1- از 12 تا 22 بهمن چه اتفاقاتی افتاده است که این ده روز را اوج انقلاب ایران نامیده اند؟<BR>2- ما بعد از 22بهمن هم همچنان برخی اغتشاشات ادامه داشت پس چرا22بهمن را روز پیروزی می دانند؟ ابتدا در باره سوال اول شما که در مورد علت نامیدن 12 تا 22 بهمن به عنوان اوج انقلاب اسلامی با وجود اینکه در روزهای بعد نیز شاهد اغتشاشاتی در نقاط مختلف کشور بودیم باید بگوییم که همانگونه که می دانید انقلاب اسلامی ایران دارای مراحل مختلفی بود که آغاز آن مربوط به حوادث سالهای 41 تا زمان تبعید امام خمینی ره به ترکیه بود که با این تبعید به ظاهر حرکتهای انقلابی مردمی خاموش گشت هر چند که در این زمان نیز اقدامات انقلابی توسط نیروهای انقلاب در حال انجام بود و به همین دلیل دهها مبارز انقلابی در طول این سالها در کشور دستگیر ، محاکمه و مجازات شدند و بسیاری از آنها در کنار زندانهای طویل المدت به تبعید افتادند و برخی دیگر نیز در راه انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند . لذا در طول سالهای بعد از تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه تا سال 1356 حرکت انقلابی عمدتا در سطح انقلابیون و به اصطلاح نخبگان جامعه محدود شده بود اما در سال 1356 و به دنبال برخی تحولات از جمله شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و مجالس ختمی که برای وی برگزار شد و باعث افتادن دوباره نام امام خمینی بر سر زبانها شد و به ویژه پس از درج اعلامیه توهین آمیز روزنامه اطلاعات نسبت به امام خمینی با نام مستعار رشیدی مطلق ناگهان آتش زیر خاکستر انقلاب اسلامی مردم ایران شعله ور شد و دوره جدیدی از انقلاب اسلامی آغاز که در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی منجر گردید . بی تردید دراین دوره ، مهمترین تحولی که در روند انقلاب اسلامی ایران رخ داد تصمیم امام خمینی برای ورود به ایران بود . آن هم در زمانی که در اثر بالا گرفتن انقلاب شاه مجبور به فرار از کشور شده بود . لذا ورود امام خمینی به ایران و قرار گرفتن وی در کنار مردم و هدایت انقلاب از درون کشور آخرین ضربه ها را به نظام شاهنشاهی وارد می کرد . این بود که بختیار مذبوحانه تلاش می کرد تا با ممانعت از ورود امام خمینی به خاک ایران مانع از تحقق سرنگونی نظام شاهنشاهی گردد و در این راستا تا چندین روز به بستن فرودگاهها اقدام نمود که سرانجام در اثر فشار مردم و تحصن علما و روحانیت در دانشگاه تهران و ... مجبور به بازگشایی فرودگاهها شد . لذا 12 بهمن به عنوان اولین روز ورود تاریخی امام خمینی به میهن آغازی بر پایان نظام 2500 ساله شاهنشاهی به شمار می آمد . به ویژه که امام خمینی در بهشت زهرا رسما ضمن غیر مشروع و غیر قانونی دانستن نظام شاهنشاهی اعلام نمود که به زودی دولت تعیین خواهد نمود . انتخاب دولت موقت نیز باعث سریع شدن روند سقوط رژیم شده و پس از تحولات فراوانی که در کتب تاریخی ذکر شده است و مقاومت خونینی که رژیم در برابر انقلابیون از خود به نمایش گذاشت و باعث شهادت دهها تن از انقلابیون شد در روز 22 بهمن مجبور به عقب نشینی شده و رسما سقوط نظام شاهنشاهی در این روز اعلام شد . مهمترین اقداماتی که در این روز نشانه پایان نظام شاهنشاهی بود عبارت بودند از : · اعلام بی طرفی ارتش که تاساعاتی قبل با آخرین تجهیزات در برابر مردم ایستاده بود و مهمترین عامل بقای رژیم شاهنشاهی به شمار می رفت و سقوط کلیه پادگان هایی که همچنان مقاومت می کردند و فرار فرماندهان آنها · افتادن اسلحه به دست مردم در پی سقوط پادگانها و شکسته شدن درب اسلحه خانه ها · تسخیر رادیو وتلویزیون ملی توسط انقلابیون و پخش اعلامیه سقوط نظام شاهنشاهی از رادیو و تلویزیون ملی با صدای شهید محلاتی با عنوان صدای انقلاب مردم ایران · دستگیری سران ارتش ونیروهای وابسته به رژیم شاهنشاهی توسط مردم · فرار بختیار به عنوان آخرین مهره رژیم سلطنتی که قرار بود ناجی تاج و تخت سلطنت در غیاب محمد رضا پهلوی باشد . · ... بنابر این باتوجه به تحولات ذکر شده در بالا عملا نظام شاهنشاهی سقوط کرده و قدرت رسما به دست نیروهای انقلاب افتاد به گونه ای که همان زمان علاوه بر رادیو و تلویزیون روزنامه ها رسما سقوط نظام شاهنشاهی را اعلام نمودند به عنوان مثال تیتر یک روزنامه کیهان در 23 بهمن 1357 چنین بود : (سقوط نظام 2500 ساله استبداد ، ارتش انقلاب شهرها را آزاد کرد .)(سالنامه روزنامه کیهان دوره دوم جلد اول ، 23 بهمن 1357) البته همانگونه که در سوال نیز اشاره شده است درگیری ها در 22 بهمن پایان نیافت بلکه در روزهای بعد نیز شاهد درگیری ها بودیم و حتی درگیری های جدیدی آغاز شد اما واقعیت این است که ماهیت این درگیری ها با درگیری های قبلی تفاوت داشت چرا که درگیری های قبل از 22 بهمن در مبارزه انقلابیون با رژیم سلطنتی بود اما پس از این روز درگیری انقلاب اسلامی تازه به پیروزی رسیده با کسانی بود که از شرایط نابسامان پیش آمده در صدد سوء استفاده بودند از جمله تجزیه طلبان که خواستار جدایی بخشهایی از خاک کشورمان بودند و یا منافقینی که به دنبال آشوب و بلوا و فتنه انگیزی بودند و یا سلطنت طلبانی که قصد اجرای کودتا داشتند که البته همه این توطئه ها با عنایات الهی ، درایت بی نظیر رهبری انقلاب و حضور مردم در صحنه ، نا کام ماند ولی آنچه مهم است این است که پس از روز 22 بهمن دیگر نظام شاهنشاهی وجود نداشت و انقلاب اسلامی ایران عملا به پیروزی رسیده بود و فقط درگیری هایی در دوره تثبیت نظام داشت که آن هم نه با نظام طاغوت بلکه با فرصت طلبان بود که این قبیل مسائل و مشکلات همواره وجود داشته است . لذا می توانیم این ده روز را دوره اوج انقلاب اسلامی ایران بنامیم و روز 22 بهمن را روز پیروزی انقلاب اسلامی ایران . در مورد سوال دوم شما که در باره علت نامگذاری این ده روز به دهه فجر می باشد باید بگوییم که انقلاب اسلامی ایران به دلیل ماهیت اسلامی که داشت از همان ابتدا تلاش نمود تا تحولات خود را با آموزه های قرآنی هماهنگ کند و در این راستا یکی از مهمترین راهکارها استفاده از فرهنگ لغات دینی می باشد . به عنوان مثال درانقلاب اسلامی واژگانی همچون جهاد ، مستضعف ، مستکبر ، مجاهد ، یوم الله ، طاغوت ، حکم ، حاکم ، ولی و ... که همگی از فرهنگ دینی اخذ شده است مورد استفاده قرار گرفت که علاوه بر اینکه هر کدام بار معنایی خاصی داشته و کاربرد های اعتقادی خود را داشت عاملی مهم در معرفی ماهیت انقلاب اسلامی و نیز به صحنه کشاندن مردم بود . لذا یکی از این واژگان نیز که در این فرایند مورد استفاده قرار گرفت عنوان دهه فجر بود . به لحاظ لغوی فجر به معنی صبح و سپیده دمان می باشد که در قرآن کریم در سوره فجر بدان قسم خورده شده است و در ادامه به شبهای دهگانه قسم خورده شده است . البته در مورد تفسیر شبهای دهگانه نظرات مختلفی از سوی مفسرین ارائه شده است که در کتب تفسیر از جمله تفسیر المیزان وجود دارد (رک : سید محمد حسین طباطبایی ، تفسیر المیزان ، ج20، ص467) اما آنچه مسلم است این است که هیچ کس این شب ها را به معنای ده شب پیروزی انقلاب اسلامی ندانسته است تا چنین سوالی پیش آید بلکه تلاش شده است تا از عنوان مقدسی همچون فجر و شب های دهگانه که در قرآن به آنها قسم خورده شده است برای اشاره به این ایام استفاده شود بدون اینکه منظور این باشد که شب های ذکر شده در قرآن همان شب های دهه فجر مورد نظر ما باشد تا بدینوسیله اهمیت و عظمت این ده روز که طلیعه ای بر پیروزی مستضعفان بر مستکبرین و حاکمیت الهی بود بیش از پیش به جهانیان اعلام گردد . لذا نامیدن این ده روز به دهه فجر تنها استفاده از عناوین مقدس برای نشان دادن ماهیت دینی انقلاب اسلامی بود به ویژه که در قرآن کریم به شبهای دهگانه قسم یاد می کند ولی ما از ده روز فجر به عنوان روزهای مهم و سرنوشت ساز و فجر آفرین یاد می کنیم . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 74/100122886)
1- از 12 تا 22 بهمن چه اتفاقاتی افتاده است که این ده روز را اوج انقلاب ایران نامیده اند؟<BR>2- ما بعد از 22بهمن هم همچنان برخی اغتشاشات ادامه داشت پس چرا22بهمن را روز پیروزی می دانند؟
1- از 12 تا 22 بهمن چه اتفاقاتی افتاده است که این ده روز را اوج انقلاب ایران نامیده اند؟<BR>2- ما بعد از 22بهمن هم همچنان برخی اغتشاشات ادامه داشت پس چرا22بهمن را روز پیروزی می دانند؟
ابتدا در باره سوال اول شما که در مورد علت نامیدن 12 تا 22 بهمن به عنوان اوج انقلاب اسلامی با وجود اینکه در روزهای بعد نیز شاهد اغتشاشاتی در نقاط مختلف کشور بودیم باید بگوییم که همانگونه که می دانید انقلاب اسلامی ایران دارای مراحل مختلفی بود که آغاز آن مربوط به حوادث سالهای 41 تا زمان تبعید امام خمینی ره به ترکیه بود که با این تبعید به ظاهر حرکتهای انقلابی مردمی خاموش گشت هر چند که در این زمان نیز اقدامات انقلابی توسط نیروهای انقلاب در حال انجام بود و به همین دلیل دهها مبارز انقلابی در طول این سالها در کشور دستگیر ، محاکمه و مجازات شدند و بسیاری از آنها در کنار زندانهای طویل المدت به تبعید افتادند و برخی دیگر نیز در راه انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند . لذا در طول سالهای بعد از تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه تا سال 1356 حرکت انقلابی عمدتا در سطح انقلابیون و به اصطلاح نخبگان جامعه محدود شده بود اما در سال 1356 و به دنبال برخی تحولات از جمله شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و مجالس ختمی که برای وی برگزار شد و باعث افتادن دوباره نام امام خمینی بر سر زبانها شد و به ویژه پس از درج اعلامیه توهین آمیز روزنامه اطلاعات نسبت به امام خمینی با نام مستعار رشیدی مطلق ناگهان آتش زیر خاکستر انقلاب اسلامی مردم ایران شعله ور شد و دوره جدیدی از انقلاب اسلامی آغاز که در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی منجر گردید . بی تردید دراین دوره ، مهمترین تحولی که در روند انقلاب اسلامی ایران رخ داد تصمیم امام خمینی برای ورود به ایران بود . آن هم در زمانی که در اثر بالا گرفتن انقلاب شاه مجبور به فرار از کشور شده بود . لذا ورود امام خمینی به ایران و قرار گرفتن وی در کنار مردم و هدایت انقلاب از درون کشور آخرین ضربه ها را به نظام شاهنشاهی وارد می کرد . این بود که بختیار مذبوحانه تلاش می کرد تا با ممانعت از ورود امام خمینی به خاک ایران مانع از تحقق سرنگونی نظام شاهنشاهی گردد و در این راستا تا چندین روز به بستن فرودگاهها اقدام نمود که سرانجام در اثر فشار مردم و تحصن علما و روحانیت در دانشگاه تهران و ... مجبور به بازگشایی فرودگاهها شد . لذا 12 بهمن به عنوان اولین روز ورود تاریخی امام خمینی به میهن آغازی بر پایان نظام 2500 ساله شاهنشاهی به شمار می آمد . به ویژه که امام خمینی در بهشت زهرا رسما ضمن غیر مشروع و غیر قانونی دانستن نظام شاهنشاهی اعلام نمود که به زودی دولت تعیین خواهد نمود . انتخاب دولت موقت نیز باعث سریع شدن روند سقوط رژیم شده و پس از تحولات فراوانی که در کتب تاریخی ذکر شده است و مقاومت خونینی که رژیم در برابر انقلابیون از خود به نمایش گذاشت و باعث شهادت دهها تن از انقلابیون شد در روز 22 بهمن مجبور به عقب نشینی شده و رسما سقوط نظام شاهنشاهی در این روز اعلام شد . مهمترین اقداماتی که در این روز نشانه پایان نظام شاهنشاهی بود عبارت بودند از :
· اعلام بی طرفی ارتش که تاساعاتی قبل با آخرین تجهیزات در برابر مردم ایستاده بود و مهمترین عامل بقای رژیم شاهنشاهی به شمار می رفت و سقوط کلیه پادگان هایی که همچنان مقاومت می کردند و فرار فرماندهان آنها
· افتادن اسلحه به دست مردم در پی سقوط پادگانها و شکسته شدن درب اسلحه خانه ها
· تسخیر رادیو وتلویزیون ملی توسط انقلابیون و پخش اعلامیه سقوط نظام شاهنشاهی از رادیو و تلویزیون ملی با صدای شهید محلاتی با عنوان صدای انقلاب مردم ایران
· دستگیری سران ارتش ونیروهای وابسته به رژیم شاهنشاهی توسط مردم
· فرار بختیار به عنوان آخرین مهره رژیم سلطنتی که قرار بود ناجی تاج و تخت سلطنت در غیاب محمد رضا پهلوی باشد .
· ...
بنابر این باتوجه به تحولات ذکر شده در بالا عملا نظام شاهنشاهی سقوط کرده و قدرت رسما به دست نیروهای انقلاب افتاد به گونه ای که همان زمان علاوه بر رادیو و تلویزیون روزنامه ها رسما سقوط نظام شاهنشاهی را اعلام نمودند به عنوان مثال تیتر یک روزنامه کیهان در 23 بهمن 1357 چنین بود : (سقوط نظام 2500 ساله استبداد ، ارتش انقلاب شهرها را آزاد کرد .)(سالنامه روزنامه کیهان دوره دوم جلد اول ، 23 بهمن 1357)
البته همانگونه که در سوال نیز اشاره شده است درگیری ها در 22 بهمن پایان نیافت بلکه در روزهای بعد نیز شاهد درگیری ها بودیم و حتی درگیری های جدیدی آغاز شد اما واقعیت این است که ماهیت این درگیری ها با درگیری های قبلی تفاوت داشت چرا که درگیری های قبل از 22 بهمن در مبارزه انقلابیون با رژیم سلطنتی بود اما پس از این روز درگیری انقلاب اسلامی تازه به پیروزی رسیده با کسانی بود که از شرایط نابسامان پیش آمده در صدد سوء استفاده بودند از جمله تجزیه طلبان که خواستار جدایی بخشهایی از خاک کشورمان بودند و یا منافقینی که به دنبال آشوب و بلوا و فتنه انگیزی بودند و یا سلطنت طلبانی که قصد اجرای کودتا داشتند که البته همه این توطئه ها با عنایات الهی ، درایت بی نظیر رهبری انقلاب و حضور مردم در صحنه ، نا کام ماند ولی آنچه مهم است این است که پس از روز 22 بهمن دیگر نظام شاهنشاهی وجود نداشت و انقلاب اسلامی ایران عملا به پیروزی رسیده بود و فقط درگیری هایی در دوره تثبیت نظام داشت که آن هم نه با نظام طاغوت بلکه با فرصت طلبان بود که این قبیل مسائل و مشکلات همواره وجود داشته است . لذا می توانیم این ده روز را دوره اوج انقلاب اسلامی ایران بنامیم و روز 22 بهمن را روز پیروزی انقلاب اسلامی ایران .
در مورد سوال دوم شما که در باره علت نامگذاری این ده روز به دهه فجر می باشد باید بگوییم که انقلاب اسلامی ایران به دلیل ماهیت اسلامی که داشت از همان ابتدا تلاش نمود تا تحولات خود را با آموزه های قرآنی هماهنگ کند و در این راستا یکی از مهمترین راهکارها استفاده از فرهنگ لغات دینی می باشد . به عنوان مثال درانقلاب اسلامی واژگانی همچون جهاد ، مستضعف ، مستکبر ، مجاهد ، یوم الله ، طاغوت ، حکم ، حاکم ، ولی و ... که همگی از فرهنگ دینی اخذ شده است مورد استفاده قرار گرفت که علاوه بر اینکه هر کدام بار معنایی خاصی داشته و کاربرد های اعتقادی خود را داشت عاملی مهم در معرفی ماهیت انقلاب اسلامی و نیز به صحنه کشاندن مردم بود . لذا یکی از این واژگان نیز که در این فرایند مورد استفاده قرار گرفت عنوان دهه فجر بود . به لحاظ لغوی فجر به معنی صبح و سپیده دمان می باشد که در قرآن کریم در سوره فجر بدان قسم خورده شده است و در ادامه به شبهای دهگانه قسم خورده شده است . البته در مورد تفسیر شبهای دهگانه نظرات مختلفی از سوی مفسرین ارائه شده است که در کتب تفسیر از جمله تفسیر المیزان وجود دارد (رک : سید محمد حسین طباطبایی ، تفسیر المیزان ، ج20، ص467) اما آنچه مسلم است این است که هیچ کس این شب ها را به معنای ده شب پیروزی انقلاب اسلامی ندانسته است تا چنین سوالی پیش آید بلکه تلاش شده است تا از عنوان مقدسی همچون فجر و شب های دهگانه که در قرآن به آنها قسم خورده شده است برای اشاره به این ایام استفاده شود بدون اینکه منظور این باشد که شب های ذکر شده در قرآن همان شب های دهه فجر مورد نظر ما باشد تا بدینوسیله اهمیت و عظمت این ده روز که طلیعه ای بر پیروزی مستضعفان بر مستکبرین و حاکمیت الهی بود بیش از پیش به جهانیان اعلام گردد . لذا نامیدن این ده روز به دهه فجر تنها استفاده از عناوین مقدس برای نشان دادن ماهیت دینی انقلاب اسلامی بود به ویژه که در قرآن کریم به شبهای دهگانه قسم یاد می کند ولی ما از ده روز فجر به عنوان روزهای مهم و سرنوشت ساز و فجر آفرین یاد می کنیم .
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 74/100122886)
- [سایر] برای آشنایی با معارف اسلامی راه های زیر را پیشنهاد می شود، لطفا هر روش را به صورت دقیق نقد کنید! <BR>1- مطالعه یک دور قرآن با ترجمه + مطالعه یک کتاب حدیث مانند میزان الحکمه<BR>2- مطالعه یک دور تفسیر قرآن مانند نمونه یا المیزان<BR>3 مطاله یک دور عقاید (مثلا کتب شهید مطهری) + اخلاق + رساله مرجع تقلید<BR>4- یافتن پاسخ سؤالاتی که به ذهن می آید.
- [سایر] با سلام <div> دختری 26 ساله هستم که در آخرین بار پریودی که یک ماه و نیم قبل اتفاق افتاد به فاصله دو هفته دو بار پریود شدم و تا کنون اثری از پریودی یا نشانه های آن ندارم. در چند ماه اخیر تحت تاثیر استرس زیاد و کم تحرکی بوده ام و لاغر اندام میباشم و در ماه رمضان پارسال که ضعیف شده بودم هم پریودم به مدت سه هفته به تاخیر افتاد و در شرایط عادی پریود منظمی دارم. دو روز است که مصرف دمنوش رازیانه را شروع کرده ام. از خدمتتان دو سوال دارم: 1. آیا با توجه به شرایط ذکر شده مصرف رازیانه را ادامه داده و اگر نتیجه ای حاصل نشد به دکتر مراجعه کنم و یا مشکل حادی دارم و تاخیر جایز نیست؟</div> <div>2. با توجه به صفراوی بودنم، هشدار داده اند که رازیانه را با سکنجبین بخورم، ولی سکنجبینی که از بازار تهیه کرده ام دارای نعناع است، مصرف همزمان این دو مشکلی ایجاد نمیکند؟ میزان مصرف را نیز بگویید ممنون میشوم.</div> <div>با تشکر<br /><br /></div>
- [آیت الله بهجت] این جانبان شاغل در یکی از نهادها و ساکن در منازل سازمانی آن نهاد می باشیم. اخیرا مطلع شده ایم زمین هایی که این نهاد در آن، منازل سازمانی ساخته است، قبل از انقلاب متعلّق به زرتشتیان بوده و این زمین ها جهت قبرستان به انجمن زرتشتیان ایران وقف شده است، لیکن نهاد، آن ها را تصاحب نموده است.پس از شکایت انجمن زرتشتیان، قرار شد آن ها را راضی و اجاره آن ها را پرداخت نماید. ولی چندی است اجاره ای پرداخت نمی شود و دو تن از اعضای انجمن در صحبتی که با کارگران خود (که مسلمان و ساکنان منطقه هستند) داشته اند اکیدا عدم رضایت خود را از این عمل نهاد مذکور اعلام کرده اند. اینک با عنایت به مسایل فوق حکم موارد ذیل را بفرمایید. 1) سکونت در آن منطقه چه حکمی دارد؟ 2) ادامه کار، تردد و انجام فرایض دینی در آن منطقه جایز است؟ 3) حکم نمازهایی که تاکنون در آن منطقه خوانده ایم چیست؟
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید.<br />من دختری هستم 24 ساله که به شدت در انتخاب مسیر تو زندگیم مرددم و واقعا نمیدونم چیکار کنم.من سال 86 که تو کنکور شرکت کردم رتبه خوبی زیر 1000 در رشته ی ریاضی آوردم و مهندسی برق قبول شدم.آنموقع فکر میکردم خیلی به رشته برق علاقه دارم و برای اینکه حتما در این رشته قبول شم 50 اولویت اولم در انتخاب رشته رو برق زدم و اولین اولویتم هم برای یه برق ستاره دار یعنی بورسیه ی آموزش پرورش بود یعنی خرج تحصیلم رو آموزش پرورش میداد ولی بعد از اتمام تحصیلم باید معلم میشدم و برق در هنرستان تدریس میکردم.همینو قبول شدم و رفتم به یه دانشگاه مزخرف(شریعتی تهران)که احتمالا نمیشناسید ،خوب اونجا اصلا جایی نبود که من از دانشگاه انتظار داشتم و براش اون همه زحمت کشیده بودم و به شدت خورد تو ذوقم.خیلی از همکلاسیام هم همین مشکلو داشتن ولی باهاش کنار اومدن ولی من کنار نیومدم و متاسفانه کلی کارای جانبی مثل شرکت تو کلاسای مختلف علمی،زبان،عرفانی کردم و درس نخوندم و 4 ترم مشروط شدم ...وحشتناکه نه؟منی که در دوران دانش آموزی همیشه شاگرد اول بودم ..بله و منو از دانشگاه اخراج کردن و قرار شد مدرک معادل کاردانی بهم بدن.که بعد از دو سال که رفتم همون مدرکم بگیرم بهم ندادن چون معدلم کمتر از 12 شده،و الان که دارم اینو برای شما مینویسم منتظرم تا 13 اسفند کمیسیون تشکیل بشه و به من اجازه بدن که 2درس برای رسوندن معدلم به 12 بردارم و این در حالیه که از طرف آموزش پرورش به شدت تحت فشارم چون باید 2 سال پیش میرفتم سر کار و الان هیچ معلوم نیست که چه بر سر من میاد چون احتمالا آ-پ مدرک کاردانی منو قبول نمیکنه و باید غرامت زیادی به اونجا بپردازم در حالی که خانواده م از مدرک معادل من اطلاعی ندارن و اصلا توان پرداخت غرامت نداریم.حالا من به شدت استرس دارم و زندگیم 1 ساله که تعطیل شده چون نه میدونم باید چیکار کنم و انقد استرس دارم که حتی نمیتونم درست فکر کنم.از شدت استرس سلامتی م هم به خطر افتاده و مشکل کم کاری تیروئید پیدا کردم.لطفا کمکم کنید .
- [سایر] فروردین 93 یکی از مشتری ها تصمیم به لغو قرارداد گرفت اما خوب چون بیمار بود به پسرش که حدود 10 سال فرانسه زندگی میکرد و بعد از مدتها اومده بود ایران وکالت داد ، و این شروع آشنایی ما شد اوایل ارتباط به صورت هفته ی 1 بار پیام میدادن و پیگیر پیش پرداختتون میشدن ولی از خرداد که جام جهانی شروع شد ارتباط ما بیشتر شد که مثلا شرط بندی میکردیم تا مرداد ماه که دیگه قرار شد بریم بیرون و همدیگرو ببینیمو از اون روز ارتباط ما بیشتر شد.البته تو فروردین ماه 1 بار ایشون رو تو شرکت دیده بودم.خلاصه دوستی ما از مرداد جدی شد ، ایشون یه پسر متولد 59 هستن از یه خانواده ی پولدار که 2 تا پسر دارن و برادر بزرگترشم هم مجرده.دوران دوستی خوب بود ،کاملا ساده و شاد ، و تو این مدت دعوا و بحث نداشتیم اما خوب یکسری مشکلات بود.از جمله :تو این مدت هیچ وقت منو نرسوند حتی وقتی شبا تا 10 بیرون بودیم و مادرم همیشه شاکی بود که چرا نمیرسونه.تو این مدت ما هیچ وقت رستوران نرفتیم چون میگه غذاهای بیرون افتضاحه و دیگه کلا این جوری بود که مریم بیا فلان جا من مثلا اومدم پیش دندون پزشک بیا ببینمت کلا من میرفتم.تا اینکه قبل از سال 2 هفته طول کشید و ندیدمش وقتی خواست بره فرانسه اصرار کرد شب قبلش ببینمش چون میخواد چیزی بهم بگه اما وقتی من خسته و کوفته از سر کار رفتم پیشش تو خیابون 2 دقیقه همو دیدیم و گفت فقط خواستم ببینمت و برگردم از فرانسه جبران میکنم و یکسری کادو به من داد منم چون عصبی شدم با آژانس کادوهارو برگردوندم و رابطه مون تموم شد.من نمیدونم اون قصدش چیه و همش تردید دارم ولی خوب چون اذیت میشدم چند روز پیش بهش پیام دادم و رابطه دوباره شروع شد و صمیمی برخورد کرد انگار نه انگار که این اتفاقات افتاده ، ، و یه مشکل دیگه اینکه اون هیچی از کاراش نمیگه و اخرین بار که عصبی شدم گفت تو هیچی نمیدونی از شرایط، واسه همین اشتباه قضاوت میکنی. اون هیچی نمیگه و هراز گاهی توشوخی حرفشو میزنه. موقعی که 93 بعد چند وقت اومدم ایران دوستام مهمونی گرفتن تا من یه دختر انتخاب کنم اما همه ی دخترا هرکاری کردن من خوشم نیومد چون همش ادا بودن مثل تو فیلمای خارجی همش ارایش کرده اند اما من با تو راحتم که ساده ی و با تو راحت میتونم حتی سیب رو با پوست بخورم. شرایط، واسه همین اشتباه قضاوت میکنی. اون هیچی نمیگه و هراز گاهی توشوخی حرفشو میزنه.همیشه بهم میگه تو خیلی پاکی و قدر این پاکیتو بدون موقعی که 93 بعد چند وقت اومدم ایران دوستام مهمونی گرفتن تا من یه دختر انتخاب کنم اما همه ی دخترا هرکاری کردن من خوشم نیومد چون همش ادا بودن مثل تو فیلمای خارجی همش ارایش کرده اند اما من با تو راحتم که ساده ی و با تو راحت میتونم حتی سیب رو با پوست بخورم.
- [سایر] یا اله العاصین سلام علیکم (فوری - خانوادگی - طلاق) با توجه به اینکه فرمودید مختصر من نیز سعی کردم به اختصار مشکل را خدمتتان عرض میکنم ولی شرمنده که طولانی شد. با توجه به اینکه بسیار مصتعصل هستم در صورت امکان سریعتر پاسخ بفرمایید. 1. من 32 سال دارم. 2. 2 سال پیش با خانمی که 2 سال از من کوچکتر است ازدواج کردم.جفتمان مذهبی و تحصیلکرده و خانواده های خوب. 3. از همان اوایل متوجه شدم که باید مراقب حساسیتهایی باشم. 4. بعد از مدتی دعواها شروع شد. بر سر چی ؟ هیچی. مسایل بسیار پیش پا افتاده. 5. در واقع ما مشکل و اختلاف بزرگی در زندگی نداریم. لذا در مورد مشکلات و اختلافاتمان میگویند چشم خورده اید ! 6. بعد از گذشت مدتی از دعواها و شدت گرفتن به روان شناس مراجعه کردیم و تشخیص افسردگی داد و داروهایی مربوطه را داد و گفت که پیش مشاور نیز برویم. 7. الان مدت 10 ماه است که از این قضیه میگذرد. بعد از مدتی دکتر داروهای افسردگی را قطع کرد و مشاوره را ادامه دادیم. 8. خلاصه ای از انچه از جلسات مشاوره در مورد مشکلات بود را میگویم: 9. اولا 90 درصد مشکلات از خانم من است و بسیار از جلسات به صورت خصوصی فقط با ایشان است. 10. مادر ایشان در دوران کودکی برخورد نامناسبی با ایشان داشته 11. سعی میکرده بچه ها را مجبور به انجام تصمیمات خود کند که البته خانم من خیلی زیر بار نمیرفته. 12. به علت وجود یک برادر کوچکتر که مشکلات زیادی ایجاد میکرده و ظاهرا مشکلات عصبی داشته و بسیار بداخلاق، بد دهن، زورگو و شر است بیشتر توجه مادر به ایشان بوده و حقوق بچه های دیگر برای جلب رضایت او پایمال میشده. 13. لذا همسر من نیز از سن 12 تا 25 سالگی با مادر بیگانه بوده و بیشتر پناهش خاله اش بوده است. 14. حال او مرا در کنار گوشه ای از خاطراتش میداند. 15. هر توصیه ای را به معنی امر کردن میداند و احساس میکند از بالا داری با او برخورد میکنی و دچار چالش میشود. اگرچه که یک شوهر گاها اجازه دارد از بالا درخواستهایی هم داشته باشد. 16. کمال گرا و ایده ال گراست لذا توقعش از افراد، رفتارشان، تمیزی خانه و غیره بسیار بالا و مشکل ساز است. 17. در کنار این همه جلسات اگرچه روابط ما خیلی بهتر شده ولی هنوز هم از سطح استاندارد بسیار پایینتر است و گاها دعواها شدیدی صورت میگیرد. 18. در واقع من هم خلی زن ذلیل شده ام که روابط بهتر شده ولی همین دیروز برای چندمین بار مرا زد. 19. گاها برخوردهایش مرا تا حد جنون عصبانی میکند و این در حالی است که من انسان بسیار آرامی بودم. 20. اخیرا نیز دکتر گفته که دوباره دچار افسردگی شده است. 21. مدتها پیش به فکر طلاقش افتادم ولی به دلایلی این کار نکردم. یکی ترس از خدا. دوم اینکه اگر او را طلاق دهم نابود میشود. سوم به امید اصلاح. چهارم شاید اشکال از من است و من هستم که او را عذیت کردم و به اینجا کشاندم و خودم نمیفهمم. پنجم ترس از شرایط خودم بعد از طلاق. 22. لازم به ذکر است برخورد ظاهری ایشان با آشنایان بسیار خوب است و بسیار عاطفی است. 23. با توجه به جدایی از مادر مهارتهای زندگی را در سطح پایینی دارد. حتی در کارهای خانه من به شدت کمک میکنم تا انجام شوند. 24. بسیار مرا دوست دارد. من هم او را دوست دارم البته بسیار کمتر از قبل. 25. در واقع او یک انسان غیر متعادل است. 26. او قبل از ازدواج هم مشکلاتی داشته و به روانپزشک و مشاور مراجعه کرده است چنانچه در دوره عقد کردگی هم داروهای اعصاب استفاده میکرد. 27. برادران او هم حساس هستند و تحت نظر مشاور و روانپزشک هستند. سوالات من : 1. چه کار کنم؟ حیران مانده ام؟ 2. طلاق در چه مواردی لازم است؟ 3. آیا طلاق دادن او مخالف رضای خدا و مروت است؟ 3. آیا زندگی با او مورد رضای خدا و صلاح است ؟ آیا اجری دارد؟ آیا عاقلانه است؟ 4. اگر او را طلاق دهم در مورد عاقبت خودش و خانواده اش مسؤل هستم ؟ 5. آیا استخاره در این مورد جا دارد؟ برادر عزیز، دوست دارم خدا خودش دهان باز کند و بگوید چه کنم تا آن کنم. یا صاحب الزمان با تشکر