 8 میلیون پرونده وارد دستگاه قضایی میشود که حاصل ساختارهای و سیاست های نامناسب اقتصادی ، سیاسی ، حقوقی ، اجتماعی و فرهنگی است که در حقیقت این موضوع ناشی از ناکارآمدی سایر قوا و دستگاههای کشور بوده که هزینه ها و بار آن به دوش قوه قضائیه می باشد . همچنین با اینکه بسیاری از اقدامات قوه قضائیه نیازمند تصویب قانونی لوایح ارائه شده از سوی این قوه به مجلس است که به دلیل فرایند طولانی قانونگذاری برخی از این لوایح (نظیر لایحه جرم زدایی ، لایحه شوراهای حل اختلاف و ...) به مدت چندین سال معطل می ماند . یکی دیگر از این ناهماهنگی ها مربوط به ناکافی بودن بودجه این قوه جهت انجام برنامه های جدید و اصلاحی خویش است ونظیر چنین مشکلاتی در عدم مجوز به قوه قضائیه برای استخدام نیروی انسانی لازم از کارمند گرفته تا قاضی وجود دارد و..(ر.ک : علیزاده و تشریح مشکلات مالی قوه قضائیه ، ایسنا ، 23 آذر 1386)
که با تمام این مشکلات و کاستیها تحولات اساسی با هدف تغییر اصلاحات در سیستم قضایی و کارآمدی هرچه بیشتر آن انجام شده نظیر ایجاد معاونت توسعه قضایی، احیای دادسراها و مستقل کردن معاونت آموزشی قوه قضائیه و برخی هسته های توسعه گرا دیگر در نظام قضایی ، تدوین برنامه پنج ساله توسعه قضایی، تدوین سیاست های حبس زدایی، قضا زادیی تلاش برای تلاش برای جایگزین کردن مجازات های دیگر به جای زندان ، ایجاد شورای حل اختلاف، ایجاد ستاد حفاظت اجتماعی، دادسری الکترونیکی و تاکید بر تصویب قانون حفظ حقوق شهروندی و... که در مقایسه با دوره های گذشته این سیاست ها و برنامه ها بی سابقه بوده است - هرچند نسبت به حجم عظیم مطالبات و نیازهای جامعه کافی به نظر نمی رسد- اجرای مکانیزاسیون قضایی در سال های اخیر موجب افزایش توانمندی و قدرت مدیران، افزایش سرعت و دقت عمل در رسیدگی به پرونده ها، نظارت های گوناگون در رسیدگی، جلوگیری از بسیاری از مفاسد و دست بردن به پرونده ها، تشخیص آسیب و افزایش شفافیت در اطلاع رسانی به مردم می شود . از دیدگاه رئیس قوه قضائیه مبارزه با مفاسد اقتصادی باید با شیوه های خاص خودش قاطعانه باشد.و نباید به گونه ای باشد که به اقتصاد و اجرای اصل 44 قانون اساسی ضربه بزند. بلکه باید با تعقل ، تفکر، بکارگیری روش های اقتصادی و همچنین با هدف مقابله با محرومیت اجتماعی صورت گیرد.
نکته پنجم ؛ و بالآخره اینکه اجرای عدالت و اصلاح جامعه از مفاسد از مهم ترین و در عین حال سخت ترین وظایف نظام اسلامی است که شدیداً نیازمند مشارکت مردمی است ؛ در قرآن کریم به طور صریح تائکید شده است که ( خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آن قوم خود سرنوشتشان را تغییر دهند. ) (ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم (رعد/ 11). حتی اقامه قسط و عدل در جامعه که یکی از اهداف اصلی بعثت انبیائ بشمار می رود، به عهده مردم گذاشته شده است یعنی مردم خودشان به صورت خودجوش ، مجری قسط و عدل باشند. آیه الله مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه ، ج 23، چاپ دوازدهم ، ص 372، در تفسیر آیه ی : )لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط(، (حدید / 25)
اسلام برای حفظ و تداوم مشارکت سیاسی - اجتماعی مسلمانان و پرهیز از بی تفاوتی آنان ، دو مکانیسم پیشرفته و کم نظیر )امر به معروف و نهی از منکر( و )النصیحه لائمه المسلمین ( را به عنوان یک واجب ، ضامن حضور همیشگی آنان در صحنه های اجتماعی ، قرار داده است . بر اساس اصل )امر به معروف و نهی از منکر(، مسلمانان موظفند که یکدیگر را به همه خوبی ها، امر و تشویق کنند و از منکرات و بدی ها باز دارند، و این مکانیسم از جامعیت خوبی برخوردار است ، چه این که ، )امر به معروف ( نقش موتور محرک اجتماع را ایفا می کند و )نهی از منکر( هم نقش ترمز و بازدارندگی را بر عهده دارد، بنابراین امر به معروف و نهی از منکر هم جنبه ی سازندگی دارد و هم جنبه ی انتقادی ، و به همین دلیل از جمله قوانین جامع ، مدرن و پیش برنده است . به راستی اگر همین یک اصل در جامعه به خوبی اجرا می شد آیا هیچ حکم تعطیل شده و بر زمین مانده ای در جامعه ی اسلامی قابل تصور بود؟ اسلام علاوه بر امر به معروف و نهی از منکر، مکانیسم دیگری را با عنوان )النصیحه لائمه المسلمین ( مطرح کرده است که اتفاقا خود معصومین (ع ) به مردم آموختند که از حق خویش در نصیحت و نظارت بر کار فرمانروایان استفاده کنند. یکی از معانی )نصیحت ( خیرخواهی است و در اینجا منظور، خیرخواهی رهبران و کارگزاران جامعه و تمام کسانی است که امور عمومی جامعه را بر عهده دارند، یعنی نظارت مستمر بر عملکرد کارگزاران در نظام اسلامی موجب می شود که آنان همواره در مسیر حق گام بردارند و از مفاسد قدرت دور بمانند و در دام قدرت طلبی و فساد گرفتار نشوند، و این رفتار از سوی مردم ، نوعی نصیحت و خیرخواهی نسبت به مسوئولان و حاکمان است . با توجه به مطالب یاد شده ، دیگر جای تردید نمی ماند که یک انسان متعهد و مسلمان باید نسبت به حوادث پیرامونی خویش ، حساس بوده و رفتار دیگران (اعم از افراد عادی جامعه و کارگزاران ) را به دقت زیر ذره بین نظارت متعهدانه خویش قرار دهد. و به طور کلی باید عنصری فعال و تأثیرگذار در جامعه باشد و همواره در عرصه های گوناگون جامعه (سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و...) مشارکت داشته و از عزلت ، انزوا و بی تفاوتی پرهیز داشته باشد. و البته مشکلاتی بوده و هست که گاهی یأس آور نیز می باشد اما باید با توکل بر خدا، عزم را جزم کرد و به کمک دیگران به جنگ مشکلات رفت و گام اول در یک جنگ ، جنگ با ناامیدی است که ناامیدی ، جبهه ی مقدم دشمن در مقابل اهل حق است . برای مدیریت بحران و عبور از بحران های موجود باید راه های منطقی و معقول را در پیش گرفت و خود را از کمند احساسات و سرخوردگی رهانید. البته برای دسترسی به اهداف بزرگ باید با کمک دیگران و با دو عنصر )امر به معروف و نهی از منکر( و )نصیحت کارگزاران ( و نظارت مستمر بر کار افراد جامعه و کارگزاران ، دورنمای جالبی از جامعه اسلامی را ترسیم کرد. دوست عزیز، شما هم در برخورد با انبوه مشکلات ، مأیوس نشوید و با توکل بر خدای بزرگ و توسل به ائمه معصومین (ع )، تلاش نمائید تا بیش از پیش در عرصه های مختلف جامعه مشارکت داشته و تأثیرگذار باشید. همچنان منتظر دیدگاهها و نظرات شما می باشیم . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 2/100139291)
- [سایر] نقش رهبر در جامعه چیست؟ آیا این که گفته می شود اگر در کشور ما به کسی در جایی ظلم می شود، رهبر هم مقصر است درست است یا مقصر رییس جمهور است؟
- [سایر] جناب مرادی با سلام و تشکر از جنابعالی بخاطر اهتمام و علاقه تان به ترویج فرهنگ و شیوه زندگی اسلامی . بنده از مشتریان دائمی برنامه این شبها ازمدتها پیش بخاط حضور بزرگان فرزانه و امثال شما هستم . بنده بنوان یک فرد 52 ساله خواستم خدمتتان عرض کنم که کلیه فرمایشات شما متین وقابل قبول هستند لیکن بنظر می رسداین پروژه یعنی دعوت به عمل به اخلاق اسلامی که تنها راه سعادت بشر است نیازمند هماهنگی سایر مؤلفه های اجتماعی است که بخشی از آن درحیطه عملکردی حاکمین برزندگی مردم است که مردم مستقیماً با آن سروکار دارند می باشد . فراگیری استقرار عملی اخلاق اسلامی موضوعی یک بعدی نیست واقتضا می کند که تمامی جبهه ها درفرآیندآن دخالت مؤثر داشته باشند و سهم خود را از آن قبول نمایند. لازم است جامعه بالادستی ما(حاکمین) با صراحت و جدیت بیشتری در همه امور اخلاقی اعم از اخلاق فرهنگی ، اخلاق اقتصادی و.... اهتمام در اجرای اخلاق اسلامی داشته باشد . بنظربنده این موضوع شرط لازم ورود به انتظار نتیجه مطلوب از ترویج اخلاق اسلامی درجامعه است که جنابعالی بعنوان یک دلسوزبه آن پرداخته اید اگرچه درکسوت آمربه معروف و ناهی منکر وظیفه همه ماست لیکن جنابعالی درآن کارشناس خبره ای هستید. با تشکر و دعای خیر برای جنابعالی .
- [سایر] آقای مرادی سلام. وقتتون به خیر. عرض کنم حضورتون که بنده مدته 2 ساله که \"قراره\" با شخصی ازدواج کنم. با ایشون در دانشگاه آشنا شدم. دلیل اینکه تا حالا عقد نکردیم مخالفت خانواده ایشون به دلیل تفاوت سطح اقتصادی بوده.و البته پدر ایشون استاد دانشگاه و پدر من دوره ابتدایی (ششم ابتدایی) رو فقط گذروندن. خانواده ایشون این مخالفت رو از همون ابتدای امر عنوان کردن و دلیلشون این بوده که شما دو نفر نمی تونین با هم زندگی کنین و دوام زندگیتون به 1 سال هم نمی رسه.( با توجه به همون تفاوتها) توجه کنین که این نظر رو در صورتی صادر کردن که شناختی نسبت به من یا خانواده ام نداشتن و صرف وجود این تفاوتها مخالفت کردن. طبق قاعده ی \" هم کفو بودن\" که البته چون من و آقا پسر بر این عقیده بودیم که هم کفو بودن به لحاظ عقیده و ایمان و طرز تفکر در موارد مورد بحث در ازدواج و ... و نه در موارد اقتصادی و از این دسته؛ فکر می کردیم که کار اشتباهیه که ما هم با اونا هم آهنگ بشیم و قطعا ما رو هم در برابر این عکس العملمون باز خواست خواهند کرد، به همون اندازه که آنها رو به علت عذری که آوردن و در چارچوب اسلام نمی گنجه. می خوام بگم که ما این طور فکر می کنیم که اگه عرف جامعه با اونچه که پیغمبر ( ص )به ما دستور دادن نمی خونه، معنی اینکه در احکام موجود در رسالات نوشته شده \" عرفا و شرعا\" چیه؟ این شرع که پیامبر گذاشته بودن بر عرف موجود در جامعه غلبه نداره؟ اصولا منظور عرفی که بر پایه ی شرع باشه و در \" جامعه اسلامی \" عرف باشه مد نظر نبوده؟ صحبت دیگه ای که دارم اینه که در حدیثی از پیغمبر( ص ) خوندم که بدین مضمون بود : یاری کسی که به قصد دوری از محرمات و باعتماد به خدا و بامید ثواب ازدواج کند بر خدا لازم است. البته من نمی دونم شرایطی که اینو فرمودن چی بوده، ولی دیگه کم کم دارم شک می کنم که اگه ما داریک خیر رو انجام می دیم که پس چرا به نتیجه نمی رسیم! در واقع دارم شک می کنم که شاید باید این ازدواج را لغو کنم. ضمن اینکه این نکات رو هم خوبه بگم: 1- ما بعد از اینکه با کسانی که می شناختیم مشورت کردیم، دیدیم که درست فکر می کردیم و به اقدام بدون خانواده ایشون فکر کردیم( پدر ایشون بهشون گفتن که ما چون به صلاح نمی بینیم کاری برات انجام نمیدیم، تو هم هر کاری می خوای خودت انجام بده. از جانب ما محدودیتی از این نظر نداری، که احتمالا راضی به این امر نیستن ولی چاره دیگه ای هم ندیدن) 2- یه موردی که خیلی خانواده شون بهش اشاره می کنن اینه که : عشق چشم و عقلتونو کور کرده! من کتمان نمی کنم که بعد از 2 سال حتی احساس وابستگی ممکنه بوجود اومده باشه، ولی مطمئنم که کاملا حواسم بوده به احساساتم هیچ بهایی ندم، مگر در مواردی که می خواستم ببینم آیا فلان مدل احساسی آقا اذیتم می نه یا مواردی از این قبیل... که همه موارد سعی شده با قاعده های موجود در زندگی هر دومون ( دستورات اسلام +عقل) چک بشه. اینه که اولا مطمئنم شروع رابطه با احساسات نبوده و ادامه پیدا کردنش هم به این دلیل نبوده. 3- یه چیزی که خیلی نگرانم می کنه و باعث شده در مواردی که صبرم رو داشتم از دست می دادم، باز خودم رو ملزم به ادامه این رابطه بدونم این نکته بوده که من و ایشون نعمتهایی بودیم که خداوند به همدیگه نشونمون داده و اینکه بدون دلیل موجه پس بزنیمشون احتمالا عواقب سوئی هم در این دنیا و هم ان دنیا گریبانمون را خواهد گرفت. 4- خانواده ایشون و مخصوصا مادرشون کاملا درگیر تفاخر نژادی و تجمل زندگی و ... هستن و من احساس می کنم دلیل مخالفتشون هم دقیقن اینه که ما با این مدل مچ نیستیم، کما اینکه پسرشون هم از این مدل همواره ناراضی بودن. و اصولا هم چون بنده فکر می کنم که نارضایتیشون از این جهته، با تنها اومدن آقا پسر برای انجام مرسم موافقت کردم و چون همه دلایل بر پایه ی اصول و عقاید ایمانی و اسلامی مون بوده خانواده من هم به این امر راضی شدن و ازمون حمایت می کنن. نکته ای که هست اینه که خانواده ایشون علاوه بر اینکه برای پسرشون به خواستگری هم نمیان، اصولا این رابطه رو جدی نمی گیرن و اگر حرفی هم به میون بیاد مراسم رو به داد زدن یا مسخره کردن برگزار می کنن. وضعیتی که الان موجوده اینه که ایشون خارج از کشور مشغول به تحصیل هستن. بنا بر توافق 1 ماهه دیگه می خواست بیان که عقد کنیم، که مادرشون این طور گفتن که : من تا 1.5 ماهه دیگه مسافرتم و تو هم حوالی شهریور بیا که ما خودمون هر کاری لازمه بکنیم. با توجه به سابقه ای که در مورد این رابطه در طول این 2 سال و کلا در زندگی خانوادگیشون در طول 26 سال این آقا، حدس بر اینه که برنامه شون این خواهد بود که 1 ماهی هم که ایشون به ایران میان رو وقت کشی کنن که به تصور خودشون\" بالاخره یا من منصرف می شم از روی اذیت شدن ها، یا پسرشون سر عقل میاد!\" و من نمی دونم که موافقت کنم با اینکه تا شهریور هم صبر کنیم یا نه! ضمن اینکه اولا دلیل اینکه می خوایم سریعتر عقد کنیم اینه که \" بر ما که معلوم شده می خوایم با هم ازدواج کنیم، پس دیگه دلیل موجهی برای نا محرم بودن و با هم رابطه داشتن نداریم.\" از طرفی هم پدرم اینقدر آمادگی ذهنی برای هضم کردن اینکه بندا در چنین شرایطی با ایشون موقتا محرم باشیم ندارن. و من شدیدا در این باره هم نگرانم. و ثانیا احتمال اینکه ایشون بیانو تا روزهای آخر خانواده شون سر بدوننمون زیاده! کما اینکه قبل از سفر ایشون تا روز آخر پدر ایشون بهشون نگفتن که نظرشون چیه!(ایشون عید فطر سال گذشته رفتن)و اون روز هم دیگه هیچ کاری نمیشد کرد. فکر می کنم که زیاد صحبت کردم اگه راهنماییم کنین که هم ذهنم کمی شفاف تر شه نسبت به طرز فکرم و اون احادیث با توجه به اینکه در این زمینه علم لازم رو دارین ممنون میشم. چون واقعا احساس می کنم فلسفه زندگیم داره می پیچه به هم! و دیگه قدرت تصمیم گیری ازم گرفته میشه :cry مچکرم در پناه حق